ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
۱۳۸۱.

معناشناسی الهیات عملی بر مبنای متافیزیک عمل در اندیشه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الهیات عملی متافیزیک عمل عمل دینی علامه طباطبائی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۸ تعداد دانلود : ۲۸۱
معناشناسی الهیات عملی متوقف است بر انگاره عمل و نسبت آن با الهیات. متافیزیکِ عمل به بررسی شأن هستی شناختی عمل، جایگاه آن در میان سایر امور و نسبت آن با سایر اشیاء می پردازد. با نگاهی منظومه وار به آثار علامه طباطبائی، می توان دیدگاه ویژه ای در باب متافیزیک عمل از آن استخراج کرد. از نظر طباطبائی، عمل -به مثابه یک هویت خارجی- نوعی حرکت است، حرکتی که دارای یک سلسله مبادی در درون آدمی است. مشخصه عامل مختار این است که با وساطتِ افکاری برساخته (امور اعتباری) عمل می کند. حرکت انسان چیزی بر اشیای بیرونی نمی افزاید، بلکه صرفاً نحوه نسبتِ انسانِ بدن مند با بیرون از خود را تغییر می دهد. هر تغییری در جهان به تغییرات دیگر و در نتیجه به تغییر وضع جهان می انجامد. پس انسان جهان را از طریق افکار برساخته تغییر می دهد. هر آن چیزی که از سنخ اندیشه است و می خواهد به گونه ای به ساحت کنش آدمی وارد شود باید از معبر امور اعتباری گذر کند. روشن است که الهیات در وهله اول ساحتی نظری و مربوط به حوزه باورها است. مسئله این است که الهیات چگونه وارد این معبر می شود، چگونه مبنا و مبدأ عمل واقع می گردد، و به دیگر سخن چگونه مبدأ تغییر جهان می گردد، و چه مزیتی بر سایر مبادیِ نظری عمل دارد. به باور طباطبائی دین ترجیحات همسو با هستی و آفرینش را به انسان گوشزد می کند. بر این اساس می توان به معناشناسی الهیات عملی رسید: الهیات عملی دانشِ تبیین و توجیه نحوه ترجح مبدأ الهیاتیِ عمل در شکل گیری کنش های فردی و اجتماعی آدمی است. آدمی مادامی که عملی را راجح نیابد دست به انتخاب آن نمی زند. دنیای جدید انسان را به ترجیحات گوناگونی دعوت می کند، و الهیات عملی در این میان می تواند نقش سرنوشت سازی داشته باشد، بدین صورت که نشان دهد چگونه عمل دینی، قطع نظر از تکلیف بودنش، با وضع بشر هماهنگ است.
۱۳۸۲.

حوزه های مفهومی واژه «هدایت» در قرآن کریم در چارچوب رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک از استعاره های مفهومی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: هدایت رویکرد تحلیل انتقادی استعاره استعاره مفهومی کلید مفهومی چارتریس بلک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۳۶۳
پژوهش حاضر همراه با تحلیل استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه «هدایت» در دوازده جزء آخر قرآن کریم به تبیین حوزه های مفهومی آن بر اساس رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک (1995) می پردازد. کلیدهای مفهومی فوق و مفهوم سازی آنان در قالب عوامل واژگانی خاص همراه با نمونه های قرآنی نشان داده شده و با حوزه های مفهومی مشخص تبیین گردیده است. روش تحقیق توصیفی–تحلیلی و در چارچوب زبان شناسی شناختی می باشد. پرسش اصلی در پژوهش حاضر تحلیل آن است که در تبیین استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه هدایت، کدام حوزه های مفهومی به کار رفته اند؟ در این راستا و با تحلیل آیات مورد بررسی حوزه های مفهومی حاصل از نتایج تحقیق عبارتند از: دین، سفر، آگاهی، توحید، نور، وحی، اختیار، درمان، تقوی، داوری، تلاش، پاداش، شرایط آب و هوایی، تکوینی بودن (آفرینش). بیشترین کاربرد این حوزه ها مربوط به حوزه دین و سفر است که خود کلیدهای مفهومی «دین هدایت است» و «زندگی معنوی سفر است» را برمی انگیزد.
۱۳۸۳.

