تاریخ فلسفه اسلامی

تاریخ فلسفه اسلامی

تاریخ فلسفه اسلامی سال اول بهار 1401 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

توسعه موضوعی فلسفه نزد علامه طباطبایی و تکوّن نظریه اعتباریات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی موضوع فلسفه اعتباریات واقعیت موجود بما هو موجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۷۵
تفاوت موضوع فلسفه نزد فیلسوفان به نحو قابل تأملی بر طرح و ارائه نظریات و نوآوری های علمی و درنتیجه گستره و کارکرد فلسفه اثرگذار است. نگاشته حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که چگونه علامه طباطبایی با توسعه موضوعی فلسفه، زمینه طرح نظریه اعتباریات در فلسفه را فراهم نمود؟ رهیافت به دست آمده نشان می دهد علامه طباطبایی با توسعه موضوعی فلسفه، زمینه ارائه نظریه اعتباریات در این دانش را مهیا می کند. با توجه به گستره موضوعی فلسفه نزد علامه، می توان فلسفه را بر دو قسم دانست که موضوع یکی عام تر از دیگری است: 1. «فلسفه الهی» که موضوع آن وجود عام یا «موجود بما هو موجود» است. 2. فلسفه در معنایی عام تر که موضوع آن «مطلق واقعیت» است و تمام واقعیات اعم از «وجود عام» و «وجودات خاص» و نیز «حقایق» و «اعتباریات» را شامل می شود. مفاهیم اعتباری اگرچه خود نمایانگر امر عینی و واقعی نیستند، به واسطه پیوند با موضوع فلسفه های عمومی یعنی واقعیت، سهمی از حقیقت پیدا می کنند. این امر، زمینه تحلیل هستی شناختی اعتباریات را در فلسفه با موضوع مطلق واقعیت فراهم می آورد.
۲.

تعامل «عقل و شهود» در شکل گیری فلسفه اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل شهود فلسفه اشراق علم حضوری علم حصولی سهروردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۲۸
هر فلسفه ای یا به طور دقیق تر هر نظام فلسفی دارای نظام واره ای است که اصول اساسی آن فلسفه بر آن استوار و بنا شده است. در این میان فلسفه اشراق نیز از این قاعده بیرون نیست. این فلسفه بر اصولی استوار است که مهم ترین آنها عنصر «عقل و شهود» است. این مقاله بر آن است، نخست پس از تعریف حکمت و حکیم که شناخت این دو با شناخت عقل و شهود بی ارتباط نیست، عقل و شهود را، با توجه به گنجایش مقاله، به تفکیک - با توجه به داده اشراقی در فلسفه اشراق - بررسی کند و سپس جایگاه این دو عنصر سازنده فلسفه اشراق را، با استناد به آثار خود شیخ اشراق تبیین و در ادامه، جایگاه اصلی این دو عنصر را در فلسفه ترسیم نماید. آن گاه به تبیین چگونگی تعامل بین عقل و شهود در ساختارسازی فلسفه اشراق پرداخته، با توجه به گنجایش مقاله به اختصار آن را بررسی کند.
۳.

کاربست معرفت شهودی در براهین اصالت وجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شهودی ملاصدرا اصالت وجود عرفان وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۱۴۷
موضوع این مقاله نحوه کاربست معرفت شهودی در اصالت وجود نزد ملاصدراست. یکی از منابع مهم ملاصدرا در بنیان حکمت متعالیه، معرفت شهودی است. او از این سنخ معرفت نه به عنوان یک عارف، بلکه به مثابه یک فیلسوف بهره گرفته و در صدد برهانی کردن این معارف عرفانی است. مسئله اصالت وجود زیربنای بسیاری از نوآوری های ملاصدرا در فلسفه است و می توان رد پای معرفت شهودی را به وضوح در آن مشاهده نمود. صدرالمتألهین باور به اصالت وجود را مرهون نیل به کنه معنای هستی می داند و این امری است که جز با شهود ممکن نیست. او در اثبات اعتباریت ماهیت و همچنین برخی استدلال های اصالت وجود به سخنان عارفان سلف توجه دارد. مسائل متفرع بر اصالت وجود همچون ارتباط وجود و ماهیت، تقدم بالحقیقه وجود بر ماهیت، امکان فقری و وجود رابط از جمله مباحث دیگری است که متأثر از معرفت شهودی است. مسئله این مقاله آن است که معرفت شهودی چه تأثیری بر قول ملاصدرا به اصالت وجود و متفرعات اصالت وجود داشته است. ضمناً در این مقاله مراد از معرفت شهودی، اعم از معرفتی است که خود شخص از شهود بدان نایل شده است یا دیگران شهود کرده اند و ایشان با واسطه بدان نایل شده است.
۴.

