مطالعات تجربی حسابداری مالی (مطالعات حسابداری سابق)
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال چهاردهم بهار 1397 شماره 57 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تغییر طبقه بندی یکی از راهکارهای جدید برای مدیریت سود است که اخیرا به عنوان موضوعی در حوزه پژوهش های حسابداری مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش به بررسی چگونگی اندازه گیری و وجود آن در بازار سرمایه ایران پرداخته شده است. نتایج پژوهش بر روی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1381 لغایت 1393 نشان داد که شرکت ها از تغییر طبقه بندی به عنوان یک ابزار مدیریت سود استفاده کرده اند. به علاوه پژوهش به بررسی این موضوع پرداخت که تعامل میان روش های مختلف مدیریت سود چگونه است و به این نتیجه رسید که شرکتها به ترتیب از مدیریت رویدادهای واقعی، مدیریت اقلام تعهدی و تغییر طبقه بندی استفاده می کنند. به بیان دیگر شرکت ها با توجه به میزان استفاده از دو روش مدیریت سود (رویداد واقعی و اقلام تعهدی) اقدام به تعیین میزان تغییر طبقه بندی کرده اند. افزون بر این، نتایج پژوهش نشان داد که بحران مالی در میزان استفاده و چگونگی استفاده از تکنیک های مدیریت سود نقش بسزایی دارد..
نقش توانایی مدیریتی در اجتناب مالیاتی شرکت : شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر توانایی مدیریتی بر اجتناب مالیاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد مطالعه قرارگرفته است. شاخص های مورد استفاده برای سنجش اجتناب از پرداخت مالیات، نرخ موثر مالیاتی دفتری، نرخ موثر مالیاتی نقدی و نرخ موثر مالیاتی نقدی بلندمدت هستند. نمونه آماری شامل 122 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران است که طی سال های 87 تا 93 بررسی شده اند. نتایج نشان می دهد بین توانایی مدیریتی و هر سه معیار استفاده شده برای اجتناب از پرداخت مالیات، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ بدین معنی که مدیران تواناتر، بیشتر درگیر فعالیت های اجتناب مالیاتی می شوند که منجر به کاهش پرداخت های مالیات توسط شرکت می گردد. از طرفی، نتایج نشان دهنده این است شرکت هایی که عملکرد بهتری دارند مدیران با سطح توانایی بالا کمتر درگیر فعالیت های اجتناب مالیاتی می شوند.به طور کلی، نتایج پژوهش نشان می دهد علاوه بر ویژگی های شرکت، توانایی مدیریتی بر رفتار اجتناب مالیاتی شرکت موثر است.
تحلیلی بر پایداری سود،جریان وجوه نقد و اقلام تعهدی در مقیاس صنایع و شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنا بر نظریه ی اقتصادی، مؤلفه ی صنعت محور عملکرد شرکت ها نسبت به مؤلفه ی شرکت محوراز پایداری بیشتری برخورداراست.این مقاله شواهدی را در تأیید این گفته به دست داده و پایداری نسبی سودصنعت محور و سود شرکت محور را مورد آزمون قرار می دهد. بدین منظور از اطلاعات 135 شرکت از 12 صنعت طی سال های 1386 تا 1393 استفاده شده است.در این پژوهش فرضیه ها بااستفاده از رگرسیون چندمتغیره و نرم افزار ایویوز بررسی شد. مطابق پیش بینی ها نتایج حاکی از آن بود که سود صنعت محور به میزان قابل توجهی از سود شرکت محور پایدارتر است. همچنین سود صنعت محور و سود شرکت محور به دو جزء جریان نقدی و اقلام تعهدی تجزیه شدند. نتایج بررسی این چهار مؤلفه سود نشان داد جریان وجوه نقد صنعت محور پایدارترین مؤلفه سود بوده و اقلام تعهدی شرکت محور از کم ترین پایداری برخوردار است. علاوه بر این کل صنایع به دو گروه همسان و ناهمسان تقسیم شده و پایداری جزء صنعت محور و شرکت محور سود در این دو گروه موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که سود صنعت محور در صنایع همسان پایدارتر از سود صنعت محور در صنایع ناهمسان است. همچنین همسانی یا عدم همسانی در پایداری سود شرکت محورتأثیری ندارد.
توانایی مدیریت و ناکارایی سرمایه گذاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، با استفاده از اطلاعات مالی 76 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره شش ساله از ابتدای سال 1387 تا پایان سال 1392، رابطه بین توانایی مدیریت و ناکارایی سرمایه گذاری بررسی شده است. توانایی مدیریت استعداد فرد یا افرادی که وظیفه مدیریت سازمان را بر عهده دارند و ناکارایی سرمایه گذاری، چشم پوشی از سرمایه گذاری در پروژه های با خالص ارزش فعلی مثبت یا انتخاب پروژه هایی با خالص ارزش فعلی منفی تعریف شده است. به منظور اندازه گیری توانایی مدیریت از مدل دمیرجیان و همکاران (2012) و ناکارایی سرمایه گذاری از مدل اصلاح شده بیدل و همکاران (2009) توسط چن و همکاران (2011) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مطابق ادبیات موجود، بین توانایی مدیریت با ناکارایی سرمایه گذاری رابطه معکوس وجود دارد اما این رابطه از نظر آماری با اهمیت نمی باشد.