پدیدارشناسی زیبایی شناختی تن محور مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی زیبایی شناسی بدن هنر نقاشی و مرلوپونتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۷ تعداد دانلود : ۴۵۲
این مقاله سعی می کند هنر و زیبایی شناسی مرلوپونتی را با تمرکز بر پدیدارشناسی وی تبیین کند که مبتنی بر ادراک حسی بدنی است و نشان دهد که تحلیل های پدیدارشناسانه مرلوپونتی از بدن در نوشته های آغازین او مثل ساختار رفتار و به خصوص پدیدارشناسی ادراک در تحلیل هنر او در شکل گیری فلسفه هنر او عنصر تعیین کننده است. فرضیه اصلی این نوشته این است که بدن و هنر رابطه ای درهم تنیده دارند و اساس و شالوده پدیدارشناسی زیبایی شناختی مرلوپونتی را تشکیل می دهند؛ بنابراین، ادراک حسی و رابطه تنانه هنرمند با جهان، و انعکاس این مواجهه در اثر هنری دغدغه چیزی است که ما آن را پدیدارشناسی زیبایی شناختی تن محور می نامیم. افزون براین، در این پدیدارشناسی، نقاشی شیوه ای تفکر است که مرلوپونتی با استناد به آثار سزان به تحلیل آن پراخته است و همچنین، زیبایی شناسی بدن محور و درنتیجه پیوند تنگاتنگ بدن و هنر از یافته های دیگر این مقاله است. در این نوشته سعی شده است تحلیل ها با استناد به آثار کلیدی این فیلسوف پیش برود.
۱۳۸۴.

ناسازگاری ها در رهیافت صدرایی از قاعده فرعیه؛ برآیند جدال های دشتکی و دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاعده فرعیه اتصاف دشتکی دوانی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۲۶۱
در آثار ملاصدرا با دو مدل از قاعده فرعیه مواجه ایم. ملاصدرا در مواضعی، ثبوت ثابت در قاعده فرعیه را شرط و در برخی مواضع براساس عدم الزام ثبوت ثابت سخن می گوید. ملاصدرا در مواضع کاربست قاعده فرعیه نیز مختلف سخن می گوید و این نکته بر اهمیت موضوع می افزاید. این ناسازگاری ها به جدال دوانی و دشتکی درباب قاعده فرعیه باز می گردند و لازم است براساس متون آن ها، عبارات صدرا را تفسیر کرد. در این نوشتار سعی شده خوانشی نوین از ملاصدرا بر مدار منابع اندیشه او در حوزه فلسفی شیراز بدست داده و بر اساس نزاع دشتکی و دوانی در الزام یا عدم الزام ثبوت ثابت در قاعده فرعیه، چرایی این ناسازگاری را توضیح و دیدگاه دشتکی را به عنوان نظریه مختار ملاصدرا معرفی کرده و نشان دهیم که الزام ثبوت ثابت چه لوازمی را در فلسفه صدرایی به بار خواهد آورد.
۱۳۸۵.

علم خدا به جزئیات متغیر از دیدگاه فیاض لاهیجی و نقد و بررسی دیدگاه وی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم خدا علم به جزئی متغیر صور مرتسمه ابن سینا فیاض لاهیجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۲۸۷
لاهیجی در مسئله علم خداوند به جزئیات متغیر در ابتداء به نظریه علم خدا به جزئی از طریق کلی ابن سینا تکیه می کند که علم باری به اشیاء را صور مرتسمه و علم حصولی و از طریق علل و اسباب می داند لذا می کوشد تا تغییر در عالم اجسام  را به رابطه ی موجودات مادی به یکدیگر ارجاع دهد و با علم فعلی خداوند و تشکیک در وجود و بساطت ذاتی حق تعالی شبهه تغییر را پاسخ دهد. وی در نهایت قرائتی متمایز از صور مرتسمه که نزدیک به نظریه علم اجمالی در عین کشف تفصیلی ملاصدرا است ارائه می دهد و می گوید کمال مطلق ذات خداوند اقتضاء می کند که با علم اجمالی که علم بسیط ذاتی است تمامی صورت ها به نحو تفصیلی و متمایز از هم برای حق تعالی از ازل معلوم  باشد. این مقاله با استفاده از روش توصیفی و کتابخانه ای می کوشد تلاش لاهیجی برای رفع شبهه تغییر در علم خدا به جزئیات متغیر را به کمک برخی مبانی فلسفی  بررسی و نقد کند.
۱۳۸۶.

