فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۸۱ تا ۴٬۹۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هایدگر در " راه من به سوی پدیدارشناسی " همان تکریمی را نثار " در باب وجود : طرح کلی انتولوژی " کارل برایگمی کند که نثار کتاب برنتانو در باره" معانی متعدد وجود نزد ارسطو " و نیز " پژوهش های منطقی" هوسرل کرده است ((GA14:92. او همچنین به تاثیر نافذ و از همین رو وصف ناشدنی ای اشاره دارد که برایگ – این استاد الهیات ضد مدرنیسم و آخرین بازمانده مکتب الهیاتی توبینگن که الهیات کاتولیک را در گفتگوئی پویا با فلسفه هگل و شلینگ قرار می داد – بر کار فکری آتی او نهاده است. هایدگر، حتی پنجاه سال پس از نخستین ملاقاتش با برایگ در سال 1909، از او به سبب " رسوخ و صلابت فکری " و مهارت مواجه ساختن آموزه های گذشته با پرسش های زنده و تپنده حال حاضر تمجید می کند ((Ibid:82. با این همه بر تاثیر برایگ روی هایدگر، تاکید چندانی خاصه از آن گونه که بر تاثیر برنتانو و هوسرل ، نگردیده است. مقاله حاضر برآن است که بر این تاثیر در سه بخش تمرکز کند؛ الف. تاثیر برایگ بر هایدگر در نحوه رویکرد به سنت فلسفی، ب. در مضامین اندیشه و ج . در سبک نگارش.
نقش ایده های استعلایی در گذر از مفهوم طبیعی به مفهوم آزادی در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر کانت،انسان برای رسیدن به علمنیازمند سیستمی از دانش عقلانی خود می باشد که تحت یک ایده به وحدت برسد. در این سیستم علمی تمام اجزاء و موقعیتی که هر جزء در نسبت با دیگر اجزاء پیدا می کند به نحو پیشینی تعین مییابد. چنین وحدتی سازمان یافتهاست به نحوی که سیستم علمی در بسط تدریجی خود از درون فربه و کامل می گردد و هیچ مؤلفه بیرونی نمیپذیرد. تنوع مفهومی در این سیستم که منجر به تعین قلمروهای دوگانه قانونگذاری در آن می شود به مفاهیم طبیعی و مفهوم آزادی محدود میگردد. حال اگر دوگانگی برآمده از این تنوع مفهومی، وحدت سازمان یافته سیستم دانش عقلانی بشر را تهدید کند خودِ سیستم برای حفظ خود بایستی بتواند بر آن فائق آید.ایده های استعلایی و نقشی که آنها در ترمیم این دوگانگی ایفا می کنند از جمله خوددرمانی های سیستم علمی است.در این نوشتار سعی برآن است تا بیان کانت از نقش ایده های استعلایی در پیوند مفاهیم را نشان دهیم.
بررسی نقد بنت بر ردیه کانت بر براهین اثبات نظری خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت به طور کلی براهین نظری دال بر وجود باری را در سه دسته برهان وجودی، جهان شناختی و نظم جای می دهد. در نگاه او، چون وجود یک محمول واقعی و تعین بخش نیست، نمی تواند در تعریف شیء حاضر باشد و بنابراین برهان وجودی عقیم است. این مقاله، همگام با کانت و بنت، می کوشد تا نشان دهد که وجود نه مایه کمال و نه محمولی تعین بخش است. نیز بر خلاف نظر بنت، که دلایل کانت را ناکافی می داند، ادعا می شود که کانت مغالطه بنیادینی را که در برهان وجودی نهفته است پیدا و هویدا کرده است. به زعم کانت، خطای برهان جهان شناختی وابستگی آن به برهان سست بنیان وجودی است. بنت به درستی، ابهام و سستی این وابستگی را مورد توجه قرار می دهد. با این حال، کانت در فرصتی دیگر، با نقدی قوی، استدلال جهان شناختی را از اعتبار ساقط می کند. در مرحله آخر، کانت با همه دلبستگی ای که به برهان نظم دارد، آن را مبتنی بر برهان معیوب جهان شناختی توصیف می کند. نقد بنت در این مرحله، از ارتباطی ذاتی که میان برهان جهان شناختی و نظم وجود دارد غفلت می ورزد.
