۱.
با گسترش ابزارهای ارتباط جمعی و پویایی بیشتر رسانه های خبری، کانال جدیدی برای انتشار داده ها و اطلاعات مالی ایجاد شده است. در پژوهش حاضر تاثیر انتشار اخبار مرتبط با شرکت های بورسی بر روی چگونگی (استراتژی) مدیریت سود مورد بررسی قرار گرفت. شیوه جایگزین کردن هر یک از روش های مدیریت سود متداول به عنوان استراتژی مدیریت سود مطرح شده است. بدین منظور اخبار منتشر شده از سوی رسانه های خبری رسمی طی سال های 1394 تا 1399 پیرامون شرکت های پذیرفته شده در بورس و اوراق بهادار گردآوری شد. به منظور بررسی استراتژی مدیریت سود از رابطه جایگزینی مدیریت سود اقلام تعهدی و مدیریت سود از طریق رویدادهای واقعی و با بهره گیری از روش دو مرحله ای هگمن استفاده شد. در نهایت با استفاده از روش تفاضل در تقاضل و حداقل مربعات تعمیم یافته اثر ثابت پنلی فرضیه های مورد نظر آزمون شد. نتایج پژوهش نشان دهنده رفتار متفاوت مدیران در مواجهه با پوشش خبری است و این موضوع باعث رفتار محتاطانه تر مدیران در گزارش گری و مدیریت سود شده است. شرکت ها با افزایش فشار رسانه ایی علیرغم کاهش استفاده از روش های مدیریت سود اقلام تعهدی سعی در گسترش استفاده از روش های و تکنیک های مدیریت سود واقعی دارند. افزون بر این نتایج پژوهش مبین آن بود که تغییرات مدیریتی در شرکت هایی که مظنون به مدیریت سود بوده و تحت پوشش رسانه ایی بالاتری قرار می گیرند، بیشتر است. لذا منطبق با تئوری کنترلی رسانه، پوشش خبری را می توان به عنوان یکی از مکانیزم های نظارتی و حاکمیت برون شرکتی تلقی کرد.
۲.
تمایلات سرمایه گذاران غالباً از باورهای ذهنی نگه داشته شده یا اطلاعات غیرمرتبط با ارزش سهام سرچشمه می گیرد و می تواند باعث ایجاد واکنش های افراطی یا واکنش های کم به اخبار خوب یا بد در ارزشگذاری سهام شود. در این پژوهش تأثیر دو سیاست مهم تقسیم سود و سیاست بدهی بر رفتار و تمایلات سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. همچنین، اثر تعدیلی جبهه گیری مدیریت بر رابطه مذکور نیز بررسی شده است. برای نیل به هدف پژوهش، چهار فرضیه تدوین و داده های گردآوری شده از 163 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390 الی 1399 از طریق مدل های رگرسیونی آزمون شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که سیاست تقسیم سود، تمایلات سرمایه گذاران را افزایش و سیاست بدهی تمایلات سرمایه گذاران را کاهش می دهد. جبهه گیری مدیریت، رابطه مثبت بین سیاست تقسیم سود سهام و تمایلات سرمایه گذاران را به طور معناداری تقویت می کند. بنابراین، مدیران هنگام سیاست تقسیم سود، در جبهه اهداف سهامداران قرار گرفته و خواهان نسبت پرداخت سود بیشتر هستند. همچنین، جبهه گیری مدیریت رابطه منفی بین سیاست بدهی و تمایلات سرمایه گذاران را تقویت می کند و مدیران ریسک گریز تمایل دارند کمتر از بدهی ها استفاده کنند که این موضوع مورد پسند سرمایه گذاران نیز هست، زیرا آنها در شرکت هایی سرمایه گذاری می کنند که دارای کمترین بدهی باشد و ساختار سرمایه آنها، اهمیت حقوق صاحبان سهام را بیشتر نشان دهد.
۳.
فلسفه وجودی موسسات حسابرسی در بازارهای سرمایه نقشی است که در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی با ارائه گزارشات باکیفیت دارند. کیفیت گزارشات حسابرسی تا اندازه زیادی مرتبط با رسیدگی حسابرسان حین کار است. در پژوهش حاضر رابطه استرس شغلی حسابرسان و رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی با توجه ب ه عوامل استرس زایی همچون فشار زمانی، تعارض کار-خانواده و ابهام نقش بررسی می شود. این پژوهش از نوع کمی و در دسته مطالعات توصیفی قرار می گیرد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه استفاده شده است. به دلیل نامعین بودن حجم جامعه تعداد 3۶5 پرسش نامه در سال ۱۴۰۰ از حسابرسان شاغل در موسسه های حسابرسی و سازمان حسابرسی دریافت شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن بود که فشار زمانی، تعارض کار-خانواده و ابهام نقش دارای ارتباط مثبت با استرس شغلی حسابرس است. همچنین فشار زمانی، تعارض کار-خانواده و ابهام نقش با رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی ارتباط مثبت دارند. در نهایت استرس شغلی دارای ارتباط مثبت با رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی است و به عنوان یک متغیر میانجی در رابطه میان فشار زمانی، تعارض کار-خانواده، ابهام نقش و رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی نقش ایفا می کند. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان معیاری برای موسسه های حسابرسی جهت حفظ کیفیت گزارش های حسابرسی از طریق کاهش عوامل استرس زای شغلی حسابرسان باشد.
۴.
در این مطالعه پیامدهای ارزشی همگرایی گزارشگری مالی با چارچوب گزارشگری یکپارچه در بازار سرمایه ایران با تمرکز بر هزینه نمایندگی و هزینه سرمایه مورد کنکاش قرار گرفته است. جهت سنجش سطح همگرایی گزارشگری مالی به گزارشگری یکپارچه از چک لیست طراحی شده طبق چارچوب بین المللی گزارشگری یکپارچه بهره گرفته شده است. در سنجش هزینه نمایندگی از معیار کارآیی بر حسب نسبت هزینه های عملیاتی به درآمدهای عملیاتی استفاده شده است. هزینه سرمایه حقوق صاحبان سهام بر اساس نرخ بازده مورد انتظار مبتنی بر الگوی قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای ارزیابی گردیده است. در این مطالعه از اطلاعات 144 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1395 تا 1399 استفاده شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل های رگرسیونی چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان دادند افزایش سطح همگرایی گزارش های مالی با چارچوب گزارشگری یکپارچه سبب کاهش هزینه نمایندگی و کاهش هزینه سرمایه شده است. یافته ها حاکی از آن است که تمرکز بر مزایای شفافیت و کامل بودن افشای اطلاعات در گزارشگری یکپارچه سبب شده تضادهای نمایندگی تضعیف و هزینه های نمایندگی کاهش یابد. ضمن این که گزارشگری یکپارچه به دلیل اتخاذ مدل کسب وکار پایدار به دلیل تفکر یکپارچه و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی ناشی از شفافیت بیشتر جهت پیش بینی آگاهانه تر سبب کاهش هزینه سرمایه تحمیل شده بر شرکت ها در حوزه تأمین مالی از طریق حقوق مالکانه شده است.
۵.
در پژوهش حاضر به رابطه اطلاعات کیفی گزارش حسابرس و کیفیت حسابداری پرداخته شده است. به طور خاص، رابطه لحن گزارش حسابرس بر حق الزحمه حسابرسی (معیار کیفیت حسابرسی مبتنی بر ورودی فرآیند حسابرسی) با توجه به مفاهیم ریسک، ریسک تجاری صاحبکار و ریسک دادخواهی، مورد بررسی قرارگرفته است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از داده های 360 سال-شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 6 ساله، سه سال قبل و سه سال بعد از تجدیدنظر در استاندارد حسابرسی شماره 700 استفاده شد. داده های متنی با استفاده از نرم افزار تحلیل متنی مکس کیو-دی ای تحلیل شد و پس از کمی شدن همراه با سایر داده های کمی با استفاده از رگرسیون خطی چند متغیره در نرم افزار ایویوز و اس پی اس اس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بیانگر وجود یک رابطه معکوس ضعیف بین لحن خوش بینانه با متغیر حق الزحمه حسابرسی است. علاوه بر این، یافته ها نشان داد پذیرش الزامات استاندارد حسابرسی شماره 700 تغییرات معنادار در رابطه بین لحن گزارش حسابرس و حق الزحمه نسبت به دوره قبل از تجدیدنظر ایجاد نمی نماید. به طورکلی نتایج پژوهش، شواهدی از غالب بودن اثر علامت دهی (هرچند به صورت ضعیف) در نمونه مورد بررسی حکایت می کند
۶.
پژوهش حاضر به بررسی پیامد اقتصادی احساس ریسک در گزارش های سالانه پرداخته است؛ که ازنظر نتیجه، کاربردی، ازنظر روش توصیفی از نوع همبستگی و پس رویدادی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1387 الی 1400 است که به روش حذف سیستماتیک 130 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است (1820 مشاهده). در پژوهش حاضر برای سنجش پیامد اقتصادی از معیارهای حسابداری ارزش شرکت (نرخ بازده دارایی ها)، معیار بازار ارزش شرکت (کیوتوبین) و معیار اقتصادی ارزش شرکت (ارزش افزوده بازار) استفاده شده است. به منظور افزایش درجه اطمینان نسبت به نتایج حاصل از آزمون فرضیات، از روش پیشرفته گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) استفاده شد. طبق یافته های پژوهش، در حالت پویا و با بهره گیری از نرم افزار Eviews نشانگر آن است که بین معیار بازار ارزش شرکت (کیوتوبین) و معیار اقتصادی ارزش شرکت (ارزش افزوده بازار) در حالت پویا بااحساس ریسک گزارش های سالانه رابطه مثبت وجود دارد ولی بین معیار حسابداری ارزش شرکت (نرخ بازده دارایی ها) و احساس ریسک گزارش های سالانه رابطه معناداری وجود ندارد.
۷.
بهبود کیفیت گزارشگری مالی ابزاری برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و یکی از عوامل موثر برای دستیابی به بازار کارای سرمایه و تخصیص بهینه سرمایه است. پژوهش حاضر باتوجه به اهمیت تئوری های جامعه شناسی در نظام حسابداری درصدد تبیین کیفیت گزارشگری مالی از منظر تئوری ساخت یابی تعدیل شده است. تئوری ساخت یابی تعدیل شده با رویکردی اخلاقی و با در نظر گرفتن رابطه دوگانه بین عاملیت و ساختار به تبیین نظام های اجتماعی از جمله حسابداری می پردازد. پژوهش حاضر از لحاظ شیوه اجرا کمی می باشد. در بخش کمی از روش همبستگی مبتنی بر تحلیل عامل تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیات علمی دانشگاه و مدیران مالی شرکت های عضو بورس اوراق بهادار است که با روش نمونه گیری در دسترس 154 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه استخراجی از ادبیات تحقیق است. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمی در قالب مدل معادلات ساختاری نشان داد که رابطه عاملیت و ساختار حسابداری با کیفیت گزارشگری مالی به صورت قوی معنادار بوده و عاملیت در این رابطه دارای رتبه بالاتری است، این ارتباط به واسطه تاثیر چارچوب های نظری مبتنی بر اخلاق با رتبه اول، تصمیم گیری با رتبه دوم و پاسخگویی با رتبه سوم، از مسیر عاملیت و ساختار بر کیفیت گزارشگری مالی خواهد بود. نتایج پژوهش نشان می دهد نظام حسابداری با تاکید بر تئوری ساخت یابی تعدیل شده، کیفیت گزارشگری مالی را با ارائه چارچوب نظری جامع مبتنی بر سودمند و اخلاقی بودن سیستم حسابداری و همچنین مفید بودن اطلاعات برای تصمیم گیری، افزایش می دهد.