مقالات
حوزه های تخصصی:
بخش های مختلف صنعتی با رژیم های فناورانه، سیاستی و بازار متفاوت شناخته می شوند. این تفاوت ها در میان صنایع با محصولات و سامانه های پیچیده و صنایع با محصولات مصرفی و سیستم تولید انبوه پررنگ تر است. پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد کیفی و استراتژی مطالعه موردی به واکاوی رژیم های فناورانه، سیاستی و بازار صنعت توربین های گازی به عنوان یک صنعت با محصولات و سامانه های پیچیده پرداخته است. بعلاوه، به منظور پررنگ کردن تفاوت میان رژیم های فناورانه، سیاستی و بازار این صنعت با صنایع با محصولات مصرفی و سیستم تولید انبوه، به مقایسه تطبیقی این صنعت با شش صنعت در کشور کره جنوبی پرداخته شده است. یافته های این پژوهش گویای آن است که صنعت توربین های گازی به عنوان یک صنعت با محصولات و سامانه های پیچیده دارای رژیم فناورانه، سیاستی و بازار متفاوت و متمایزی نسبت به صنایع با محصولات مصرفی و سیستم تولید انبوه است. این یافته از آن جهت اهمیت دارد که، این تفاوت ها می تواند بر الگوی یادگیری و همپایی فناورانه و پنجره های فرصت این صنعت تأثیر چشمگیری داشته باشد
نظریه نوآوری هم بافتی سازمانی و فناورانه: تلاقی کنش گران نوآوری جهت تداوم کسب وکار نوآورانه دفاعی (مطالعه موردی: دو سازمان بزرگ صنعت دفاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاسخگویی مستمر به نیازهای متنوع بخش هوایی و فضایی نیروهای مسلح، مستلزم استمرار کسب وکار نوآورانه دفاعی می باشد. این امر باعث گردیده است تا مدیران مربوطه نسبت به تحقق نوآوری سازمانی جهت بهینه سازی ویا تولید محصولات نظامی جدید اهتمام ورزند؛ لذا هدف این پژوهش، ارایه نظریه نوآوری هم بافتی سازمانی و فناورانه مبتنی بر تلاقی کنش گران نوآوری به منظور حل مسئله: ضعف کنش متقابل و پایدار متولیان نوآوری جهت استمرار نظام مند کسب وکار نوآورانه در سازمان های بزرگ صنعتی دفاعی با محصولات هوایی و موشکی بوده است؛ که برای تحقق هدف مذکور، روش کیفی «نظریۀ داده بنیان سیستماتیک» دربازه زمانی 1394 تا 1398 مورداستفاده قرارگرفت. داده ها، حاصل انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان و صاحب نظران دارای تجربه زیسته در سازمان های موردمطالعه بوده است. برای جمع آوری داده ها، درابتدا براساس نمونه گیری هدف مند با جانشینان، معاونان پژوهش ونوآوری، معاونان طرح وبرنامه و بعضی از مدیران میانی مرتبط هر دو سازمان مصاحبه به عمل آمد؛ و در ادامه با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، مشارکت کنندگان بعدی انتخاب و داده های بیشتری گردآوری شدند. طی مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشی، نتایج تحلیل داده ها در قالب 12 مقوله شامل: گستردگی تغییرات و میزان تحولات، تنوع نیازها و انتظارات ذینفعان دفاعی، یادگیری مستمر سازمانی، ظرفیت های ملی وفراملی، پیچیدگی های عوامل محیطی، قابلیت ها و محدودیت های سازمان های دفاعی، تداوم کسب وکار نوآورانه دفاعی، اعتلای نوآوری های غیرفناورانه، ارتقاء نوآوری های فناورانه دفاعی، بهبود اقتصاد دفاعی و ارتقاء قدرت بازدارندگی انتزاع شدند و با نگارش خط داستان مربوطه، درنهایت «نظریه نوآوری هم بافتی و12 فرضیه مرتبط» برساخت گردیدند؛ به طوری که به کارگیری جامع آنها می تواند زمینه را برای ایجاد هم فهمی بهتر و ارتقاء ادبیات مشترک ذینفعان دفاعی فراهم تر نماید.