الهیات طبیعی معاصر و خدای رخنه ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فعل خدا در طبیعت پرسش های مرزی طبیعت گرایی فلسفه اسلامی علیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۲ تعداد دانلود : ۲۳۵
الهیات طبیعی در دوره معاصر وارد مرحله جدیدی شده و بر شواهد تجربی و یافته ها یا تنگناهای تبیینی علوم جدید در این پروژه تأکید تام می شود. از سوی دیگر، خداباوری زخم خورده راهبردی است که در آن از مجهولات معرفتی زمانه به نفع وجود خدا و نقش مباشر آن در تحقّق آن پدیده مجهول استدلال می شود (خدای رخنه ها). از آنجاییکه راهبرد خدای رخنه ها به یک اندازه میان خداباوران و منتقدان آنها مردود است، محققان پروژه الهیات طبیعی معاصر تلاش می کنند تا نشان دهند که خدای پروژه آنها از سنخ خدای رخنه ها نیست. در این مقاله چهار ایراد اصلی که راهبرد خدای رخنه ها با آنها مواجه است و راه حل های پیشنهادی آنها، گزارش و نهایتاً تکلیف دو مسئله تعیین شده است: 1) تفکیک مسائل یا پرسش های مرزی از مسائل علمی به رسمیت شناخته شده و معیاری با درنظر داشتن تعریف حکمای مسلمان از مسائل فلسفی برای آن تفکیک ارائه شده است. 2) نحوه فاعلیت عوامل فراطبیعی و از جمله خداوند در جهان طبیعت از منظر حکمت اسلامی به صورت جامع تصویر شده و مبتنی بر آن، هم پروژه الهیات طبیعی معاصر مردود اعلام شده و هم پروژه رقیب آن (طبیعت گرایی). نوآوری اصلی مقاله، تبیین و تأکید بر نقش مباشر فاعل فراطبیعی در تحقق هر رویداد طبیعی است.
۱۳۸۷.

بررسی تقریر نوین سوئینبرن از برهان دکارت بر اصالت نفس و بازسازی آن براساس برهان «انسان معلق در فضا»ی ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس تجرد نفس خودآگاهی انسان معلق در فضا ابن سینا دکارت سوئینبرن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۳۱۴
برهان دکارت بر اثبات اصالت نفس (به تقریر سوئینبرن) چنین است: 1) من جوهری هستم که می اندیشد. 2) این قابل تصوّر است که «من می اندیشم و بدنی ندارم». 3) این قابل تصوّر نیست که «من می اندیشم ولی وجود ندارم». نتیجه: من نَفْس ام، یعنی جوهری که ذاتِ آن اندیشیدن است. از آنجا که این استدلال تنها اثبات می کند که نفس شرط کافی برای وجود داشتن من است و نه شرط لازم، سوئینبرن تقریری نوین به این شرح از این استدلال ارائه می دهد که به باور او شرط لازم بودن وجود نفس را نیز ثابت می کند: 1) من جوهری هستم که می اندیشد. 2) این قابل تصوّر است که «درحالی که من می اندیشم، بدنم ناگهان نابود می شود». 3) این قابل تصوّر نیست که «من می اندیشم ولی وجود ندارم». 4) غیرقابل تصوّر است که جوهری بتواند همه اجزای خود را با هم از دست بدهد و در عین ِ حال همچنان وجود داشته باشد. نتیجه: من جوهری هستم که برای وجود داشتنِ آن، داشتنِ نَفْس هم لازم است و هم کافی. این استدلال با اشکال ها و ابهام هایی مواجه است، لذا با الهام از آنچه ابن سینا درباه «انسان معلق در فضا» گفته، به گونه ای بازسازی شده است که از اشکال های یادشده مصون باشد.
۱۳۸۸.

خوانش بینامتنی دیالوگیسم باختین بر اساس دیالکتیک هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالوگیسم باختین دیالکتیک هگل بینامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۳۲۱
با وجود این که اندیشه باختین و هگل در نظر اول ارتباط چندان روشنی با یکدیگر ندارند و به خصوص که باختین در اظهارنظرهای صریح خود منتقد هگل و روش دیالکتیکی اوست، اما می توان بر اساس اصول خود باختین خوانشی بینامتنی از متون باختین داشت و دیالوگیسم او را که در حکم چهارچوب اندیشه اوست بر اساس دیالکتیک هگل خوانش کرد. این خوانش بینامتنی از سه بخش تشکیل شده: در بخش نخست وضعیت های دیالکتیکی که عبارت اند از «وضعیت در – خود»، «وضعیت برای – خود» و «وضعیت در – خود و برای – خود»، در دیالوگیسم باختین شناسایی می شوند. بخش دوم به بازبینی دیالوگیسم باختین با کمک مفاهیم منطقی «کل، جزء و فرد» از فلسفه هگل، اختصاص داده شده است. در بخش سوم نیز ادعای باختین مبنی بر مونولوگی بودن دیالکتیک هگل بررسی و رد می شود. در نتیجه این خوانش بینامتنی از دیالوگیسم باختین هر چند گفت وگوی پنهان او با هگل آشکار می شود اما این گفت وگو هنوز به معنای تطابق صددرصدی اندیشه او با هگل نیست.
۱۳۸۹.

