ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۳۴۱.

رابطه خدا با آفرینش نخستین؛ تحلیل مفهومی مؤلفه های خوانش ابن سینا از قاعده الواحد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا الواحد بسیط صدور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۸۱
قاعده ی الواحد را می توان یکی از مهم ترین و پر چالش ترین قواعد فلسفی به حساب آورد. ابن سینا یکی از فیلسوفانی است که به این قاعده پرداخته است. او در عینِ اقامه ی ادله برای اثبات قاعده ی الواحد، آن را در نمط پنجم الاشارات ذیل عنوان "تنبیه" مطرح کرده است. خواجه نصیرالدین بر این اعتقاد است که چون ابن سینا این قاعده را بدیهی می داند، آن را ذیل عنوان "تنبیه" آورده است. بر این اساس با تصور صحیح و دقیق مولفه های قاعده، به تصدیق قاعده می رسیم، بی آن که نیاز به استدلالی له مدعا یا استدلالی علیه دلالیل مخالفان داشته باشیم. در این مقاله، سعی می شود به روش تحلیل مفهومی، یکایک مولفه های قاعده مورد مداقه قرار گیرد و پس از آن، سازگاری هیات تالیفی این مولفه ها بررسی گردد. در نهایت، به دلیل عدم سازگاری برخی از این مولفه ها با یکدیگر، در می یابیم که از تصور مولفه ها نمی توان به تصدیق آن راه یافت و تنبیهی بودن آن رد می شود
۱۳۴۲.

جای گیری ارزش های اخلاقی در پیام رسان های فوری به مثابه سیستم های اجتماعی – فنّی و استلزامات سیاستی آن (بررسی نظری پیام رسان های فوری بومی و غیر بومی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماهیت دوگانه مصنوع فنی ارزش سیستم اجتماعی - فنی سیاست فناوری پیام رسان فوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۲۵۱
چرا برخی سیاست های فناوری موفقیت آمیزند و برخی دیگر خیر؟ گرچه این پرسش یکی از پرسش های اصلی در سیاست علم، فناوری و نوآوری محسوب می شود، می توان از منظر فلسفه فناوری نیز به آن پاسخ گفت. هدف مقاله پیشِ رو بررسی این مسأله و پاسخ به آن با توسل به رابطه ارزش و فناوری است که در دهه های اخیر به یکی از درون مایه های اصلی فلسفه فناوری تبدیل شده است. امروزه نه تنها ادعای ارزش باریِ فناوری چندان چالش انگیز جلوه نمی کند، که چگونگی جا ی گیری ارزش های اخلاقی در فناوری است که به مسأله اصلی بدل گشته است. به عنوان نمونه، فان دو پول اخیراً مسأله چگونگی جای گیری ارزش ها در سیستم های هوش مصنوعی به مثابه سیستم های اجتماعی – فنّی را بررسی و شرحی از آن ارائه کرده است. در این مقاله از این شرح استفاده می شود تا پرسشی مرتبط با سیاست فناوری در ایران تبیین شود: چرا سیاست های ایجاد و توسعه پیام رسان های بومی و عدم استفاده از پیام رسان های غیربومی به منظور تحقق ارزش نظم عمومی موفق نبوده اند؟
۱۳۴۳.

بررسی رویکرد هاکینگ به مطالعات تطبیقی:گذار از دین تطبیقی به فلسفه تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هاکینگ فلسفه تطبیقی دین تطبیقی فلسفه جهانی پراگماتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷
برخی از متفکران عمل گرای آمریکایی همگام با تلاش های جهانی برای برقراری صلح در صدد ایجاد تفاهم جهانی در سطح فلسفی برآمدند.آن ها افزون بر تطبیق فلسفه ها،فلسفه تطبیق یا روش شناسی در مطالعات تطبیقی را در اولویت خود قرار دادند.ویلیام هاکینگ از جمله متفکران پیشگام در این راه است.او نخست دین تطبیقی را وجهه همت خود قرار داد؛تاکید بر دین طبیعی،دین جهانی و به رسمیت شناختن تنوع و تکثر دینی،مخالفت با جهانی سازی یک دین،تاکید بر تغییر رویکرد مبلغان مذهبی از انحصارگرایی به تکثرگرایی مهم ترین موضوعاتی بودند که او ذیل عنوان پیش گفته به آن ها پرداخت.عدم امکان دستیابی به معیار جهانی و فراگیر در حوزه ادیان سبب چرخش هاکینگ از دین تطبیقی به فلسفه تطبیقی شد.گرایش فلسفی او که آمیزه ای از پراگماتیسم و ایدئالیسم و به تعبیر خودش رئالیسم غیر ماتریالیستی بود سبب شد در باره سنت های فلسفی پیش داوری نداشته باشد و به واقعیت مشترک بنیادین همه سنت های فلسفی معتقد گردد.تاکید بر امکان و ثمربخشی فلسفه تطبیقی،مخالفت با تمرکز گرایی و محوریت تفکر غربی،گشودن باب تعامل و گفت و گو با سنت های دینی و فلسفی دیگر،تکمیل سنت های فلسفی از رهگذر تطبیق و پیدایش تدریجی بینش فلسفی قوی تر و فراگیرتر به عنوان فلسفه جهانی از جمله اهداف و کارکردهای مطالعات تطبیقی از نگاه اوست.
۱۳۴۴.

