مقالات
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، برای انجام پژوهش در علوم اجتماعی و به خصوص در مطالعات مدیریت، روایت پژوهی مساله محور را پیشنهاد می دهد که پژوهش گران را قادر به درک عمیق تری از پیچیدگی های مسایل و ارایه راه حل های اثربخش تر می سازد. در ابتدا، برای تفکیک مفهوم روایت از سایر مفاهیم، سه شرط آینه کلیت، آینه بازخورد و آینه زمان، ارایه شده است و سپس روشی چهار مرحله ای برای برآورده نمودن این سه شرط، پیشنهاد شده است. این چهار مرحله عبارت اند از: شناسایی و انتخاب کنش گران، جمع آوری حکایت ها، تحلیل سه لایه ای و روایت گری مساله محور. روش پیشنهادی را می توان چه به صورت یک روش منفرد و چه به صورت ترکیبی با سایر روش ها برای ایجاد درک و توصیف عمیق تر از وضعیت پیچیده، به کار برد. در انتها، به عنوان مطالعه موردی، یک تحلیل روایت از جایگزینی خودروی پیکان در شرکت ایران خودرو، ارایه شده است. در این مطالعه موردی، سعی بر این است تا نشان داده شود که چگونه می توان از یک مساله پیچیده، لایه برداری کرد تا زوایای آن مشخص گردد.
تاثیر هم سویی راهبرد های مدیریت دانش و سبک های وضعیت دانشی بر عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، با گسترش رقابت، دغدغه عمده مدیران، واکنش به نیازهای دانشی از طریق مدیریت دانش است. هم سویی یکی از اقدامات کلیدی در مدیریت دانش است. از این رو، این پژوهش، هم سویی سبک های دانشی با راهبرد های مدیریت دانش را مورد بررسی قرار داده است. سنجش راهبرد های مدیریت دانش بر مبنای الگوی دو وجهی انسان گرایی، سیستم گرایی و سبک های مدیریت دانش بر مبنای الگوی چهار وجهی اجتماعی کردن، برونی سازی، ترکیب و درونی سازی صورت گرفته است. درضمن، هم سویی راهبردها و سبک های مدیریت دانش بر مبنای الگوی نقاط مرجع راهبردی در ماتریس مدل هال (2001)، سنجیده شده است. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و نحوه گردآوری داده های پژوهش، جزو پژوهش های توصیفی و غیر آزمایشی (پیمایشی)، قرار دارد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل همه ی مدیران و کارشناسان ارشد سازمان های دولتی شهر تهران است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، راهبرد مدیریت دانش منفعل، با اجتماعی کردن، راهبرد مدیریت دانش سیستم گرا، با برونی سازی، راهبرد مدیریت دانش انسان گرا، با درونی سازی و راهبرد مدیریت دانش پویا، با ترکیب، هم سو است. درضمن، هم سویی های فوق، منجر به افزایش عملکرد سازمانی می شود.
تحلیل گفتمان خودکفایی در بیانات امام خمینی(ره) با تأکید بر بعد نظامی و دفاعیِ خودکفایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل گفتمان اندیشه های امام خمینی(ره) در حوزه مسئله خودکفایی است. در این پژوهش که از رویکرد لاکلا و موف به گفتمان استفاده شده است، «باور به توانستن خود» به عنوان دال مرکزی و بازیگر اصلیِ گفتمانِ امام در این حوزه شناسایی شده است. با توجه به تحلیل صورت گرفته، مشخص شد، گفتمان امام خمینی در حوزه خودکفایی بسیار متأثر از شرایط محاصره اقتصادی و جنگ مفصل بندی شده است، که باعث شده دال های این گفتمان تعریف های بسیار جدی تر، حاوی جزئیات بیشتر از خودکفایی، به نسبت دیگر رویکردها ارایه کند. این گفتمان، در بیان دال ها، به معرفت های بنیادینی چون «استقلال»، «آزادی»، «مقاومت و ایستادگی»، «خداگرایی» و ... در جهت ایجاد هژمونی معناییِ خود ارجاع می دهد. همچنین، نیروهای مختلف اجتماعی در میانه نزاع گفتمان امام خمینی حاضر هستند که ازجمله آن می توان به قدرت های بزرگ به خصوص «قدرت های غربی»، به عنوان گفتمان متخاصم خود، «پهلوی دوم» به عنوان هم پیمان آنان در جهت القای وابستگی، کشورهای شرقیِ اخیراً توسعه یافته به عنوان نقش الگو دهنده، کشورهای مستضعف به عنوان الگوگیرنده و در نهایت مردم ایران به عنوان مردمی که پتانسیل بسیاری برای خودکفایی دارند، اشاره کرد. گفتمان امام خمینی در حوزه خودکفایی، تأکید بسیاری بر خودکفایی در مسائل نظامی دارد. این تأکید بیشتر از هر چیز در خودکفایی در «صنعتی شدن» قوای نظامی بروز و ظهور دارد. خودباوری به عنوان دال مرکزیِ این گفتمان، در خودکفاییِ امور نظامی نیز بسیار جلوه گر است و نقش تعیین کننده ای در پیروزی یا شکست نظامی دارد. همچنین لازم به ذکر است، در گفتمان امام خمینی علاوه بر تأکید بر خودکفایی در «ساختارسازی» و «صنعت» نظامی و دفاعی، تاکید بطنی تری در استفاده از خودکفایی به عنوان «پدافند غیرعامل» وجود دارد که در واقع کارکرد اصلیِ دفاعیِ خودکفایی در این گفتمان را روشن می کند. در بخش پایانیِ پژوهش حاضر گذری به تطبیق گفتمان خودکفایی امام خمینی و گفتمان های «اقتصاد مقاومتی» و «مذاکره و همکاری با قدرت های جهانی» زده شده است، تا نسبت گفتمان امام با گفتمان هایی که در وضعیت امروزِ جامعه ایران به منازعه در نظم گفتمانیِ «نحوه دست یابی به محصولات و خدمات در کشورها» می پردازند، مورد تحلیل قرار گیرد.
ارایه الگویی برای رتبه بندی طرح های سرمایه گذاری با استفاده از الگوی ترکیبی تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی - ویکور (FDAHP- VIKOR) (مطالعه موردی: صندوق حمایت از توسعه فن آوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرآیند اعطای تسهیلات، تصمیم گیری به عنوان اساسی ترین فعالیت سازمان به شمار می رود. انتخاب یک پروژه مطمئن و با ریسک پایین برای سرمایه گذاری یکی از عوامل مهم در موفقیت صندوق های حمایتی در بخش تخصیص منابع محسوب می شود. بر این اساس، استفاده مطلوب از عامل سرمایه در پروژه های سرمایه گذاری، مستلزم تجزیه و تحلیل و ارزیابی دقیق و کامل طرح های تجاری است. در این پژوهش، که در صندوق توسعه فن آوری انجام شده است، نخست مهم ترین معیارهای مؤثر بر ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان حوزه ارزیابی شناسایی شدند. سپس برای جمع آوری نظرات خبرگان از دو پرسشنامه بهره گرفته شده است. در پرسشنامه اول، میزان اهمیت معیارهای شناسایی شده بر اساس روش دلفی فازی، غربال گری و وزن های نسبی هر یک از معیارها مورد محاسبه قرار گرفت. در پرسشنامه دوم، 10 طرح صندوق توسعه فن آوری بر اساس معیارهای تعیین شده امتیازدهی شدند. در نهایت با تشکیل جدول تصمیم حاصل از نتایج دو پرسشنامه، طرح های سرمایه گذاری با استفاده از روش ویکور رتبه بندی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در اولویت بندی مولفه ها، مولفه وضعیت رقبای اصلی بنگاه، رتبه اول و مولفه نرخ بازدهی و سوابق اعتباری شرکت به ترتیب رتبه های دوم تا سوم را کسب می نمایند.
بررسی دفتر مدیریت پروژه در سازمان های پروژه محور صنایع بالادستی نفت و گاز ایران و رابطه ی آن با موفقیت پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مزایای رویکرد «مدیریت پروژه» به اثبات رسیده است، اما آمار شکست پروژه ها همچنان بالاست. بنابراین، ضرورت اتخاذ مدل های فرآیندی و ساختارهای سازمانی جدید برای بالابردن عملکرد پروژه، آشکار است. یکی از گزینه های مطرح برای بهبود عملکرد پروژه، «دفتر مدیریت پروژه» است. پژوهش حاضر بر مبنای رویکرد کمّی و استراتژی پیمایشی به بررسی دفتر مدیریت پروژه و کارکردهای آن و رابطه ی این کارکردها با موفقیت پروژه پرداخته است. جامعه ی آماری این پژوهش، سازمان های پروژه محور صنایع بالادستی نفت و گاز ایران است. برای تحقق این هدف دو پرسشنامه تدوین شد. پرسشنامه ی نخست برای گردآوری داد ه های دفتر مدیریت پروژه و پرسشنامه ی دوم برای گردآوری داده های موفقیت پروژه طراحی شدند. این پرسشنامه ها در 47 دفتر مدیریت پروژه ی موجود در 41 سازمان تکمیل گشت. براساس نتایج، اغلب دفاتر مدیریت پروژه دارای نقش پشتیبانی بوده اند؛ در نیمی از موارد، در سطح راهبردی به تمامی سازمان خدمات ارائه می دادند. از میان کارکردهای دفتر مدیریت پروژه، «روش ها و استانداردها» بیشترین و «آموزش» کم ترین سطح را داشته اند. اگرچه از منظر سطح فعالیت، سازمان های مشاور، پیمان کار عمومی، پیمان کار طرح و ساخت، مدیر طرح و نهایتاً کارفرما و از منظر بخش اقتصادی، سازمان های خصوصی، نیمه خصوصی و نهایتاً دولتی به ترتیب دارای وضعیت مناسب تری از حیث موجودیت کارکردها بوده اند؛ اما میان آن ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. از میان کارکردهای هفت گانه ی دفتر مدیریت پروژه، کارکرد روش ها و استانداردها بیشترین نقش را بر موفقیت پروژه داشته است.
واکاوی موانع موفقیت فاز اختتام در پروژه های صنعت نفت و گاز (مطالعه موردی: طرح های توسعه ای میدان گازی پارس جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فاز اختتام پروژه به اتمام کلیه امور قراردادی، اجرایی، محصول و فازهای پروژه به صورت سازمان یافته می پردازد و فرآیندهای این فاز، به عنوان آخرین فرآیندهای پروژه، اتمام اقلام قابل تحویل و قراردادها را به صورت ساختار یافته تضمین می کنند. طبق بررسی های صورت گرفته در پروژه های صنعت نفت و گاز کشور، فاز اختتام این پروژه ها تا چندین سال به طول می انجامد و بدین ترتیب، طرفین پروژه چند سال پس از تکمیل، همچنان درگیر تعارضات باقی مانده هستند که اتلاف قابل توجهی در منابع ملّی صورت می پذیرد. فاز اختتام پروژه ها با وجود اهمیت بسیار زیاد، کمتر از سایر فازهای پروژه به صورت میدانی مطالعه شده است. هدف این پژوهش شناسایی موانع موفقیت فاز اختتام با محورّیت اختتام فیزیکی در پروژه های صنعت نفت و گاز است که به صورت مطالعه چندموردی عمیق و با رویکرد قیاسی در چهار پروژه از سایت خشکی یکی از طرح های توسعه ای میدان گازی پارس جنوبی انجام شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، موانع موفقیت فاز اختتام پروژه های صنعت نفت و گاز در 12 گروه شناسایی و 7 گروه از آن ها به عنوان عوامل کلیدی دسته بندی شدند. راهکارهای اجرایی نیز متناسب با مهم ترین موانع پیشنهاد شدند.