نگاهی مجدد به مفهوم الگوی سلاح: نقد نظام نامه تدوین الگوی تسلیحات و تجهیزات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک، انتخاب و اکتساب سلاح و تجهیزات دفاعی یکی از دغدغه های مهم کشورها است. در این راستا، در دهه 1380 تلاش هایی برای کاهش این دغدغه ها در بخش دفاع انجام پذیرفت که در نهایت منجر به تهیه سند "نظام نامه تدوین الگوی تسلیحات و تجهیزات ن.م" توسط ستاد کل نیروهای مسلح در سال 86 و ابلاغ آن در سال 1387 شد – که در جای خود کار ارزشمندی بود. این پژوهش با هدف ایجاد این حس در ذینفعان اکتساب سلاح و تجهیزات دفاعی انجام شده است که نظام نامه مذکور پس از گذشت تقریبا 10 سال از ابلاغ و اجرای آن، نیاز به بازنگری در مفهوم و فرایندهایش دارد. برای این منظور، از تحلیل محتوا و مضمون نظام نامه و مصاحبه های انجام شده با برخی صاحب نظران نظام اکتساب سلاح و تجهیزات استفاده شده است. سپس نتایج اولیه به دست آمده برای حدود 40 نفر از دست اندرکاران اکتساب سلاح و تجهیزات ارائه و نظرات آن ها نیز جمع و اعمال گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد الگوهای رایج موجود نمی توانند انتظاراتی که صاحب نظران از الگوی سلاح دارند را به طور کامل برآورده سازند و نیاز به بازنگری در مفهوم الگوی سلاح احساس می شود. این امر حاکی از وجود یک سلسله خلاها در مفاهیم، رویکردها، ساختار، روش ها و فرایندهای موجود طرح ریزی دفاعی- بخصوص بلندمدت- است. البته آنچه مسلم است خروجی نهایی مبحث الگوی سلاح بایستی به تعیین تسلیحات و تجهیزات برترساز اولویت دار امروز و آینده نیروهای مسلح با توجه به تغییر و تحولات محیط امنیتی- دفاعی منجر شود وخلق قدرت دفاعی را به دنبال داشته باشد.
حرکت در مسیر نوآوری: تحلیل تجربه صنعت فولاد ایران در یادگیری فناورانه با استفاده از چارچوب پنجره های فرصت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یادگیری فناورانه و حرکت به سمت نوآوری در صنایع مختلف بر محوریت نقش شرکت ها و کسب دانش از منابع خارجی تأکید دارد. صنعت فولاد کشور نیز با توجه به فعالیت شرکت های بزرگ از یک سو و همکاری های بلندمدت تاریخی با شرکت های خارجی از سوی دیگر، می تواند مورد مناسبی برای مطالعه در این حوزه باشد. برخی از موفقیت های این صنعت نظیر پایداری در دوران تحریم، دومین منبع درآمد صادراتی کشور در محصولات غیرنفتی و برخی از موفقیت های اخیر نوآورانه به ویژه در ثبت برند فناوری پرد، نشان می دهد تلاش های یادگیری در این صنعت تا حدودی موفق بوده است. این پژوهش که به بررسی فرایندهای یادگیری و خروجی های صنایع فولاد کشور در دوران بعد از انقلاب پرداخته است، با استفاده از رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی، مسیر توسعه توانمندی فناورانه در این صنعت را تحلیل نموده است. برای این منظور تعداد 18 مصاحبه با سیاستگذاران، دانشگاهیان، شرکت های فنی و مهندسی و متخصصین شرکت های بزرگ تولیدکننده فولاد انجام و با تحلیل محتوای آنها و استفاده از چارچوب پنجره های فرصت مسیر حرکت به سمت نوآوری در این صنعت تشریح شد. نتایج نشان می دهد، وابستگی به مسیر نوآوری های تدریجی و افتادن در دام موفقیت، عدم تمرکز بر توسعه فناوری در تمام زنجیره ارزش و نبود استراتژی مناسب برای توسعه فناوری مهمترین عواملی هستند که سبب شده این صنعت تنها در بخشی از فرایند، به نوآوری رسیده و در بقیه فناوری ها و فرایندها نتواند به این مرحله ارتقا یابد.