مناط علیّت در نظر ملاصدرا و حکمای پس از ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مناط علیت معلول امکان ماهوی امکان فقری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۲ تعداد دانلود : ۲۹۹
موضوع این مقاله مناط علیت در نظر ملاصدرا و حکمای پس از ملاصدراست. مناط علیت ناظر به ملاک نیازمندی اشیاء به علت است؛ یعنی سرّ نیاز و احتیاج به علت از کجا ناشی می شود. بطور کلی پنج نظر در این خصوص وجود دارد: برخی ملاک نیاز را به وجود می برند که این گروه عمدتا ماتریالیست ها هستند؛ برخی ملاک نیاز را به حدوث بر می گردانند که اینها عمدتا متکلم هستند؛ فیلسوفان مشایی و اشراقی، ملاک احتیاج را امکان ماهوی می دانند؛ چهارمین نظر درباره مناط علیت، امکان فقری است که این نظر براساس اصالت وجود مطرح می شود. حکمای صدرایی با نقد امکان ماهوی، ملاک احتیاج معلول به علت را فقر و فاقت وجودی معلول می دانند که هم در حدوث و هم بقا همراه معلول است. در این میان وجود فقری ذات دارای فقر نیست که فقر عارض بر او شود، بلکه فقر و نداری عین هویت و ذات اوست. اما درباره نظر پنجم باید گفت که برخی استدلال حکما در امکان فقری را کافی ندانسته و این نظر را به چالش کشیده اند. براساس روایات وارده از برخی ائمه، به نظر می رسد ملاک نیاز معلول در وجود قائم به غیر است. این نظر علاوه بر داشتن امتیازات نظر امکان فقری، از اشکالات آن مبری است وبه درستی مناط علیت را تبیین می کند.
۱۳۹۰.

قاعده فرعیه در سازمان فکری محقق دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاعده فرعیه نظریه حمل استلزام نظریه اتصاف دوانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۶ تعداد دانلود : ۲۷۲
قاعده فرعیه در زمره یکی از قواعد مهم فلسفی جای دارد. دوانی تحلیل ویژه ای از این قاعده به دست می دهد که الزاماً باید در مجموع اندیشه او تفسیر گردد. دوانی نظریه حمل «تغایر مفهومی -اتحاد در وجود» را می پذیرد و اتحاد را اعم از بالذات و بالعرض می داند. این نگرش به او کمک می کند تا توسعه ای در انواع مطابق حمل پدید آورد و نظریه اتصاف توسعه یافته ای را پایه گذاری کند. قاعده فرعیه از سه بخش لزوم ثبوت ثابت، ثبوت مثبت له و ثبوت پیشینی مثبت له تشکیل شده است. قاعده فرعیه دوانی تحت تأثیر همه مبانی فوق سامان می یابد و بر اساس آن ثبوت مثبت له الزامی است؛ اما ثبوت ثابت لازم نمی باشد. درنهایت دوانی دست از ثبوت پیشینی مثبت له و فرعیت کشیده، به دلیل موارد نقض فراوانی، استلزام را کافی می داند؛ همه این موارد نقض برای اولین بار از مجموع حواشی دوانی استخراج و ذکر شده اند.
۱۳۹۱.

MADness, and “Luciferism”

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۷ تعداد دانلود : ۱۹۵
This paper continues applying the notion of the “Luciferian Existential” as a way of accounting for the extreme violence humans seem to be willing to perpetrate both in nuclear war and in ignoring climate change. We begin by letting humankind and Lucifer mutually reflect what initially seems to be their distinguishing attributes. This is done as a speculative attempt to shed light on the seemingly impossible sin or crime of the greatest of all creatures in relation to God and, on the side of human beings, the unimaginable horror of the actualization of the preparation for nuclear war and continued ignoring of climate change. The hope is that we may illuminate human experience as it underwrites both horrors and how possibly human experience may illuminate the mythic-theological figure of Lucifer. Although we feature human kind’s essential being out of balance, its dodging of its mortality, and its ontological restlessness, culminating in blinding “Luciferian” rage as a way of understanding the human propensity to extreme violence, it is clear that neither the build-up of nuclear armaments nor ignoring climate change seem to be rooted in ontological restlessness or sort of blindness caused by suppression of death, or its capacity for rage or even jealousy, but in something else. Antiquity singled out pride or inordinate self-love as the perennial culprit. There is doubtless inordinate self-love in play here too, but here we suggest that it is also [inseparably the dulling of a sense of what is of ultimate importance, i.e., there is a loss of interest in what used to be called wisdom.
۱۳۹۲.