بررسى برهان «وجوب و امکان» در فلسفه غرب با تأکید بر تقریر توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
اثبات وجود بارى تعالى از دیرباز همواره مطمح نظر فلاسفه بوده و در این راه، تلاش هاى زیادى انجام داده اند که منتهى به ادله و براهین متعددى گشته است. یکى از بهترین و محکم ترین ادله در خصوص اثبات وجود خدا، برهان «وجوب و امکان»، ابتکار فارابى است. پس از ایشان، سایر فلاسفه الهى، به ویژه فلاسفه اسلامى، با بیانات متفاوتى آن را تبیین کرده اند. یکى از قدیمى ترین و معروف ترین تقریرهاى برهان اثبات وجود خدا، برهان ابن سینا است. این پژوهش با رویکرد تحلیلى و نظرى، ضمن ارائه تحلیلى از برهان «امکان و وجوب» از منظر ابن سینا، به بررسى آن در آثار اندیشمندان غربى پرداخته است. این برهان در آثار اندیشمندان غربى، جزو براهین جهان شناختى است. از میان تقریرهاى متفاوتى که این برهان در غرب دارد، تقریر آکوئیناس داراى شهرت فراوانى است. این پژوهش با تبیین این برهان از منظر آکوئیناس، به نقد و بررسى آن مى نشیند.
نگاهی انتقادی به الگوی نُه بخشی دو بخشی - در بررسی منطق دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بخش نخست این مقاله، دیدگاه رشر در دسرهه بنرد منقر دانرا درره اسلامی که در درجه نخست ب تضاد میا منق دانا مکهب بغداد ر ابن سینا ر پیر رانش مبهنری اسرت، مردرد ب رسری ر ار مری گیر د ر بره ب رری از نارسایی ها آ اشاره می شدد؛ پس از آ ، در دانش مهفارت از الگد نُره مع فی می شرد ند؛ - » حداکث « ر » کلاسیک « بخشی در بخشی تحت عنارین ص فاً به ت تیب ر انسجام مباحث منققی ر حذف یا ،» کلاسیک « در دانش عدم حذف مبحث مقدلات در مهد منققی تدجه می شدد، در حرالی کره در همین عدامل در جهت تبیین آمدزه ها مهفارت منققی ،» حداکث « دانش در سی منق دررة اسلامی به کار گ فهه می شدند. در ادامه، ناکارآمد هرا در صرد دسرهه بنرد منقر دانرا دررة اسرلامی ر » حداکث « دانش تشخیص ر تبیین آمدزه ها منققی مهفارت این منق دانا مدرد تأکید ر ار می گی ند ر به ب ی انهقادات مشه کی که ب ه در الگد شر ی غ بری ر - نُه بخشی در بخشی رارد می شدند، از جمله عدم تدجه به تحردلات مهرأ - منق در جها اسلام اشاره می شدد.