تاخیر در پروژه های نفتی: مروری بر تحولات گذشته و ارائه مدلی برای پیش بینی زمان تاخیر- مورد مطالعه: پروژه های EPC شرکت نفت و گاز پارس جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروژه ها در سازمان های مختلف به خصوص در سازمان های پروژه ای و اجرایی دارای نقش مهمی هستند؛ اما در حال حاضر پروژه ها، به خصوص پروژه های صنعتی با تأخیر زمانی همراه هستند. پیش بینی مدت زمان تأخیر در انجام پروژه های نفت با توجه به نقش حدود 25 درصدی صنعت نفت در تولید ناخالص ملی و سهم 85 درصدی در صادرات و میانگین تأخیر زمانی 30 درصدی پروژه های مهندسی، تدارکات و ساخت (EPC)، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این پژوهش به تعیین مهم ترین عوامل مؤثر بر تأخیر زمانی پروژه ها و قوانین منجر به تاخیر زمانی آنها پرداخته شده است. داده ها از پایگاه داده اطلاعاتی امور قراردادها و پروژه های شرکت نفت و گاز پارس جنوبی گردآوری شده-اند. تعداد 206 پروژه انتخاب و با با در نظر گرفتن معیارهای مختلف پیش بینی تاخیر زمانی انجام شده است. برای پیش بینی مدت زمان تاخیر پروژه ها از 5 الگوریتم درخت تصمیم استفاده شده است که این الگوریتم ها عبارتند از: C&R ، C5، CHILD ، QUEST و AS. نتایج اعتباریابی 10 تایی نشان داد بهترین الگوریتم درخت تصمیم برای پیش بینی مدت زمان تاخیر پروژه ها الگوریتم های C5 و CHILD با دقت حدود 91 درصد هستند.
قدرت ارتباطات استراتژیک و توسعه سازمانی در شرکت های دولتی در گذر زمان : تحلیل نقش میانجی شبکه سازی سیاسی ( مورد مطالعه: شرکت های تابعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه سازمانی فرآیندی نظام مند در جهت برنامه ریزی، هماهنگی ، تغییر و تحول در سازمان ها متناسب با ساختار و استراتژی های آنها است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر قدرت ارتباطات استراتژیک بر توسعه سازمانی شرکت های دولتی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران با نقش میانجی شبکه سازی سیاسی می باشد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، مدیران ارشد شرکت های دولتی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران به تعداد 125 نفر بوده که بر مبنای نمونه گیری تصادفی طبقه ای ، 94 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS استفاده گردید. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های Lok & Crawford, 2000; Zhin & piers, 1996) Zerfass & (Viertmann,2017; استفاده گردید که پایایی آنها به وسیله آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. قدرت ارتباطات استراتژیک هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق میانجی گری شبکه سازی سیاسی با مدیریت ذینفعان کلیدی داخلی و خارجی سازمان و ایجاد ائتلاف و شبکه سازی سیاسی بر توسعه سازمانی تاثیر معناداری دارد. نتایج پژوهش در حوزه قدرت ارتباطات استراتژیک و شبکه سازی سیاسی، نوآوری هایی به همراه داشته است و به مدیران شرکت ها و سازمان ها در درک تاثیرگذاری قدرت ارتباطات استراتژیک بر توسعه سازمان ها با میانجی گری شبکه سازی سیاسی کمک می کند.