فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مدل ارزش افزوده زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی با رویکرد توسعه پایدار می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی-کمی و از نظر ماهیت پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 25 نفر از مدیران و صاحب نظران در صنعت پتروشیمی می باشد و نمونه گیری به صورت قضاوتی در دسترس انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه می باشد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از تکنیک دلفی برای شناسایی مؤلفه ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار MATLAB استفاده گردید. در تحلیل کتابخانه ای 16 مؤلفه اصلی شناسایی و وارد تکنیک دلفی شده و در نهایت همگی تائید شدند. این شانزده معیار عبارت اند عوامل سیاسی، عوامل فرهنگی، عوامل قانونی، عوامل مالی، عوامل فردی، عوامل مدیریتی، منابع اطلاعاتی، اجرا، بازنگری، تحلیل بازخورد، عوامل ارزیابنده عملکرد، مفاهیم ریسک، شناسایی انواع مسائل زیست محیطی، شناسایی انواع مسائل بهداشتی، یادگیری مباحث ایمنی و ارزش افزوده زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی با رویکرد توسعه پایدار. بر اساس تکنیک ساختاری تفسیری این مؤلفه ها سطح بندی شدند. و در 7 سطح یک مدل را تشکیل دادند. مدل پیشنهادی، با توجه به بهینه سازی فرآیندها، کاهش هدررفته ها، ارتقاء کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها، منجر به بهبود عملکرد اقتصادی و تجاری شرکت ها می شود. با توجه به تنوع مسائلی ازجمله ایمنی، بهداشت، محیط زیست و استانداردهای اجتماعی، این مدل ارزش افزوده زنجیره تأمین به تحقق پایداری و استمرار پذیری کمک می کند.
مروری بر کارآفرینی استراتژیک با ابعاد نوآوری، ریسک پذیری، رهبری استراتژیک و مزیت رقابتی
حوزههای تخصصی:
کارآفرينی استراتژيك، مفهومی نوظهور است و به دليل نوظهور بودن آن، سازمان ها و شرکت ها با آن آشنايی زيادی ندارند و از آن استفاده چنداني نمی کنند. در محيط رقابتی امروزی، با توجه به بي اعتمادی محيطی زياد و فضای رقابتی شديد، سازمان ها نياز دارند که به طور فزاينده ای زيرك و انطباق پذير باشند. آنها برای ربودن گوی سبقت از يكديگر به دنبال استفاده از روش هايی در راستای بهبود عملكردشان هستند. در اين ميان، کارآفرينی استراتژيك اهميت خاصی دارد، زيرا کارآفرينی استراتژيك بر ايجاد ثروت، مزيت رقابتی و عملكرد مؤثر است. کارآفرينی استراتژيك دارای ابعادی کليدی از جمله نوآوری، ریسک پذیری، رهبری استراتژیک و مزیت رقابتی می باشد که از طريق آنها بهبود و ارتقای عملكرد برای سازمان ها و شرکت ها تسهيل می گردد.
بررسی تأثیر شاخص های اکوسیستم کارآفرینی بر توسعه کسب و کارهای گردشگری روستایی
حوزههای تخصصی:
کسب و کارهای گردشگری در مناطق روستایی نقشی اساسی در ایجاد اشتغال و افزایش مزیت رقابتی دارند؛ بااین حال موفقیّت آن ها تحت تاثیر عوامل مختلف کارآفرینی محلی است؛ از ا ین رو هدف پژوهش حاضر، ارائه یک الگوی ساختاری جهت شناسایی چالش های اثرگذار بر وضعیّت اکوسیستم کسب و کارهای گردشگری در روستاهای بخش ساردوئیه واقع در شهرستان جیرفت است. برای این کار از مدل معادلات ساختاری (SMART-PLS) استفاده شد. متغیرهای مستقل را شاخص های اکوسیستم کارآفرینی در ابعاد شش گانه (عوامل محیط طبیعی، سیاست های دولتی و رویه های قانونی، مسائل اقتصادی، مسائل و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه، مسائل مدیریت، فناوری، سازمان دهی کسب وکارها و سرمایه انسانی) و متغیرهای وابسته را شاخص های جهانی توسعه کسب وکارهای گردشگری (در ابعاد توانایی، گرایش و اشتیاق کارآفرینانه) تشکیل می دهند. نتایج این آزمون نشان داد در بین متغیرهای مستقل، پیشران مسائل مالی و اقتصادی بیش ترین ضریب تأثیرگذاری (482/0) را داراست. از دلایل این امر می توان به عواملی هم چون بازاریابی و مشکلات مالی و بودجه محدود کارآفرینان و حمایت های ضعیف از آن ها اشاره کرد. هم چنین در بین متغیرهای وابسته، پیشران پشتیبانی فرهنگی و درک شبکه سازی از زیرگروه شاخص گرایش کارآفرینانه بیش ترین ضریب تأثیرگذاری را دارا می باشند. افزون بر این، میزان تأثیر (ضریب تأثیر) متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته نشان می دهد که متغیر مستقل با ضریب (486/0) بر متغیر وابسته تأثیر دارد. یافته های این پژوهش در بر گیرنده نکات کلیدی در رابطه با شاخص های بومی توسعه کارآفرینی گردشگری در منطقه موردمطالعه است و می تواند برای مدیران و برنامه ریزان توسعه گردشگری و صاحبان کسب وکارها مفید باشد.
تأثیر متقاطع توسعه مالی و راهبردهای نوآوری بر زنجیره ارزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنجیره ارزش به مجموعه فعالیت هایی اتلاق می گردد که زنجیروار به هم متصل اند و منجر به خلق محصولی می گردند که برای مصرف کننده با ارزش بوده و برای شرکت سودآوری ایجاد می کند. از این رو، بررسی عوامل موثر بر آن –خاصه در کشورهای درحال توسعه- از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است. زیرا در بازارهای امروزی، مزیت رقابتی در گرو ارزشی است که سازمان ها به مشتریان خود عرضه می کنند، به نحوی که در آن زمان، این ارزش توسط رقبای بالقوه و بالفعل عرضه نمی شود. تحقیق حاضر با رهیافت داده های تابلویی و استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته به بررسی تأثیر متقاطع توسعه مالی و راهبردهای نوآوری بر زنجیره ارزش در دو گروه از کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعه یافته طی دوره 2019-2015 پرداخته که نتایج نشان داد، راهبرد نوآوری محصول، راهبرد نوآوری فرایند و توسعه مالی بر وسعت زنجیره ارزش در هر دو گروه از کشورهای منتخب تأثیر مثبت و معناداری دارند. اما، ضریب تخمینی راهبردهای نوآوری و ضریب تخمینی توسعه مالی در کشورهای توسعه یافته بزرگتر است. به علاوه، تأثیر متقاطع توسعه مالی و راهبردهای نوآوری محصول و نوآوری فرایند بر وسعت زنجیره ارزش در هر دو گروه از کشورهای منتخب مثبت و معنادار و از اثر انفرادی آنها بزرگتر است.