تبیین و تحلیل جایگاه روش شهودی در دستگاه فلسفی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی های حکمت متعالیه، چند روشی بودن آن است. صدرالمتألهین در حکمت متعالیه خویش از سه روش شهودی، عقلی و وحیانی استفاده کرده است. وی با ارائه روش فلسفی خود تأثیر بسیار مهمی بر جریان فلسفه اسلامی پس از خود بر جای گذاشت؛ آن چنان که یکی از مهم ترین عوامل تفوق حکمت متعالیه در دوره معاصر، همین کثرت روش فلسفی ملاصدرا است. نگارندگان در مقاله حاضر به تبیین و تحلیل جایگاه روش شهودی در دستگاه فلسفی صدرالمتألهین پرداخته و نشان داده اند که وی از روش شهودی در نظام فلسفی خویش، بهره برده است. همچنین الگوهای روش شهودی ایشان در کاربرد روش شهودی در نظام حکمت متعالیه را نیز ارائه نموده است. روش محققان در این پژوهش تحلیلی-انتقادی است و از نظر هدف از نوع تحقیقات بنیادی- نظری به حساب می آید
رویکرد فمینیست به مفهوم استقلال با نظر به فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
193 - 212
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان فمنیست در بازخوانی سنت دیرپای فلسفه غرب به این نتیجه رسیدند که در این سنت، مفاهیم مهم فلسفی مانند عقل و استقلال در تقابل با ماده و امر غیرمعقول و یا وابستگی و هر آن چه که با مفهوم زن و زنانگی تداعی می شود، قرار می گیرد. آن ها معتقد هستند این تقابل ها منجر به تولید مفاهیمی مردگرایانه در سنت فلسفه غربی شده است. یکی از مفاهیمی که مورد نقد فیلسوفان فمنیست قرار گرفته، مفهوم سنتی استقلال به معنای خودبسندگی است. آن ها نسبت به این مفهومِ حاصل از سنت فکری مدرن ، واکنش انتقادی نشان داده اند و البته در این راستا باز از همین سنت بهره جسته اند تا مفهومی متناسب با دیدگاه ها و ارزش های خود تولید کنند و در بازخوانی سنت فکری غرب، اسپینوزا را منبعی مهم تشخیص داده اند. استقلال ارتباطی ، مفهوم موردنظر فمنیست هاست. این مقاله مفهوم استقلال ارتباطی را شرح داده و نشان داده که چگونه فمنیست ها فلسفه اسپینوزا را به عنوان پشتوانه ای مهم برای مفهوم استقلال ارتباطی دیده اند و نیز یک چالش پیش روی این مفهوم را مطرح نموده است.
تبیین حرکت شناسی ابن سینا در سنّت تفسیری حلّ مشکلات الإشاراتِ طوسی بررسی نگارش های قطب الدین شیرازی، سید برهان الدین بخاری، بدر الدین تستری و میر سید شریف جرجانی (مقدمه، تصحیح متن و تعلیقات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب الإشارات والتنبیهاتاز نگارش های موجز و ژرف مربوط به اواخر دوران زندگی ابن سیناست. بعد از نشر الإنارات فی شرح الإشاراتِفخرالدین رازی در قرن ششم هجری، کتاب الإشارات والتنبیهاتکانون توجه اندیشمندان بعدی قرار گرفت و در پرتو آن ادبیات گوناگون و گسترده ای از حاشیه و تعلیقه گرفته تا شرح و تلخیص پدید آمد. یکی از این نگارش ها، حلّ مشکلات الإشارتنصیر الدین طوسی است. بر پایه سنجش نسخه های موجود از این دو اثر به نظر می رسد در سنّت آموزش فلسفه در ایران، متن إشاراتهمواره بر پایه تفسیر طوسی مبنای تدریس قرار می گرفته است. بدین صورت که استادان فلسفه از روزگار طوسی به بعد، شرح طوسی را شایسته ترین تفسیر از آراء ابن سینا به شمار می آورده اند و همان متن را به فراگیرندگان فلسفه تدریس می کرده اند. حرکت شناسی در آثار گوناگون ابن سینا چه مفصل مانند الشفاءو چه مختصر مانند عیون الحکمة مطرح شده است. امّا آنچه سبب شد تا در نوشتار حاضر بحث حرکت شناسی ابن سینا در نمط دوم (فصل ششم- فصل هشتم) از کتاب حلّ مشکلات الإشاراتطوسی مورد بررسی تفصیلی قرار گیرد این بود که اوّلاً در میان آثار ابن سینا کتاب الإشارات والتنبیهاتدارای سنّت تفسیری گسترده ای است و ثانیاً تأملات فلسفی قطب الدین شیرازی، سیّد برهان الدین بخاری، بدرالدین تستری و میر سید شریف جرجانی بر حلّ مشکلات الإشاراتناظر به این بحث تاکنون مورد توجه قرار نگرفته و منتشر نشده است. در این نوشتار ضمن ارزیابی پژوهش های جدید در مضوع یادشده کوشش بر آن بوده است تا اهمیّت کتاب الإشارت در پرتو سنّت تفسیری آن، نشان داده شود.
