مقالات
حوزه های تخصصی:
تحلیل تغییر و ثبات خط مشی عمومی، از جذاب ترین و درعین حال چالشی ترین موضوعات خط مشی پژوهی است و استفاده از نظریات فرآیند خط مشی برای تبیین تغییر آن بسیار مفید و راه گشا است. از سوی دیگر، با توجه به این که چارچوب های قراردادی (به ویژه در بخش بالادستی صنعت نفت)، به مثابه خط مشی های کلیدی در این حوزه محسوب می شوند، فهم فرآیند شکل گیری آنها امری بسیار مهم و اساسی است و می تواند بستر آسیب شناسی، اصلاح و بهبود آن ها را فراهم آورد. در این مقاله؛ فرآیند ظهور و شکل گیری تا به تحقق رسیدن قراردادهای نفتی ایران (IPC)، با استفاده از نظریه چارچوب ائتلاف مدافع (ACF)، به عنوان چارچوب تحلیل فرآیند تغییر، مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است. ماهیت و اهداف پژوهش، اقتضاء می کرد که این مقاله با موردکاوی کیفی انجام شود. برای جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای، مشاهده مستقیم و بررسی مستندات رسانه های دیداری و شنیداری و برای اعتبارسنجی خروجی ها و تدقیق در مقام تجزیه و تحلیل، از بستر گروه کانونی و همچنین نظر خبرگان استفاده شده است. نتایج پژوهش، نشان دهنده قوت چارچوب ائتلاف مدافع در تبیین این فرایند بوده و توانسته است سه مرحله در شکل گیری IPC را به صورت زیر تبیین نماید: 1. ظهور ائتلاف ها. 2. انسداد خط مشی. 3. بن بست شکنی و تحقق خط مشی جدید.
اصول و سازوکارهای کلیدی در نظام های اکتساب دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله احصاء اصول و سازوکارهای کلیدی نظام اکتساب دفاعی، دسته بندی آنها و ارایه راهبردهایی متناسب با هر دسته در بستر صنایع دفاعی کشور ایران است. رویکرد پژوهش حاضر، کمی است و از استراتژی پژوهش پیمایشی بهره برداری می کند. در این پژوهش، ابتدا از طریق مطالعه اسناد نظام های اکتساب دفاعی مرتبط با سه کشور پیشرو (آمریکا، انگلستان و فرانسه)، 28 اصل و سازوکار شناسایی شدند. در گام بعد با استفاده از نظرات 12 نفر از خبرگان صنایع دفاعی در قالب یک پانل، این اصول و سازوکارها به 20 مورد تقلیل پیدا کردند. در ادامه و با هدف ارزیابی اولویت و وضعیت موجود اصول و سازوکارهای شناسایی شده، پرسشنامه ای در میان 40 نفر از خبرگان و کارشناسان مرتبط توزیع گردید و 32 پرسشنامه تکمیل شد. در نهایت این 20 اصل و سازوکار با توجه به اولویت و وضعیت موجود، به چهار دسته تقسیم شده اند و متناسب با هر دسته یکی از راهبردهای پایش (اولویت کم- وضعیت نامطلوب)؛ بازنگری (اولویت کم- وضعیت مطلوب)؛ بهبود (اولویت بالا- وضعیت نامطلوب)؛ و حفظ (اولویت بالا- وضعیت مطلوب) پیشنهاد شده است.
مدل سازی و تحلیل راهبردی بحران بازنشستگی در ایران با رویکرد نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش عدم تعادل بین منابع و مصارف در صندوق های بازنشستگی و پیامدهای منفی آن، به ویژه افزایش کسری صندوق ها و به تبع آن افزایش تعهدات دولت در این حوزه، اجرای اصلاحات را در این صندوق ها اجتناب ناپذیر نموده است. اما سؤال اساسی این است که چرا باوجود درک بحران برای کنش گران مختلف میدان بازنشستگی، این اصلاحات عملیاتی نشده است. علت اصلی این موضوع را باید در ماهیت پیچیده و چندبعدی بازنشستگی جستجو نمود. در چنین مسائل پیچیده ای، تحلیل بازی شکل گرفته بین کنش گران مختلف باهدف فهم پیچیدگی و تبیین مساله بسیار مهم و اساسی است. بر این اساس، این پژوهش با استفاده از یکی از مدل های نظریه بازی ها موسوم به مدل گراف برای حل مناقشه به عنوان ابزاری مناسب برای مدل سازی و تحلیل مسائل پیچیده، بازی شکل گرفته بین ذی نفعان مختلف بازنشستگی در ایران را مدل سازی و تحلیل نموده و بر اساس آن محتمل ترین نتایج بحران فعلی را تبیین خواهد نمود و در انتها نیز رهنمودهایی برای حل این بحران ارایه خواهد نمود. نتایج مدل سازی نشان داد با بازیگران فعلی و ترجیحات کنونی آنها، محتمل ترین و پایدارترین نتیجه ممکن بحران بازنشستگی، ادامه وضعیت موجود است و بر همین اساس، هر نوع اصلاح ساختاری یا پارامتری که در این زمین بازی پیشنهاد شود احتمال عملیاتی شدن آن بسیار پایین است. همچنین نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل های بازی معکوس بیانگر این است که جلوگیری از تداوم وضع موجود و رهایی از بن بست کنونی، مستلزم اتخاذ سیاست هایی با هدف تغییر ترجیحات کنش گران میدان بازنشستگی و همراه نمودن آنها برای انجام اصلاحات است که دستابی به چنین هدفی، نیازمند دخالت تصمیم گیرندگان ارشد حاکمیتی و تدوین سیاست ها و ایجاد ساختارهای اجرایی جدید است. برای این منظور، حاکمیت ( هر سه قوه) باید بخشی از اقتدار خود را به نهاد فراقوه ای، مستقل و آینده نگر با مسئولیت تدبیر امور بین نسلی در حوزه بازنشستگی موسوم به رگولاتور یا نهاد تنظیم کننده مقررات بازنشستگی و نظارت بر حسن اجرای قوانین و مقررات ببخشد تا این نهاد، بدون توجه به مسائل سیاسی و جناحی، سیاست گذاری های لازم برای خروج از بحران فعلی را انجام دهد.
به کارگیری تحلیل نیروهای رقابتی در تدوین نقشه راه فن آوری (مورد مطالعه: تدوین نقشه راه زیست فن آوری کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره برداری مناسب از علم و فن آوری، مدیریت، اولویت بندی و برنامه ریزی برای آن مستلزم طراحی سیاست ها و برنامه های متناسب با جذابیت ها و توانمندی های بومی است. یکی از ابزارهای کاربردی برای تعیین اولویت ها و تدوین برنامه هر حوزه، نقشه راه فن آوری است. کاربرد نقشه راه صرفاً با تکیه بر توانمندی های بخش گرچه ممکن است در توسعه علمی و تحقیقاتی کارا باشد، لکن در سطوح توسعه فن آوری، تولید و نفوذ در بازار لزوماً قابل پیاده سازی نیست. نیروهای رقابتی موجود در بازار مانند تامین کنندگان، مشتریان و رقبا می توانند در نحوه و جایگاه ورود به بازار نقش داشته باشند. لذا، در تدوین نقشه راه بخش خصوصاً نقشه راه فن آوری، لحاظ نمودن ساختار صنعت و شرایط بخش مورد مطالعه در تعیین اولویت ها و ارایه نقشه راه اهمیت ویژه ای دارد. پژوهش حاضر، با لحاظ نمودن اسناد بالادستی کلان و بخشی زیست فن آوری در کشور و با نگاهی به روند بازارهای جهانی، توانمندی های داخلی در بخش محصولات، فن آوری ها و منابع و همچنین با لحاظ نمودن ویژگی های ساختار صنعت در هرکدام از بازارها به جهت بررسی امکان ورود به هرکدام از بخش های بازار، نقشه راه زیست فن آوری کشور را در چهار بخش سلامت، کشاورزی، صنعت و محیط زیست تدوین و همچنین برنامه توسعه دانش بنیان این بخش را به جهت تحقق اهداف نقشه در افق های زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت ارایه نموده است. این پژوهش با استفاده از مدل نقشه راه لایه ای در پنج لایه و با کمک مدل ساختار صنعت در قالب پنج نیروی پورتر و از طریق جلسات هم اندیشی گروهی و مصاحبه های فردی با خبرگان بخش زیست فن آوری و مدیریت فن آوری به صورت مشارکتی طراحی گردیده است.