بررسی مزایا و معایب مدیریت استراتژیک برای مدیران
حوزههای تخصصی:
هر علمی هدفی را دنبال می کند و در پی دستیابی به مقصدی است.در تعریف مدیریت نیز عنوان شد که هدف نیل به اهداف سازمان است. این هدف یا ارائه خدمات یا تولید محصول می باشد. لذا مدیریت منابع انسانی قسمتی عمده از قلمرو علم و هنر مدیریت را تشکیل می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مزایا و معایب مدیریت استراتژیک برای مدیران صورت پذیرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است؛ به منظور گردآوری داده های لازم برای نیل به اهداف پژوهش، از منابع موجود و مرتبط با موضوع پژوهش فیش برداری شد و اطلاعات حاصل با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مقاله، توصیف مختصر سوابق و تاریخچه ی مدیریت استراتژیک، مهارت های تصمیم گیری و توسعه ی فرد و سازمان، را بصورت مفهومی در این زمینه را مرور کرده است. سپس مفهوم مدیریت استراتژیک و مهارتهای حاصل شده از این علم را به عنوان شاخه ای از دانش بشری را مورد بررسی عمیق قرار داده است و سپس پیشینه ی تحقیقات گذشته و نظریات دانشمندان و بزرگان بیان شده است. در پایان مقاله، پیشنهادهایی کاربردی ارائه شده است.
واکنش مصرف کنندگان به اشتباه های برند و استراتژی های جبران پس از آن: بررسی نقش تعدیلگری تصویر برند و نقش میانجیگری قصد بخشش برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
618 - 640
حوزههای تخصصی:
هدف: ارتباط میان مصرف کننده و برند در حوزه بازاریابی و رفتار مصرف کننده اهمیت بسزایی دارد. بازاریابی رابطه مند بر حفظ رابطه مطلوب با مشتری از طریق ارائه محصولات و خدمات مطابق با انتظارات مشتری تأکید دارد. از سوی دیگر با توجه به ماهیت هر کسب وکار، برندها نمی توانند بدون خطا و اشتباه این انتظارات را برآورده کنند و رابطه مصرف کننده و برند همانند رابطه میان انسان ها در اثر وقایعی نامطلوب خدشه دار می شود. نمونه اشتباه های برند در دهه های اخیر نشان می دهد که وقوع این وقایع نامطلوب، حتی برای بزرگ ترین برندها هم اجتناب ناپذیر است. انفجار باطری موبایل های نوت ۷ سامسونگ، حساب های جعلی در بانک ولز فارگو و تقلب در اطلاع رسانی در خصوص میزان آلایندگی خودروهای فولکس واگن، نمونه هایی از این اشتباه هاست. اشتباه های برند نه تنها در کوتاه مدت موجب نارضایتی مصرف کننده می شود، بلکه در بلندمدت نیز به رابطه مصرف کننده و برند آسیب می زند. بنابراین آشنایی با ابعاد مختلف مفهوم اشتباه های برند و نحوه تأثیر آن بر رفتار مصرف کننده، به منظور تدوین استراتژی پاسخ اثربخش ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه ادبیات حوزه برند از طریق بررسی نقش تعدیلگری تصویر برند و نقش میانجیگری قصد بخشش در شکل گیری واکنش مصرف کننده بعد از اشتباه برند و به کارگیری استراتژی پاسخ توسط برند است. این پژوهش بررسی می کند که چگونه هم خوانی میان پیام عذرخواهی و تصویر برند، موجب اثربخشی استراتژی پاسخ پس از اشتباه برند می شود و بر رفتار مصرف کننده تأثیر می گذارد. مدل مفهومی این پژوهش تاکنون در هیچ پژوهشی داخلی و خارجی بررسی نشده است.
روش: این پژوهش به روش آزمایشی اجرا شده است که طی آن با دست کاری متغیرهای مستقل، اثرهای هر یک از آن ها بر متغیر وابسته سنجیده می شود و با کنترل سایر متغیرها، روابط علت و معلولی را نشان می دهد. در این پژوهش، یک طرح آزمایشی فاکتوریل میان گروهی دو (عذرخواهی: احساسی، اطلاعاتی) در دو (تصویر برند: دوستانه، شایسته) بر مبنای طراحی سناریو اجرا شده است. پیش از آزمایش اصلی پژوهش، پیش آزمونی به منظور اطمینان از روایی بیرونی و اعتبار سناریوهای طراحی شده صورت گرفت. ۱۴۶ نفر از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه های شهر تهران، به صورت تصادفی به دو دسته پیش آزمون و آزمایش اصلی دسته بندی شدند. داده های پژوهش از طریق توزیع پرسش نامه جمع آوری و با روش های تحلیل واریانس و رگرسیون، در نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که هنگام وقوع اشتباه برند، برند دوستانه در صورت عذرخواهی احساسی و برند شایسته در صورت عذرخواهی اطلاعاتی موجب اعتماد بیشتر، قصد خرید مجدد بیشتر و تبلیغات دهان به دهان منفی کمتری می شود. درعین حال، عذرخواهی اطلاعاتی در مقایسه با عذرخواهی احساسی، به اعتماد به برند بیشتری منجر می شود. قصد بخشش، اثر تعدیلگری تصویر برند بر رابطه میان عذرخواهی و واکنش مصرف کننده را میانجیگری می کند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بینش جدیدی در خصوص اشتباه های برند و استراتژی اثربخش پاسخ پس از آن، از طریق بررسی متغیرهای میانجی و تعدیلگر ارائه می دهد. این یافته ها همچنین دستورالعمل های خاصی را برای مدیران در خصوص چگونگی حفظ برند پس از اشتباه در راستای تقویت رابطه با مصرف کننده و تدوین استراتژی های پاسخ اثربخش ارائه می دهد.