تأملی در ازلیت فعل الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۶
31 - 50
حوزههای تخصصی:
درباره مبدأ آغازین فعل و خلقت الهی دو دیدگاه (ازلیت فعل الهی و خلقت جهان و انکار ازلیت و قول به حدوث فعل الهی) مطرح است. نویسنده در این مجال نخست با تمسک به علت تامه بودن ذات الوهی برای فعل خویش و بطلان فرضیه رقیب (حدوث جهان بعد از عدم) با استناد به دو محذور عقلی آن (نامعقولیت قول به حدوث فاعلیت خدا و لزوم تعطیلی فیض الهی) به تبیین و اثبات فرضیه خود (ازلیت جهان) می پردازد. آن گاه در اثبات و تأیید دیدگاه فوق به آیات- مانند «عدم خلقت ازلی، مستلزم مغلولیت یدالله»، «عدم اتمام کلمات و خلایق الهی» و «قدرت خدا بر خلق ازلی»- و روایات- مانند «نسبت قدمت به فعل خدا» و «نسبت قدمت به مخلوق خدا»- مختلف با تقریر و طبقه بندی جدید و خاصی استناد شده است که مقتضای آنها اثبات نظریه ازلیت فاعلیت الهی و به تبع آن، ازلیت خلقت جهان است.
نقد دو دیدگاه رایج در خصوص جایگاه علم النفس ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
23 - 40
حوزههای تخصصی:
در مورد جایگاه علم النفس در نظام علم شناختی ارسطو دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه نخست که نظریه رایج و غالب است می گوید نفس شناسی علمی طبیعی است. این دیدگاه بیشتر بر ارتباط وثیق نفس و بدن از نظر ارسطو تأکید دارد. دیدگاه دوم بر آن است که علم النفس دو بخش دارد و بخشی از آن در طبیعیات و بخش دیگر در الهیات بررسی می شود. از نگاه این نظریه، نفوس مادی در طبیعیات بررسی می شوند و نفوس مجرد در الهیات. با آنکه هر دو این نظریات شواهدی را در آثار ارسطو می یابند، این مقاله به نقد آنها می پردازد و نشان می دهد که چگونه با آنکه ظاهر عبارات ارسطو آنها را تقویت می کند اما با دقت بیشتر معلوم می شود که اتفاقا بر اساس مبانی ارسطو نمی توان جایگاه حقیقی علم النفس را در طبیعیات دانست.
نظریه زبان افلاطون: پیدایی و ارتباط آن با مُثُل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
33 - 56
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر پاسخی به این پرسش اساسی است که چرا زبان نزد افلاطون از اهمیت فراوانی برخوردار است. او در محاوره های متعددی مانند ثئایتتوس و سوفیست، به این موضوع می پردازد؛ و در کراتولوس «زبان» جنبه محوری می یابد. همچنین میان زبان و مابعدالطبیعه افلاطون ارتباط ناگسستنی وجود دارد. بنابرایندر این مقاله ارتباط بین زبان و مابعدالطبیعه افلاطون نیز واکاوی می شود. ادعای محوری این که این پیوند چنان عمیق است که می توان گفت کل دیدگاه افلاطون درباره زبان حول دیدگاه وی درباب هستی های واقعی، یعنی مُثُل، شکل می گیرد؛ و بر همین اساس است که به نقادی دیدگاه های رایج زمان خویش درباره زبان، مانند قراردادگرایی و طبیعت گرایی، می پردازد. به عبارت دیگر، افلاطون ضمن تحلیل دو موضع متقابلِ قراردادگرایی و طبیعت گرایی نشان می دهد که نمی توان از طریق مطالعه نام ها به کشف طبیعت چیزها نائل شد.
تردد راز آلودجایگاه وجود شناختی و معرفت شناختی عقل فعال در رساله های رمزی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل فعال، شخصیت محوری رساله های رمزی سهروردی است که در عالم مثال و در قالب مثالی پیر رازآموز متمثل گشته است. پژوهش حاضر، در صدد است نقش محوری عقل فعال را در رساله های رمزی سهروردی و در دو حوزه جهان شناسی و معرفت شناسی بررسی نموده و تردد رازآلود این حقیقت متافیزیکی را در مراتب وجود و مراحل سلوک نفس، رمزگشایی نماید. حاصل این بررسی آن است که عقل فعال، عقل دهم مشائین و نور اقرب (عقل اول) در حکمت اشراق است و در عین حال روح القدس یا جبرئیل ادیان است که در رساله های رمزی سهروردی، به عنوان پیر و مرشد و راهنمای سالک حضور دارد و در مرتبه ای دیگر در سلسله انوار قاهر عرضی، حقیقت روح القدس یا «عقل فعال» در هنگام برقراری رابطه فردی با یک فرد خاص انسانی، در قالب «طباع تام» وی ظاهر می گردد. تردد راز آلود این حقیقت متافیزکی در سلسله مراتب انوار قاهر (طولی و عرضی) اشراقی مبتنی بر نظریه تشکیک حقیقت واحد نور در حکمت اشراق است.
معرفت ادیان از منظر عبدالکریم جیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار دیدگاه های عبدالکریم جیلی در خصوص ادیان مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، نشان داده می شود که جیلی تحت تأثیر نظریه اله المعتقد ابن عربی چگونه در مورد دیگر ادیان (بت پرستان، اهل طبایع، دوگانه پرستان، براهمه، یهود، مسیحیت و ...) قضاوت کرده است. علاوه بر این، گزارش هایی که جیلی در باب ادیان بیان می کند در برخی موارد مشابه با آثار دیگر و ناشی از نظریات دیگر نویسندگان تا عصر خویش است. در این میان، تفسیر جیلی از دین اسلام، تفسیر ویژه ای است. با توجه به اهمیت حقیقت محمدی در دیدگاه ها و نظریات جیلی، او تعبیر دین کلی را در مورد دین اسلام به کار برده و دین سایر انبیاء را دین جزئی دانسته است. «دین کلی» در این تعبیر ناشی از معیت کبری و مقام جمع الجمعی پیامبر (ص) است که در تمامی عوالم وجود و مراتب هستی و تمامی اشخاص انسانی حضور دارد. این حضور با ظهور «وجه الله» در مکاشفات عرفا مطابقت دارد.
نقدی بر ذات حقیقی و ویژگی های غیرذاتی اندیشه از دیدگاه فرگه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
265 - 282
حوزههای تخصصی:
از جمله موضوعات پُر مناقشه در فلسفه زبان معنای جملات است. فرگه معنای یک لفظ را بر مبنای نحوه بازنمایش لفظ از مصداقِ خارجیِ مرتبط با آن تعریف می کند. اما وی معنای جمله را در نسبت با صدق و کذب آن معرفی و «اندیشه» را معنای جملاتی می داند که حاوی حکم باشند. در این نوشتار ابتدا کوشیده ایم تبیین و تحلیلی تازه از موضوع اندیشه و پیش زمینه های دست یابی به آن را در دیدگاه فرگه ارائه کنیم. در ادامه و در مقام نقد نگاه فرگه، پرسشی در باب شیوه تعامل اندیشه با اندیشنده و نیز مراقبت اندیشنده بر اندیشه مطرح شده است. در نهایت و بر اساس نتایج بدست آمده و پاسخ های ارائه شده بدین پرسش، به پرسش اصلی این نوشتار و نقد نظر فرگه در باب تقسیمی آشکار در تعاریف «ذات حقیقی اندیشه» و «ویژگی های غیر ذاتی اندیشه» پرداخته ایم. بر اساس نظر نگارندگان این نوشتار و تعارض این دو تعریف با شاکله نظریات فرگه در باب اندیشه در این مقاله نشان داده می شود که تبیین فرگه از این دو مولفه اندیشه ناقص است به طوری که موجب تزلزل ماهیت اندیشه و نقض موضوع آن می گردد.
