مژگان میرحسینی

مژگان میرحسینی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

بررسی استعاره مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانه فارسی و نقش مایه های ایرانی (با تکیه بر غزلیات سعدی و حسین منزوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزل استعاره نور سعدی منزوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۵۶
ماهیت استعاره جمعی و اشتراکی است و بر این اساس که تاریخ و مسائل تاریخی در گزینش قلمرو های منبع/ مبدأ استعاره ها و کارکرد شناختی آن ها نقش دارند، مسئله ای که پژوهش حاضر بدان می پردازد، دلایل پدید آمدن استعاره مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانه فارسی است. جهت پرداختن به مسئله مذکور به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی غزلیات سعدی شیرازی و حسین منزوی پرداخته و سپس به روش تطبیقی نقش مایه های خورشید نیز مطالعه و بررسی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در شعر سعدی یکی از عوامل پدید آمدن این کلان استعاره، پوشیده رویی معشوق و لزوم وضوح بخشیدن به چگونگی زیبایی معشوق و چگونگی حضور او بوده است اما در شعر منزوی ازآن جایی که معشوق روی پوشیده نیست تا خورشید جایگزینی برای توصیف روی او باشد، کارکردهای شناختی این کلان استعاره تغییر قابل ملاحظه ای یافته است؛ خورشید به عنوان قلمرو مبدأ، دیگر آن خورشید قدرتمند شعر سعدی با نور خیره کننده و درخشانش نیست، خورشید به عنوان استعاره ای هستی شناختی در شعر منزوی گاه کارکردهای شناختی مشابه استعاره های شیئی مانند فانوس و شمع را دارد. بعلاوه این که حوزه مقصد خورشید از معشوق به عاشق میرسد تناظر بین حوزه مبدأ و مقصد، نگاشت هایی از قبیل گرمای خورشید/ گرمای حضور معشوق، روشنایی خورشید یا ماه/ درخشندگی و سپیدی روی معشوق، قدرت رویش و زایش نور خورشید/ قدرت باروری معشوق را قابل درک می نماید. نقش مایه های خورشید در دوران معاصر و تصویر خورشید خانم بر روی سفالینه ها امتداد حضور استعاره «خورشید ایزدبانو است» را نشان می دهد که با استعاره مفهومی «معشوق خورشید است» در غزل عاشقانه فارسی تناسب دارد.
۲.

رده بندی مناسک گذر در قصه ها و افسانه های خراسان شمالی بر اساس نظریه وان ژنپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی فرهنگی وان ژنپ مناسک گذر قصه ها افسانه ها خراسان شمالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۱۰
مسئله ای که پژوهش حاضر بدان می پردازد رده بندی مناسک گذر در قصه ها و افسانه های خراسان شمالی است؛ با طرح این پرسش ها که در قصه ها و افسانه های خراسان شمالی مناسک گذر را بر چه مبنایی می توان رده بندی کرد و هریک دارای چه ویژگی های انسان شناختی فرهنگی است؟ هدف پژوهش حاضر این است که با مطالعه دقیق قصه ها و افسانه های این ناحیه، مناسک گذر را به عنوان یکی از مؤلفه های انسان شناسی فرهنگی به پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی، ادبیات و تاریخ معرفی نماید. بررسی ها به روش توصیفی - تحلیلی و با نظر به دیدگاه وان ژنپ انجام شده، حاکی از آن است که در این آثارچهار مؤلفه مهم مناسک گذر عبارتند از تولد، بلوغ، ازدواج و مرگ. با توجه به مراحلی که عابر گذار در گذر از این مؤلفه ها پشت سر می-گذارد، بویژه در ازدواج و مرگ، می توان به الگویی فرهنگی دست یافت. مناسک گذر ازدواج در این آثار برگرفته از زندگی عامه مردم خراسان شمالی و جزء فرهنگ ماندگار آن است و نمادی از برکت، اولاد فراوان، شادی و مسرت بسیار و برخورداری دیگر افراد از بخشی از این شادی و برکت می باشد. همچنین، تاثیر فرهنگ کشاورزی و دامداری بر برخی حرکات دسته جمعی و در حلقه های بزرگ، نشانه ای از اتحاد و هم گرایی قومی است. مناسک گذر مرگ نیز برگرفته از دین مردم این ناحیه و هماهنگ با فرهنگ آنهاست. با بررسی و تحلیل این آثار می توان کارکردهایی چون القای ارزش ها و سنت های اجتماعی، پیوند دادن عابر گذار به تقدس، کمک به سهل تر شدن گذر، تحکیم پیوندها و همبستگی گروهی را در انجام مناسک گذر برشمرد.
۳.