شناسایی نقاط تماس گردشگران خارجی در طول سفر مشتری بر اساس مدل پنج اِی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
114 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: سفر مشتری و نقاط تماس به مفاهیمی مهم در بازاریابی و به ویژه تجربه مشتری تبدیل شده است. سفر مشتری که در برگیرنده سه مرحله پیش از خرید، حین خرید و پساخرید است، شامل نقاط تماس بسیاری است که در هر نقطه، ذی نفعان متعدد می توانند بر تجربه مشتریان تأثیر بگذارند. در گردشگری نیز، بررسی و شناسایی نقاط تماس گردشگران در سراسر سفر مشتری و تجربه آنان در هر یک از این نقاط تماس، می تواند به مدیران مقصدها و کسب وکارهای گردشگری، در جهت طراحی تجربه ای ماندگار برای گردشگران، یاری رساند. مدل پنج اِی، مدلی است که تجربه مشتری در طول سفر مشتری را در چارچوب گام های آگاهی، جذابیت، پرسش، اقدام و دفاع بررسی می کند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نقاط تماس گردشگران بازدیدکننده از ایران با استفاده از مدل پنج اِی است.روش: این پژوهش از نوع ابداکتیو است. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس و گلوله برفی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه گردشگران خارجی بودند که طی چهار سال اخیر به ایران سفر کرده بودند و در اینستاگرام حساب کاربری داشتند. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق با هر یک از مشارکت کنندگان انجام گرفت؛ به گونه ای که بتوانند تجربه خود را بیان کنند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون استفاده شد. بر این اساس، پس از مطالعه مکرر مصاحبه ها و استخراج کدها، کدهای مشابه دسته بندی و در نتیجه تم های فرعی پدیدار شدند. ۲۳ تم شناسایی شده، در پنج تم اصلی آگاهی، جذب، پرسش، اقدام و دفاع دسته بندی شدند.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش ۲۳ تم فرعی طی پنج مرحله به دست آمد که عبارت اند از: ۱. مرحله آگاهی: شبکه ارتباطی با ایرانیان، توصیه مثبت دوستان و دیگر گردشگران، کتاب های درسی و داستانی، اخبار و رسانه های جمعی و نوستالژی و ارتباط با گذشته؛ ۲. مرحله جذب: ناشناخته بودن ایران نسبت به دیگر کشورهای جهان، تجربه مستقیم تاریخ، جذابیت ارتباط با مردم، غذا و آداب و رسوم ایران و مقرون به صرفه بودن سفر به ایران. ۳. مرحله پرسش، تجربه دوستان سفر کرده به ایران، اطلاعات گردشگران در رسانه های اجتماعی، سایت ها و کتاب های بین المللی، تماس با آژانس های مسافرتی، محتواهای کاربر ساخته ایرانیان در رسانه های اجتماعی؛ ۴. مرحله اقدام: تمایل به تجربه بی واسطه و انفرادی، زیستن زندگی یک ایرانی، کشف زیبایی های تاریخی و فرهنگی.5. مرحله دفاع: توصیه به دیگران، دفاع از ایران در برابر نظرهای منفی، نیت برای بازدید مجدد، همراه ساختن دیگران در سفرهای بعدی، تولید محتوا در رسانه های اجتماعی و حساس شدن به اخبار ایران.نتیجه گیری: در تمامی مراحل سفر مشتری، به ویژه مراحل آگاهی و پرسش، به تبلیغات و تولید محتوا و حضور در رسانه های اجتماعی نیاز بسیاری وجود دارد. این امر تأثیر بسیاری بر آگاهی گردشگران از مقصد و در نتیجه بر تصمیم گیری آنان خواهد گذاشت. همچنین، یافته ها نشان می دهد که با وجود استفاده از تکنولوژی و نوآوری در ارائه خدمات، باید بر جاذبه های منحصربه فرد و تجربه های اصیل تمرکز و اصالت را حفظ کرد. علاوه براین، دفاع کنندگان از برند در رسانه های اجتماعی عاملی بسیار مهم برای اثرگذاری بر تصمیم گردشگران بالقوه برای سفر به ایران هستند.
بررسی تأثیر عوامل شناختی و عاطفی بر پاسخ رفتاری مصرف کنندگان در تبلیغات رفتاری آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه به دلیل رشد سریع تکنولوژی، دنبال کردن رفتار مصرف کنندگان در فضای اینترنت امکان پذیر شده است. در نتیجه برای مدیران بازاریابی این فرصت فراهم آمده است که تبلیغات خود را به گونه ای سفارشی کنند تا با نیازها و شخصیت مصرف کننده هم سو باشد. هرچند این ویژگی، باعث می شود که نگرانی مصرف کننده از بابت حریم خصوصی افزایش پیدا کند. بعضی از محققان روی جنبه های مثبت تبلیغات رفتاری آنلاین تمرکز کرده اند؛ درحالی که بعضی دیگر، به موشکافی نتایج منفی آن پرداخته اند. با توجه به آنچه بیان شد، این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر عوامل شناختی و عاطفی روی پاسخ رفتاری مصرف کنندگان به تبلیغات رفتاری آنلاین است تا هر دو جنبه مثبت و منفی این شیوه از تبلیغ را بررسی کند.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و ماهیتی توصیفی پیمایشی دارد. جامعه آماری آن، دانشجویان دانشگاه های تهران است که در شش ماه گذشته یک تبلیغ رفتاری آنلاین مشاهده کرده اند. ۳۸۵ پرسش نامه به روش در دسترس بین اعضای نمونه توزیع شد. در ابتدای پرسش نامه، از طریق یک سؤال غربالگری، افرادی که در شش ماه گذشته تجربه مشاهده این گونه تبلیغات را داشتند، برای پاسخ به ادامه سؤال ها انتخاب شدند. از این میان ۲۹۹ نفر تبلیغات رفتاری آنلاین را مشاهده کرده بودند و به سؤال های پرسش نامه پاسخ دادند. برای آمار توصیفی، از نسخه ۲۶ نرم افزار اس پی اس اس و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که شخصی سازی ادراک شده، پاسخ رفتاری به تبلیغ را افزایش می دهد و متغیرهای ارتباط ادراک شده و مزاحمت ادراک شده این رابطه را میانجی می کنند. همچنین کنترل اطلاعات، بر مزاحمت ادراک شده و نگرانی حریم خصوصی تأثیر منفی دارد. دانش ترغیب بر نگرانی حریم خصوصی در جهت مثبت تأثیر دارد؛ مصرف کنندگانی که سطوح بالاتری از دانش ترغیب دارند، نسبت به تبلیغات رفتاری آنلاین با نگرانی حریم خصوصی بیشتری مواجهند. یافته ها مبنی بر این است که کاهش نگرانی حریم خصوصی، باعث می شود که نگرش به تبلیغات رفتاری آنلاین بهبود یابد و به دنبال آن، پاسخ رفتاری به تبلیغ افزایش پیدا کند.