منطق و معرفت بخشی در نظام های حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق کلاسیک منطق ناکلاسیک معرفت شناسی معرفت بخشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۲۴
در بسیاری از آثار منطق دانان قدیم و جدید، دیده می شود که میان منطق و معرفت شناسی تمایز صریح و واضحی نمی نهند و همین سبب می شود که احکام یکی به دیگری سرایت می کند. در این مقاله، از میان منطق دانان معاصر در کشورمان، به دیدگاه های غلامرضا زکیانی و به ویژه مرتضی حاج حسینی خواهم پرداخت. غلامرضا زکیانی مدعی است که گزاره های متناقض هیچ نتیجه ای نمی دهند. نشان می دهم که این ادعا در واقع خلط منطق و معرفت شناسی است. هم چنین، مرتضی حاج حسینی در دو ویراست کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق»، دست به کار تدوین نظام های منطقی غیر استانداردی شده و به گمان من، احکام معرفت شناختی را بر منطق تحمیل کرده است. برخی از مبانی نظری آشکار و پنهان نظام های منطقی او این ها است: 1. تناقض فقط مستلزم تناقض است؛ 2. قضیه منطقی فقط از قضیه منطقی به دست می آید؛ 3. به تناقض نمی توان معرفت داشت؛ 4. معرفت به قضایا مستقل از معرفت به گزاره های دیگر است؛ 5. قضیه منطقی اشرف قضایا است و چون نتیجه تابع اخس مقدمات است قضیه منطقی نمی تواند از دیگر گزاره ها نتیجه شود؛ 4. تناقض اخس گزاره ها است و چون نتیجه تابع اخس مقدمات است مقدمات متناقض فقط نتیجه متناقض می توانند بدهند. در این مقاله، نشان می دهم که این مبانی نظری همگی ریشه های معرفت شناختی دارند و هیچ کدام به منطق مربوط نمی شوند.
۱۳۴۵.

بررسی بعد ادراکی عقل عملی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل عقل نظری عقل عملی بعد ادراکی عقل عملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۲۵۹
عقل که یکی از منابع معرفت است به نظری و عملی تقسیم می شود در وجود عقل نظری و نقشش در ادراک کلیات اختلافی نیست، اما در اینکه عقل عملی وجودی مستقل از عقل نظری دارد و مدرک است اختلاف است؛ برخی فلاسفه منکر وجود عقل عملی مستقل از عقل نظری و برخی قائل به آن هستند. با توجه به ظاهر عبارات ملاصدرا ابتدا به نظر می رسد که وی به دو ملاک (انفکاک و افعال وجودی متناقض) وجود عقل عملی را مستقل از عقل نظری می داند و به دلیل اسناد مفاهیمی مانند (استنباط، فکر، تروی، حدس و الهام، اعتقاد و حکم) که ملازم ادراک هستند، ادراک جزئی را به آن نسبت می دهد. اما در این نوشتار به روش توصیفی - تحلیلی بعد از خدشه صغروی (نه کبروی) در دو ملاک مذکور و با توجه به این که همه انواع ادراکات جزئی قوای مناسب به خود (مانند حاسه، متخیله و متوهمه) را دارند به این نتیجه منتهی شدیم که نه عقل عملی وجودی مستقل از عقل نظری دارد و نه ادراکی جزئی به آن قابل استناد است و از این روی ملاصدرا را باید قائل به همین دیدگاه بدانیم.
۱۳۴۶.

