مطالب مرتبط با کلیدواژه

تصدیقات


۱.

ضرورت و ملاک بدیهیات در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی بدیهیات تصورات معرفت ادراک تصدیقات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶۸ تعداد دانلود : ۱۶۶۵
یکی از مباحث مهم و تاثیر گذاری که در فلسفه اسلامی وجود دارد و امروزه، تحت عنوان «معرف شناسی» قابل طرح است، مسئله بدیهیات در حوزه تصورات و تصدیقات است. این مساله با وجود اهمیت فراوان و نقش بی بدیلش در نظام معرفتی فیلسوفان ما، از زوایای مختلف و به نحو کامل مورد بحث قرار نگرفته است به گونه ای که به جهت ابهامات نهفته در ملاک تفکیک آنها از ادراکات نظری، گاهی یک قضیه نظری به جای یک قضیه بدیهی می نشیند و گاهی یک قضیه بدیهی در جای قضیه نظری قرار می گیرد و مورد چون و چرا واقع می شود. تبیین جایگاه بدیهیات در نظام فکری فیلسوفان اسلامی و ارایه و تشریح و ارزیابی ملاک های اصلی مرزبندی بدیهیات از غیر بدیهیات مساله ای است که این مقاله به عهده گرفته است. پاسخ اجمالی این مقاله به مساله فوق آن است که اولا، بدیهیات، اساس و خمیرمایه نظام معرفت یقینی را تشکیل می دهند و درغیاب آنها هیچ شناخت یقینی و قابل وثوقی حاصل نخواهد شد. ثانیا، گرچه در زمینه تفکیک آنها از معارف غیر بدیهی، ملاک هایی در کتب متفکران اسلامی مطرح شده است، لکن اصلی ترین ملاک در تشخیص بدیهیات تصوری ، بساط این مفا هیم در حوزه بدیهیات عقلی است و اصلی ترین ملاک در تشخیص قضایای بدیهی نیز، تصدیق پذری الزامی و بی درنگ آنها توسط عقل بدون نیاز به تصدیقات و استدلال های خارجی است.
۲.

ادراکات از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تصورات تصدیقات ادراکات چیستی علامه طباطبائی معقولات ثانویه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۰ تعداد دانلود : ۶۴۰
علّامه طباطبائی از اولین فیلسوفان مسلمان است که ضرورت بحث از معرفت شناسی (به عنوان شاخه ای مستقل از مسائل فلسفی) را احساس نمود. از این رو، شناخت آراء معرفتی بدیع و اثرگذار ایشان حایز اهمیت است. در این پژوهش با مراجعه به آثار علّامه طباطبائی به این نتیجه رسیدیم که ایشان صورت های علمی را متعلّق به موجودات مجرّدی میداند که خود (موجودات مجرّد)، مبدأ فاعلی موجودات مادی بوده و تمام کمالات آنها را دارا میباشند. از دیدگاه ایشان، شناخت مساوق علم حضوری است. علّامه طباطبائی با تکیه بر شهود قلبی و عقل، علاوه بر حس و مسبوق بودن هر علم حصولی به علم حضوری، توانست اثبات کند که هیچیک از معقولات ثانویه موهوم نیستند تا بتوان دانش مابعدالطبیعه را بنا نهاد، و از مطابقت اندیشه بشری با واقع و امکان دستیابی به حقیقت و ابطال شکاکیت، که زیربنای مباحث عدم نسبیت معرفت دینی است، سخن راند.
۳.

گستره و راز بداهت تصدیقات ازنظر صدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا دکارت تصدیقات بدیهی گستره بداهت راز بداهت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۱ تعداد دانلود : ۴۲۷
تلاش های فیلسوفان برای یافتن اساس محکم برای معرفت، منجر به یافتن معارفی شده است که به آن بدیهی می گویند. حال بدیهی چیست؟ چه رابطه ای با شهود، وضوح و تمایز دارد؟ گستره آن تا کجاست و چه رازی در بداهت بدیهی وجود دارد؟ این مقاله تلاش می کند پاسخ این پرسش ها را ازنظر ملاصدرا و دکارت بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد رابطه وضوح و تمایز با بدیهی، رابطه عام و خاص مطلق و با شهود احتمالاً مترادف است. پاسخ دو فیلسوف درباره گستره بدیهیات تصدیقی یکسان است و هردو آن را  محدود به اولیات و وجدانیات می دانند؛ ولی درباره ملاک و راز بداهت تصدیقات، صدرا ویژگی درونی و مفهومی و دکارت بساطت گزاره ها را معرفی می کند.
۴.