نتیجه گیری: تبلیغات رفتاری آنلاین، به دلیل مربوط بودن به نیاز مصرف کننده و همچنین، کاهش مزاحمت ادراک شده، باعث افزایش پاسخ رفتاری می شود (به ترتیب سازوکار مثبت مستقیم و غیرمستقیم). این روش رویکرد مناسبی برای افزایش میزان پاسخ به تبلیغات آنلاین است. فراهم کردن امکان کنترل اطلاعات برای کاربران، مزاحمت ادراک شده و نگرانی حریم خصوصی را کاهش می دهد. می توان با انتقال پیام به مخاطبان هدف در خصوص مزایای تبلیغات رفتاری آنلاین، نگرانی حریم خصوصی را در این گونه تبلیغات کاهش داد؛ در نتیجه نگرش به آن بهبود پیدا می کند و باعث افزایش پاسخ رفتاری به آن خواهد شد. بر خلاف یافته های بعضی از پژوهش های گذشته، تأثیر نگرانی حریم خصوصی بر پاسخ رفتاری به تبلیغ معنادار نشد. این اتفاق شاید به دلیل ماهیت تبلیغ رفتاری آنلاین باشد؛ زیرا در مقایسه با تبلیغ شخصی سازی شده، از اطلاعات متفاوتی برای سفارشی کردن تبلیغ استفاده می کند. تبلیغ رفتاری آنلاین، مانند شمشیر دولبه است؛ اما تأثیر جنبه نامطلوب آن (نگرانی حریم خصوصی) در مقایسه با جنبه مطلوب آن (ارتباط ادراک شده) آنچنان قوی نیست. یافته های این پژوهش افزونه ای به ادبیات موجود در حوزه تبلیغات شخصی سازی شده و به ویژه تبلیغات رفتاری آنلاین است و به تصمیم های بازاریابان، مدیران برند و آژانس های تبلیغاتی، برای افزایش اثربخشی پیام های ارتباطی خود کمک خواهد کرد.
رویکردی آمیخته در ارائه مدل مدیریت تجربه مشتری در صنعت خدمات بانکداری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت تجربه مشتری به یک استراتژی حائز اهمیت در خدمات بانکداری الکترونیکی تبدیل شده است و تجربه مشتری در بسیاری از بانکها به وضوح با هدف دستیابی به تمایز رقابتی و رشد درازمدت، مورد تمرکز واقع گردیده است. ازین رو این تحقیق بدنبال ارائه مدل مدیریت تجربه مشتری برای خدمات بانکداری الکترونیکی در صنعت بانکداری و خدمات پرداخت الکترونیکی ایران است.روش: در راستای دستیابی به هدف تحقیق از روش تحقیق آمیخته استفاده شده است. در این راستا با تعدادی از خبرگان صنعت بانکی در حوزه خدمات بانکداری الکترونیکی مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و با استفاده از روش تحلیل مضمون داده ها تحلیل شد . در بخش کمی، داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با تحلیل داده های میدانی و با روش مدلسازی معادلات ساختاری مدل مدیریت تجربه مشتری در خدمات بانکداری الکترونیکی مورد تایید قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق در قالب مدل مدیریت تجربه مشتری برای خدمات بانکداری الکترونیکی ارائه شد. این مدل شامل 8 بعد تجربه مشتری، عوامل ابزار ارائه دهنده خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل بازاریابی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل زیرساخت تکنولوژیکی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل سازمانی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل مشتریان، عوامل صنعت خدمات بانکداری الکترونیکی و عوامل محیط کلان در خدمات بانکداری الکترونیکی است که برای این ابعاد 22 مقوله و 58 زیرمقوله شناسایی شد.نتیجه گیری: در مدل تحقیق، بهبود تجربه مشتری هدف متمرکز مدیریت تجربه مشتری است که وابسته به ابعاد درون سازمانی و برون سازمانی است و در این خصوص استراتژی های مدیریت تجربه مشتری در خدمات بانکداری الکترونیکی ارائه شد.
پیامدهای رفتارهای مصرفی پایدار سازمانی در منطقه صنعتی پارس جنوبی (عسلویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
213 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی رفتارهای مصرفی پایدار در منطقه عسلویه انجام شده است تا پیامدهای زیست محیطی شرکت های فعال در این منطقه شناسایی شود و بر این اساس، استراتژی ها و سیاست گذاری های مناسبی برای حفظ محیط زیست، جلوگیری از تخریب آن و تلاش برای رشد و توسعه ی پایدار تدوین گردد.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی انجام شده و از مصاحبه های عمیق برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم انجام شده است که در آن، موضوعات اصلی و فرعی مورد بحث در مصاحبه ها استخراج و تحلیل شده اند.یافته ها: در مجموع، ۱۶۵ کد باز استخراج شد که در قالب ۴۷ تم فرعی (کد محوری) و ۷۰ تم اصلی (کد انتخابی) دسته بندی گردید. از میان این تم های اصلی، ۳۲ پیامد کلیدی شناسایی شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که رفتارهای زیست محیطی سازمان ها پیامدهای متعددی دارند ازجمله ی آن ها می توان به بهره وری سازمانی، برندسازی سازمانی، کاهش هزینه های عملیاتی و افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی اشاره کرد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند به مدیران صنعت پتروشیمی در کشور کمک کند تا تصمیمات مؤثرتری در جهت حفظ محیط زیست و بهبود عملکرد سازمان های خود اتخاذ کنند. اتخاذ سیاست های مناسب در این زمینه نه تنها به کاهش آلودگی محیطی کمک می کند، بلکه موجب افزایش بهره وری سازمان ها، ارتقای جایگاه برند آن ها و کاهش هزینه های عملیاتی نیز خواهد شد. همچنین، این پژوهش به محققان و صاحب نظران کمک می کند تا در تحقیقات آینده به توسعه ی مطالعات مرتبط با رفتارهای زیست محیطی پرداخته و راهکارهای مؤثرتری را در جهت پایداری محیط زیست ارائه دهند.
نقش کلان داده در آینده صنعت بانکداری با رویکرد سناریونگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
271 - 313
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف توسعه سناریوهای بانکداری ایران با تأکید بر کلان داده ها انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر جهت گیری، کاربردی و از منظر هدف، اکتشافی است. همچنین از نظر مبانی فلسفی، عملگرا و روش شناسی آن آمیخته است. برای اجرای پژوهش در مرحله اول از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با خبرگان حوزه بانکداری و فناوری که بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، 20 پیشران کلیدی پژوهش استخراج گردید. پس از غربال با روش دلفی فازی، 8 عامل حذف گردید و مابقی با تکنیک تصمیم گیری مارکوس مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد، دو عامل «رگولاتوری فناوری» و «هزینه های انتقال فناوری» به عنوان عدم قطعیت های کلیدی برای تدوین سناریوهای پژوهش می باشند. بر اساس این دو عدم قطعیت کلیدی، چهار سناریو بر اساس مصاحبه با گروه کانونی با عناوین بانکداری جامع، بانکداری ایستا، بانکداری جستجوگر، بانکداری سرگردان توسعه یافت. در سناریو بانکداری جامع، همه چیز در حالت مطلوب خودش هست؛ هزینه های انتقال فناوری کاهش پیدا کرده و رگولاتوری ها حامی فناوری ها است. با توجه به یافته های پژوهش، در نظر گرفتن پیشران ها، عدم قطعیت های کلیدی و سناریوهای بدیل، توسط مدیران و تصمیم گیرندگان می تواند موجب بهبود عملکرد و افزایش مزیت رقابتی بانک ها شود.