نقد و بررسی نسبت خداوند با بشر (دوئالیسم تجرد - تجسد) در آرای فمینیستی دیلی، ایریگاری، جانتزن و اندرسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
669 - 695
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به اهمیت خداوند در آثار فمینیستی، انتقادهای الهیدانان و فیلسوفان فمینیست به مفهوم خدای ادیان توحیدی و راه حل جایگزین آنها برای نسبت خداوند و بشر می پردازد که در این ارتباط، آرای متفکران فمینیستی چون مری دیلی، ایریگاری، جانتزن و اندرسون درباره دوئالیسم تجسد - تجرد، مورد توجه قرار می گیرد و در ادامه تفکر و راه حل های ایشان نقد و ارزیابی خواهد شد و انتقادهای افرادی نظیر هالیوود، اندرسون، تالیافرو، بایرن، منفرد هاوک و سارا کوکلی مطرح می شود و در نهایت رأی علامه جوادی آملی و استاد مطهری به عنوان نمایندگان تفکر اسلامی در مورد صفات خداوند و جایگاه زنانگی در دین مطمح نظر قرار خواهد گرفت.
Ontology of Time in Cinema A Deleuzian reading of Still Life and Prince Ehtejab With an emphasis on the concept of Time-Image(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱
39 - 52
حوزههای تخصصی:
Gilles Deleuze, the notable post-modern philosopher, in his two-volume cinematic books Cinema 1: movement-image (1986) and Cinema 2: time-image (1989) recognizes two major periods in history of cinema (classic and modern) in terms of representing movement and time respectively. Referring to various films of modern cinema especially post-war European cinema like Italian neorealism, Cinema2 speaks about the possibility of direct presentation of time in cinematic works. Explaining Deleuze’s theories and his two formulations of direct presentation of time as ‘pure optical situations’ and ‘sheets of the past’, in this essay we try to give an analysis of the two most important films of Iranian history of cinema: Still Life (1974) and Prince Ehtejab (1974). Finally, we will conclude that these films are not mere representation of preexisting philosophical concepts, rather in contrast to linguistic thought, they provide some kind of visual and non-linguistic philosophical meditations of time, cinema of time
«بازسازی الگوی تأویلی– وجودشناختی صدرایی در فهم عقلانی دین»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
75 - 96
حوزههای تخصصی:
«بازسازی الگوی تأویلی– وجودشناختی صدرایی در فهم عقلانی دین» چکیده یکی از اساسی ترین کارکردهای فلسفه صدرالمتألهین-که نسبت به ساحت فلسفی آن کمتر مورد توجه واقع شده است- کارکرد هرمنوتیکی و تفسیر عقلانی معارف الهی با رویکردی وجودشناختی است.مسأله اصلی این مقاله، ارایه یک الگوی کارآمد- مدل تأویلی- وجودشناختی صدرایی- به مثابه منطق فهم دین، در مقابل مدل فرم انگارانه تک گفتاری و مدل کثرت انگاری دینی نسبیت گرا می باشد. طراحی الگوی صدرایی از طریق بازسازی اصول و مبانی معرفتی و وجودشناختی حکمت متعالیه، از مهمترین یافته های پژوهش حاضر است. در این مدل، تقسیم بندی متداول و تثلیث رایج در بین هرمنوتیک پژوهان مدرن؛ یعنی مبنای متن محوری، مفسّر محوری و مؤلف محوری، طبق اصول حکمت متعالیه درهم شکسته و هم متن، هم مخاطب و هم متکلّم هرسه در فرایند فهم، مدخلیت و تأثیر بسزایی دارند.به نحوی که گویی عمل فهم دین، محصول تعامل و مشارکت هرسه عامل مذکور است. کلیدواژه ها: ملاصدرا، مدل معرفتی، هرمنوتیک، دین، فهم دین، تأویل
دیدگاه تقوم و تفسیری مادی انگارانه از حیات پس از مرگ (دیدگاه لین رادر بیکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی فیلسوفان مسیحی ازجمله لین رادر بیکر حیات پس از مرگ را با رویکردی مادی انگارانه تفسیر می کنند. بیکر معتقد است دیدگاه تقوم وی درباره ی هویت شخصی بیشترین سازگاری را با حیات پس از مرگ مسیحی دارد. مطابق این دیدگاه، ملاک این همانی شخصی، داشتن ویژگی منظر اول شخص است؛ ازاین رو شخص پس از مرگ بدن، به دلیل بقای این ویژگی باقی می ماند و به بدنی متناسب با آن جهان که با اعجاز خداوند خلق شده، دوباره تقوم می یابد. مقاله ی حاضر پس از تحلیل دیدگاه بیکر درباره ی رابطه ی تقوم و هویت شخصی و توجیه وی درباره ی سازگاری دیدگاهش با آموزه ی مسیحیت، آن را نقد می کند. وجود برخی ناسازگاری های درونی و نیز ایراداتی فلسفی مانند خلاصه کردن انسان در یک ویژگی و همچنین ناسازگاری نظریه ی بیکر با برخی آموزه های دینی، از آن جمله است. ایراداتی که درنهایت نشانگر ناکامی بیکر از ارائه ی تفسیری مادی گرایانه از حیات پس از مرگ مسیحی است.