مبناگرایی در معرفت شناسی ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا مبناگرایی علم حضوری علم حصولی تصورات تصدیقات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۶ تعداد دانلود : ۳۵۵
مبناگرایی از مهم ترین و باسابقه ترین نظریه ها در زمینه توجیه معرفتی است که این قابلیت و ظرفیت را دارد که در مقابل بسیاری از رویکردهای رقیب که به شکاکیت و نسبی گرایی می انجامند، ایستادگی کند. در این میان، مبناگرایی در اندیشه ملاصدرا با توجه به مبانی خاص وی از جمله اصالت وجود و نسبتی که معرفت شناسی و وجودشناسی در اندیشه وی دارند، از نقاط قوت زیادی برخوردار است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل جامعی از مبناگرایی در اندیشه این فیلسوف نامدار پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که اولاً معرفت شناسی ملاصدرا کاملاً تحت تأثیر وجود شناسی وی است؛ ثانیاً تنها با تفکیک مراحل معرفت با توجه به قوس صعود و نزول می توان فرایند علم و توجیه آن را توضیح داد؛ ثالثاً علوم حصولی فعل و در نتیجه تجلّی نفسِ مجردِ فاعل شناسا هستند و از این رو بازگشت علوم حصولی به علوم حضوری است و رابعاً توجیه معرفتی که تنها در تصدیقات مطرح است، با بازگشت تصدیقات نظری به بدیهی و تصدیقات بدیهی به علم حضوری تبیین می شود.
۵.

کرانمندی فاهمه و بی کرانگی اراده: شرحی انتقادی بر قاعده 12 رساله قواعد راهنمای ذهن و نظریه خطای دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت فاهمه اراده خطا واضح و متمایز تصدیقات تصورات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۴۹
رساله قواعد راهنمای ذهن مربوط به آثار دوره جوانی دکارت است که تا قاعده 8 برخی مبانی نظریه حقیقت و خطا را مطرح نموده، نظیر ابتناء<strong> </strong>حقیقت بر شهودِ واضح و متمایز و استنتاح قیاسی که اقتباسی از نظریه هندسی تحلیلی وی است. اما در قاعده 12 به نحو مبسوط به چگونگی ارتکاب خطا در مجموعه قوای آدمی پرداخته است. از آنجا که بحث خطا در کتاب اصول فلسفه و رساله گفتار در روش راه بردن عقل و اعتراضات و تأملات نیز مورد توجّه این فیلسوف قرار گرفته، تلاش گردید در این مقاله نگاهی جامع به نظریه دکارت در باب خطا و حقیقت، البته با تمرکز بیشتر بر قاعده 12 رساله قواعد راهنمای ذهن، صورت پذیرد و مورد نقادی قرار گیرد. جمله نقدها مربوط به نظریه صدق دکارت است که وی معتقد است صرفا ادراک واضح و متمایز صادق و ورای آن در دایره خطا قرار می گیرد.وی این اصل را برهان پذیر و یا فطری دانسته است.در این مقاله وجوه مختلف این نظر مورد واکاوی قرار گرفته و نشان داده شده حتی در حوزه ریاضیات که مورد توجه جدی دکارت و در واقع نماد تفکر واضح و متمایز نزد اوست این اصل به عنوان امر فطری قابل قبول نیست مگر دکارت آنرا به عنوان اصل موضوعه سیستم فلسفی خود بپذیرد.عدم کرانمندی اراده نیز امکان دیگر خطا را فراهم می کند دلیل محض بودن اراده کفایت ندارد اما توجه به خصوصیت ذاتی اراده که کاستی بردار نیست قابل توجه می باشد.نظریه مدرج دانستن تصورات و واقعیات در بخشهای مختلف اراء او بویژه در اثبات صانع و در باب بینهایت مورد بررسی قرار گرفته اما به نظر می رسد در سیستم فلسفی دکارت قابل اثبات نیست مگر به عنوان اصل موضوعه در نظر بگیرد.
۶.

مقایسه تطبیقی دیدگاه علامه طباطبائی و آیت الله مصباح یزدی در نظریۀ مطابقت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احراز صدق تصدیقات بدیهیات علامه طباطبائی آیت الله مصباح یزدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۱۰
یکی از مباحث مطرح در حوزه ادراکات، ارزش معرفتی آنهاست. معرفت حقیقی معرفتی است که مطابق با واقع باشد. فلاسفه احراز صدق گزاره های نظری را با ارجاع آنها به گزاره های پایه و بدیهی ممکن می دانند. هر معلوم نظری به واسطه استدلالی که در نهایت به بدیهیات می رسد، ثابت، یعنی احراز صدق می شود. اکثر فلاسفه معتقدند وجه صدق قضایای اوّلی را، به عنوان یکی از انواع بدیهیات تصدیقی، در ویژگی مفهومی آنها می دانند؛ به این معنا که صرف تصور موضوع و محمول و نسبت میان آنها برای جزم به صدق آنها کافی است. ولی آیت الله مصباح یزدی تلاش کرده اند تا صدق برخی آنها را براساس ارجاع آنها به علم حضوری تبیین کنند. ایشان انتزاع مفاهیم فلسفی گزاره های اوّلی از علوم حضوری را زمینه ساز شکل گیری قضایای اوّلی از آن مفاهیم و نیز نحوه حکم بر اتحاد موضوع و محمول براساس علم حضوری را ضامن صدق آن قضایا می دانند؛ و بالاخره شرط رعایت اصول و قواعد منطقی در استنتاج تصدیقات نظری از آنها را ضامن صدق تصدیقات نظری و مطابقت آنها با واقع می دانند. به نظر می رسد ایشان در این دیدگاهِ خود، متأثر از آموزه علامه طباطبائی است که هر علم حصولی برخاسته از علم حضوری است. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مسئله می پردازد که دیدگاه آیت الله مصباح یزدی در ارجاع قضایا به علم حضوری متأثر از علامه طباطبائی است.
۷.

بررسی نقش حس و عقل در تصورات و تصدیقات از دیدگاه ابن سینا و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: حس عقل تصورات تصدیقات بدیهی علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۷۶
مسئله نقش حس و عقل در تصورات و تصدیقات از مؤثرترین مسائل در ارزش گذاری معرفتی گزاره های علمی است که مکاتب فلسفی متعدد، مطرح و ابن سینا و علامه طباطبایی نیز بدان توجه نموده اند. سؤال اساسی این است که نقش حس و عقل در پیدایش تصورات و تصدیقات چیست؟ نوشتار حاضر به بررسی این مسئله در آرای دو فیلسوف مورد بحث با روش تحلیلی و عقلی می پردازد. ابن سینا و علامه طباطبایی معتقدند در تصورات، شروع ادراکات با حس است. آنها حس را مدرک جزئیات و عقل را مدرک کلیات و حس را اعم از حس ظاهر و حس باطن می دانند. البته علامه به علم حضوری تأکید بیشتری دارد. همچنین هر دو معتقدند عقل با استفاده از مفاهیم حاصل از حس، مفاهیم کلی را می سازد. سپس از آنها بدیهیات اولیه را ایجاد می کند که این بدیهیات اولیه مقدم بر تصدیقات دیگرند. پس در تصدیقات هر دو به وجود تصدیقاتی عقلی مقدم بر تصدیقات و گزاره های حسی که ملاک اعتبار محسوسات یا گزاره های حسی و گزاره های وابسته آنهاست، معتقدند. آنها حس را زمینه ساز تصور موضوع و محمول این قضایا و عقل را سازنده حکم می دانند و با ارجاع علوم به بدیهیات اولیه، اعتبار آنها را توجیه و مبنای محکمی برای معارف بشر فراهم می کنند. بدین طریق است که اتکای انحصارگرایانه تمام علوم بشر به حس و تجربه حسی را باطل می کنند.