تأثیر طنز و سبک طنز بر رابطه بین مصرف کننده و برند در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
309 - 326
حوزههای تخصصی:
امروزه طنز و سبک های طنز در تبلیغات اهمیت ویژه ای دارد سبک های طنز به کار رفته در این پژوهش شامل طنز وابسته، طنز خودمحور، طنز خودمخرب و طنز پرخاشگر می باشد، که متغیر مستقل پژوهش می باشند. متغیر وابسته پژوهش نیز رابطه مصرف کننده و برند می باشد که در این پژوهش از دو رابطه عشق و دشمنی استفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر سبک های طنز استفاده شده در تبلیغات بر رابطه مصرف کننده با برند در اینستاگرام می باشد. پژوهش حاضر به روش پیش آزمایش-پس آزمایش انجام شده که جهت سنجش تأثیر سبک های طنز بر رابطه مصرف کننده با برند از تیزرهای تبلیغاتی چهار برند اسکچرز با استفاده از سبک طنز خودمحور ، برند پپسی با استفاده از سبک طنز، برند اسنیکرز با استفاده از سبک طنز خودمخرب، و برند آکس که سبک طنز وابسته در آن به کار رفته، استفاده شده است. پرسشنامه بین 210 نمونه از جامعه آماری توزیع شد و از آنها خواسته شد تا پرسشنامه را قبل از مشاهده تیزرها پاسخ داده و بعد از مشاهده تیزرها، مجددا به سؤالات پاسخ دهند تا بررسی شود تیزرهای تبلیغاتی با سبک های طنز استفاده شده، چه تأثیری در رابطه مصرف کننده با آن برند دارد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مقایسات زوجی استفاده شد و نتایج به دست آمده نشان داد، سبک های طنز خود محور و وابسته، باعث بهبود رابطه مصرف کننده با برند می شود. همچنین سبک های طنز خود مخرب و پرخاشگر تأثیر منفی بر رابطه مصرف کننده با برند می گذارد.
پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی در دانشگاه ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
93 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با وجود زیرساخت های علمی- پژوهشی مختلف مانند پژوهشکده ها و مراکز پژوهشی، پارک علم و فناوری و مراکز رشد مختلف در استان ایلام، تعداد هسته ها و شرکت های دانش بنیان دانشجویی کم شمار است. نظر به اهمیت توسعه و ترویج فعالیت های کارآفرینانه و نقش سازنده و اثرگذار دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در شکل گیری زیست بوم کارآفرینی، این پژوهش با هدف تدوین الگوی پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی در دانشگاه ایلام انجام گرفته است.روش شناسی: در این پژوهش با انجام سه گام تکنیک دلفی، پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی دانشگاه ایلام مورد واکاوی قرار گرفت. پس از بررسی پیشینه پژوهش و تجربه های داخلی و خارجی شکل گیری زیست بوم های کارآفرینی دانشگاهی، با تدوین یک پرسشنامه نیمه ساختارمند، پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی از دیدگاه مشارکت کنندگان پژوهش مورد کنکاش قرار گرفت. مشارکت کنندگان در پژوهش، تعداد 14 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه ایلام بودند که در زمینه زیست بوم کارآفرینی و نوآوری صاحب نظر بودند و به صورت هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. در مرحله اول، بر اساس مصاحبه ای نیمه ساختارمند پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی، با بهره گیری از دیدگاه مشارکت کنندگان و بررسی پیشینه پژوهش تدوین شد. در مرحله دوم و سوم نیز افراد مورد مطالعه دیدگاه خود را در مورد این پیش برنده ها با استفاده از طیف لیکرت اعلام نمودند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و Excel استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مواردی همانند بهبود ساختار زیست بوم کارآفرینی در دانشگاه با هدف توسعه فعالیت های فناورانه و کارآفرینانه اعضای هیأت علمی و دانشجویان، راه اندازی دفتر مشاوره کسب وکار و کارآفرینی در دانشکده ها، تعریف و تخصیص گرنت نوآفرینی برای طرح های اعضای هیأت علمی، پایان نامه ها و رساله های دانشجویی و در قالب هسته های کسب وکار دانشجویی، تقویت همکاری های گروهی و تیمی در تدریس، پروژه ها و طرح های پژوهشی، همکاری پروژه ای با سازمان ها و دستگاه های اجرایی، الزام اساتید به تخصصی نمودن فعالیت های پژوهشی و مشاوره ای خود و راه اندازی سامانه اطلاعاتی بازار و بازار کار کشور عراق و مشاغل و بازار کار کشور و استان از موارد پیش برنده زیست بوم کارآفرینی نوآورانه دانشگاه ایلام بودند.نتیجه گیری/ دستاوردها: نظر به اهمیت ساختار در پیشبرد زیست بوم کارآفرینی و تجربه های زیسته دانشگاه های موفق دنیا در این زمینه، پیشنهاد می شود دانشگاه ایلام با در نظر گرفتن قوانین و مقررات موجود، اقدام به راه اندازی معاونت کارآفرینی و فناوری در دانشگاه نماید. تغییر عنوان و کارکرد شورای مرکز رشد واحدهای علم و فناوری به شورای زیست بوم نوآوری و کارآفرینی از دیگر پیشنهادهای این پژوهش است. در گام دیگر لازم است تا در شرح وظایف این شورا بازنگری و وظایف آن متناسب با کارکردهای زیست بوم نوآوری و کارآفرینی دانشگاه تدوین شود.