ارایه الگوی مفهومی مدیریت زنجیره تامین پروژه های تحقیقاتی و توسعه صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنایع دفاعی، به عنوان مجموعه ای از سازمان های پروژه محور با پروژه های تحقیقاتی و توسعه صنعتی پیچیده و با سطح فن آوری بالا، به منظور مقابله با تغییر و تحولات محیط و نیاز بهره بردار و دست یابی به اهداف استراتژیک همواره نیاز به استفاده از ابزارها و متدهای جدید برای کاهش هزینه ها، بهبود کیفیت و زمان به منظور مدیریت بهتر، موثر و کارامد پروژه های خود دارد. موفقیت پروژه های تحقیقاتی و توسعه صنعتی دفاعی، وابستگی زیادی به برخورداری از زنجیره های تامین قوی و پایدار داشته و رقابت بین سازمان های پروژه محور دفاعی، به رقابت بین زنجیره های تامین آنها تبدیل شده است. هدف اصلی این مقاله، شناسائی عوامل موثر در نحوه مدیریت زنجیره تامین در فازهای مختلف پروژه های تحقیقاتی و توسعه صنعتی دفاعی و ارئه مدل بومی و یکپارچه در کل چرخه حیات می باشد. بدین منظور، ابتدا با بررسی ادبیات موضوع و مدل های رایج و مصاحبه با 10 نفر از صاحب نظران و متخصصان صنایع دفاعی، عوامل تاثیرگذار در 5 دسته وجوه توازن، راهبرد زنجیره، مهندسی همزمان سه بعدی، سطوح تصمیم گیری و عوامل محیطی و فراسازمانی در کل چرخه حیات پروژه شناسائی و دسته بندی شدند. در ادامه برای اعتبار سنجی ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه در بین 80 نفر از مدیران و کارشناسان مرتبط توزیع و آزمون کولموگروف-اسمیرنف، به منظور بررسی نرمال بودن نتایج، آزمون بینومال، برای بررسی تاثیر عوامل شناخته شده و در نهایت آزمون فریدمن برای اولویت بندی آنها مورد استفاده قرار گرفته است و در نهایت با توجه به معیارهای شناخته شده نهائی و موثر و براساس مصاحبه با متخصصان و کارشناسان مرتبط با موضوع، مدل بومی و مفهومی در این زمینه طراحی شد. اعتبار سنجی ابزار تحقیق و مدل استخراج شده از طریق نظر سنجی و مصاحبه با پانل خبرگان به روش اعتبار محتوائی و عاملی انجام شد. بر اساس نتایج این تحقیق، زنجیره تامین در کلیه فازهای چرخه حیات پروژه بایست بصورت تخصصی در نظر گرفته شده و در هر مقطع با راهبرد مشخص اعمال و برای آن برنامه ریزی نمود تا پروژه با موفقیت به مرحله خاتمه یافتگی برسد. بکارگیری مدل این تحقیق کمک شایانی به موفقیت پروژه های تحقیقاتی و توسعه صنعتی نموده و می تواند بطور عمومی در سازمانهای پروژه محور و در صنایع با فن آورهای پیشرفته پروژه محور و به عنوان یک راهنما، به منظور اجرای مدیریت زنجیره تامین پروژه در سراسر چرخه حیات، به کار رود.
شناسایی خردبنیان های توانمندی نوآوری در شرکت های تولید داروی کشور؛ مطالعه چند موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محققان حوزه مدیریت کسب و کار برگرفته از رویکرد منبع محور در مواجه موفق بنگاه با محیط پرتلاطم، تغییرات مستمر فن آوری، مرزهای سازمانی و تقاضای متنوع مشتریان، مفهوم توانمندی پویا را با تاکید بر ایجاد و حفظ مزیت رقابتی توسعه داده اند. فهم خردبنیان های توانمندی نوآوری، به عنوان یکی از توانمندی های پویا، در چارچوبی از فرآیندها، ساختارها و فعالیت های سطح بالا می تواند در تحلیل چگونگی نوآوری شرکت ها و ارایه راه کار برای آنها مفید باشد. از این رو، پژوهش حاضر با تاکید تفاوت نوآوری در صنعت دارو در سطح جهانی و با آن چه نوآوری در کشور شناخته می شود، درصدد است تا خردبنیان های توانمندی نوآوری شرکت های تولید داروی کشور را شناسایی نماید. بدین ترتیب با مروری بر نظریات مطرح پیرامون توانمندی پویا، با تحقیقی کیفی و مبتنی بر استراتژی مطالعه چند موردی، پنج شرکت تولیدی دارو مورد بررسی قرار گرفته اند. تحلیل محتوای کیفی اسناد گردآوری و تولید شده در فرآیند پژوهش حکایت از وجود چهار خرد بنیان توانمندی نوآوری به شرح هوش نوآوری، ریل گذاری، ترکیب و راهبری دارد که شواهدی فرآیندها، ساختارها و فعالیت های مرتبط با آن گزارش شده است.