مطالعات مدیریت انتظامی (پژوهش های مدیریت انتظامی)
مطالعات مدیریت انتظامی سال شانزدهم تابستان 1400شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی مناسب رهبری برای فرماندهان و مدیران نیروی انتظامی بود. بی توجهی به مقوله سبک های رهبری و ترویج و بکارگیری یک سبک رهبری برای تمام موقعیت ها و مأموریت های پلیس می تواند صدمات جبران ناپذیری را هم به کارکنان و هم به سازمان وارد کند. بنابراین شناخت سبک رهبری حاکم بر محیط اجرایی نیروی انتظامی و تطابق آن با الزامات مأموریتی یکی از نیازهای جدی برنامه ریزی است. روش : این پژوهش ازنظر پاردایمی جزء پژوهش های تفسیری و کیفی است. مشارکت کنندگان 10 نفر از خبرگان حوزه انتظامی در غرب استان تهران بودند. روش نمونه گیری، گلوله برفی با تأکید بر اشباع نظری بود. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل و ارائه الگو از روش نظریه داده بنیاد استفاده شد. یافته ها : با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، مقوله محوری پژوهش مفهومی به نام الگوی رهبری مرنا معرفی شد. این الگو از رهبری، ترکیبی از رهبری وظیفه گرا (ناظم) و رابطه گرا (مربی) است که به طور همزمان می تواند پیروان خود را هم ازنظر وظایف محول شده و هم ازنظر روابط غیررسمی هدایت و پشتیبانی کند. نتایج: در الگوی رهبری «مرنا»، مدیران همزمان دو جنبه مربیگری و ناظم بودن را تجربه می کنند. به عبارت دیگر، مدیران باید از نقش های تک بعدی به سوی چندبعدی بودن حرکت کنند تا زمینه هدایت اثربخش سازمان های خود را فراهم کنند.
تعیین تقویم زمانی وقوع تنش های حرارتی و برودتی در جهت مدیریت فعالیت های نظامی و انتظامی (مطالعه موردی: استان های ایلام، خوزستان و لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده در پیروزی و شکست نیروهای نظامی در یک صحنه نبرد واقعی، شناخت کامل آب و هوا و تأثیر مؤلفه های آب و هوایی بر جابه جایی نیروها، پرواز جنگنده ها، حرکت ناوگان دریایی، حمل ونقل تجهیزات سنگین و عملکرد سلاح ها است؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تعیین تقویم زمانی وقوع تنش های حرارتی و برودتی در جهت مدیریت فعالیت های نظامی و انتظامی در استان های جنوب غربی کشور است.
روش : در این تحقیق به منظور تعیین تقویم زمانی وقوع تنش های حرارتی و برودتی و تأثیر آن ها بر فعالیت نیروهای نظامی و انتظامی در جنوب غرب کشور، از شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET)، نرم افزار GIS و نیز توزیع احتمال ویبول استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در بیشتر بخش های منطقه جنوب غرب مانند اهواز، آبادان، بستان، بندر ماهشهر و دهلران، طول دوره تنش های گرمایی بیشتر از تنش های سرمایی است. تنش های گرمایی در این مناطق از اوایل اردیبهشت آغاز می شود و تا اواخر مهرماه (به مدت حدود 185 روز) با شدّت های مختلف ادامه می یابد. دوره آسایش اقلیمی نیروهای نظامی و انتظامی نیز از اوایل آبان تا اواسط آذر (به مدت 45 روز) و نیز از اوایل اسفند تا اواخر فروردین (به مدت 60 روز) تداوم می یابد. همچنین در بین ایستگاه های منطقه، بیشترین نامطلوبیت دمایی در طول سال با مقادیر 47، 46 و 45 درصد به ترتیب مربوط به ایستگاه های رامهرمز، امیدیه، آبادان و بندر ماهشهر است. و در مقابل، کمترین احتمال وقوع نامطلوبیت دمایی با مقادیر 13 و 14 درصد به ترتیب مربوط به ایستگاه های خرم آباد و بروجرد می باشد.
