تامین برق به عنوان یکی از اساسی ترین دغدغه های کشور، بخش های مختلف آن را تحت تأثیر می دهد. موضوع صنعت برق از منظر رهیافتهای نظری گوناگون مورد توجه قرار گرفته است؛ اما تأمّل بر ریشه ها و زمینه های گفتمانی آن و چگونگی معنادارشدن آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است، این درحالیست که بررسی این موضوع بدون توجه به گفتمانهای حاکم ناقص و گمراه کننده خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف تحلیل گفتمان مدیریت و سیاستگذاری حوزه برق کشور به مطالعه و تحلیل مستندات مختلف در این رابطه بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف پردخته است. بدین ترتیب، ابتدا مضامین و محورهای اصلی گفتمان سیاستگذاران استخراج و سپس مشخص شد که چه مضامینی دارای موقعیتی ویژه بوده و با توجه به مضامین دیگر چگونه در آن گفتمان قرار می گیرند. مضامین و محورهای اصلی گفتمان غالب با عنوان "توسعه مبتنی بر وفور منابع فسیلی در کشور " عبارت بودند از: «تأمین برق پایدار»، «خودکفایی و خوداتکایی در صنعت برق»، «تأمین برق به صورت اقتصادی» و «فقرزدایی و عدالت محوری» که حول دال مرکزی «توسعه مبتنی بر سوخت فسیلی» مفصل بندی شده است. تحلیل گفتمان سیاستگذاران نشان داد، آنها مسائل پیرامون تامین برق را در بافت و زمینه ی «گفتمان رژیم برق فسیلی» می بینند. بدین ترتیب تمام کنشهای آنها در چارچوب گفتمان رژیم برق فسیلی معنادار می شود و این گفتمان توانسته سایر خرده گفتمانها چه تعدیل گر و چه مخالف اعم از بهره وری انرژی، تجدید ساختار صنعت برق، هسته ای و تجدیدپذیر را به حاشیه براند و مفاهیم خود را مسلط و به یک هژمونی نایل گردد.