سیستم خبره ضریب دار سلسله مراتبی جهت ارزیابی امنیت اطلاعات سازمان مبتنی بر استاندارد بین المللی ایزو 27001(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از سازمان ها برای موفقیت در پیاده سازی و ارزیابی سیستم مدیریت امنیت اطلاعات خود، از استانداردهای موفق جهانی نظیر ایزو۲۷۰۰۱ بهره می گیرند. در این پژوهش یک سیستم خبره ضریب دار سلسله مراتبی جهت محاسبه امتیاز امنیت اطلاعات سازمان بر مبنای استاندارد بین المللی ایزو۲۷۰۰۱ طراحی و پیاده سازی شده است. در این سیستم بر خلاف سایر سیستم های خبره ممیزی موجود، میزان اهمیت معیارهای ارزیابی امنیت یکسان در نظر گرفته نشده است. اطلاعات لازم جهت ایجاد پایگاه دانش از مطالعات کتابخانه ای استخراج شده است. همچنین اطلاعات لازم برای رتبه بندی اهداف کنترلی و معیارهای ارزیابی از طریق پرسشنامه گردآوری شده و با به کارگیری تکنیک دیمتل به همراه فرمول دالالا و روش واسپاس، وزن اهداف کنترلی و معیارها محاسبه شدند. در مرحله بعدی پنج هدف اصلی امنیت شامل صحت، محرمانگی، در دسترس بودن، مسئولیت پذیری و قابلیت ممیزی به دلیل تأکید و تکرار بیشتر در ادبیات پژوهش انتخاب شدند. با به کارگیری اطلاعات این چهار مرحله سیستم خبره طراحی شد. جهت پیاده سازی رابط کاربری از زبان ویژوال بیسیک و جهت استنتاج از اکسل ۲۰۱۶ استفاده شد. سیستم موردنظر علاوه بر محاسبه امتیاز امنیت اطلاعات برحسب استاندارد، قادر به محاسبه امتیاز امنیت با اعمال وزن اهداف کنترلی و معیارهای ارزیابی اهداف کنترلی و درصد تحقق اهداف اصلی امنیت بوده و نتیجه را در سه سطح وضعیت بحرانی، متوسط و بسیار خوب نشان می دهد. اجرای سیستم در دو سازمان ایرانی نشان داد که سیستم با میانگین دقت 95% دارای دقت و کارایی لازم جهت ارزیابی امنیت اطلاعات است. سایر نتایج در قالب بحث و نتیجه گیری در پژوهش آمده است.
ارتقای توسعه اقتصادی صنایع و شرکت ها: طراحی مدل بر اساس مسئولیت اجتماعی و حسابداری مدیریت راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
641 - 666
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، توسعه درکی عمیق تر از چگونگی ادغام مسئولیت اجتماعی شرکت ها و حسابداری مدیریت راهبردی، به عنوان یک رویکرد استراتژیک است که می تواند روی فرهنگ جوامع و رفع محرومیت جوامع جوار صنعت و همچنین روی توسعه اقتصادی و مدیریتی شرکت ها و صنایع تأثیر مثبتی داشته باشد. این پژوهش بر آن است تا به بررسی نحوه ترکیب دو حوزه مسئولیت اجتماعی و حسابداری مدیریت بپردازد و مدل کارآمد مبتنی با این ادغام را شناسایی کند. تمرکز اصلی پژوهش بر این است که چگونه سازمان ها می توانند با استفاده از استراتژی های مسئولیت اجتماعی، به بهبود عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی خود دست یابند. همچنین، این پژوهش به دنبال ارائه راه کارهایی برای ارتقای تعهدهای اجتماعی و زیست محیطی شرکت هاست تا بتوانند در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار گام بردارند.
روش: این پژوهش از روش داده بنیاد استفاده می کند که یکی از رویکردهای قوی و مؤثر در تحقیقات کیفی است. این روش به تحلیل عمیق داده ها، از طریق جمع آوری و تفسیر میدانی می پردازد. داده های این مطالعه از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران و کارشناسان شرکت های مختلف و همچنین، بررسی میدانی جمع آوری شده است. فرایند تحلیل داده ها مطابق با رویکرد اشتراوس و کوربین، در سه مرحله انجام شده است: کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی. در مرحله کدگذاری باز، مفاهیم و مقوله های اولیه از داده ها استخراج و در مرحله کدگذاری محوری، این مقوله ها به دسته های اصلی و فرعی تفکیک و با هم ارتباط داده شده اند. در نهایت، در مرحله کدگذاری انتخابی، یک نظریه جامع، بر اساس ارتباط بین مقوله های مختلف توسعه داده شده است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که صنایع و شرکت ها باید در قبال جامعه و محیط زیست پیرامون خود مسئولیت پذیر باشند. فعالیت های صنعتی ممکن است به زندگی مردم و محیط زیست آسیب برساند؛ بنابراین، صنایع موظف اند ابتدا خسارت های وارده را جبران کنند و پس از آن، به محرومیت زدایی و توسعه جوامع محلی بپردازند. این اقدامات نه تنها به بهبود وضعیت زندگی مردم و محیط زیست کمک می کند، بلکه باعث ایجاد اعتماد و وفاداری در میان جوامع محلی می شود. این پژوهش همچنین نشان می دهد که شرکت هایی که مسئولیت اجتماعی را به عنوان بخشی از استراتژی کلی خود در نظر می گیرند، می توانند از مزایای بلندمدت اقتصادی و اجتماعی بهره مند شوند. نتایج نشان می دهد که ادغام مسئولیت اجتماعی شرکتی و حسابداری مدیریت راهبردی می تواند به بهبود عملکرد سازمان ها، افزایش رضایت ذی نفعان و تقویت پایداری اقتصادی منجر شود.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که ادغام مسئولیت اجتماعی شرکتی و حسابداری مدیریت راهبردی به شکل چشمگیری بر بهبود عملکرد سازمان ها و جوامع تأثیرگذار است و به ایجاد پایداری و عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی پایدار منجر می شود. شرکت ها باید استراتژی های جامعی را برای بهبود شرایط اجتماعی و زیست محیطی پیاده سازی کنند که نه تنها به توسعه اقتصادی آن ها کمک می کند، بلکه باعث ایجاد اعتماد و وفاداری در میان جوامع محلی نیز می شود. این رویکرد استراتژیک می تواند به شرکت ها کمک کند تا به طور هم زمان، به اهداف مالی و اجتماعی خود دست یابند و در نتیجه، به تقویت موقعیت رقابتی و ارتقای تصویر عمومی آن ها در بلندمدت بینجامد. این پژوهش بر اهمیت استفاده از ابزارهای حسابداری مدیریت راهبردی در جهت تحقق اهداف مسئولیت اجتماعی شرکت ها تأکید دارد و نشان می دهد که چگونه یک رویکرد یکپارچه می تواند به بهبود عملکرد کلی سازمان ها کمک کند.
فهم پدیده پشیمانی استراتژیک در سطوح راهبردی کسب وکارهای بین-المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درگذر زمان و به سبب شرایط عدم اطمینان و تغییراتی که در محیط فعالیت بین المللی حاصل می شود، بسیاری از مدیران کسب وکارهای بین المللی در فرآیند تصمیم گیری و تدوین و اجرای استراتژی ها دچار اشتباه شده و به انسداد یا بن بست استراتژیک می خورند. درچنین حالتی تصمیمات اخذ شده یا استراتژی های تدوین شده توسط مدیران، ناکارآمد تلقی می شود که به این حالت پشیمانی استراتژیک گفته می شود. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف فهم پدیده پشیمانی استراتژیک در سطوح راهبردی کسب-وکارهای بین المللی انجام پذیرفت. این پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی استقرایی است که از ظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل کفایت نظری 30 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته است که روایی و پایایی آن با روش محتوایی و پایایی درون کد گذار -میان گذار تأیید شد. همچنین ابزار گرداوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که توسط 30 نفر از خبرگان پر شد و روایی و پایایی آن با روش روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون سنجیده شد. در این پژوهش داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و داده های کمی با مدلسازی ساختاری تفسیری تحلیل شد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی مؤلفه های شکل دهنده و ایجادکننده پشیمانی استراتژیک در راهبردهای کسب وکارهای بین المللی به همراه پیامدهای آن در قالب مدل شکل گیری پشیمانی استراتژیک است.
ارائه مدلی از مؤلفه های کلیدی پیاده سازی موفق مدیریت تجربه مشتری در سازمان؛ یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
447 - 477
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه ایجاد تجربه قوی برای مشتری، یکی از اهداف بسیار مهم مدیریتی است. در واقع، انفجار نقاط تماس بالقوه و کاهش کنترل بر تجربه مشتری، شرکت ها را ملزم می کند تا عملکرد چندگانه کسب وکار، مانند فناوری اطلاعات، عملیات خدمات، لجستیک، بازاریابی، منابع انسانی و حتی شرکای خارجی و زنجیره تأمین را برای ایجاد و ارائه تجربه مثبت مشتری یکپارچه کنند. در این میان، بررسی مطالعات پیشین در حوزه مدیریت تجربه مشتری، نشان دهنده شکاف عمیق مطالعاتی در حوزه پیاده سازی این فرایند در سازمان هاست. با توجه به آنچه بیان شد، هدف این پژوهش ارائه مدلی جامع از مؤلفه های کلیدی اثرگذار بر پیاده سازی موفق مدیریت تجربه مشتری در سازمان بوده است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، رویکرد کیفی مدنظر قرار گرفت و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. در این پژوهش از طریق انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با ۱۴ نفر از متخصصان و صنعتگران متخصص در حوزه مدیریت تجربه مشتری و مطلعان کلیدی در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری و وفاداری، نظرهای این خبرگان جمع آوری و ثبت شد و در ادامه با استفاده از نرم افزار مکس کیودا عملیات کدگذاری انجام گرفت. در نهایت مؤلفه های کلیدی اثرگذار بر پیاده سازی موفق مدیریت تجربه مشتری در سازمان شناسایی و در قالب یک مدل مفهومی ارائه شد.
یافته ها: پس از تجزیه وتحلیل مصاحبه ها، کدهای استخراجی بر اساس تشابه و دفعات تکرار، در ۱۰ مضمون، ۳۲ مقوله و ۸۳ مفهوم کشف و برچسب گذاری شد. درنهایت، نتایج حاصل از تحلیل، در قالب جدول مؤلفه های کلیدی و مقوله ها و نیز، مدل مفهومی مؤلفه ها ارائه شد. این ۱۰ مضمون که به عنوان مؤلفه های کلیدی در نظرگرفته شده اند، عبارت اند از: ۱. کارمندان تجربه مشتری محور؛ ۲. فرایند طراحی و پیاده سازی تجربه مشتری؛ ۳. فرهنگ مشتری محور؛ ۴. حکمرانی تجربه مشتری؛ ۵. مدیریت سازمان و فرایندهای کسب وکار؛ ۶. رهبری متمرکز بر مشتری؛ ۷. زیرساخت، مکانیزاسیون و مدیریت تکنولوژِی تجربه محور؛ ۸. برنامه ریزی استراتژیک مشتری محور؛ ۹. مدیریت بینش تجربه مشتری؛ ۱۰. سازمان دهی و مدیریت تعامل با مشتری.
نتیجه گیری: با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده، مدلی جامع در ارتباط با مؤلفه های مؤثر بر پیاده سازی موفق مدیریت تجربه مشتری در سازمان ارائه شد. با در نظر گرفتن روابط درونی مؤلفه های کلیدی، نتایج نشان داد که مؤلفه ها می توانند در چهار لایه سازمان دهی شوند. بیرونی ترین آن ها، لایه رهبری و فرهنگ است که نقش محرک اجرا را دارد. لایه دوم، لایه سازمان دهی و حکمرانی است که به عنوان بازوی عملیاتی اجرا در سازمان عمل می کند. لایه سوم، فرایند تجربه مشتری و زیرساخت است؛ جایی که تجربه مشتری بر اساس زیرساخت و فناوری مورد نیاز طراحی، اجرا و سنجیده می شود. در نهایت، آخرین و درونی ترین لایه مدل، لایه داده و نقاط تماس است؛ جایی که تعامل مشتری با سازمان شکل می گیرد و داده ها تولید و تجربه پس از آن ایجاد می شود. بنابراین، نتایج به روشنی نشان می دهد که برای اجرای موفق مدیریت تجربه مشتری و بهبود تجربه مشتری به عنوان نتیجه نهایی آن، تمامی ارکان سازمان دخیل خواهند بود.
طراحی یک چارچوب ساختاری تفسیری برای کاربری موفق فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین سازمان های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
22 - 1
حوزههای تخصصی:
شواهد مختلف حاکی از آن است که استفاده از فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین، به طور قابل توجهی می تواند عملکرد شرکت های کوچک و متوسط را بهبود بخشد و زمینه ارتقاء پایدار آن ها را فراهم کند. مطالعات نشان می دهند که بلاکچین می تواند با افزایش شفافیت و فراهم سازی به موقع اطلاعات، بهبود فرآیندهای تصمیم گیری و مدیریت زنجیره تأمین پایدار را فراهم آورد. لذا پژوهش حاضر، با رویکرد آمیخته، ابتدا عوامل موفقیت پیاده سازی بلاکچین در مدیریت زنجیره تأمین پایدار را با روش تحلیل محتوای متون موجود شناسایی نموده و سپس با استفاده از روش توصیفی همبستگی به طراحی چارچوب ساختاری تفسیری پرداخته است. مشارکت کنندگان در بخش میدانی این پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان (اساتید و مدیران دارای سابقه صنعتی) بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که پشتیبانی مدیریت ارشد و برنامه ریزی و اجرای مؤثر در سطح اول عوامل کلیدی موفقیت فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین سازمان های کوچک و متوسط قرار می گیرند. حمایت های دولت و مدیریت مناسب محدودیت های مالی در سطوح بعدی قرار دارند که منجر به ارتقاء زیرساخت ها و تقویت فرهنگ سازمانی خواهند شد. بر اساس نتایج، به منظور تقویت عوامل شناسایی شده در توفیق فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین به کارگیری ابزار نوین بازی وارسازی پیشنهاد می گردد چراکه این ابزار نوین می تواند زمینه بهبود تجربه کاربری، افزایش مشارکت و ایجاد انگیزه در فعالیت ها را فراهم کند.
ارتقای توان رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی ایران بر مبنای مطالعه تطبیقی برنامه ها و سیاست های کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۲۵
1 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی محیط کسب و کار صنعت لوازم خانگی ایران نشان می دهد که این صنعت، از قدرت رقابت پذیری اندک در بازارهای داخلی و خارجی رنج می برد، از این رو پژوهش حاضر ضمن بررسی تجربیات کشورهای منتخب در صنعت لوازم خانگی جهان (مشتمل بر کشورهای کره جنوبی، چین، کشورهای آ.سه.آن، ترکیه و هندوستان) به تحلیل برنامه های سیاستی اولویت دار از منظر خبرگان صنعت لوازم خانگی کشور با هدف تدوین توصیه های سیاستی برای ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور می پردازد.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف پژوهش از نوع کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها متکی بر روش مطالعه تطبیقی و روش توصیفی-پیمایشی است. از این رو در فاز نخست، مطالعه تطبیقی کشورهای پیشگام و موفق صنعت لوازم خانگی مد نظر قرار گرفته و اهم برنامه ها و سیاست های توسعه ای صنعت لوازم خانگی این کشورها (شامل کره جنوبی، چین، کشورهای آ.سه.آن، ترکیه و هندوستان) ارائه گردیده است. در فاز دوم پژوهش، نشست ها و مصاحبه هایی در راستای تبیین اهداف و سیاست های ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور با خبرگان صنعت برگزار گردیده و محور های کلیدی توسعه توان رقابتی این صنعت احصاء گردید. سپس در فاز سوم بر اساس تجمیع یافته های حاصل از فاز اول و دوم مطالعه حاضر و با کمک پرسشنامه تدوین شده مبتنی بر مدل QCD، سیاست های ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور بر اساس نظرات خبرگان و فعالان صنعت اولویت بندی شد.
نتیجه گیری: بنابر مطالعات صورت گرفته در خصوص برنامه های توسعه ای کشورهای منتخب و نقطه نظرات دریافت شده از خبرگان و فعالان صنعت لوازم خانگی در قالب مصاحبه و پرسش نامه، مشخص شد که ارکان هزینه و کیفیت از اولویت بالاتری نسبت به رکن تحویل به موقع در این صنعت برخوردار هستند. از نظر خبرگان اصلاح ساختاری صنعت لوازم خانگی مبتنی بر بهبود صرفه های مقیاس و تنوع از طریق پیگیری سیاست های تولید دست جمعی، ادغام و اکتساب ضروری بوده است. پس از موضوع اصلاح ساختاری صنعت لوازم خانگی، توسعه فناوری و تحقیق و توسعه اهمیت می یابد که از طریق تدوین چارچوب های حمایتی از تحقیق و توسعه شرکت های فعال و ایجاد مشوق های ویژه شرکت های دانش بنیان و نوپای فعال در صنعت لوازم خانگی قابل دستیابی است. در ادامه اولویت های احصاء شده، توسعه مهارت های نیروی انسانی، توسعه شبکه تامین، توسعه استانداردها، توسعه خدمات متصل به تولید و توسعه و تکمیل زیرساخت های لجستیک و رهگیری ضرورت یافته است. لذا با در نظر گرفتن برنامه های سیاستی سایر کشورها و همچنین نتایج حاصل از ارزیابی پرسشنامه های توزیع شده میان خبرگان و مصاحبه های صورت گرفته با فعالان صنعت لوازم خانگی، محورهای اقدامات و برنامه های ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور را می توان در محورهای اساسی سیاست گذاری مشتمل بر«اصلاح ساختار بنگاهی و بهبود صرفه های مقیاس و تنوع»، «تبیین نقشه راه رقابت پذیری بر مبنای توسعه و تکمیل شبکه تامین (خصوصا قطعه سازی)»، «تقویت رقابت پذیری تولید و زنجیره ارزش با تمرکز بر ادغام ها و تشکیل کنسرسیوم و گروه های کسب و کار»، «توصیه برای تقویت رقابت پذیری حلقه های متصل به تولید» و «ارتقای رقابت پذیری محصول در ابعاد فناورانه از طریق تحقیق و توسعه مشترک» مد نظر قرار داد.
پیش بینی عملکرد دانشجویان با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین و داده کاوی آموزشی (مطالعه موردی دانشگاه شاهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
315 - 366
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی عوامل موثر در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان مقطع کارشناسی در طبقه بندی چهار کلاسه می باشد. برای دستیابی به این هدف، مطالعه از روش داده کاوی کریسپ پیروی می کند. مجموعه داده ها از سیستم آموزشی ناد برای مقطع کارشناسی در دانشگاه شاهد برای ورودی سال های 1390 تا 1400 استخراج شده است. تعداد 1468 رکورد در داده کاوی استفاده شده است. ابتدا شاخص های مؤثر بر عملکرد تحصیلی دانشجویان استخراج شد. مدلسازی با استفاده از ابزار رپیدماینر9.9 انجام شد. برای بهبود عملکرد طبقه بندی و دقت پیش بینی رضایت بخش ، از ترکیبی از تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی همراه با الگوریتم های یادگیری ماشین و تکنیک های انتخاب ویژگی و الگوریتم های بهینه سازی استفاده می کنیم. عملکرد مدل های پیش بینی با استفاده از اعتبارسنجی متقاطع 10 برابری تأیید شده است. نتایج نشان داد که الگوریتم درخت تصمیم بهترین الگوریتم در پیش بینی عملکرد دانشجویان با دقت 84.71 درصد است. این الگوریتم به درستی فارغ التحصیلی 77.88 درصد از دانشجویان عالی و 85.26 درصد از دانشجویان خوب و 84.69 درصد از دانشجویان متوسط و 85.96 درصد از دانشجویان ضعیف را بر اساس معدل نهایی پیش بینی کرد.متغیر معدل دیپلم بیشترین تأثیر را در پیش بینی عملکرد دانشجویان دارد.