تبیین «نفس الأمر» از منظر علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفاسیر و معانی ارائه شده برای نفس الأمر ناشی از معضلی معرفت شناختی در تبیین صدق قضایایی است که مابازای عینی یا ذهنی بالفعل ندارند و ازاین رو معانی مختلفی برای واقع و نفس الأمرِ مطابق آنها به میان آمده است. مرحوم علامه طباطبایی بر اساس مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی خود تفسیری متفاوت از نفس الأمر ارائه کرده است که یکی از تفاسیر جدید در این زمینه به شمار می آید. از نقاط قوت تفسیر علامه طباطبایی، علاوه بر حل و رفع معضل مذکور، توجه به مبانی هستی شناختی نفس الأمر پس از اصالت وجود و مطابقت کامل با آن است. طبق مجموع آرای علامه (مستفاد از بدایه، نهایه و تعلیقات اسفار) نفس الأمر به معنای موجودیت و ثبوت به معنای وسیع آن است. این ثبوت مطلق شامل سه دسته ثبوت است:
اول: ثبوت در اموری که حقیقتاً تحقق دارند؛ مانند خود وجود؛
دوم: ثبوت در اموری که به اعتبار اولیة عقل، برای آنها لحاظ می شود، مانند ماهیات؛
سوم: ثبوت در اموری که به اعتبار ثانوی عقل، برای آنها اعتبار می شود؛ مانند معقولات ثانی.
مقایسه گزاره بدیهی و گزاره پیشینی در مسأله توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت در حوزة فلسفی اسلامی و غربی، به باور صادق موجّه تعریف شده است؛ عنصر محوری توجیه، همواره مورد بحث در میان محقّقان معرفت شناس بوده است. فیلسوفان معرفت شناس مسلمان، با تکیه بر تقسیم معرفت به بداهت و نظریّت، بداهت را به عنوان گزارة پایه معرّفی نموده و مبناگروی را بر اساس ابتناء نظریّات بر بدیهیّات، طرّاحی کرده اند. مقصود از بداهت در این نوشتار، استقلال از فکر است. لیکن تقسیم معرفت به پیشینی و پسینی، نتوانسته است چنین کارآمدی را داشته باشد؛ به عبارت دیگر، در فلسفة غرب، گزارة پیشینی نتوانسته است تکیه گاه توجیهی برای گزارة پسینی باشد. مقصود از پیشینی در این نوشتار از میان تعاریف هشت گانه مذکور در مقاله، عدم وابستگی توجیه گزاره به تجربه به معنای حسّ ظاهر است. در این مقاله، فارغ از کمبودی که در بیان معرفت شناسان غربی در این زمینه وجود دارد، نحوة توجیه مبناگرایانة گزاره های پیشینی و پسینی - با الهام از الگوی فلسفة اسلامی- با رویکردی تحلیلی تبیین شده است.