ارائه مدلی با ثبات از محافظه کاری باسو با استفاده از روش GMM-sys(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در راستای تبیین برآورد میثاق محدود کننده محافظه کاری در حسابداری، به بررسی مدل برآورد محافظه کاری باسو (1997) و مدل تعمیم یافته نیکلز(2010) پرداخته و ایرادات وارد شده بر این مدلها را از دیدگاه میزان اعتبار و قابلیت تعمیم نتایج پژوهش های انجام شده در این خصوص بررسی می نماید. بر همین اساس ضمن تبیین مشکلات مورد بحث، راه کارهای لازم جهت رفع آن و ارتقای مدل به سطح بالاتری جهت برآورد محافظه کاری ارائه می کند. جهت انجام بررسی ها از داده های مربوط به نمونه ای متشکل از 87 شرکت طی سال های 1385 تا 1395 استفاده شده است. همچنین جهت آزمون مدل ها علاوه بر تخمین زن معمول ایستا از برآورد کننده پانل پویا (روش GMM-sys ) جهت برآورد مدل ها استفاده می شود. نتایج این پژوهش نشان داد که مدل تعدیل شده جدید نتایج مناسبتری در خصوص برآورد محافظه کاری نسبت به مدل اولیه باسو و مدل تعدیل شده نیکلز ارائه داده و روش پویا در تخمین مدل ها از روش ایستا مناسب تر است . در نهایت پژوهش حاضر نشان داد نتایج ناشی از تحقیقات پیشین که از مدل باسو جهت برآورد محافظه کاری استفاده نموده اند باید با احتیاط بیشتری مورد ملاحظه قرارگیرند و کاربرد آنها در بازار های سرمایه نیازمند بازنگری است.
اثر تعدیل کنندگی کیفیت حسابرسی بر تمایلات سرمایه گذاران در قیمت گذاری سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات متعددی در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی تاثیر کیفیت حسابرسی بر تصمیمات سرمایه گذاران در بازار پرداخته اند؛ اما سمت و سوی بیشتر این مطالعات صرفا بر اصل عقلایی بودن عامل های اقتصادی و مستندسازی رابطه بین کیفیت حسابرسی و قیمت سهام متمرکز بوده است و واکنش مستقیم بازار به معیارهای کیفیت حسابرسی را نشانه هایی از تاثیر حسابرسی بر تصمیمات سرمایه گذاران بیان کرده اند و به ندرت نقش حسابرسی مستقل را بر رفتارهای احساسی سرمایه گذاران در بازار بررسی نموده اند؛ از اینرو هدف اصلی این پژوهش، بررسی اثر تعدیل کنندگی کیفیت حسابرسی بر تمایلات سرمایه گذاران در قیمت گذاری سهام است. کیفیت حسابرسی بوسیله متغیرهای مشاهده پذیر نوع گزارشات و اندازه حسابرس اندازه گیری می شود و برای سنجش تمایلات سرمایه گذاران از یک شاخص ترکیبی، متشکل از پنج معیار خرد و دو معیار کلان اقتصادی استفاده شده است تا بتوان اثرات کلان اقتصادی را نیز کاهش داد. بدین منظور، نمونه ای متشکل از 560 سال- شرکت طی سال های 1387-1394 با استفاده از رگرسیون چند متغیره تعدیل شده بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان داد گزارشات حسابرس اعتماد سرمایه گذاران به اطلاعات حسابداری را تقویت می کند و بر تمایلات سرمایه گذاران در قیمت گذاری سهام تاثیر می گذارد؛ اما اندازه حسابرس دارای اثر تعدیل کنندگی نمی باشد و تاثیری بر تمایلات سرمایه گذاران در بازار سرمایه ندارد.
بررسی نقش عدم اطمینان اطلاعات حسابداری بر واکنش سرمایه گذاران به اعلام سود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عدم اطمینان اطلاعات حسابداری بر واکنش سرمایه گذاران به اعلام سود شرکت ها و همچنین واکنش به اخبار خوب سود است. بدین منظور نمونه ای شامل 162 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1384 تا 1394 انتخاب گردید. برای محاسبه عدم اطمینان اطلاعات از سه معیار کیفیت اطلاعات، عدم اطمینان جریان های نقدی به روش سنتی و روش شرکت همسان شده استفاده گردید. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد زمانی که عدم اطمینان بالایی در اطلاعات شرکت ها وجود دارد (نسبت به عدم اطمینان پایین)، واکنش سرمایه گذاران نسبت به اعلام سود کمتر است. همچنین در شرایط عدم اطمینان بالا، سرمایه گذاران نسبت به اخبار خوب سود واکنش کمتری از خود نشان می دهند که این واکنش کمتر با رویکرد محافظه کاری همخوانی دارد.