Reasons, Emotions, and Evidentialism: Reflections on William Wainwright’s Reason and the Heart(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: William Wainwright evidentialism hinge epistemology justification Pragmatism rationality reasons religious belief

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰ تعداد دانلود : ۲۳۰
In Reason and the Heart , William Wainwright defends a kind of religious evidentialism, one that takes int consideration the promptings of the heart, provided the heart is a virtuous one; and he claims that this view is able to avoid relativism. Here, Wainwright’s evidentialism is examined in relation to other views that have gone by that name. Wainwright’s position is briefly stated together with an expression of doubt about its ability to fend off relativism. Following this, an outline of the history of evidentialism is presented. It is concluded that Wainwright’s view is not really a form of evidentialism at all. Evidentialism may be weakened in two ways: (1) redefining “evidence” to include elements that are not recognized by objectifying inquiry; (2) allowing subjective factors, such as religious emotions, to govern the interpretation of the evidence. Wainwright describes his view as a form of evidentialism because it does not avail itself of (1); but it is only misleadingly called “evidentialism” because of (2). After making this case, several reasons are presented for rejecting evidentialism. It is argued that evidentialists focus attention of what the evidence is to determine whether beliefs are justified or rational, while how the evidence is treated is of no less importance when beliefs are supported by reasons. Furthermore, there are beliefs the justification of which is a practical matter of commitment to a more general framework rather than inference from some body of evidence. It is suggested that some religious beliefs may fall into this category.
۱۳۴۷.

معناداری زندگی در جامعه سکولار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سکولاریسم دین خداباوری زندگی معنادار معنویت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۲۶۱
معنویت و معناداری زندگی، موضوعی است که دو تفکر سنتی دینی و دنیای متجدد سکولار را مقابل یکدیگر قرار داده است. پرسش اساسی این است که «آیا معنویت تنها با دین داری حاصل می شود یا امکان زندگی معنادار در جامعه سکولار نیز وجود دارد؟» معنویت دینی متکی بر جهان غیرمادی و امور روحانی است و می تواند ارزش های اخلاقی، دین، امر قدسی یا غیبی، عرفانی و... و یا هر نوع حالت معنوی و روحانی در زندگی را شامل شود. معناداری سکولار بر این نکته متمرکز است که زندگی معنادار معلول عقلانیتی است که در نتیجه کنش آزادانه، آگاهانه، ارادی و هدفمند انسان حاصل می شود و باید ثمره آن بهبود شرایط زندگی دنیوی انسان باشد. با این برداشت، روشن می شود میان دو مقوله دین داری و معنویت تفاوت بنیادین وجود دارد، گویی معنویت می تواند از دین داری منفک شود. تفاوت دین داری و معنویت در این است که اگر دین داری از سر بندگی نباشد، دین داری نیست؛ اما اگر معنویت از سر بندگی باشد، معنویت نیست. آنچه سکولاریسم مدعی تلاش برای تحقق آن است، شناخت حقیقت جهان و تصفیه اندیشه های انسانی از خرافات و انحرافات است. وقتی خرافات از حقیقت دین جدا شود، آنچه می ماند، دین عقلانی و معنادار است.
۱۳۴۸.

واقع گرایی هنر دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقع گرایی هنر دینی واقعیت حقیقت فطرت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۲۶۱
پژوهش بنیادی درباره هنر دینی به عنوان یکی از برجسته ترین پدیده های انسانی و تأثیرگذار در زیست فردی، اجتماعی و تمدنی ضرورت دارد. یکی از عرصه های هنر دینی، واقع نمایی آن است. جستار حاضر این پرسش را به روش تحلیلی بررسی می کند که هنر دینی به عنوان فرایندی ظریف و پیچیده معطوف به درون انسان، چگونه با واقعیت تطبیق داده می شود؟ فرضیه ای که پژوهش پیش رو پی می گیرد این است که واقع گرایی هنر دینی با سنجه غایات ارزیابی می شود. هر هنرى، از آن جهت که هنر است و زیبا می نماید، ارزشمند و دینی نیست. ارزش گذارى صورت و محتوای هنرى، براساس مبانی غایت شناسی آن رقم می خورد. دستاورد پژوهش آن است که محک واقع نمایی هنر دینی ناظر به غایات و مصالح و مفاسد واقعی است. هنر، وقتی دینی است که از واقعیات جهان غیب (جهان بینی الهی) در کارگاه روح الهام گرفته و مخاطب هنر را به مصالح و مفاسد واقعی رهنمون باشد.
۱۳۴۹.

ارسطو، کانت و وحدت مسأله متافیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: متافیزیک خاص متافیزیک عام ارسطو کانت امر نامشروط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷ تعداد دانلود : ۲۵۷
این مقاله می کوشد توأمان به دو پرسش مهم نسبت به متافیزیک پاسخ گوید: الف) آیا متافیزیک دانشی ناظر به اصول کلی موجودات است یا از موجودی خاص به نحو انضمامی نیز پرسش می کند؟ ب) آیا متافیزیک در معنای کانتی آن نوعی گسست از متافیزیک ارسطویی است ؟ برای پاسخ به این دو پرسش نخست با استناد به متون ارسطو نشان داده می شود که مسئله متافیزیک اولاً با جستار از اصول کلی موجودات آغاز می شود ولی، در ادامه این جستار، به پرسش از موجودی خاص یعنی امر نامشروط (اندیشه خوداندیش) گره می خورد. بنابراین، دانشِ ناظر به اصول کلی موجودات همان دانش به موجودات برین است. پس از تبیین سرشت متافیزیک ارسطویی، با بررسی متون کانت روشن خواهد شد که، برخلاف باور مشهور، نزد کانت نیز همواره تبیین موجودات به پرسش از امر نامشروط گره می خورد. بنابراین، متافیزیک نزد ارسطو و کانت همواره در پیوند با امر نامشروط است.
۱۳۵۰.

نسبت میان روش سقراطی و دوستداری دانایی (فیلوسوفیا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سقراط روش ابطالی دیالکتیک محاوره دیگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۱۹۴
روش سقراطی که به روش ابطالی معروف است روشی است که در محاورات اولیه افلاطون؛ یعنی محاورات سقراطی به کار برده می شود. این روش پاسخی به ادعای سوفسطائیان راجع به تعلیم فضیلت بود. سقراط با به کار بردن این روش درصدد بود تا نادانی آنان را آشکار کند. او از طریق پرسش و پاسخ سعی می کرد دیگران را به این امر آگاه کند که جست وجوی معرفت و فضیلت در یک فرایند دیالکتیکی و در نسبت با دیگران قابل تحقق است. روش سقراطی صرفاً یک روش گفتگوی ساده نیست، بلکه این روش به تناهی فهم بشری و در نتیجه به ماهیت تفکر فلسفی اشاره دارد. در نظر سقراط فلسفه به معنای دوستداری دانایی است و ادعای داناییِ مطلق توهمی بیش نیست. سقراط از طریق پرسش و پاسخ سعی دارد ادعای دانایی دیگران را به چالش بکشد و آنان را در مسیر جستجوی دانایی قرار دهد. بنابراین روش سقراطی می تواند نقشی اساسی را در تعلیم و تربیت ایفا کند. ما در تفکر سقراط شاهد درهم تنیدگی عناصری هستیم که همه آنها در نسبت با یکدیگر معنا پیدا می کنند. آموزه تذکار (یادآوری)، روش ابطالی، هنرِ دیالکتیکی، پرسش و پاسخ و... از جمله این عناصر هستند. در این نوشتار سعی خواهیم کرد ضمن توجه به این عناصر، ماهیت روش سقراطی را مورد بررسی قرار دهیم.
۱۳۵۱.

تفسیری لوئیسی از نتیجه منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دیوید لوئیس نتیجه منطقی پارشناسی فراسازگاری ویژگی های طبیعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۲۰۵
دیوید لوئیس یک نومینالیست و تقلیل گرا بود. او بخش اعظمی از آثار فلسفی خود را دفاع از دیدگاهی به نام فرارویدادگی هیومی تلقی می کرد. طبق فرارویدادگی هیومی، توزیع ویژگی ها و رابطه های کاملاً طبیعی، پایه فرارویدادگی برای تمام صدق های ممکن هستند؛ مانند علیّت، شرطی های خلاف واقع، وقایع و قوانین. او همچنین تقلیل گرایی خود را به صدق های ضروری مانند ریاضیات گسترش می دهد و سعی می کند تا نظریه مجموعه زرملو-فرانکل مرتبه دوم را با استفاده از پارشناسی بازسازی کند؛ امّا در این زمینه به جایگاه منطق در پروژه خود اشاره ای نمی کند. هدف این مقاله ارائه تفسیری لوئیسی از منطق است که مشابه تفسیر او از ریاضیات، با استفاده از پارشناسی انجام می شود. در این تفسیر، رابطه نتیجه منطقی به یک رابطه پارشناسانه میان مجموعه های تک عضوی از جهان های ممکن تقلیل داده می شود. علاوه بر این، نتایج این تفسیر برای دو ویژگی اصلی نتیجه منطقی، یعنی ضرورت و صوری بودن و همچنین برای ارزیابی سازگاری و تمامیت در منطق بررسی می شوند.
۱۳۵۲.

