مقالات
حوزه های تخصصی:
اقتصاد ایران دهه هاست که بدون برخورداری از یک طرح ژئواکونومیک، به سرگردانی و سردرگمی در حاشیه نظم آنگلوساکسونی مبتلا شده است. ابتکار ایلاف،تلاشی است برای صورت بندی طرح ژئواکونومیک آینده کشور. طرحی برای احیای مزیت های ازدست رفته ژئواکونومی ایران در چهارراه تاریخی راه ابریشم. طرحی برای وصل کردن زنجیره های ارزش ملی به بازارهای منطقه و ارتقای تراز تجاری درون منطقه ای.قوای محرکه ابتکار ایلاف، محیطهای هوشمند همکاری صنعتی و تجاری هستند که منظومه کاملی از طرفین عرضه و تقاضا در دو یا چند کشور را در خود جای می دهند. این محیط های هوشمند همکاری که پلتفرم های ایلافی نامیده میشوند، با ایجاد امکان تامین مالی، تصفیه حساب و مصون سازی داخلی موجب خلق مزیت پایدار و وفاداری به همکاری درازمدت می شوند.
تحلیل و بررسی عوامل موثر بر الگوی همکاری سرمایه گذاران خطرپذیر و شرکت های نوآفرین با تمرکز بر ساز و کارهای خلق ارزش های غیرمالی در دو سرمایه گذار خطرپذیر داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه گذاران خطرپذیر در تعامل با شرکت های نوآفرین نقشی فراتر از تامین کننده منابع مالی برای این شرکت ها به عهده دارند و برای آن ها ارزش خلق می کنند. تحقیق حاضر با روش مطالعه موردی، به بررسی عوامل موثر بر الگوی همکاری سرمایه گذاران خطرپذیر و شرکت های نوآفرین با تمرکز بر ساز و کارهای خلق ارزش های غیرمالی، از طریق 23 مصاحبه نیمه ساختاریافته با معاونین و مشاورین دو سرمایه گذار خطرپذیر داخلی و 6 شرکت نوآفرین وابسته به آن ها در بازه زمانی (1393 تا 1400) پرداخته است. در این تحقیق عوامل موثر بر ساز و کارهای خلق ارزش های غیرمالی دو سرمایه گذار خطرپذیر منتخب با استفاده از تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها و کدگذاری محوری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد در هر دو سرمایه گذار خطرپذیر پنج عامل بیان شفاف انتظارات، اعتماد و احترام، انجام به موقع تعهدات، انعطاف پذیری بالا و عدم مداخله در امور اجرایی توسط سرمایه گذاران خطرپذیر، نقش موثری در ارزش آفرینی این سرمایه گذاران برای شرکت های نوآفرین داشته است و زمینه ساز موفقیت و تعامل اثربخش بین این دو مجموعه در دوره همکاری بوده است. از طرفی در دو عامل حضور موثر نماینده هیات مدیره و فرهنگ برنامه ریزی و کنترل بین این دو سرمایه گذار خطرپذیر تفاوت اساسی وجود دارد که علت آن، تفاوت در رویکردهای کنترل و حکمرانی آن ها در تعامل با شرکت های نوآفرین وابسته بوده است.
بررسی تاثیر استراتژی های کسب و کار بر عملکرد نوآورانه (مطالعه موردی؛ شرکت های وابسته به وزارت دفاع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز، نوآوری مبحثی بسیار مهم برای همه صنایع، از جمله صنایع دفاعی است چراکه لازمه پشتیبانی از قدرت دفاعی، نوآوریها هستند. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر استراتژیهای کسب و کار بر عملکرد نوآورانه به منظور رسیدن به عملکرد موثر در شرکتهای زیرمجموعه صنعت دفاعی انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران میانی و رده بالای شرکتهای زیر مجموعه وزارت دفاع می باشد که از میان آنها 82 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده برای نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود و پایایی آن با محاسبه فرمول آلفای کرونباخ برابر با 0.87 بدست آمد. به منظور تحلیل داده های بدست آمده، از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزئی توسط نرم افزار آماری اسمارت پی ال اس (SMARTPLS) نسخه 2 بهره گرفته شد. نتایج بدست آمده حاکی از وجود رابطه معناداری میان متغیرهای استراتژی کسب و کار و عملکرد نوآورانه است و قابلیتهای پیش بینی و کنترل و انعطاف پذیری استراتژیهای کسب و کار در ارتقا عملکرد نوآورانه موثر هستند. همچنین شاخص های برازندگی مدل حاکی از آن است که مدل ارائه شده از برازش مناسب برخوردار است.
طراحی مدل تاب آوری زنجیره تأمین فرش ماشینی ایران: رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنجیره های تأمین برای مقابله با اختلالات باید تاب آور باشند. تحقیقات قبلی، تاب آوری را عمدتاً در 3 مرحله بررسی کرده اند و تحقیقاتی که تاب آوری را در 5 مرحله بررسی کرده اند توالی مراحل آن را مشخص نکرده اند و عوامل کلیدی موفقیت را بر حسب مراحل 5 گانه تاب آوری مشخص نکرده اند. این تحقیق به منظور تعیین توالی مراحل 5گانه تاب آوری، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در هر مرحله و مدل سازی عوامل در هر مرحله انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق خبرگان زنجیره تأمین صنعت فرش ماشینی ایران است. شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی است. حجم نمونه در مرحله اول بر اساس اشباع نظری برابر با 18 نفر و در مرحله دوم برابر با 10 نفر تعیین گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تماتیک و رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی استفاده شده است. نتایج نشان داد 27 عامل کلیدی برای موفقیت تاب آوری زنجیره تأمین وجود دارد که در هر یک از مراحل 5 گانه تاب آوری به ترتیب 20، 19، 20، 6 و 6 عامل کلیدی قرار می گیرند. همچنین عوامل تعهد، رهبری، قدرت مالی، اعتماد، قابلیت ردیابی و برنامه ریزی بلاک چین اهمیت بالایی در تاب آوری دارند. بدین منظور انتخاب شرکای تجاری مناسب، استفاده از تیم های مدیریتی زنجیره تأمین و رفع موانع به کارگیری فنّاوری بلاک چین توصیه می گردد.
کاربست روش دی متل در تحلیل عوامل موثر بر تولید انعطاف پذیر در صنعت خودروسازی ایران (مورد مطالعه: شرکت های زیر مجموعه گروه سایپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرکت های خودروسازی بایستی ابتکارات استراتژیک را برای رقابت و پاسخگویی به تقاضای پویای مشتریان در نظر بگیرند. در این راستا تولید انعطاف پذیر راهبردی است که در بهره وری، کیفیت محصول نهایی و آسیب پذیری های ناشی از تغییرات غیرمنتظره در حجم و ترکیب سفارشات در صنعت خودروسازی مورد استفاده قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل نفوذپذیری و نفوذگذاری عوامل موثر بر تولید انعطاف پذیر در صنعت خودروسازی ایران است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و در زمره پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی اساتید و خبرگان مدیریت صنعتی، مدیریت بازرگانی و مهندسی صنایع بود که با توجه به هدف پژوهش، نمونه گیری در این پژوهش به صورت هدفمند با استفاده از تکنیک گلوله برفی و به تعداد 26 نفر انجام شد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کمی مدیران عالی و میانی شرکت های زیرمجموعه گروه سایپا بودند که 74 نفر از مدیران این حوزه در این پژوهش مشارکت کردند. در بخش کیفی، داده های بدست آمده از مصاحبه ها با بهره گیری از روش تحلیل تم و با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 منجر به استخراج 11 عامل موثر بر تولید انعطاف پذیر شد و تحلیل بخش کمی با استفاده از روش دی متل انجام پذیرفت. بر اساس تحلیل دی متل هوشمند سازی خطوط، بازمهندسی فرآیندها و زیرساخت های تکنولوژیکی بیشترین نفوذ را بر دیگر عوامل دارند. حرفه ای سازی سرمایه انسانی، خودکارسازی و پلتفرم های فناورانه نیز نسبت به سایر عوامل تحت نفوذ بیشتری قرار می گیرند.