نتیجه گیری: در عملیات نظامی و انتظامی با مشخص شدن تنش های حرارتی و برودتی محیط رزم، می توان با اقداماتی آسایش اقلیمی نیروهای تحت امر را به حد مطلوبی افزایش داد و از استرس دمایی که موجب عدم تمرکز حواس و کاهش فعالیت های رزمی در ماه های سرد تا فوق العاده سرد و همچنین گرم تا خیلی داغ می شود، کاست.
شناسایی عوامل و پیامدهای به کارگیری سلاح غیرمجاز در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: استفاده از سلاح گرم، از جمله مسائلی است که علاوه بر ایجاد فضای آکنده از خشم و نفرت، امنیّت عمومی را نیز از جنبه های مختلف تهدید می کند. هدف اصلی این تحقیق، شناسایی عوامل و پیامدهای به کارگیری سلاح غیرمجاز در استان کرمانشاه است.
روش: روش پژوهش از نظر ماهیت، کیفی و راهبرد اصلی پژوهش، نظریه داده بنیاد و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه است. جامعه مشارکت کننده، پانزده نفر از خبرگان شامل مدیران و کارشناسان مدیریت امنیّتی و انتظامی هستند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. با توجه به اصل اشباع نظری، مصاحبه تا نفر پانزدهم ادامه یافت و درنهایت یافته های به دست آمده از کدگذاری داده های حاصل از مصاحبه ها، بر مبنای الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین بررسی شد.
یافته ها: مدل پارادیمی به دست آمده نشان دهنده آن است که میزان علاقه مندی مردم به استفاده از سلاح به عنوان (مقوله علّی) که تحت شرایط جغرافیایی و پایبندی مردم به آداب و رسوم محلی و توسعه نیافتگی شکل می گیرد، در به کارگیری سلاح (مقوله محوری) تأثیر دارد. البته در فرایند استفاده از سلاح غیرمجاز، موضوعات مربوط به اختلافات قومی و طایفه ای و آثار نامطلوب جنگ تحمیلی (مقوله زمینه ای) و وجود خلأهای مرزی و تحرکات گروهک های معاند (شرایط مداخله گر) نیز بر میزان گرایش مردم به استفاده از سلاح تأثیر می گذارند.
نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش، می توان با به کارگیری راهبردهای مناسب ارائه شده در بخش راهبردها «مانند ایجاد اِشراف اطلاعاتی، هم افزایی دستگاه های امنیّتی و انتظامی و اجرای طرح های نوبه ای سلاح و مهمات» بر شرایط مداخله گر غلبه و به نحو مطلوب از شرایط زمینه ای استفاده کرد تا پیامدهای امنیّتی نظیر دلهره و اضطراب و جرائم خشن کاهش یابد.
اولویت بندی مؤلفه های مدیریت منابع انسانی پایدار با رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مسائلی مثل تخریب محیط زیست، به حاشیه رانده شدن گروه های قابل توجهی از اجتماع، تظاهرات علیه سرمایه داری و جست وجو برای نوآوری و خلّاقیت در بخش دولتی و خصوصی، موجب شده است که بحث در مورد پایداری در دستور کار مشکلات جهانی و سازمانی قرار گیرد. به همین منظور، کمیسیون براتلند در سال 1987 به نیازهای بشر و لزوم توانایی نسل های آینده برای تحقق خواسته هایشان تأکید ورزید. ازآنجا که عوامل زیادی از جمله منابع انسانی در تحلیل پایداری سازمان ها نقش دارد، لازم است که سازمان ها ارتباط بین پایداری و منابع انسانی را به طور گسترده در تمام زیرشاخه های مدیریت منابع انسانی گسترش دهند؛ با چنین هدفی، پژوهش حاضر درصدد است مؤلفه های مؤثر بر پایداری منابع انسانی را در صنایع الکترونیک استان فارس شناسایی و رتبه بندی کند.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی است و از رویکرد فازی در آن استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را 30 نفر از خبرگان صنایع الکترونیک استان فارس تشکیل می دهند که بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مبنای انتخاب نمونه، اِشراف اطلاعاتی و طی کردن مسیر شغلی در سازمان مدنظر بود. پِژوهش در دو مرحله انجام شد: در مرحله اول، مؤلفه های اولیه مؤثر بر پیاده سازی مدیریت منابع انسانی پایدار شناسایی و به وسیله روش دلفی فازی غربالگری شده و مؤلفه هایی، اضافه یا حذف شدند و در مرحله دوم با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، مؤلفه های تأییدشده از مرحله اول، رتبه بندی شدند.
یافته ها: درمجموع 20 مؤلفه مؤثر بر پایداری منابع انسانی در سه بُعد «اجتماعی»، «زیست محیطی» و «اقتصادی» به دست آمد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که از میان ابعاد، بُعد «زیست محیطی» رتبه بالاتری نسبت به دو بُعد «اجتماعی» و «اقتصادی» به دست آورد و این بدان معنی است که مؤلفه های زیست محیطی از بیشترین اهمیت برخوردارند.
الگوی توسعه فرهنگ خود صیانتی فرماندهان و مدیران برای پیشگیری از آسیب های شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت کنترل در جلوگیری از انحرافات و افزایش اثربخشی برنامه ها، این تحقیق با هدف ارائه الگوی توسعه فرهنگ خود صیانتی فرماندهان و مدیران ناجا برای پیشگیری از آسیب های شغلی انجام شده است.
روش : این تحقیق با روش آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی و کمّی) تدوین شده است. در بخش کیفی تحقیق، به منظور گردآوری اطلاعات از روش میدانی با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش کتابخانه ای با ابزار فیش نویسی استفاده شده است. در بخش کمّی نیز به منظور گردآوری داده ها از روش میدانی و ابزار پرسش نامه با آلفای کرونباخ 78/0 که نشان دهنده پایایی ابزار می باشد، استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق برای اجرای روش تحلیل تم و مصاحبه شامل خبرگان انتظامی و بازرسی و منابع انسانی در سازمان ناجا است. در بخش کمّی نیز جامعه آماری شامل کارشناسان بازرسی، عقیدتی - سیاسی و حفاظت اطلاعات است که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد و بالاتر هستند.
یافته ها: الگوی توسعه خودصیانتی مدیران ناجا برای پیشگیری از آسیب های شغلی از پنج بُعد «رشدیافتگی دینی، انقلابی گری، تعهّد حرفه ای، ویژگی های شخصیتی و تعهّد سازمانی» تشکیل شده که ویژگی های هر یک در مؤلفه های آن ها نمود یافته است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود، فرماندهان و مدیران برای توسعه فرهنگ خود صیانتی در جهت پیشگیری از آسیب های شغلی به ابعاد و مولفه های شناسایی شده در این پژوهش اهتمام ویژه داشته باشند.