مفاد ساختار شرطی در منطق ارسطویی، رواقی و سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گزاره مرکب آکسیومای مولکولی قضیه شرطیه منطق ارسطویی منطق رواقی منطق سینوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۸۱
ارسطو با مبتنی ساختن استدلال بر نظریه حمل و وجود کلی در فردش که مفاد گزاره بسیط است، استفاده از گزاره های مرکب را در استدلال نمی پذیرد، اما رواقیان با مبتنی ساختن استدلال بر نظریه علایم که مفاد گزاره های مرکب شرطی است، استدلال ساخته شده از گزاره های اتمی و بسیط را منکرند و وجود یک گزاره مرکب در هر استدلالی را الزامی می دانند. این دو دیدگاه متفاوت، شکل گیری نظریه حمل و استدلال حملی ارسطویی و نظریه علایم و استدلال شرطی رواقی را در پی داشته است. اما ابن سینا و پیروانش با جمع میان حمل و شرط و استدلال حملی و شرطی، پژوهشگران منطق را با این پرسش مواجه ساخته اند که آیا منطق سینوی، تلفیقی از دو منطق ارسطویی و رواقی است یا آنکه ماهیت مستقلی دارد که در آن، حمل و شرط با حفظ استقلالشان با همدیگر تقابلی ندارند، بلکه قابل جمع هستند؟ در این زمینه برخی به دیدگاه تلفیق و برخی دیگر به دیدگاه نگرش حملی و موضوع محمولی به شرطیات در منطق سینوی گرایش یافته اند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و استدلالی ارائه می شود، قصد داریم با بیان تفاوت میان گزاره شرطیه سینوی و بسیط و مرکب ارسطویی و مولکولی رواقی، نادرستی دو دیدگاه مذکور را آشکار سازیم و دیدگاه سومی را اثبات کنیم که براساس آن، نگاه به شرطیات در منطق سینوی اولاً نگاهی قضیه ای است نه موضوع محمولی؛ زیرا بر پایه روابط میان نسبت هاست و نه مفردات؛ ثانیاً متفاوت با نگاه ارسطو در گزاره های مرکب و رواقیان در گزاره های مولکولی است؛ زیرا گزاره ای واحد و بر پایه تلازم یا تعاند نسبت هاست نه بر پایه نظریه علایم. بنابراین منطق سینوی، مستقل از دو منطق دیگر است.
۱۳۵۳.

مقایسه مفهوم کمال در تعریف زیبایی از منظر ابن سینا و آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیبایی کمال لذت ابن سینا آکویناس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۱۷۲
تعریف زیبایی یکی از مهم ترین مسایل در زیباشناسی فلسفی است. فیلسوفان مشائی در تعریف زیبایی، مفهوم «کمال» را به عنوان یکی از عناصر اصلی تعریف آورده اند یا به آن اشاره دارند. این پژوهش، پس از تبیین دیدگاه ابن سینا و آکویناس در این زمینه، به این پرسش می پردازد که جایگاه مفهوم کمال در تعریف زیبایی آن دو چیست؟ این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. در گردآوری، از روش کتابخانه ای و در تحلیل، از روش کیفی بهره می برد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زیبایی در دیدگاه هر دو فیلسوف در ارتباط با محسوسات و مجردات مطرح است. در دیدگاه ابن سینا، کمال محسوسات باید سه عنصر زیباشناسی حُسن نظم، حُسن تالیف (ترکیب) و حُسن اعتدال را در خود داشته باشند. آکویناس نیز از مفاهیم لذت، تناسب و وضوح در تعاریف خود استفاده می کند. می توان این عناصر در تعاریف زیبایی را به نوعی در ارتباط با مفهوم کمال ثانی ارزیابی کرد.
۱۳۵۴.

مقایسه دولت در مکتب صدرایی و فایده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکتب متعالیه فایده گرایی صدرالمتألهین جان استوارت میل دولت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷ تعداد دانلود : ۲۳۸
دولت به عنوان یکی از مهمترین دغدغه های فیلسوفان سیاسی در طول تاریخ بوده است. بررسی مقایسه ای رویکرد مکتب متعالیه (صدرایی) و مکتب فایده گرایی نسبت به مقوله دولت، هدف اصلی این مقاله است. این پژوهش بر آن است تا تفاوت ها و تشابهات دو مکتب متعالیه (صدرایی) و مکتب فایده گرایی را نسبت به جنبه های مختلف دولت از جمله ضرورت، منشأ، ماهیت و غایت دولت مورد بررسی و مقایسه قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر یک از این دو مکتب، رویکرد متفاوتی نسبت به مقوله دولت دارند. مکتب متعالیه از نگاه اخلاق گرایانه و دینی به دولت می نگرد یعنی هدف از ایجاد دولت را خیر اعلا، دستیابی به ارزش های الهی و رستگاری آن جهانی انسان می داند. در حالیکه مکتب فایده گرایی، دولت را از منظر مادی گرایانه و منفعت طلبانه مورد توجه قرار می دهد. با وجوداین، در رویکرد این دو مکتب نسبت به دولت، تشابهاتی دیده می شود، برای مثال هر دو مکتب دولت را ضرورت اجتناب ناپذیر می دانند؛ یا رویکرد مثبتی نسبت به حکومت اکثریت، چنانچه به استبداد کشیده شود، وجود ندارد. این ملاحظات بیانگر آن است که این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی با رویکردی اسنادی – تاریخی است که بر اساس رهیافت مقایسه ای انجام شده و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است
۱۳۵۵.

روشنگری و سلطه: نقدی بر تحلیل های فوکو از گفتمان رهایی بخش روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روشنگری ضد روشنگری روابط قدرت جامعه انضباطی هنجاریت رهایی بخشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۳۰۸
میشل فوکو عمدتاً به عنوان یکی از چهره های معاصر جنبش ضد روشنگری شناخته می شود. تحلیل های او از نوعی خودفریبی در نهادهای سیاسی اجتماعیِ به میراث رسیده از روشنگری پرده می دارد که به دلایلی به ظاهر موجه و انسان دوستانه، شرایط سلطه و انقیاد را بیش از پیش تسهیل می کنند. در این مقاله، قصد دارم با تکیه بر آرای چندتن از منتقدان اصلی فوکو، از جمله ریچارد رورتی، یورگن هابرماس و مایکل والزر نشان دهم که به رغم تلاش فوکو برای پرهیز از هرگونه توسل به مفاهیم هنجارینی چون حقیقت، رهایی، اصلاح و پیشرفت، در لایه های زیرین تحلیل های او بایستگی چنین ارزش هایی پیش فرض گرفته می شود و او خواه ناخواه از یک «هنجاریت پنهان» سود می برد. مفهوم «قدرت» در تحلیل های او میان دلالتی خنثی و توصیفی از یک سو، و دلالتی منفی و سرزنش بار از سوی دیگر، در نوسان است و هراس از مقید شدن به موضع مشخصی که ناآگاهانه گرفتار معنای همه شمول قدرت باشد، فوکو را از تفکیک این دو دلالت ناهمگون بر حذر می دارد. نشان خواهم داد که این ابهام مفهوم قدرت، در نهایت باعث می شود فوکو در ارزیابی نقش رهایی بخش برخی از نهادهای روشنگری مرتکب نوعی یکجانبه نگری و بی انصافی شود.
۱۳۵۶.

نقش اعیان ثابته بر اختیار انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اعیان ثابته جبر و اختیار ملاصدرا ابن عربی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۲۵۱
اعیان ثابته در مباحث هستی شناسی عرفانی، کلید فهم بسیاری از مباحث قضا و قدر، جبر و اختیار، علم پیشین خدا و امثال آن است. صدرالمتألهین در حلّ برخی مسائل فلسفی خود اعیان ثابته را به کار گرفته است. پذیرش نظریه اعیان ثابته به عنوان الگوهای از پیش تعیین شده تغییرناپذیر موجودات در عالم علم الهی، ناسازگاری عمیقی با نظریه مختار بودن و فاعل حقیقی دانستن انسان در نظام صدرایی را متبادر به ذهن می سازد. در نوشتار حاضر، پس از بررسی و تحلیل ویژگی های اعیان ثابته به ویژه روابط حاکم میان این حقایق کلی و جزئی با افراد عینی و خارجی آن ها، این نتیجه به دست می آید که در نگرش عرفانی ملاصدرا، اگرچه تمامی اعمال و افعال هر فرد در هر شرایطی تحت هدایت و ربوبیت اسمی و تابع مقتضیات عین ثابت اوست اما با توجه به حاکمیت فرمول «اندیشه تا عمل» بر افعال انسانی هرگز نافی مختارانه عمل کردن و فاعل حقیقی بودن انسان نیست بلکه ویژگی های نهادینه شده در عین ثابته افراد عبارت خواهد بود از بروز آثار و احکام حرکت های موّاج گوناگون و مختلفی که هر فرد با انتخاب خودش بالإجبار، تحت ربوبیت و هدایت تکوینی و ذاتی اسمی از اسماء الله قرار می گیرد و مقتضیات لوازم آن اسم را برحسب استعداد و قابلیتی که در سیر استکمالی و حرکت صعودی، در خود، فراهم نموده است به منصه ظهور می رساند.
۱۳۵۷.