انسان شناسی فرهنگی نظام زندگی شبانی در سه خشتی های کرمانجی خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۲۹
انسان شناسی فرهنگی به ارتباط فرهنگ با نظام های مختلف یک جامعه همانند سیاست، آیین و رسوم مذهبی، باورهای عامه، نظام طبقاتی، تمایزات جنسیتی و غیره می پردازد. سه خشتی های کرمانجی یکی از قالب های شعری ادبیات عامه خراسان شمالی است که به گویش کرمانجی سروده می شود. این قالب شعری از گذشته تاکنون محمل اندیشه ها، باورها، آیین و رسوم سرایندگانش بوده است؛ از این رو در مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر پایه نظریه انسان شناسی فرهنگی، کاربردی ساختاری، درصدد پاسخ دادن بدین پرسش است که نظم پدیداری و اعتقادی فرهنگ در سه خشتی های کرمانجی کدام است و ساختار و کارکرد هریک از آن ها چگونه قابل تحلیل و واکاوی است. بدین منظور با استناد به منابع کتابخانه ای 1000 نمونه سه خشتی، گزینش و پربسامدترین نمودهای فرهنگی استخراج و سپس تحلیل شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد نظام خانوادگی کرمانج ها مبتنی بر خانواده گسترده و پدرتبار است. الگوی ازدواج در بین آنان درون همسری و به ندرت در خانواده های ثروتمند به صورت چندهمسری است. همچنین جنسیت بر نوع وظایف افراد خانواده تأثیرگذار است مردان وظیفه حفاظت از زنان و کودکان و احشام را داشتند و زنان وظیفه تهیه محصولات دامی، پخت غذا و آوردن آب  از چشمه، بافندگی و غیره داشتند. تحلیل نظم اعتقادی فرهنگ (باورها، عقاید و مذهب) در سه خشتی ها نشان می دهد که علاوه بر پذیرش مذهب تشیع، برخی از باورهای کهن، مانند اعتقاد به سحر و جادو و وجود حیوانات و گیاهان  توتمی (شتر و میش سفید، گل محمدی و لاله) در بین ایشان تداوم یافته است. انواع پوشش های یاد شده در این اشعار مانند شلیوار، پیراهن و روسری، متناسب با اعتقادات مذهبی و نیز حاکی از مبادلات تجاری کرمانج های خراسان با اقوام و مناطق دیگر ایران است. بازی های یادشده در سه خشتی ها مانند اسب دوانی و پشم ریسی، دلالت بر تأثیر شرایط زیست بومی و جنسیت بر آن دارد.
۴.

تحلیل شناختی استعاره های دل در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره هستی شناختی استعاره مفهومی دل نجم رازی مرصادالعباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۸ تعداد دانلود : ۳۳۲
در این مقاله به بررسی استعاره های مفهومی با محوریت بن مایه دل در «مرصادالعباد» پرداخته می شود تا طرز تلقّی نجم رازی  به عنوان نویسنده یکی از امهات آثار منثور فارسی در تاریخ نثر عرفانی از نظر مفهوم کلیدی دل روشن شود. برای این منظور، پس از استخراج استعاره های زبانی، گزارشی از استعاره های دل ارائه، سپس تشخیص استعاره های مفهومی انجام شده و پس از پردازش و تحلیل آن ها درنهایت این نتیجه حاصل شده که استعاره پردازی های رازی برخاسته از سه استعاره اصلی است که عبارتند از: «دل ماده است»، «دل مکان است» و «دل انسان است». مراحل شناخت و دریافت اندیشه شیخ، حول محور مفهومی سازی دل به مثابه مکان می گردد. فراوانی قلمرو مبدأ مکان از آن جهت است که همه احوال بر دل سالک وارد می شود. انتخاب بیشتر قلمروهایی که با دربار و پادشاه در ارتباطند، بیانگر دیدگاه درباری و وابستگی او به دربارها است. همچنین انتخاب بیشتر استعاره ها برای تجسمی کردن مفهوم دل براساس دیدگاه و بینش قرآنی و مذهبی وی است. عرفان شهودی و تصوف خاص وی؛ یعنی جمع بین عشق و عبادت نیز در استعاره سازی های او اثرگذار بوده است.
۵.

بررسی نشانه- معناشناختی نظام عاطفی گفتمان در گونه کودکانه رضوی «زائر» عبدالجبار کاکایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه معناشناسی گفتمان نظام عاطفی زائر فرهنگ رضوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۰ تعداد دانلود : ۶۳۴
نظام عاطفی از گفتمان هایی است که در نشانه معناشناسی، مطالعه و بررسی می شود. در گونه عاطفی، تعامل میان مجموعه های بزرگ نشانه ای که صورت های بیان (دال) و صورت های محتوا (مدلول) نامیده می شود، فرایند نشانه معنایی را تحقق می بخشد. همین تعامل اساس مباحث در این نظام را شکل می دهد. این رابطه تعاملی، زمینه ای فراهم می آورد تا شَوِش گران با حضور ادراکی حسی و عاطفی خود در فرایند معنادهی مشارکت کنند. بر این اساس، در هر گفتمانی با سازوکارهای عاطفی مختلفی مواجه می شویم که قابل مطالعه هستند. در واقع، دنیای عاطفی زبانی است که نظام خاصّ خود را دارد و کار نشانه معناشناسی، مطالعه همین نظام و بررسی شرایط تحقق و طغیان معنا در آن است. مسئله ای که طرح می شود این است که چگونه و مبتنی بر کدام شرایط گفتمانی می توان این نظام زبانی را مطالعه کرد. پرسش اصلی پژوهشِ حاضر این است که فرایند عاطفی در گونه کودکانه رضوی زائر عبدالجبار کاکایی، تابع کدام سازوکار نشانه معناشناختی است. همچنین فرایند تحقق و طغیان معنا مبتنی بر کدام شرایط گفتمانی رُخ می دهد. در واقع، هدف پژوهش پیشِ رو، بررسی نشانه معناشناختی نظام عاطفی در گفتمان حاکم بر گونه کودکانه زائر برای دست یافتن به چگونگی زایش و طغیان معنا در آن است. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که نظام عاطفی گفتمان در گونه کودکانه زائر تابع سازوکارهای ادراکی حسی، زیبایی شناختی، استعلایی، تنشی و جسمانه ای است و مبتنی بر گونه رُخدادی شَوِشی تحقق می پذیرد. این پژوهش می تواند الگویی برای تحلیل و بررسی گفتمان های حاکم بر فرهنگ و ادبیات رضوی در گونه کودکانه های رضوی باشد.
۶.

ملک الشعراء بهار در آیینه ی اندوهیادها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۲۵
خراسان بزرگ، مهد علم و ادب ایران، مشاهیر برجسته ای را در خود پرورش داده که عالم دانش و ادب را با آثار سترگ خود دگرگون کرده و تحولی چشمگیر در عرصه ی شعر و نثر به وجود آورده اند. از میان این مشاهیر گران سنگ، شاعر شهیر معاصر، محمدتقی بهار، به دلیل احاطه ی همه جانبه بر ابعاد مختلف علمی و ادبی، بسیاری از محققان معاصر را به اظهار نظر درباره ی خود و نقد و تحلیل آثار و اشعارش واداشته است. درباره ی بهار سخن بسیار گفته شده است، اما در این مجال هدف آن است که از خلال اندوهیادهای سروده شده برای او، به چگونگی رابطه اش با شاعران معاصر-اعم از دوستی ها، همکاری ها و رقابت ها- و نظر آنها درباره ی او، شخصیت و فضای فکری اش، ویژگی های آثار و بویژه اشعار او پی برده شود. برای دستیابی به این مهم، پس از جمع آوری اشعار سروده شده در سوگ بهار، این اشعار از جنبه های مختلف بررسی گردید و این نتیجه حاصل شد که انجمن های ادبی و کانون ها، نقش مهم و مؤثری در شکل گیری روابط شاعران معاصر با بهار داشته است که همکار و یا هم فکر بودن آنها با یکدیگر نیز در این زمینه قابل توجه است. باید گفت که همگان به فضل و برتری بهار در زمینه های مختلف اقرار کرده و مقام استادی او را پذیرفته اند. هم چنین، بررسی این اشعار، خصوصیات اخلاقی، فضای فکری و ویژگی های اشعار او را پیش روی خوانندگان و محققان قرار می دهد.
۷.

بررسی عنصر حسرت در اندوهیادهای شاعران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غم غربت حسرت شعر معاصر مرثیه سرایی اندوهیاد (سوگ سرو)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۳۶
مرثیه، شعری است که در ماتم گذشتگان و تعزیت بازماندگان و اظهار تاسف و تالم بر مرگ عزیزان از دست رفته یا حوادث و بلایای ناگهانی یا طبیعی و... سروده شده است. سوگ سروده های ادیبان برای دیگر شاعران را می توان از قدیم ترین انواع شعر رثائیه دانست که نخستین نمونه های آن در دیوان رودکی در رثای شاعری به نام مرادی و یا در مرثیه ی شهید بلخی یافت می شود. در دوره ی معاصر نیز، سرودن اندوهیاد برای شاعران توسط دوستان و حتی گاهی دشمنان آنها وجود دارد که غیر از ادای حق دوستی، عواملی چون تحریک حس همکاری، شعر دوستی و رابطه ی ادبی، علت سرودن آن بوده و در مقایسه با انواع دیگر مرثیه، به سبب اصالت احساس آن واجد ارزش ادبی بیشتری است؛ مانند سوگ سروده ی ملک الشعرای بهار برای ایرج میرزا و یا اندوهیادهایی که در سوگ شاعرانی چون اخوان ثالث، سپهری، فرخزاد، شاملو و.... سروده شده است. در این مقاله، ابتدا اندوهیادهایی که شاعران معاصر در سوگ دیگر شاعران سروده اند، از منابع مختلف استخراج شده، سپس به بررسی عنصر«حسرت» و جنبه های مختلف آن در اشعار کلاسیک و نیمایی پرداخته می شود و همراه با ذکر شاهد، تحلیلی از آن صورت می گیرد و در پایان نیز، نتیجه ی بحث ارائه می گرد

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان