مقالات
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیچیدگی محصولات صنایع هوافضایی توسعه آنها نیازمند استفاده از تیم های مختلف طراحی، تخصص های متعدد علمی و منابع گسترده می باشد. لذا شرکت ها لازم دارند با توجه به محدودیت منابع خود، به منابع نهفته در شرکت های بیرونی برای بهبود عملکرد مراجعه کنند. بر این اساس شرکت ها اقدام به همکاری با یکدیگر می کنند. ورود به شراکت نیازمند برخورداری از قابلیت های تشریک مساعی بوده تا شراکت با خطر مواجه نگردد. لذا مسئله پیش روی شرکت ها درک، شناخت قابلیت های تشریک مساعی و تاثیر آن بر عملکرد مشترک می باشد. این پژوهش چندین قابلیت را بررسی می کند که شرکت ها را قادر می سازد تا از آنها به عنوان ابزاری برای ترکیب دانش و تخصص در یک شراکت، استفاده نموده و عملکرد خود را افزایش دهند. در چارچوب دیدگاه قابلیت پوبا، «قابلیت اشتراک گذاری منابع»، «قابلیت برنامه ریزی مشترک»، «قابلیت حل مسئله و ارزیابی عملکرد مشترک» و «قابلیت فرهنگی تشریک مساعی» به عنوان قابلیت های تشریک مساعی شناسایی شده اند و سپس با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری اثرات آنها بر عملکرد طراحی و توسعه محصول مشترک در صنایع هوافضای کشور بررسی شده است. نتایج نشان می دهد قابلیت های بیان شده تاثیر مثبتی بر عملکرد طراحی و توسعه محصول مشترک دارند.
تأثیر عوامل ساختاری بر توسعه محصول جدید در سطح صنعت فضایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون دستاوردهای فضایی حاصل از توسعه محصولات جدید و افزایش سطح بهره برداری از یافته های آن، باعث شده تا حوزه فضایی نقش مؤثری در توسعه اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی کشورها داشته باشد. بررسی پیشینه تحقیق بیانگر تأثیر عوامل سه سطح صنعت(بالاترین سطح)، بنگاه (سطح میانی) و فرآیند(سطح عملیاتی) در تحقق محصول جدید است و صنعت فضایی نیز تابع این دسته بندی می باشد. کُنش های ساختاری سطوح حوزه فضایی طی دهه اخیر، مشکلاتی در حوزه پرتابه ها و ماهواره ها ایجاد کرده است که به عنوان یک دغدغه در این حوزه قابل تأمل است. در این تحقیق با تمرکز بر سطح صنعت فضایی، ابتدا شناسایی موقعیت مسأله زا از روش اظهاری و اسنادی انجام و صحه گذاری نتایج با ایجاد گروه کانونی، توسط خبرگان صورت گرفت. با بررسی پیشینه تحقیق، 34 عامل مرتبط با توسعه محصول جدید این سطح شناسایی و در ارزیابی میزان تأثیر آنها در تحقق اهداف فضایی کشور با روش وزن دهی ساده از تصمیم گیری چند معیاره، پنج عامل مؤثر بر توسعه محصول جدید به عنوان پیشران انتخاب شد. سپس ارزیابی تأثیرمتقابل عوامل با نرم افزار میک مک انجام و در تحلیل ساختاری عوامل، روابط بین عوامل اولویت بندی گردید و مشخص شد عامل ساختار و روابط سازمانی در این سطح، تأثیر مستقیم بر تعیین زمان ورود محصول جدید به بازار دارد که نیاز است حاکمان حوزه فضایی توجه ویژه ای به آنها داشته باشند. در نهایت، اولویت ها، الزامات و پیشنهادات بهبود تصمیمات در این سطح برای توسعه محصول جدید ارائه گردید.
تحلیل گفتمان مدیریت و سیاستگذاری حوزه برق کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تامین برق به عنوان یکی از اساسی ترین دغدغه های کشور، بخش های مختلف آن را تحت تأثیر می دهد. موضوع صنعت برق از منظر رهیافتهای نظری گوناگون مورد توجه قرار گرفته است؛ اما تأمّل بر ریشه ها و زمینه های گفتمانی آن و چگونگی معنادارشدن آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است، این درحالیست که بررسی این موضوع بدون توجه به گفتمانهای حاکم ناقص و گمراه کننده خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف تحلیل گفتمان مدیریت و سیاستگذاری حوزه برق کشور به مطالعه و تحلیل مستندات مختلف در این رابطه بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف پردخته است. بدین ترتیب، ابتدا مضامین و محورهای اصلی گفتمان سیاستگذاران استخراج و سپس مشخص شد که چه مضامینی دارای موقعیتی ویژه بوده و با توجه به مضامین دیگر چگونه در آن گفتمان قرار می گیرند. مضامین و محورهای اصلی گفتمان غالب با عنوان "توسعه مبتنی بر وفور منابع فسیلی در کشور " عبارت بودند از: «تأمین برق پایدار»، «خودکفایی و خوداتکایی در صنعت برق»، «تأمین برق به صورت اقتصادی» و «فقرزدایی و عدالت محوری» که حول دال مرکزی «توسعه مبتنی بر سوخت فسیلی» مفصل بندی شده است. تحلیل گفتمان سیاستگذاران نشان داد، آنها مسائل پیرامون تامین برق را در بافت و زمینه ی «گفتمان رژیم برق فسیلی» می بینند. بدین ترتیب تمام کنشهای آنها در چارچوب گفتمان رژیم برق فسیلی معنادار می شود و این گفتمان توانسته سایر خرده گفتمانها چه تعدیل گر و چه مخالف اعم از بهره وری انرژی، تجدید ساختار صنعت برق، هسته ای و تجدیدپذیر را به حاشیه براند و مفاهیم خود را مسلط و به یک هژمونی نایل گردد.
وضعیت بکارگیری اصول ناب در مراکز تعمیرات هواپیمایی در راستای کاهش زمان خدمت دهی (مطالعه موردی: شرکت تعمیرات هواپیمایی فارسکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت نگهداری و تعمیرات هواپیما همواره دارای نقشی کلیدی در صنعت هوایی می باشد. براساس تحقیقات انجام شده از جمله مهمترین دلایلی که ایرلاین ها مراکز تعمیرات و اورهال را برای خدمت دهی انتخاب می کنند به ترتیب کیفیت، زمان خدمت دهی و هزینه می باشد. یکی مهمترین ابزارهایی که راستای کاهش زمان خدمت دهی مورد توجه است و در شرکت هایی تعمیرات و اورهال در سطح دنیا کاربرد دارد، بکارگیری اصول و تکنیک های تولید ناب است. در این مقاله، بکارگیری اصول تولید ناب، ارزیابی اصول و تکنیک های آن و بطور خاص بررسی میزان سازگاری و اثربخشی آن در راستای کاهش زمان خدمت دهی در صنعت تعمیرات و اورهال هوایی مورد توجه قرار گرفته است. براین اساس در ابتدا و بعد از بررسی و تحلیل جامع ادبیات موضوع فهرست جامعی از شاخصه ها و اصول تولید ناب مورد مطالعه قرار گرفته و شاخص ها با توجه به ویژگی های صنعت تعمیرات و اورهال هواپیما در نظر گرفته شده است و سپس براساس شاخص های بدست آمده، پرسشنامه ای تنظیم و براساس آن بیش از 25 ساعت مصاحبه با خبرگان که شامل معاونین، مدیران و کارشناسان صنعت تعمیرات و اورهال هوایی در جامعه آماری، شرکت مهندسی تعمیرات هواپیمایی فارسکو انجام گرفته است. براساس روش تجزیه و تحلیل ین داده های پرسشنامه به منظور شناسایی عوامل تاثیرگذار در زمان خدمت دهی هواپیماها مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. در این راستا یافته های پژوهش، وجود نقایص در برخی حوزه ها از جمله عدم وجود مدیریت موجودی و برنامه ریزی جایگزینی برای کامپوننت های قابل خدمت تأثیرات قابل ملاحظه ای را در افزایش زمان خدمت دهی هواپیماها ایجاد نموده است.
طراحی الگوی چابکی استراتژیک در رابطه با رونق پایدار تولید بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد (مورد مطالعه: صنایع خودروسازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدلی برای چابکی استراتژیک در رابطه با رونق پایدار تولید در صنایع خودروسازی انجام شده است. روش تحقیق کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد می باشد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش استراوس و-کوربین انجام شده است. نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری و با بهره گیری از تکنیک های هدفمند_ قضاوتی و گلوله برفی انجام شده است. در طی این پژوهش با 14 نفر از خبرگان در صنعت خودروسازی مصاحبه صورت گرفته است. نتایج تحلیل های به دست آمده از مصاحبه ها، طی فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی به ارائه الگوی چابکی استراتژیک بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد که شامل 6 مقوله و 17 مفهوم منجر شده است. براساس مدل چابکی استراتژیک، عوامل موثر بر چابکی استراتژیک در صنعت خودروسازی «عوامل درون سازمانی»، «عوامل تولیدی»، «عوامل فردی» می باشند. شرایط زمینه ای از قبیل «عوامل اقتصادی»، «عوامل سیاسی»، «ذینفعان»، شرایط مداخله گر از قبیل «الزامات قانونی»، «ویژگی های مدیریتی»، «زیرساخت ها» همچنین راهبردهای «بهره گیری از تکنولوژی نوین»، «تغییرات ساختاری»، « تغییرات استراتژیک»، «اصلاح زیرساخت ها»، «تغییرات در زنجیره تامین» و «چابک سازی منابع انسانی» و پیامدهای حاصل از بکارگیری چابکی استراتژیک در صنعت خودروسازی شامل «پیامدهای درون سازمانی» و «پیامدهای برون سازمانی» می باشند.
ساختار تنظیم گری صنعت خودروی ایران و راهکارهایی برای اصلاح آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت خودرو بواسطه برخورداری از پیوندهای پسین قدرتمند با سایر صنایع و بخش خدمات، یکی از محرکهای رشد اقتصادی و نمادی از توسعه یافتگی صنعتی کشور است. مشکلات ناشی از مداخلات دولتی در این صنعت و ضرورت ارتقای تاب آوری آن در برابر پیامدهای خارجی، تنظیم بهینه بازار و کاهش تقاضای سفته بازی، رفع انحصار چندجانبه در میان تولیدکنندگان، متوازن سازی سود در زنجیره تولید، آشنایی کامل مصرف کنندگان به حقوق خود، ایجاد هماهنگی میان بنگاههای کوچک و متوسط قطعه سازی و ارتقای قابلیت-های فناورانه تولیدکنندگان متناسب با تحولات جهانی، بازبینی و اصلاح ساختار تنظیم گری این صنعت را می-طلبد. نتایج حاصل از ارزیابی ساختار تنظیم گری صنعت خودرو از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و نگاشت نهادی (ماتریس نهاد- کارکرد) حاکی از آن است که اولا، توزیع پراکنده ابزارهای تنظیم گری میان 23 نهاد مختلف موجب عدم انسجام سیاستی در این صنعت شده است و ثانیا، موضوعاتی نظیر طراحی و R&D، برندسازی، جذب سرمایه گذار خارجی و مشارکت بین المللی (تولید)، عمق ساخت داخل در قطعه سازی و انتقال دانش فنی به داخل (واردات)، حقوق مصرف کننده و رقابت پذیری (قیمت گذاری)، بازار قطعات یدکی و نحوه عرضه نمایندگی های فروش (عرضه)، بازاریابی و اعطای حق انتخاب به مصرف کنندگان (مصرف) در ساختار تنظیم گری این صنعت چندان مورد توجه نبوده است. از این رو، در پایان ضمن ارائه پیشنهاداتی برای اصلاح ساختار تنظیم گری صنعت خودرو، سیاست هایی جهت اصلاح نظام قیمت گذاری و تعرفه ای این صنعت در راستای ارتقای توان رقابتی و توسعه R&D در آن ارائه شده است.