بررسی تعارض قاعده مشائی کل ممکن زوج ترکیبی با وجود صرف و بلا ماهیت بودن مجردات امکانی نزد حکمای اشراقی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماهیت انیات محض وجودات صرف ملاصدرا آقا علی زنوزی قاعده مشایی قاعده اشراقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۲۹۰
با تفحص در آثار فیلسوفان اسلامی با قاعده «کل ممکن زوج ترکیبی» برخورد می کنیم که براساس آن همه موجودات امکانی دارای ماهیت هستند. بااین حال قاعده دیگری نیز با عنوان «النفس و ما فوقها وجودات صرفه» از سوی اصحاب حکمت متعالیه مورد قبول واقع شده است که براساس آن طبق تفسیر بدوی حکم بر فقدان ماهیت در مجردات شده است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا تناقضی بین دو قاعده وجود دارد یا خیر و در صورت عدم وجود تناقض، دیدگاه هایی که از سوی فیلسوفان برای رفع تناقض ظاهری بیان شده است چیست؟ برخی بین این دو قاعده تناقض قائل بوده و معتقدند رای نهایی صدرا تنها پذیرش یکی از این دو قاعده است. برخی دیگر هم معتقدند که علی رغم تناقض ظاهری، حقیقتاً بین این دو قاعده تناقضی وجود ندارد. نگارندگان بعد از احصای پاسخ های مطرح شده از سوی فیلسوفان آنها را قانع کننده نیافته ازاین رو با تحقیق و نگاه دوباره در معانی ماهیت پاسخ دیگری در این مقاله ارائه داده اند.
۱۳۹۳.

تبیین سوژۀ سیاسی در اندیشۀ ژیل دلوز به منزلۀ سوژۀ ستیزه جو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز نیچه آری گویی نه گویی ستیزه جویی نه گویی ناتوان از آری گویی آری گوییِ عاری از نه گویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶ تعداد دانلود : ۳۹۲
نیچه شرط تحقق فرااِنسان را مرگ انسان می داند و از آن با تعابیری نظیر ویرانگری کنشگرانه خود یا انسانی که می خواهد خود را نابود و ویران کند صحبت می کند. مرگ انسان به منزله شرط آفرینش فرااِنسان مدنظر است. مسئله این مقاله ارائه این مسئله نیچه ای با بیانی سیاسی است؛ با هدف تبیین سوژه سیاسی در اندیشه ژیل دلوز. محوریت بحث نیز با کتاب نیچه و فلسفه است. در ابتدا از مفهوم مرگ انسان یا به تعبیر دیگر، از مفهوم ویرانگریِ کنشگرانه خود، قرائتی سیاسی ارائه خواهد شد؛ درنتیجه این قرائت، بُعد سلبی سوژه سیاسی قابل درک می شود. در ادامه، برای درک بُعد ایجابی به مفهوم نیچه ایِ ساعت نیمروز یا استحاله رجوع خواهد شد و در اینجا نه تنها بُعد ایجابی که رابطه این بُعد با بُعد سلبی نیز آشکار می شود. یعنی سوژه موردنظر در تمامیتش تبیین می شود. در این مسیر، به آری گویی به عنوان بنیان این اندیشه می رسیم؛ اما آری گوییِ مسلّح به نه گویی. این ویژگیِ کلیدی سوژه سیاسی موردنظر است؛ سوژه آری گویی که نه گویی می داند، یعنی سوژه ستیزه جو. پس از تبیینِ تکوین این سوژه به منظور برجسته کردن ویژگی منحصربه فرد و درخورِتوجهش دربرابر دو سنخ سوژه قرار داده خواهد شد. از سویی، دربرابر سوژه انقلابی مرسوم قرار می گیرد که سوژه نه گویی است که آری گویی نمی داند. از دیگر سو، دربرابر سوژه محافظه کار قرار می گیرد؛ سوژه آری گویی که نه گویی نمی داند.
۱۳۹۴.

