مطالعات مدیریت انتظامی (پژوهش های مدیریت انتظامی)
مطالعات مدیریت انتظامی سال دهم بهار 1394 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف نهایی علم رفتار سازمانی، درک مهارتهای ارتباطی در سطح سازمان است. یکی از موضوعات رفتار سازمانی، قدرت است. اگر کسی بخواهد رفتار سازمانی را درک کند، باید درباره کسب و اعمال قدرت آگاهیهای لازم را داشته باشد. برای شناخت، به کارگیری و مدیریت کردن قدرت در سطح سازمانی، نیاز به ارائه الگوی قبل سنجش و معتبر وجود دارد. در این پژوهش، محققان با بررسی الگوهای قدرت و بررسی نقاط قوت و ضعف آنها، به ارائه الگوی قدرت سازمانی بر اساس نقاط مرجع راهبردی پرداخته اند. بر اساس دو نقطه مرجع راهبردی یعنی میزان کنترل (شدید/منعطف) و تمرکز (داخل/ خارج سازمان)، چهارگونه قدرت در سطح سازمان (و نه فرد و گروه) یعنی رفتارهای سیاسی، گفتمان سازی، مدیریت دانش و شبکه سازی شناسایی شده است. روش: پس از تأیید مدل با استفاده از تکنیک دلفی و بهره گیری از نظر خبرگان در سه دور، با اجماع بیش از 80درصد ، مدل ارائه شده در هجده تا از شرکتهای بازرگانی وزارت دفاع فعال در بازار آزاد (غیرنظامی)، آزمون شد و مورد تأیید قرار گرفت. تحقیق حاضر از نظر هدف، توصیفی- تبیینی، از نظر نتیجه، کاربردی- توسعه ای و از نظر نوع داده، ترکیبی (کیفی - کمّی) است. در تحقیق کمّی، 105 پرسشنامه (محقق ساخته) از مدیران و محققان مطلع به امور راهبردی شرکتها جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمّی از «مدل معادلات ساختاری» و به طور اخص تکنیک تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SMARTPLS نسخه 3، استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های ساختار یافته با سی و شش نفر از مدیران ارشد، از تحلیل محتوا بهره گرفته شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد گونه های شبکه سازی و رفتارهای سیاسی به ترتیب بیشترین فراوانی را در بین شرکتهای مورد مطالعه دارند.نتیجه گیری: شرکتها برای دستیابی به دستاوردهای مطلوب باید به تدوین راهبرد قدرت بپردازند. پیشنهاد می شود هماهنگی بین راهبرد سازمان و راهبرد قدرت اعمال شود تا عملکرد افزایش یابد.
واکاوی عوامل تأثیر گذار بر اجرای مدل تعالی در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مدلهای تعالی سازمانی در قالب الگوهای ارزیابی، ابزارهای کارآمدی هستند که می توانند مفاهیم و ارزشهای سازمانی، به کارگیری روشهای خودارزیابی، و یادگیری سازمانی را در سازمانها نهادینه کرده و امکان بهبود مستمر فرآیندها بر اساس مأموریت محوله و نیازهای ذی نفعان کلیدی را فراهم کنند. هدف این تحقیق شکل دهی یک الگوی مفهومی جامع در خصوص اجرای مدل تعالی سازمانی است. روش: رویکرد مورد استفاده در این تحقیق، استقرایی و روش به کار گرفته شده، مفهوم سازی بنیادی است و داده های تحقیق حاصل مصاحبه با مدیران و کارشناسان دانشگاه علوم انتظامی جمهوری اسلامی ایران است. پدیده و سؤال اصلی تحقیق، اجرای مدل تعالی سازمانی در نیروی انتظامی (ناجا) و شرایط علّی، بسترها، موانع و اقدامات اجرای این مدل در این سازمان است.یافته ها: بر اساس داده های تحقیق، بسترهای اجرای مدل به دو مقوله بسترهای بیرونی و درونی تقسیم بندی می شود. اقدامات مقتضی نیز به دو حوزه راهبردی و عملیاتی و موانع اجرای مدل به دو دسته الزامات سخت و نرم گروه بندی می شود. در نهایت اجرای مدل باعث افزایش کارایی و اثربخشی در نیروی انتظامی خواهد شد.نتیجه گیری: بررسی مدلهای تعالی سازمانی و کیفیت در پلیسهای دنیا نشان داد که توجه به مباحث تعالی در این واحدها اهمیت و ضرورت دارد و به کارگیری درست این مدلها، موجب کاهش هزینه ، افزایش رضایت جامعه و کارکنان و نظام مند شدن فرآیندها خواهد شد
اهداف انضباط انتظامی در آموزه های مدیریتی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی و تبیین اجزا و مؤلفه های انضباط انتظامی و مشخص ساختن ارتباط آنها در آموزه های مدیریتی نهج البلاغه، هدف مقاله حاضر است. روش تحقیق: این نوشتار کیفی در صدد است با روش استنادی و تحلیلی، اهداف انضباط انتظامی را مبتنی بر تعریف دقیق مفاهیم و تجزیه و تحلیل اطلاعات استخراج شده از نهج البلاغه و شرح ها و تفاسیر مرتبط با آن احصا کند. یافته ها: یافته های تحقیق بر این مبناست که اهداف انضباط انتظامی در آموزه های مدیریتی نهج البلاغه در دو بُعد غایی و واسطه ای قابل پوشش است. اهداف غایی عبارت است از: قرب الهی، تقوا، عدالت، رشد و کمال و اهداف واسطه ای در بردارنده دو وجه معنوی و ظاهری است. در وجه معنوی، ایمان و اعتقاد به خدا و مبانی دین مبین اسلام، انجام فرائض دینی، پایبند بودن به احکام و ارزشهای اخلاق اسلامی، احساس مسئولیت معنوی در قبال نظام حکومت اسلامی، قانون و وظایف محوله، اعتقاد به منطقی و عادلانه بودن مقررات و اعتقاد به فرماندهان؛ و در وجه ظاهری، حفظ احترامات، آراستگی ظاهری و دقت در اجرای قوانین، مقررات و دستورها استخراج شده است. نتیجه گیری: نهج البلاغه کتابی است جامع که می توان با رویکردهای مختلف، از جمله رویکرد مدیریتی و حوزه مطالعات انتظامی متناسب با مفاهیم و بایسته های سازمانی مانند انضباط انتظامی از آن بهره گرفت. نتایج تحقیق نشان داد اهداف غایی انضباط انتظامی در نهج البلاغه، در قرب الهی، تقوا، عدالت، رشد و کمال خلاصه می شود و مؤلفه های اهداف واسطه ای انضباط انتظامی در نهج البلاغه از جنبه معنوی انضباط انتظامی مبتنی بر «ایمان و اعتقاد مأمور نیروی انتظامی به خدا و مبانی دین مبین اسلام»، «انجام فرائض دینی»، «پایبند بودن به احکام و ارزشهای اخلاق اسلامی»، «احساس مسئولیت معنوی در قبال نظام حکومت اسلامی»، «قانون و وظایف محوله، اعتقاد به منطقی و عادلانه بودن مقررات»، «اعتقاد به فرماندهان ، روسا و مدیران و همکاران در کارکنان» است و همچنین از جنبه ظاهری انضباط انتظامی مبتنی بر «حفظ احترامات»، «آراستگی ظاهری» و «دقت در اجرای قوانین، مقررات و دستورها» است
معرفی معیارها و ارزشهای محوری تعالی در سازمانهای دولتی (مطالعه موردی: سازمانهای دولتی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سازمانها با چالشهای بی سابقه ای مواجه هستند. رهبران سازمانها با افزایش رقابت، جهانی شدن، رشد مسئولیتهای اجتماعی، تغییرات فناوری و تفکرات جدید راهبردی مواجه هستند و آنها نیاز به این دارند که سازمانی با سطح عملکرد بالا ایجاد و حفظ کنند. یکی از ابزارهایی که سازمانهایی با سطح عملکرد بالا از آن بهره مند می شوند مدل تعالی سازمانی است. این مدل به عنوان ابزاری برای شناسایی وضعیت سازمان و ارائه نقشه بهبود و تعالی سازمانی کاربرد دارد. با توجه به اینکه طراحی مدل تعالی سازمانی در هر کشوری با توجه به شرایط زمینه ای حاکم در آن صورت می گیرد، طراحی مدل تعالی سازمانی در بخش دولتی ایران هدف اصلی این تحقیق است. روش: در این تحقیق، مؤلف با استفاده از رویکرد کمّی ( توصیفی – پیمایشی) به بررسی مدلهای مختلف تعالی سازمانی و اسناد داخلی کشور در حوزه بخش دولتی پرداخته است. داده های تحقیق به وسیله پرسشنامه و با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی هدفمند جمع آوری و با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی معیارها و ارزشهای محوری مدل، تحلیل و شناسایی شده است. یافته ها: یافته های استنباطی تحقیق نشان می دهد که مدل تعالی بخش دولتی ایران دارای دوازده معیار (رهبری، برنامه ریزی راهبردی، فرایند، مدیریت منابع انسانی، مدیریت بودجه و امکانات دولتی، مدیریت دانش و اطلاعات، الکترونیکی بودن خدمات، تحقق اهداف و برنامه های دولتی، توسعه شهروندی، پایبندی به اصول اخلاقی و ارزشی، تحقق مسئولیتهای اجتماعی،رضایتمندی ارباب رجوع) و ده ارزش محوری (ارباب رجوع محوری، عدالت محوری، قانون مداری، پاسخگویی اجتماعی، دانش محوری، چابکی سازمانی، مشارکت پذیری، نوآوری و خلاقیت، رهبری و ثبات هدف و نتیجه محوری) است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد معیارهای اصلی مدل تعالی سازمانی بخش دولتی در دو حوزه مدیریت منابع سازمانی و مدیریت ارتباط با شهروندان قرار گرفته و ارزشهای محوری مدل تعالی سازمانی در سه حوزه کرامت انسانی، دانایی محوری و چشم انداز محوری قرار گرفته است.
ارزیابی اجرای رویکرد پلیس جامعه محور در ایران (مقایسه تطبیقی اجرای رویکرد جامعه محوری در پلیس ایران و آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پلیس جامعه محور الگوی جدید پلیسی است که در آن امنیت با مشارکت مردم صورت می پذیرد. اهداف اصلی آن، کاهش جرم و ارتقای احساس امنیت در جامعه است. مشارکت شهروندان و ارائه راه حل ابتکاری برای حل مشکلات از جمله شاخصهای این رویکرد است. در پژوهش حاضر دوره های مختلف پلیسی در کشور آمریکا و ایران بیان شده، سپس نحوه اجرای رویکرد پلیس جامعه محور ایران با تجربه پیاده سازی این رویکرد در آمریکا به ویژه شهرهای بزرگ آن مانند نیویورک، شیکاگو، لس آنجلس و واشنگتن با هدف شناسایی کاستیها بررسی و مقایسه شده است.
روش: نوع پژوهش، تطبیقی و روش آن توصیفی– تحلیلی مبتنی بر روش چهارگانه جرج بردی است و داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. برابر فرضیه پژوهش سه مؤلفه: تمرکز زدایی در ساختار پلیس، استفاده از راهبرد حل مسئله، و مشارکت شهروندان در برنامه های پلیس، به عنوان عوامل مؤثر در نهادینه شدن رویکرد پلیس جامعه محور تعیین شده است.
یافته ها: مشخص شد پلیس آمریکا هر سه مؤلفه ذکر شده در فرضیه پژوهش را در رویکرد جامعه محوری عملیاتی و اجرا کرده است، ولی برای پلیس ایران با توجه به کمبود منابع و امکانات، امکان اجرای کامل طرح میسر نبوده است.
نتیجه گیری: رویکرد جامعه محوری در پلیس ایران به صورت کامل نهادینه نشده است و به رغم انجام برخی اقدامات، پلیس ایران نتوانسته از تمام ظرفیتهای اجتماعی برای پیشگیری از جرم استفاده کند. عدم مشارکت شهروندان و نهادها، کلی و سراسری بودن برنامه ها، متمرکز بودن ساختار پلیس، از جمله موانع نهادینه شده این رویکرد در پلیس ایران بوده است.
نقشICT در ارتباط با مدیریت دانش در دانشگاه علوم انتظامی امین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در این نوشتار استفاده از ICT به عنوان یک دانش روزآمد در ارتقای برنامه های دانش محور سازمانهای نظامی و انتظامی مد نظر است. دانشگاه علوم انتظامی امین نیز به عنوان یک مرکز آموزش عالی (علمی و انتظامی) که وظیفه تأمین و تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص بخشهای مختلف ناجا را بر عهده دارد، در تلاش است با استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات و اصلاح و بهسازی ساختارها و فرایندهای خود، بتواند نقش خود را در توسعه امنیتی و انتظامی ناجا به گونه ای موثر و موفقیت آمیز ایفا کند. در این پژوهش به بررسی نقش فناوری اطلاعات در ارتباط با مدیریت دانش پرداخته می شود.
روش: تحقیق حاضر از لحاظ روش، توصیفی از نوع پیمایشی، از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ موضوع، مدیریتی است. این تحقیق از نوع همبستگی یا همخوانی است. روش تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش عبارت است از تعداد 55نفر از مدیران و کارشناسان حوزه IT دانشگاه علوم انتظامی امین ناجا که از دو پرسشنامه فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و مدیریت دانش متصل به هم در این زمینه استفاده شده است.
یافته ها: تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که ارتباط معنا داری بین فناوری اطلاعات و ارتباطات با مدیریت دانش وجود دارد.
نتیجه گیرى: با توجه به ارتباط مستقیم ICT با مدیریت دانش ، بررسی وضعیت فناوری اطلاعات و ارتباطات با مدیریت دانش در دانشگاه علوم انتظامی امین، اقدام بسیار مهمی است که می تواند بنیان مستحکمی برای اقدامهای بعدی در سطح ناجا فراهم کند.
ارائه مدل و رتبه بندی عوامل موثر بر مرزشکنی دانش در سازمان ها با استفاده از تکنیک TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرزشکنی دانش به عنوان یکی از موضوعات مهم و چالش برانگیز علم مدیریت دانش در هزاره جدید است. هدف این تحقیق شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر مرزشکنی دانش در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تکنیک TOPSIS و ارائه الگوی مربوط می باشد. این پژوهش از بعد هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای عوامل مدل بوکویتز و ویلیامز بوده، روایی پرسشنامه توسط اساتید مجرب تایید و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده که مقدار آن 83/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزارSPSS استفاده شده است.جامعه مورد مطالعه کلیه اساتید ممیزی شده گروه های علمی معاونت تربیت و آموزش ناجا می باشندکه با استفاده از فرمول کوکران ، تعداد نمونه 260 نفر برآورد و بر اساس نمونه گیری طبقه ای پرسشنامه بین آنان توزیع گردید. یافته های تحقیق نشان داد که تمام عوامل مدل فوق (یافتن، بکارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد/ نگهداری و حذف دانش) بر مرزشکنی دانش در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران موثر است. همچنین در رتبه بندی این عوامل با استفاده از تکنیک TOPSIS مشخص شد که عامل "تسهیم دانش" بیشترین و عامل "حذف دانش" کمترین تاثیر را در مرزشکنی دانش داشته،که پیشنهاد می گردد با تشکیل تیم مهندسی روش و تدوین سیستم جامع مدیریت دانش نسبت به تهیه ، طراحی و اجرای سند نهضت مرزشکنی دانش مبتنی بر مدل های مدیریت دانش خصوصاً مدل بوکویتز و ویلیام در آن سازمان اقدام شود.