استراتژی های پژوهشی ترکیبی در حکمت اسلامی؛ مطالعه موردی آموزش فلسفه استاد مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: روش شناسی استراتژی پژوهشی ترکیبی حکمت اسلامی مصباح یزدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳ تعداد دانلود : ۲۱۶
یکی از مهم ترین مباحث در حوزه روش شناسی، بحث استراتژی های پژوهش است که پرداختن به آن در فلسفه اسلامی بدون سابقه است. می توان استراتژی های پژوهشی در فلسفه اسلامی را بر دو بخش بسیط و ترکیبی تقسیم نمود. استراتژی های پژوهشی بسیط عبارتند از استراتژی قیاسی، استراتژی تحلیلی، استراتژی استقرائی، استراتژی تفسیری و استراتژی شهودی. تحقیق حاضر پس از ارائه تعریف از استراتژی های ترکیبی، با استفاده از استراتژی تفسیری و روش تبیینی – تحلیلی درپی پاسخ به این مسئله است که استراتژی های پژوهشی ترکیبی استاد مصباح در حکمت اسلامی چگونه است. نتیجه اینکه، وی در حکمت اسلامی از استراتژی های ترکیبیِ تحلیلی-قیاسی؛ تحلیلی-قیاسی-تفسیری نوع دوم؛ تحلیلی-قیاسی-تفسیری نوع دوم-شهودی؛ تحلیلی-تفسیری نوع اول و دوم؛ تحلیلی-تفسیری نوع دوم؛ تحلیلی-تفسیری نوع دوم-استقرائی؛ و قیاسی-تفسیری نوع دوم استفاده نموده است.
۱۳۵۸.

ارزیابی جایگاه معرفت شناختی یقین در اندیشه ویتگنشتاین، از منظر عقلانیت نقاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یقین شک بازی زبانی شناخت عینیت گرایی عقلانیت نقاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۰ تعداد دانلود : ۲۹۵
ویتگنشتاین در معرفت شناسی خود به «یقین» معتقد است ولی آن را نه از جنس معرفت بلکه فقط زیربنای آن می داند. در اندیشه او معرفت در بازی های زبانی عمومی خلاصه می شود، و بازی های زبانی بر یقینیاتی تردیدناپذیر بنا می شوند. به نظر ویتگنشتاین شکاکیت بی معناست و اگر یقینی وجود نداشته باشد حتی شک کردن هم معنایی ندارد. از دید او شک [نسبی] و شناخت مقوله های معرفتی و شک مطلق و یقین مقوله های غیرمعرفتی اند. دسته اول معنادار و صدق و کذب پذیر و دسته دوم بی معنا و صدق و کذب ناپذیرند. در این نوشتار به طور عمده به دو موضوع پرداخته شده است: 1- تبیین جایگاه یقین از نظر ویتگنشتاین در مقایسه با مقولاتی مانند شک و شناخت 2- ارزیابی نقادانه رویکرد ویتگنشتاین در حوزه یقین از منظر عقلانیت نقاد. استدلال اصلی مقاله آن است که: 1-ویتگنشتاین گرچه یقین را بی معنا می داند و از نظام معرفتی خود خارج می کند ولی در عوض جایگاه ویژه تری برای آن قائل می شود و آن را عینی و به عنوان زیربنا و بستر شکل گیری کل معارف بشر معرفی می کند 2- تلاش ویتگنشتاین در نشان دادن عینیت یقین مورد نظرش به دلیل برتر نشاندن معنا از حقیقت در تکاپوهای معرفتی و تکیه به شماری تعاریف که کفایت شان محل تامل است، قرین توفیق نبوده است.
۱۳۵۹.

واکاوی بنیان های فلسفی «دیزاین» به مثابه کنش تکنولوژیکی به کمک معانی مستتر در مفهوم بینامتنی «تخنه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیزاین تخنه فلسفه دیزاین فلسفه تکنولوژی طراحی پژوهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰ تعداد دانلود : ۲۴۸
هدف : به زعم بسیاری از نظریه پردازان مقوله «دیزاین»، ابهام در ماهیت و معنا، چالش های فلسفی متعددی را متوجه این حوزه از دانش نموده است و ازآنجایی که در غیابِ فهمِ کارکردِ بنیان هایِ فلسفیِ هر حوزه از دانش، تحقق صورت مناسب و کامل دانش پژوهی در آن ممکن نیست؛ بنابراین تعمیقِ شناخت در حوزه دانش دیزاین نیز همواره دغدغه صاحب نظران آن بوده است؛ در همین راستا، پژوهش توصیفی-تحلیلیِ حاضر به حوزه نظری «فلسفه دیزاین» مربوط می شود و در توسعه بحث پیرامون چیستیِ دیزاین راهگشا خواهد بود. روش پژوهش : در این پژوهش، برای پاسخ گویی به پرسش های «بنیان های فلسفی کنش دیزاین به مثابه کنش تکنولوژیکی کدم اند؟» و «کنش دیزاین، در ارتباط با ابعادِ مختلفِ معناییِ مستتر در قلمروی مفهومی «تخنه»، چگونه قابل تشریح است؟»، در ابتدا، در ارتباط با مقوله دیزاین، به واکاوی در مباحث حوزه «فلسفه تکنولوژی» و ابعاد مختلف معنایی مفهوم چندبعدی «تخنه» (ریشه واژه تکنولوژی)، پرداخته شده است؛ سپس تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها و نتایج، در دستور کار قرارگرفته است. یافته ها : بیان بنیان های ِفلسفیِ دانش دیزاین به عنوان حوزه ای متعلق به فلسفه تکنولوژی در قالب هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی و همچنین تدقیق در معانی مستترِ مرتبط با دیزاین در قلمرو مفهومی تخنه، نظیر فن، زیبایی، لوگوس، میتوس، متیس، اپیستمه و پوئسیس، باهدفِ آتیِ بهره گیری از آن ها برای نظریه پردازی در دو ساحت دانش دیزاین و فلسفه دیزاین، از دستاوردهای مطالعه حاضر بوده است. نتیجه گیری : نتیجه کنش دیزاین به مثابه کنشی تکنولوژیکی، تولید دانشی است که ثمره آن ایجاد یک تعادل بین نظریه و مصنوع است و دو نوع «عمل مولد» و «عمل ابزاری» در آن قابل شناسایی است.
۱۳۶۰.

افسون زدگی سوژه های هیستریک در دوران پساحقیقتِ کرونا و رسانه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پساحقیقت کرونا سوژه هیستریک رسانه نیچه لکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۲۲۴
مقاله حاضر با مفهوم پساحقیقت در معنای نیچه ای آغاز می شود و با مفهوم افسون زدگی در شکل دلقک نیچه خاتمه می یابد. ضمن شرحِ چگونگیِ رویاروییِ انسانِ امروزی با پساحقیقت، همچون حقیقتی ناحقیقی در دوران کرونا، و متمایزکردنِ مفهوم پساحقیقت از آنچه رسانه ها خبر جعلی می نامند، پرسش های تحقیق این چنین مطرح می گردند که در رویارویی با مفهوم پساحقیقت چه سوژه هایی برساخته می شوند؟ و این سوژه ها چگونه برساخته می گردند؟ با بهره گیری از رویکرد و روش روان کاوانه لکان، به اثبات این فرضیه می پردازم که سوژه های بر ساخته شده سوژه هایی هیستریک هستند که در چرخش گفتمانی پدید می آیند و با پرسش از دال ارباب حفره آن را برملا می سازند. سوژه هیستریک، با برملاساختن فقدان در دانشِ دیگریِ بزرگ از افسانه و ناحقیقی بودن حقیقت آگاهی پیدا می کند. بدین ترتیب، میل پیشازبانی اسطوره ای (دلتا) را که گفتمان رایج به عقب رانده بود دوباره به جریان می اندازد. باتوجه به جریانِ مجدد اسطوره ها، سبقت آن از گفتمان رایج و پیوندی که با مطالعات اسطوره شناختی در فضای روان شناختی تحلیلی یونگ به وجود می آورد، به این پرسش کلی پاسخ می دهم که افسون زدگی در عصر اطلاعات و رسانه های مجازی چگونه است و حرکت به سویِ افسون زدگی در دوران پساکرونا چگونه صورت می گیرد و چه کهن الگوی روان شناختی ای فرافکنی می شوند؟ درنهایت، افسون زدگیِ سوژه ها در دوران رسانه های مجازی با کهن الگوی جست وجوگر و در دوران پساکروناییِ پیشِ رو با دلقک نیچه ای فرافکنی می گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان