مقالات
حوزه های تخصصی:
اگر چه موضوع بازنشستگی به دلیل افزایش امید به زندگی و کاهش موالید در دهه های گذشته، دغدغه مهم اغلب کشورها در سطح جهانی است، اما آمار و ارقام و وضعیت صندوق های بازنشستگی در ایران نشان می دهد که جامعه ایرانی در سال های نه چندان دیر بحران هایی جدی تر از سایر کشورها در این زمینه تجربه خواهد کرد و به یکی از مضمون های تاثیرگذار بر ساخت درونی قدرت ملّی، تبدیل خواهد شد. این مساله مهم به رغم پیچیدگی هایی که در لایه های آشکار و پنهان خود دارد، غالباً ساده انگاشته شده و به راه حل های دم دستی سپرده می شود، طوری که می توان گفت با نوعی از پیچیدگی مرکب روبرو شده است. برخلاف تصورهای رایج، تامل بر این پدیده را نمی توان صرفاً در درون صندوق های بازنشستگی و یا سازمان تامین اجتماعی خلاصه کرد. چراکه بسیاری از مشکلات و مسایلی که در درون صندوق ها آشکار می شوند، نه به دلیل کارشناسی و تکنیکی و درون سازمانی، بلکه در ابعاد برون سازمانی و در لایه های عمیق تر یعنی گفتمان های سیاسی و اجتماعی ریشه دارند. براین اساس، برای درک ژرف این پدیده، نباید شیفته ظواهر اغواگر و قیل و قال های محل ظهور شد، بلکه شایسته است که با عبور از سطح ظواهر به عوامل اساسی تر، دست یافت. بناب راین هدف این تحقیق، دست یابی به درکی عمیق از جنبه های برون سازمانی پدیده بازنشستگی و ارایه تاریخ-مند از تح ولات آن در بستر گفتمان های سیاسی و اجتماعی و توصیف ویژگی های نظام های معنایی آنها است. پرسش اصلی این تحقیق عبارت است از این که مفهوم بازنشستگی در گفتمان های پس از انقلاب اسلامی چگونه بازنمایی شده است؟ برای تحقق این هدف، داده های گفتمانی به روش لاکلاو و موفه، تحلیل می شوند. در این روش، هر متن در مقایسه با سایر متون و همچنین تحولات معنایی در سیر تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد. در این تحقیق، مفهوم بازنشستگی پس از انقلاب اسلامی در بستر گفتمان زمینه ای سه گفتمان کلان سیاسی و اجتماعی(سازندگی و اصلاحات) با تاکید بر متون قانون برنامه های توس عه مورد بررسی قرار می گیرد، تا با درک نشانه های اصلی و مفصل بندی های خاص هر گفتمان و همچنین تم ایزات رویکردی، سیاست گذاری و عملکردی، در میان این گفتمان ها، کشف شود. یافته ها نشان می دهند که اگر چه مفهوم بازنشستگی در بستر گفتمان های سیاسی و اجتماعی زمینه (سازندگی و اصلاحات)، در طول سه دهه پس از پیروزی انقلاب از نظر تحلیل گفتمانی (مضامین،نشانه، دال ها، مدلول ها و...)، یکسان نبوده است. یعنی برمقولة بازنشستگی به مثابه دال شناور در هر فضاهای گفتمانی، معانی متفاوت و گاهاً متضاد تثبیت شده است، اما همه گفتمان های گذشته کم و بیش، معناهای ارزشمندی را از جنس آینده پژوهی حاشیه رانی کرده اند. معناهایی که می توانند از شدت بحران آینده جلوگیری کرده و تکفل های افزاینده دولت را مهار کنند، اما این معناها در فرایند تقلیل معنایی گفتمان های کوتاه مدت، به حاشیه رانده شده اند. برخی از این معناها عبارتند از عدالت بین نسلی، تنظیم قطعیت های هزینه ای با عدم قطعیت های درآمدی، معنای دوره عمر هزینه، حساس بودن به آینده و مراقبت از منابع بین نسلی، ایجاد تعهدات متناسب با امکانات و غیره. از آن جا که سیاست های بازنشستگی با مراقبت از سالمندان و تامین آنها، ذخایربلندمدت، تعهدات برای نسل های آینده، منابع بین نسلی، و عدالت بین نسلی در ارتباط است، بنابراین یافته های این تحقیق در خصوص روایت \"تقلیل معنایی\"، می تواند مورد استفاده کنش گرانی قرار گیرد که با سیاست گذاری های بین نسلی و بلندمدت سروکار دارند. براین اساس، نتایج این تحقیق، می تواند مورد استفاده سیاست گذاران کلان و نهادهایی که دغدغه امنیت ملّی و استحکام ساخت درونی قدرت ملّی آینده ج.ا.ا. را دارند قرار گیرد.
شناسایی ارتباطات وابسته بین عوامل چالشی در اجرای مدیریت دانش براساس قوانین وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهم بزرگی از سرمایه های سازمانی را دانش تشکیل می دهد. برای اجرای بهتر مدیریت دانش شناسایی عوامل چالشی موثر در مدیریت دانش نقش موثری داشته و اگر این عوامل و نحوه ارتباط و چیدمان بین آنها به خوبی شناسایی گردد می توان گام های موثری را در اجرای کارآمد مدیریت دانش برداشت. آن چه در این مقاله مورد توجه قرار می گیرد در ابتدا معرفی عوامل چالشی و سپس کشف روابط وابستگی و تعیین روابط مابین عوامل با استفاده از قوانین وابستگی است. تعیین عوامل و مشخص نمودن روابط و عامل های تاثیرگذار بر دیگر عوامل در اجرای بهتر مدیریت دانش تاثیرگذار هستند. عوامل چالشی اجرای مدیریت دانش با استفاده از مطالعات ادبیات شناسایی و با بهره گیری از پرسشنامه ساختاریافته و اجرای الگوریتم قوانین وابستگی و نمودارهای وب قوانین مطلوب و کارآمد در این حوزه با استفاده از سه شاخص اطمینان، پشتیبانی و صعود قوانین وابستگی تعیین و یازده قانون وابستگی مشخص گردید. نتایج به دست آمده، نشان گر این است که از میان بیست و یک عامل شناسایی شده در اجرای مدیریت دانش، چهار عامل "ضعفدرتعریفراهبردهای سازمانی"، " ضعفمدیریتونبودکنترل های موثر"، "پایین بودن سطح اعتماد در فرهنگ سازمانی" و " نبود فرهنگ به اشتراک گذاری دانش و اطلاعات"بیشترین تاثیر گذاری بر دیگر عوامل را دارند. مدیریت و برنامه ریزی بر روی این عوامل اصلی که برخواسته از مولفه های فرهنگ، ساختار و حمایت مدیران ارشد سازمان است، و توجه به قوانین برجسته شناسایی شده می تواند در اجرای موفق مدیریت دانش بسیار موثر واقع گردد.
تحلیلی علّی از تاثیر زیرساخت های دانشی بر عملکرد تیمی در مراکز تحقیقاتی با کاربرد الگویابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد بررسی نقش و تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد تیم های کاری با استفاده از الگوی ارزیابی عمومی (CAF)، است. جامعه-ی آماری پژوهش، محققین هیات علمی و غیرهیات علمی مراکز و واحدهای پژوهشی بخش کشاورزی استان یزد بودند و اطلاعات و داده-های پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و از طریق الگویابی معادلات ساختاری آزمون شدند. عملکرد تیم در دو نوع سازه متمایز شده است، عملکردی که نتیجه غیرمستقیم بر جامعه و بهره برداران (عملکرد بیرونی) دارد و عملکردی که نتیجه آن به طور بر اعضای تیم و سازمان (عملکرد داخلی)، موثر است. یافته های پژوهش نشان داد، مدیریت دانش بر سازه ی بیرونی عملکرد تیم یعنی بُعد " ارتقا و بهبود تعامل و ارتباط با بهره بردار"، تاثیرگذار است در حالی که این تاثیرگذاری بر بُعد "انتظارات و کسب حمایت فردی" و هم چنین ابعاد سازه داخلی عملکرد تیم نشان داده نشد.
طفره روی اجتماعی: ارایه الگویی برای اندازه گیری عوامل موثر بر آن در تیم های تولید دانش علوم انسانی (با تاکید بر پایان نامه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر اطلاعات، جوامعی دارای رشد و توسعه خواهند بود که چرخه تولید دانش و نوآوری در آنها از رونق و استمرار بیشتری برخوردار باشد و در این بین، دانشگاه ها به عنوان پایگاه های اصلی تولید علم، نقشی اساسی در این امر ایفا می نمایند، از این رو لازم است که نظام تولید دانش در دانشگاه مورد مطالعه، آسیب شناسی و بررسی مستمر قرار گرفته تا از آسیب های احتمالی مصون بماند. یکی از مهم ترین منابع تولید علم در دانشگاه ها فرآیند تدوین و ارزیابی پایان نامه ها است. اما به دلیل این که این امر در یک گروه شامل: دانشجو، استاد راهنما، استاد مشاور و استاد داور صورت می پذیرد در برخی از مواقع ما شاهد وقوع پدیده طفره روی اجتماعی هستیم. از این رو، محققین تمرکز خود را بر روی شناسایی عوامل موثر بر ایجاد این طفره وری قرار داده و با این هدف و با استفاده از روش تحقیق آمیخته اکتشافی و استفاده از روشِ تحلیل محتوای کیفی در بخش کیفی (برای شناسایی عوامل موثر بر طفره روی اجتماعی از دید خبرگان و دست یابی به مدل اولیه) و سپس در مرحله دوم استفاده از روش پیمایشی و استفاده از مدل معادلات ساختاری در بخش کمّی (به منظور تایید کمَی مدل استخراج شده در بخش کیفی) به بررسی عوامل موثر در ایجاد طفره روی اجتماعی پرداخته و پس از دست یابی به کفایت نظری در مصاحبه با خبرگان و اجرای روش تحلیل محتوای کیفی، اقدام به توزیع پرسش نامه با استفاده از روش پیمایشی نموده و به 14عامل موثر بر طفره روی اجتماعی در تیم های تدوین پایان نامه حوزه ی علوم انسانی در 2 دسته عوامل تیمی(شامل: بی انگیزگی اعضای تیم، محدودیت زمانی اعضا، نامناسب بودن موضوع، مرتبط نبودن تخصص اساتید، ضعف ارتباطات درون تیمی، رویکرد محافظه کارانه اعضا، تعداد اعضا، خطاهای ادراکی افراد) و عوامل فراتیمی(شامل: ضعف فرهنگ کار تیمی در کشور، سیاست های دانشگاه، رویه های توزیع پایان نامه، بهینه نبودن نظام نظارت، فراهم نکردن منابع تحقیق توسط دانشگاه، دیدگاه مادی نسبت به علم و رفتارهای غیرعلمی) دست یافته اند.
الگوسازی موانع استقرار نظام کنترل راهبرد در راهبردهای تجاری در سطح ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گام کنترل و ارزیابی استراتژی یکی از گام های سه گانه فرآیند مدیریت استراتژیک است که همواره ذاتی و اجباری شمرده شده است. اما با مرور برخی استراتژی های تجاری ملی که در سالیان اخیر در کشور تدوین و اجرا شده است معلوم می شود که این گام مورد بی مهری قرار گرفته است. پژوهش حاضر به دنبال آن است که معلوم کند چرا در بسیاری موارد استراتژی های تجاری که در سطح ملی تدوین و اجرا می شود، مورد کنترل قرار نمی گیرد و یا کنترل بهینه در مورد آن پیاده سازی نمی گردد. لذا این پژوهش در این راستا با تحلیل اسناد مرتبط و انجام شانزده مصاحبه عمیق با خبرگان و متخصصان مربوطه سعی نموده است تا مجموعه موانعی را شناسایی و مدل سازی نماید که مانع از استقرار نظام کنترلی برای استراتژی های سطح ملی می شود. در نهایت و با تحلیل داده های گردآوری شده در طی بررسی اسنادی و مصاحبه ها از طریق نظریه پردازی داده بنیاد و با کمک نرم افزار MaxQDA 10، مجموعه ای از موانع شناسایی و مدلسازی شده اند. این موانع در دسته بندی های: ضعف در بسترهای اداری کنترل، ضعف در تدوین نظام کنترل، ضعف در بسترهای قانونی کنترل، ضعف در بسترهای فرهنگی کنترل، ضعف در فعالیت های مورد کنترل، ضعف در اجرای کنترل، و عدم انعطاف پذیری و به روزرسانی کنترل ها؛ جا گرفته اند.
تبیینِ کنش های مدیران صنعت، پیرامون تجهیز کارکنان با «ظرفیت های مازاد سازمانی»: راهبرد نظریۀ داده بنیاد با رویکرد ظاهرشونده (گلیزری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در تلاش است تا در بستر حقیقیِ سازمان، کنش ها و دیدگاه های مدیران صنایع را نسبت به مفهوم «ظرفیت مازاد سازمانی»، بررسی و تبیین نماید؛ چرا که صاحب نظران با نگرش ها و نقطه نظرات متناقض و متمایزی به این مفهوم پرداخته اند. در حقیقت، شکاف موجود در مبانی نظری، مطالعۀ دیدگاه های مدیرانی را که زندگی در بستر سازمان را تجربه کرده اند، ضروری می سازد. بدین منظور با استفاده از رویکرد ظاهرشونده (گلیزری)، در روش شناسیِ نظریۀ داده بنیاد، با 16 نفر از مدیران مجرب صنایع بخش خصوصی استان خراسان رضوی، مصاحبۀ عمیق صورت گرفت. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری در دو مرحلۀ کدگذاریِ حقیقی و کدگذاریِ نظری نشان داد که مدیران، عمدتاً تجهیز کارکنان با «ظرفیت های مازاد سازمانی» را با چهار رویکرد عمده مورد توجه قرار می دهند: «رویکرد راهبردی»؛ «رویکرد انسانی»؛ «رویکرد انفعالی»؛ و «رویکرد مخالف». در مجموع بر اساس یافته های حاصل از این پژوهشِ بومی، تدارک «ظرفیت های مازاد سازمانی»، کارکردها و ناکارآمدی هایی دارد که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد، در نتیجه نمی توان به طور قطع، الزام به ایجاد این ظرفیت ها را تایید و یا رد کرد، بنابراین لازم است که مدیران با بررسی جوانب و انجام مطالعات عمیق، سطح بهینه ای از «ظرفیت های مازاد سازمانی» را برای تجهیز کارکنان خود، برآورد نمایند.
ارائه چارچوب ارزیابی آمادگی سازمان ها در پیاده سازی دورکاری: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری و پیاده سازی ابتکارات دورکاری یک چالش فنی- اجتماعی است که بر سطوح استراتژیک و عملیاتی سازمان ها تاثیرگذار است. درحالی که، در بسیاری از این ابتکارات به دلیل فقدان نگرش همه جانبه به عوامل موثر بر پیاده سازی، چنین مجموعه های مجازی با شکست مواجه می شوند و کارمندان چنین ابتکارات شکست خورده ای، به محیط های اداری سنتی باز می گردند. بدین منظور، قبل از پیاده-سازی ابتکارات دورکاری، باید میزان آمادگی سازمان ها، ارزیابی شود و سازمان، قبل از به کارگیری دورکاری، وضعیت کنونی خود را برای پیاده سازی موفق مشخص نماید. بر این اساس، هدف این تحقیق بررسی آمادگی سازمانی در پیاده سازی محیط کاری مجازی و عوامل مرتبط با بکارگیری موفق ابتکارات دورکاری می باشد. شناسایی چنین عواملی کمک می کند تا مدیران قادر به شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان خود در رابطه با پیاده سازی ابتکارات دورکاری می باشند. رویکردمقالهحاضرآمیختهاست.برایاستخراج عواملاز15مصاحبهانجامگرفتهبا مدیران و کارکنان سازمان های دولتی و کارشناسان حوزه دورکاری، ازروشتحلیلتِماستفادهشد. نتایج روش کیفی بیانگر آن است که عوامل ویژگی های کارکنان، ویژگی های سرپرستان و مدیران، عوامل فن آورانه، ویژگی های شغلی، عوامل محیطی، همراستایی استراتژیک برنامه های دورکاری با ماموریت اساسی سازمان و فرهنگ سازمانی بر میزان آمادگی سازمان ها در پیاده-سازی ابتکارات دورکاری تاثیر گذار است. سپس با نظر سنجی از خبرگان حوزه دورکاری، وزن مربوطه به ابعاد چارچوب ارزیابی توسعه مورد محاسبه قرار گرفته است. در نهایت به با استفاده مطالعه موردی کمی، چارچوب توسعه یافته به اندازه گیری آمادگی دانشگاه علوم پزشکی قم پرداخته است.