مطالب مرتبط با کلیدواژه

مدیریت فرایندهای کسب و کار


۱.

موردکاوی چگونگی تأثیر کارت امتیازی متوازن بر مدیریت فرایندهای کسب و کار در دو سازمان ایرانی

کلیدواژه‌ها: کارت امتیازی متوازن(BSC) مدیریت فرایندهای کسب و کار رایندهای کلیدی موردکاوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱۳ تعداد دانلود : ۹۴۲
"کارت امتیازی متوازن1 ( BSC) 2، رویکردی نوین و چند بعدی در ارزیابی عملکرد و کنترل مدیریت است که به طور ویژه، با راهبرد سازمان مرتبط شده. از سوی دیگربرای سازمان ها، بهبود فرایندهای داخلی و متمرکز ساختن آن ها بر اهداف راهبردی ضروری است. مدیران می توانند، فرایندها را به عنوان سلاح راهبردی به کار بگیرند تا به عملکرد کلاس جهانی برسند وBSC را برای دست یابی و حفظ موفقیت راهبردی مورد استفاده قرار دهند. در این مقاله، تأثیر پیاده سازی روش کارت امتیازی متوازن بر فرایندهای کسب و کار مورد بررسی قرار گرفته است. در اولین قدم، ادبیات BSC و مدیریت فرایندهای کسب وکار بررسی شده و سپس گزارش پیاده سازیBSC در دو سازمان ایرانی و تأثیر آن بر مدیریت فرایندهای این سازمان ها مشاهده شده است. بخش بعدی به تجزیه و تحلیل اطلاعات موردکاوی دو سازمان اختصاص یافته است. در پایان، نتایج حاصل از تحقیق روی سازمان های مورد بررسی با ادبیات تحقیق تطبیق یافته و نتایج حاصل ارائه شده است. طبق بررسی انجام گرفته در این تحقیق، تأثیر BSC در شناسایی فرایندهای کلیدی سازمان، هم راستا سازی فرایندهای کلیدی با راهبردهای سازمان، بهبود فرایندهای داخلی و نهایتاً مرتبط ساختن "برنامه فعالیت ها"3 با راهبردها در تمام سطوح سازمانی، در دو سازمان مورد مطالعه مشهود است.
۲.

ارائۀ یک چارچوب مفهومی برای پیش پردازش و بهبود کیفیت نگاره های رویداد در فرایندکاوی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۳۱
در دنیای پیچیده امروز حیات سازمان ها و کسب وکارها بدون شناخت و استفاده کارآمد از داده ها امکان پذیر نخواهد بود. فرایندکاوی با ترکیب روش های یادگیری ماشین و مفاهیم مدیریت فرایندهای کسب وکار، تلاش دارد تا دانش نهان مربوط به چگونگی اجرای فرایندها را از داده های ذخیره شده در سامانه های اطلاعاتی استخراج نماید. اولین گام در فرایندکاوی، فعالیت کشف فرایند است که امکان مدل سازی فرایندها بر مبنای داده های رویداد ورودی را فراهم می سازد. اما استفاده از این مزیت بدون وجود داده های مناسب و با کیفیت فراهم نخواهد شد، زیرا هرگونه تحلیل بر پایه داده های با کیفیت پایین منجر به ایجاد بینش و تصمیمات نامناسبی می شود که بر عملکرد سازمان یا کسب وکار تاثیر منفی خواهند گذاشت. هدف این پژوهش ارائه یک چارچوب مفهومی جدید برای پیش پردازش داده های ورودی به روش های کشف فرایند است تا کیفیت مدل فرایند نهایی بهبود یابد. چارچوب مفهومی پیشنهادی با استفاده از یک روش پژوهش کیفی بر اساس نظریه داده بنیاد پدید آمده است. بدین منظور 102 پژوهش مرتبط با حوزه کیفیت داده در فرایندکاوی مورد بررسی قرار گرفته و مهمترین چالش های کیفیت داده در این زمینه پس از پالایش و یکپارچه سازی آن ها از ادبیات شناسایی شده اند که شامل: «رویدادهای آشفته/کم تکرار»، «رویدادهای پرت»، «رویدادهای ناهنجار»، «مقادیر گمشده»، «قالب زمانی نادرست»، «برچسب های زمانی مبهم»، «فعالیت های مترادف» و «اندازه و پیچیدگی» می باشند. در ادامه گام های اساسی برای پیش پردازش و پاک سازی مناسب داده ها تعیین شده اند که در برگیرنده فعالیت های «ترمیم»، «کشف ناهنجاری»، «پالایش» و «کاهش ابعاد» می شوند. سپس چارچوب مفهومی نهایی بر پایه مشکلات کیفیت داده و فعالیت های پاک سازی شناسایی شده، ایجاد شده است. برای بررسی عملکرد چارچوب پیشنهادی از چهار مجموعه داده استاندارد برگرفته از فرایندهای واقعی استفاده شده است، که این داده ها در مرحله اول به صورت خام و در مرحله دوم پس از انجام پیش پردازش توسط چارچوب معرفی شده به چهار الگوریتم متداول کشف فرایند اعمال شده اند. نتایج نشان داد که پیش پردازش داده های ورودی منجر به بهبود معیارهای کیفیت مدل استخراج شده از الگوریتم های کشف فرایند می شود. همچنین برای سنجش اعتبار چارچوب پیشنهادی، عملکرد آن با سه روش پیش پردازش «نمونه برداری»، «پیش پردازش آماری» و «انتخاب نمونه اولیه»  مقایسه شده، که برآیندها بیانگر کارایی بهتر رویکرد پیشنهادی بوده است. نتایج پژوهش حاضر می تواند به عنوان یک رهیافت کاربردی توسط متخصصان و تحلیلگران داده و کسب و کار در پروژه های فرایندکاوی مورد استفاده قرار گیرد.
۳.

چارچوبی برای مدیریت فرایندهای کاری چابک مبتنی بر مفهوم "لبه ی آشوب"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چابکی مدیریت فرایندهای کسب و کار مدیریت فرایندهای چابک لبه ی آشوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۸ تعداد دانلود : ۱۳۳
هدف از این مطالعه ارائه ی مدلی جامع از چابک سازی مدیریت فرایندهای کسب و کار با بهره گیری از مفهوم "لبه ی آشوب" در سازمان می باشد که از طریق ابزار مصاحبه با 18 نفر از خبرگان، تلاش گردید اجزا مؤثر در چارچوب مدیریت فرایندهای سازمانی چابک شناسایی شود تا به وسیله ی آن بتوان در یک محیط پیچیده به منظور رسیدن به چابکی در مدیریت فرایندها، تعادل بین نظم درونی مدیریت فرایندها و بی نظمی ناشی از پویایی محیطی حفظ شود. پس از تحلیل یافته ها و استخراج کدهای اولیه(273 کد باز)، محوری(17 کد) و 5 کد گزینشی با ضریب پایایی به میزان 7/77، مدل مفهومی که از پارادایم استراوی و کوربین الگوبرداری شد، ترسیم گردید. یافته های پژوهش نشان داد که شرایط علی مدل شامل: فرهنگ متناسب، حکمرانی فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و درک و شناخت محیطی، عوامل مداخله گر شامل: کنترل و پایش مستمر فرایندها، رهبری، بسترها مشتمل بر استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، ساختار و سازمان، پایداری خلاق در مرز آشوب، سازگاری پویا، یادگیرندگی سازمانی و راهبردهای مورد نیاز در مدل، مدیریت کیفیت فرایندها یکپارچگی مدیریت دانش با فرایندهای سازمان وکارآمدسازی اجزای چرخه ی عمر را در برمی گیرند که در نهایت بکارگیری آن ها، ارتقا و بهبود شاخص های عملکردی کمی و کیفی را بدنبال خواهند داشت.
۴.

تأثیر مدیریت دانش در عملکرد سازمانی با توجه به متغیر میانجی مدیریت فرایندهای کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش عملکرد سازمانی فرایندهای کسب و کار مدیریت فرایندهای کسب و کار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۴
هدف این تحقیق تأثیر مدیریت دانش در عملکرد سازمانی با توجه به متغیر میانجی مدیریت فرایندهای کسب و کار می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مدیران و کارشناسان یکی از شرکت های فعال در حوزه صادرات و واردات به تعداد 160 نفرمی باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 113 نفر در نظر گرفته شد و از روش نمونه گیری صورت غیر تصادفی در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه های مدیریت دانش فونگ و همکاران (2009)، مدیریت فرایندهای کسب و کار روحانی و همکاران (1394) و عملکرد سازمانی چوی و راینی (2010) می باشد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. جهت برازش مدل مفهومی تحقیق از نرم افزار PLS استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بر اساس مقادیر معنی داری مربوط به فرضیات، هر سه فرضیه تأیید شدند. میزان تأثیر مدیریت دانش بر مدیریت فرایندهای کسب و کار برابر با 742/0، میزان تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی برابر با 422/0 و میزان تأثیر مدیریت فرایندهای کسب و کار بر عملکرد سازمانی برابر با 652/0 حاصل شد. بنابراین مهمترین پیشنهاد پژوهش توجه به حفظ، تسهیم و به کارگیری دانش بوده که هم در مدیریت فرایندهای کسب و کار و هم در افزایش سطح عملکرد سازمانی مؤثر می باشد.