بررسی نگرش مراجعان درباره کیفیّت خدمات مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری 11 فرماندهی انتظامی شهرستان همدان: ایجاد امنیّت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین راه های کنترل و کاهش آسیب ها و جرائم اجتماعی، ارائه خدمات مشاوره ای بهنگام و همچنین کیفیّت سنجی آن است که می تواند در ارتقای سلامت افراد جامعه مؤثر واقع شود. نیروی انتظامی نیز با راه اندازی مراکز مشاوره و مددکاری اجتماعی، بستر و زمینه پیشگیری از مسائل اجتماعی و ارائه خدمات مذکور را فراهم کرده است. از همین رو پژوهش حاضر، با هدف شناسایی نگرش مراجعان درباره کیفیّت ارائه خدمات مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری 11 فرماندهی انتظامی شهرستان همدان انجام شد.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه هدف، مراجعان دایره مشاوره و مددکاری کلانتری 11 فرماندهی انتظامی شهرستان همدان هستند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری در دسترس، 92 نفر از آن ها برای حجم نمونه تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های تی تک نمونه ای، تی مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که کیفیّت ارائه خدمات مشاوره و مددکاری از نظر مراجعان در سطح مطلوبی بوده است؛ همچنین بین نگرش مراجعان برحسب نوع خدمت ارائه شده به آن ها و بین نگرش مراجعان در حل مسائل فردی برحسب وضعیت تأهل آن ها تفاوت وجود دارد؛ اما بین نگرش مراجعان برحسب سن و تحصیلات آن ها و بین نگرش مراجعان در مسائل خانوادگی، مسائل حقوقی و مسائل اجتماعی برحسب وضعیت تأهل آن ها تفاوت وجود ندارد.
نتیجه گیری: میزان مطلوب بودن یا نبودن کیفیّت خدمات مشاوره و مددکاری پلیس، یکی از مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی شهروندان (مثبت یا منفی) در جامعه امروز است؛ بنابراین، برنامه ریزی دقیق درزمینه برنامه های فوق و افزایش کیفیّت در نوع ارائه خدمات مذکور کاملاً ضرورت دارد.
نیازسنجی و تعیین اولویت های آموزشی ستادهای شخصی فرماندهان و مدیران عالی ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دگرگونی های محیط و فناوری، سازمان ها را واداشته تا هر چه بیشتر بر «توانمندی کارکنان» به عنوان ارزشمندترین سرمایه خود تکیه کنند. در چنین وضعیتی، «آموزش کارکنان» به مثابه یک ضرورت انکارناپذیر در کانون توجه مدیران قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی ستادهای شخصی فرماندهان عالی پلیس انجام شده است.
روش : این پژوهش، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را فرماندهان و مدیران عالی پلیس مستقر در ستاد فرماندهی ناجا (جایگاه های 18 و بالاتر) و ستادهای شخصی آن ها تشکیل دادند. پژوهش در دو مرحله کیفی و کمّی سازماندهی شد؛ در مرحله کیفی، نیازسنجی آموزشی ستادهای شخصی فرماندهان، علاوه بر رجوع به شرح مشاغل و اَسناد سازمانی، از طریق مصاحبه با 13 نفر از خبرگان این حوزه انجام شد. انتخاب این خبرگان به طور هدفمند و براساس دو معیار مشخص به شیوه گلوله برفی انجام شد. داده های کمّی پژوهش از نمونه 100 نفری و با کمک پرسش نامه روا (اجماع خبرگان) و پایا (ضریب آلفای کرونباخ 92/0 و 93/0) جمع آوری و با آزمون های تی و فریدمن در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: نیازسنجی آموزشی با چهار مبنای علمی، بیست دسته نیاز آموزشی را برای ستادهای شخصی فرماندهان عالی آشکار کرد که پنج دسته آن ها «مهارت های پایه» نام گرفت. دو گروه فرماندهان و ستادهای شخصی آن ها، ضرورت آموزش را یکسان ارزیابی کردند، اما تفاوت هایی در اولویت های آموزشی بین دو گروه وجود داشت؛ درحالی که فرماندهان، تشریفات اداری و شبکه سازی را اولویت می دانستند، ستادهای شخصی، بر سخنوری و مدیریت زمان تأکید داشتند. مهارت های پایه، مهارت ارتباطی و نگرش سیستمی، برای هر دو گروه در اولویت بودند.
نتیجه گیری: با توجه به معناداری تفاوت اولویت نیازهای آموزشی شناسایی شده، می توان این اولویت ها را برای برنامه ریزی آموزشی هدفمند، مبنا قرار داد و از مزایای رفع نیازهای دارای اولویت بهره برد.