تبیین عوامل موثر در اثربخشی استقرار سیستم مدیریت ریسک در یک صنعت دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که بیشتر سازمان ها با آن دست به گریبان هستند، استقرار اثربخش و پایدار نظام های مدیریتی، به ویژه نظام مدیریت ریسک است. بی گمان، نظام مدیریت ریسک در صنعت دفاعی به عنوان یک صنعت دولتی و ماموریت محور از اهمیت بیشتری برخوردار است. این پژوهش بر آن است تا به دلایل و عوامل مهم تأثیر گذار بر اثربخشی نظام مدیریت ریسک در یک صنعت دفاعی بپردازد و ضمن شناسایی عوامل آن، روابط، تأثیرگذاری، تأثیرپذیری و برهم کنش عوامل را مشخص نماید. همچنین چالش های پیش روی عدم موفقیت در جاری سازی مداوم و کارآمد مدیریت ریسک را تعیین و راهکارهایی برای کاهش و رفع این موانع ارائه دهد. در این پژوهش، پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و بررسی نظرات خبرگان دفاعی، 30 عامل مهم تأثیرگذار شناسایی و در قالب 6 بُعد دسته بندی شد که این عوامل و بُعد ها از طریق رویکرد پرسشنامه ای و با روش های تحلیل اهمیت-عملکرد (IPA)، ارزیابی و آزمون تصمیم گیری دیمتل و مدل سازی معادلات ساختاری، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد عواملی که در دو بُعد «نظام مندی مدیریت ریسک» و «ساختار مدیریتی/رهبری ریسک پذیر» قرار دارند، بیشترین تأثیر گذاری، اهمیت و اولویت را برای اقدامات بهبود دارا هستند. برخی از این عوامل عبارتند از: پیشرو بودن مدیران و رهبران سازمان به تغییر و ترویج برنامه های مدیریت ریسک، پویایی و نگاه عمیق به ریسک های راهبردی، شناسایی، ارزیابی و کنترل تغییرات فرهنگ ریسک، تخصیص منابع مالی و غیر مالی کافی و متوازن، اجرای کامل گام ها و فرآیند های مدیریت ریسک و قدردانی مناسب از عملکرد کارکنان.
ارائه مدل علی معلولی مدیریت ریسک ها در فرآیند توسعه خانواده محصول با استفاده از روش نظریه داده بنیاد ومدل سازی معادلات ساختاری : مطالعه موردی صنعت خودرو ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند توسعه خانواده محصول که با ایجاد گروهی از محصولات مرتبط با هم، با اجزاء ثابت و بخشی با اجزاء متفاوت در هر محصول تجلی می یابد، پاسخی به نیازهای متنوع بازار و گروه های مختلف مشتری می باشد. این فرایند، همواره با ریسک هایی مواجه است و معمولاً عدم شناخت ریسک های مسبب و روابط مابین آنها همچنین فرض مستقل بودن هر ریسک منجر به کاهش اثر بخشی اقدامات مدیریت ریسک و انحراف از دستیابی به نتایج مورد انتظار می گردد. این تحقیق ضمن تعیین مراحل این فرایند و شناخت ابعاد محیط بیرون و درون در هر مرحله با استفاده از تجربیات 18 خبره در صنایع خودروسازی، ریسک های فرایند توسعه خانواده محصول را با کمک نظریه داده بنیاد احصاء نموده است. روش مدل سازی معادلات ساختاری برای تعیین روابط متقابل بین ریسک ها و یافتن ریسک های مسبب استفاده و نتیجه حاصل از مطالعات و محاسبات صورت گرفته منجر به شناخت ریسک های نیاز، الزامات، عملکرد، طراحی، برنامه ریزی، ساخت/برون سپاری و مالی گردید. همچنین ریسک های خوشه بندی مشتریان، مدولاریتی و ریسک فنی مشخصات طراحی قطعات برای اولین بار مختص این فرایند شناسایی گردیدند. نتایج نشان می دهد که مدیریت ریسک در مراحل ابتدایی، منجر به احتمال بروز کمتر ریسک های مراحل پایانی می گردد. برای مواجهه اثربخش با ریسک هدف بطور مثال ریسک مالی، می بایست ریسک های تاثیرگذار بر آن یعنی ریسک های برنامه ریزی و ساخت/ برون سپاری را مدیریت نمود. مدیران اجرایی می توانند با تمرکز بر کنترل ریسک هایی که بعنوان علت ریشه ای، ریسک هدف عمل می نمایند، به موفقیت بیشتری دست یافته و با اطمینان بیشتری به پیش روند.