قاعده فرعیه در سازمان فکری محقق دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاعده فرعیه نظریه حمل استلزام نظریه اتصاف دوانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۵۰
قاعده فرعیه در زمره یکی از قواعد مهم فلسفی جای دارد. دوانی تحلیل ویژه ای از این قاعده به دست می دهد که الزاماً باید در مجموع اندیشه او تفسیر گردد. دوانی نظریه حمل «تغایر مفهومی -اتحاد در وجود» را می پذیرد و اتحاد را اعم از بالذات و بالعرض می داند. این نگرش به او کمک می کند تا توسعه ای در انواع مطابق حمل پدید آورد و نظریه اتصاف توسعه یافته ای را پایه گذاری کند. قاعده فرعیه از سه بخش لزوم ثبوت ثابت، ثبوت مثبت له و ثبوت پیشینی مثبت له تشکیل شده است. قاعده فرعیه دوانی تحت تأثیر همه مبانی فوق سامان می یابد و بر اساس آن ثبوت مثبت له الزامی است؛ اما ثبوت ثابت لازم نمی باشد. درنهایت دوانی دست از ثبوت پیشینی مثبت له و فرعیت کشیده، به دلیل موارد نقض فراوانی، استلزام را کافی می داند؛ همه این موارد نقض برای اولین بار از مجموع حواشی دوانی استخراج و ذکر شده اند.
۵.

بررسی تفاوت نحوه علم به صور عقلی با صور حسی و خیالی از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری صور معقول صور حسی صور خیالی نفس ناطقه ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۳۵
موضوع این مقاله بررسی تفاوت نحوه علم به صور عقلی با صور حسی و خیالی نزد ابن سیناست. طبق آنچه مشهور است، علم به صور علمی نزد ابن سینا علمی حضوری و بلا واسطه است. هدف از این مقاله، تمایز قایل شدن میان علم به صور معقول با علم به صور حسی و خیالی است. از متون ابن سینا چنین برداشت می شود که میان علم به صور معقول با علم به صور حسی و خیالی تفاوت وجود دارد. علم به صور معقول، علمی بی واسطه و حضوری است؛ در حالی که علم به صور حسی و خیالی، علمی باواسطه و حصولی است. چنین تمایزی به مبانی ابن سینا در هستی شناسی و علم النفس باز می گردد. ابن سینا با باور به اینکه اولاً صور معقول اموری مجردند و درنتیجه امکان علم بی واسطه به آنها وجود دارد و ثانیاً حقیقت و واقعیت اشیا را وجود و حیثیت وجودی آنها تشکیل می دهد، توانست علم حضوری به صور معقول را به اثبات برساند.
۶.

سنجش نقش عقل فعال در تعقل و بررسی ادله آن در دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل فعال معقولات نفس ارسطو ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۲۱
مفسران ارسطو در تبیین مسئله تعقل و تعیین چیستی عقل فعال، راه های گوناگونی پیموده اند؛ برخی آن را همان فعلیت نفس انسان، برخی دیگر آن را جوهر مجردی با فعلیت تام و برخی دیگر آن را همان خداوند دانسته اند. ابن سینا قایل است عقل فعال آخرین عقل در سلسله طولی عقول است که علاوه بر نقش وجودشناختی، دارای اثر معرفتی نیز بوده و مفیض صور معقوله بر نفس است. او دلایلی برای نیازمندی نفس به عقل فعال در تعقل ذکر می کند که به نظر می رسد هر کدام قابل بررسی و نقد هستند؛ اما مهم ترین آنها که بر مبنایی ارسطویی یعنی مبحث قوه و فعل بنا شده، نیاز به عامل خارجی در خروج از قوه به فعل است که در دیدگاه او این عامل خارجی، جوهری مجرد و جامع صور عقلیه است. به اعتقاد او اگرچه این جوهر عقلی، آخرین عقل در سلسله طولی عقول است، به سبب ربط طولی این عقول می توان فعل تعقل یا افاضه معقولات را منسوب به کل سلسله عقول و حتی خداوند دانست