بررسی دلالت فرمول های امر مطلق و نسبت میان آنها در اندیشه اخلاقی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت بنیادگذاری متافیزیک اخلاق فرمول های امر مطلق دیگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۳۲۸
امر مطلق بیان هنجاری فلسفه اخلاق کانت و مساوی اصل عالی اخلاق برای موجودات غیرمقدس است. کانت در کتاب بنیادگذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق، چند فرمول را به عنوان فرمول های امر مطلق معرفی می کند. مفسران کانت دراین باره اختلاف نظر دارند که اصلاً کانت چند فرمول ارائه کرده است، کدام فرمول در روند متن نقش اصلی را ایفا می کند و آیا فرمول ها هم ارز همدیگر است یا به لحاظ مصداق های خود در تعیین وظایف متفاوت است. موضع مختار این نوشتار این است که اگرچه پنج فرمول به عنوان فرمول های امر مطلق یا اصل عالی اخلاق ارائه می شود، ازاین میان، یکی از فرمول ها بیان اصلی است؛ اما چهار فرمول دیگری که ارائه می کند، در نظر او برای تعیین وظایف هم ارز همدیگر خواهد بود، همگی باتوجه به مفهوم «دیگری به مثابه سوژه عقلانی» معنای تمهیدی مشابهی خواهد یافت و همراه هم نظامی یکسان از وظایف را پیشنهاد خواهد کرد. علاوه براین، نشان داده خواهد شد که نزد کانت هر فرمول به طور مجزّا به کار گرفته نمی شود؛ بلکه باید همه فرمول ها در کنار همدیگر برای فهم هر وظیفه به کار گرفته شود و هریک پرتویی بر وظیفه سوژه اخلاقی در موردی خاص خواهد افکند.
۱۳۹۵.

تبیین و مقایسه فرایند تحقق «ادراک حسی» از دیدگاه «معرفت شناسی نوصدرایی» و «روان شناسی شناختی»(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حواس ظاهری قلب عقل نظریه سازنده گرایی نظریه ادراک مستقیم نظریه محاسباتی مغز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۳۲۶
معرفت شناسی نوصدرایی، ادراک حسی را یکی از اقسام و نخستین مرحله از مراحل تحقق ادراکات مرکب برای فاعل شناسا (انسان) می داند. روان شناسی شناختی نیز نسبت به فرایند تحقق ادراکات حسی تبیین های مبسوطی را با عطف توجه به کارکرد حواس ظاهری ارائه کرده است. هر دو دانش ادراکات حسی را واقعیتی حکایتگر از محیط و محسوسات می دانند؛ اما در تبیین کارکرد اجزاء، فرایند و عامل نهایی تحقق شناخت های حسی، تفاوت هایی با همدیگر دارند. معرفت شناسی نوصدرایی، در تبیین نخستین گام از فرایند تحقق شناختها، یعنی ادراک حسی، حواس ظاهری را عامل تحت فرمان «نفس» به عنوان مدیر و بهره بردار اصلی از فرایند ادراک معرفی می کند و روان شناسی شناختی می کوشد، فرایند تحقق ادراک، شناخت و آگاهی های حسی را معطوف به کارکرد ابزارهای شناخت در بعد تجربی تبیین کند. معرفت شناسی نوصدرایی به طور مستقل و مبسوط به جنبه کارکردهای تجربی و آزمایشگاهی اجزاء جسم (اعضای ظاهری و اعصاب و مغز) نپرداخته؛ اما ترسیمی از ارتباط و تعامل مبادی فیزیکی و متافیزیکی، در فرایند تحقق انواع معرفت، ازجمله ادراک حسی ارائه کرده است؛ اما روان شناسی شناختی، در عین ارائه مبسوط از کارکردهای حواس ظاهری و اعضای جسمانی و توفیقات چشمگیر در این جنبه، تحلیل و ترسیمی از ارتباط جنبه های حسی با جنبه ها  عوامل فراحسی، در فرایند تحقق شناخت ها؛ ازجمله ادراکات حسی، ارائه نکرده یا در این مرحله توقف کرده است. نوشتار حاضر می کوشد از میان مسائل مختلف این عرصه، «فرایند تحقق» معرفت یا شناخت حسی را از دیدگاه معرفت شناسی نوصدرایی و روان شناسی شناختی، به عنوان دو دانش مرتبط با مقوله شناخت / آگاهی ارائه و مقایسه کند. باتوجه وجود مسائل مهم مشترک قابل بررسی میان این دو دانش، تحصیل اشتراکات بیشتر در راستای نمایان شدن دقائق فرایند تحقق انواع شناخت برای تحصیل هم سخنی و کشف افق های نوین ضروری به نظر می رسد.
۱۳۹۶.

ابن سینا و پاسخ به پارادوکس هایی درباره ماده و صورت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ماده صورت پارادوکس ابن سینا کیت فاین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۲۷۷
در این مقاله پاسخ ابن سینا به دو پارادوکس کیت فاین درباره ماده و صورت را بررسی کردیم. پارادوکس هایی که در ذیل نظریه ماده - صورت گرایی ارسطوئی طرح می کند و مفروضات ارسطویی را از منظر آنها می سنجد. پاسخ ابن سینا به این پارادوکس ها مهم است زیرا مزایا و کاستی های احتمالی موجود در ماده-صورت گرایی سینوی را مشخص می کند. بر این اساس در مقاله: نخست، می پردازیم به پارادوکسی، درباره امکان تمایز میان دو شیئی که صورت و ماده مشترک دارند. برای رفع پارادوکس، سه آموزه انتقال ماده، صورت مشترک و ترکیب قابل طرح است با انکار هر آموزه پارادوکس حل می شود ابن سینا پارادوکس اول را با انکار صورت مشترک پاسخ می دهد. دوم، می پردازیم به پارادوکسی، درباره تغییر ماده در یک شی و حفظ اینهمانی آن در طول زمان، که نشان دادیم ابن سینا در این موضع نمی تواند پارادوکس را حل کند و تنها راه ممکن ابن سینا نسبی کردن رابطه جزئیت ماده به شاخص زمان است.
۱۳۹۷.

هژمونی سکوت: خوانشی هگلی- لاکانی از رابطۀ سکوت و زبان در اندیشۀ مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی هژمونی سکوت زبان سهروردی ایدئالیسم آلمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۰ تعداد دانلود : ۳۴۹
در مقاله حاضر می کوشیم در برخی از ابیات و اشعار مولوی رد چیزی را پیدا کنیم که آن را «هژمونی سکوت» می نامیم. طرفداران «هژمونی سکوت» زبان را خوار می شمارند و سکوت را بی اندازه ارج می نهند و آن را دربردارنده نوعی شهود ویژه می دانند که دسترسی به امر فراسوی زبان را میسر می سازد. این نگرش به سکوت و زبان تاریخ دور و درازی دارد و تازه در قرن های اخیر به پرسش گرفته شده است. سعی خواهیم کرد رویکرد «هژمونی سکوت» را به میانجی رویکردی هگلی لاکانی خوانش کنیم، رویکردی مدرن که سکوت و زبان را به یک اندازه ارزشمند می داند و در نهایت سکوت را پدیده ای صرفاً زبانی می داند. خاطرنشان خواهیم ساخت که این دو نگرش در دو منطق متفاوت بنیاد دارند؛ اولی در قاعده امکان اشرف سهروردی و دومی در منطق پس گسترانه ایدئالیسم آلمانی. پس از بررسی تبعات معرفت شناختی و هستی شناختی این دو رویکرد، در نهایت نتیجه خواهیم گرفت که موضع «هژمونی سکوت» موضعی متناقض و ناممکن است. 
۱۳۹۸.

خودِ دیگر من: کشف بنیاد اخلاقی متافیزیک در اندیشۀ ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارسطو متافیزیک اخلاق عقل نظری و عملی نوس دیگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۳۱۶
تفسیر غالب از نسبت میان متافیزیک و امر اخلاقی و عملی در آموزه های ارسطو، تفسیر تفکیکی است. طبق این تفسیر، ارسطو عقل و حکمت نظری را از عمل جدا می داند و از دید او میان متافیزیک و حکمت عملی، ارتباطی نیست. تقسیم عقل و دانش به نظری و عملی که معمولاً با نوعی ارزشگذاری همراه است، در تاریخ فلسفه پیامدهایی به همراه داشته است. در قرن اخیر، برخی متفکران به لوازم خطرناک این تفکیک برای جهان انسانی اشاره کرده اند و ارسطو را به عنوان واضع این تفکیک نقد می کنند. در این نوشتار نشان می دهم که تفسیر تفکیکی از آموزه های ارسطو درباره متافیزیک تفسیر دقیقی نیست. بلکه بازخوانی و تحلیل متون ارسطو در حوزه متافیزیک، اخلاق و زیست شناسی روشن می کند که در منظومه فکری او، لحظه تولد متافیزیک یک لحظه اخلاقی است و متافیزیک برای انسان، فقط در مواجهه و روی داشتن به سوی دیگری امکان تحقق دارد. در این بازخوانی با بررسی کارکردهای مفهوم کلیدی «نوس» در تقویم متافیزیک ارسطویی توضیح داده می شود که نوس مبنای امکان و عینیت متافیزیک ارسطویی و یگانگی متافیزیک با خلاق است. کشف یگانگی در عین غرابت دیگری، وضعیتی است که متافیزیک در آن آغاز می شود و به پیش می رود. این کشف، با دو کارکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه نوس ممکن می شود. بر این اساس، در فهمی دقیق تر از لحظه پیدایش متافیزیک، در تفسیر مبنی بر گسست عمل و نظر در آموزه های ارسطو باید تردید کرد.
۱۳۹۹.

بررسی انتقادی مؤلفه های انفسی و آفاقی نظریه معنای زندگی تدئوس متز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تدئوس متز معنای زندگی نظریه غیرنتیجه گرایانه ساحت عقلانی شروط اساسی وجود انسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۷ تعداد دانلود : ۳۸۳
تدئوس متز با ارائه نظریه ای غیرنتیجه گرایانه در معنای زندگی کوشیده است تا تبیین جامعی از معناداری زندگی بیشتر انسان ها ارائه دهد. نظریه وی بر سه مؤلفه استوار است: (1) مؤلفه انفسی، یعنی «گرایش مثبت ساحت عقلانی» انسان ها به ارزش های آفاقی؛ (2) مؤلفه آفاقی، یعنی ارزش های برخاسته از خوبی، حقیقت و زیبایی به عنوان بسترهای معنابخش؛ و (3) ارائه راه های تشخیص ارزش های آفاقی معنابخش. در این مقاله، با روش تحلیلی-انتقادی، ابتدا نظریه متز و مؤلفه های آن تبیین خواهد شد. سپس مهم ترین انتقادات به دو مؤلفه انفسی و آفاقی نظریه متز ارائه می شود که این انتقادها از این قرارند: (1) دفاع از معنابخشی نگاه نتیجه گرایانه به معنای زندگی، (2) ناسازگاری نظریه متز با شهود انسان ها، (3) عدم توجه آن به نقش جنبه های عاطفی در معناداری زندگی، (4) معنابخشی برخی شروط ضروری، (5) تردید در معنابخشی شروط اساسی، (6) ناتوانی شروط اساسی از تبیین معناداری برخی کارهای هنری، و (7) عدم توجه به معناداری کنش های ربات های هوشمند. در ادامه نشان داده می شود که اگرچه متز توانسته به بسیاری از انتقادات پاسخ دهد، ولی به معناداری کنش های ربات های هوشمند توجه نکرده است. اگر بتوان توان محاسباتی در ربات های هوشمند را از قابلیت های ساحت عقلانی انسان شمرد، می توان حدی از ساحت عقلانی را در آن ها پذیرفت و بدون نیاز به فرارفتن از ساحت حیوانی از معناداری کنش های ربات های هوشمند نیز دفاع کرد.
۱۴۰۰.

خوش بینی دیوید هیوم در قبال حضور دین در زندگی آدمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدبین افراطی خوش بین معتدل مباحث مابعدالطبیعی دین دیوید هیوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۲۰۲
آیا هیوم می کوشید بشریت را به تمامه از یوغ دین و گرایشات دینی رها سازد؟ اغلب چنین می انگارند. مقاله حاضر ضمن بیان مناقشه-برانگیز بودن فرض رایج، می خواهد نشان دهد رویکرد هیوم نسبت به حضور دین در زندگی آدمی، لااقل در شکل حداقلی و ناگزیر آن، یک رویکرد خوش بینانه است. زیرا این فیلسوف، در درجه نخست، بلند پروازی برای تنزیه به تمامه بشریت از تمام اشکال دین را، به عنوان مثالی ناگوار از خیره سری فلسفی، رها کرده است. ثانیاً، به رغم ملاحظات طبیعت گرایانه هیوم درخصوص منشاء و ریشه های دین تنها راه ما در برابر منشاء، علل و محرِّک دین نوعی سکوت و یا پذیرش منفعلانه آن نیست. دو فقره متأخر چیزی است که ما از آن با عنوان خوش بینی معتدل هیوم نسبت به حضور دین در زندگی آدمی یاد کرده ایم. *این مقاله از طرح پسادکتری دانشگاه تبریز با شماره قرارداد 940 به تاریخ  14/ 12/ 1400 و مصوبه هیأت رئیسه به شماره 43 و تاریخ 16/12/1400 استخراج گردیده است. مایل هستیم از دانشگاه تبریز به دلیل حمایت سازمانی آن در راه اندازی دوره پسادکتری تشکر بکنیم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان