مقالات
حوزه های تخصصی:
اسم صفت ها، صفت هایی هستند که به وسیله فرایند اسم شدگی به اسم صفت تبدیل می شوند. اسم صفت و به طور کلی اسم شدگی از موضوع هایی هستند که در ساخت واژه، نحوو درمکتب های گوناگون زبان شناسی نظری مطرح شده اند. هر چند تاکنون پژوهشی در زمینه اسم صفت های زبان فارسی انجام نگرفته است. این پژوهش، برآن است تا در چارچوب نحوی برون اسکلتی بورر (Borer, 2013) به تحلیل این مقوله بپردازد. بورر (همان) معتقد است که واژه ها فاقد هرگونه طبقه واژگانی هستند و طبقه واژگانی خاصِ آن ها فقط در بافت نحوی مشخص می شود. وی براین باور است که اسم صفت ها از ادغام وندهای اشتقاقی با ریشه صفتی در فرایند اسم شدگی مشتق می شوند. او، همچنین، به پیروی از روی (Roy, 2010) اسم صفت ها را به دو دسته اسم صفت های کیفیت و بیانی تقسیم می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد زبان فارسی دارای اسم صفت های پسوندی است. این اسم صفت ها به دو دسته اسم صفت های کیفیت و بیانی گروه بندی می شوند. از این نظر، یافته های پژوهش حاضر با دیدگاه های بورر در چارچوب برون اسکلتی همسو است. همچنین، نتایج پژوهش نمایانگر این دیدگاه است که زبان فارسی نوعی اسم صفت نتیجه ای نیز دارد.
بازتحلیل واژگانی، جلوه ای از فارسی سازی وام واژه ها در زبان فارسی؛ یک بررسی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازتحلیل واژگانی، یکی از جلوه های بومی سازی است که در اثر ناآگاهی افراد از ریشه واژه، رخ می دهد. در بازتحلیل واژگانی، جزئی از وام واژه بر اساس شباهت ظاهری، با یک تکواژ یا واژه مشابه، اشتباه گرفته می شود و با آن جایگزین می شود. پدیده بومی سازی در هر زبانی با توجه به قواعد خاصِ آن زبان، شکل ویژه ای به خود می گیرد و در پی آن نامی مرتبط با اسم همان زبان، بر آن گذارده می شود. بنابراین دراین مقاله، بومی سازی وام واژه ها در زبان فارسی، «فارسی سازی» نام گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی ساختاری بازتحلیل واژگانی به عنوان یکی از روش های ویژه فارسی سازی و دسته بندی آن بر پایه ساختارِ ارائه شده است. در همه موارد بازتحلیل واژگانی، سه مؤلفه مشترک (وام واژه، بوم واژه، و ویژگی های معنایی وام واژه) وجود دارد و بین این سه مؤلفه نیز سه رابطه (دال و مدلولی، شباهت صوری، و ارتباط مصداقی) حاکم است. رابطه سوم، یعنی ارتباط مصداقی بین مفهوم وام واژه و بوم واژه بر اساس شکل، کارکرد و یا معنای وام واژه که در مؤلفه سوم نمایان شده است، تغییر می کند. بر همین اساس، پدیده بازتحلیل به انواع بازتحلیل صوری، بازتحلیل نقشی و بازتحلیل معنایی گروه بندی می شود و ضمن ارائه نمونه هایی، هرکدام جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی تأثیر الگوی تدریس مبتنی بر «هَیَجامَد» بر هوش فرهنگی زبان آموزان غیرفارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که زبان آموزان دارای پیشینه های فرهنگی متفاوتی هستند، باید از هوش فرهنگی مناسبی برای یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم برخوردار باشند. هوش فرهنگی اینامکانرابه زبان آموز می دهدتابا به کارگیریدانشودقتعمل،تفاوت هایفرهنگیرادریابدودربرخوردبادیگر فرهنگ هارفتاردرستیدرپیشگیرد. در پژوهش حاضر، در راستای اهمیت هوش فرهنگی در زبان آموزی و به منظور کیفیت بخشی روش تدریس زبان فارسی، الگویی به نام الگوی «هَیَجامَد» معرفی شده است. الگوی هَیَجامَد به نقش حواس و هیجانات در زبان آموزی پرداخته و متشکل از سه مرحله هیچ آگاهی (تهی)، برون آگاهی (شنیداری، دیداری، لمسی-حرکتی) و درون آگاهی (درونی و جامع) است. به منظور سنجش تأثیر استفاده از این الگو بر هوش فرهنگی فراگیران زبان فارسی از دو پرسش نامه هَیَجامَد و هوش فرهنگی استفاده شد. 60 زبان آموز زن غیرِ فارسی زبان از 16 کشور با سطح زبانی یکسان در زبان فارسی (سطح زبان فارسی 7) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آن ها پس از گدراندن 22 جلسه آموزش برای 4 گروه (هر گروه شامل 15 نفر) و در مدت زمان 6 هفته، بر اساس الگوی هَیَجامَد مورد ارزیابی قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که تدریس مبتنی بر الگوی هَیَجامَد بر میزان هوش فرهنگی زبان آموزان غیرفارسی زبان تأثیر معنادارِ مثبت داشته است و کیفیت یادگیری زبان فارسی را از طریق ایجاد ارتباط بین فرهنگی میان مدرس و زبان آموزان افزایش داده است. بنابراین به نظر می رسد از این الگو می توان در تدریس زبان فارسی و مهارت های مربوط به آن بهره برد و درک بین فرهنگی زبان آموزان را ساده تر کرد.
بررسی تطبیقی گذرایی و فرایندها در زبان عربی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان عربی، از جمله زبان های سامی است. به سبب آنکه، عربی زبان دین و مذهب بوده، سخنگویان بسیاری دارد. زبان انگلیسی از جمله زبان های هند و اروپایی است. زبان انگلیسی، زبان علم و فن آوری بوده و از سوی دیگر به دلیل سخنگویان بسیار و جهانی بودن اش، جایگاه ویژه ای دارد. این پژوهش، به مقایسه فرایندها در زبان عربی و انگلیسی پرداخته و قصد دارد که به بیان شباهت ها و تفاوت ها در فرایندها مشارکین اصلی و عناصر پیرامونی بپردازد. بر این مبنا، مقاله حاضر بر آن است تا به تعریف فعل و فرایند و گذرایی در دو زبان، تفاوت ها و شباهت ها در نوع فرایندها بپردازد. دستور نقش گرایی هلیدی با فرض اینکه الگوهای تجربه در قالب فرایندها و نظام گذرایی در زبان بازنمایی می شود، فرایندهای شش گانه را مطرح ساخت. فرایند اصلی به مادی، ذهنی و رابطه ای تقسیم می شوند و فرایندهای فرعی به کلامی، رفتاری و وجودی. بررسی کتاب های دستور سنتی و زبان شناسی نوین نمایانگر آن است که اختلاف دیدگاه در بیان گذرایی در اصطلاح ها و نام گذاری است. تعدی و گذرایی به یک معنا مورد استفاده قرار گرفته اند و تفاوت اساسی میانِ فرایند ربطی و کلامی مطرح است. در زبان انگلیسی فرایند ربطی و کلامی در قالب فرایند ربطی آورده می شود، درحالی که در زبان عربی فرایندی وجود ندارد. فرایند کلامی نیز در زبان عربی محذوف است و دارای جانشینی به اسم حرف ندا است.
بررسی پیوندهای زبانی میان پهلوی اشکانی و نوشته هایی از گویش گرگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهلوی اشکانی، یکی از زبان های ایرانی است که نوشته های آن در دوره میانه زبان های ایرانی از اشکانیان، ساسانیان و پیروان دین مانوی بر جای مانده است. در دوره نو زبان های ایرانی، دیگر اثری از این زبان در دست نیست. با این همه، گویش های ایرانی نو هر یک به گونه ای دنباله یکی از زبان های ایرانی در دوره میانه و باستانی زبان های ایرانی هستند. پاره ای از زبان های ایرانی دوره نو را می توان دنباله یکی از زبان های ثبت شده دوره میانه دانست. برای نمونه، زبان فارسی دنباله فارسی میانه است و یغنابی دنباله سغدی است. پرسش این است که آیا می توان گویشی ایرانی در دوره نو را دنباله پهلوی اشکانی دانست؟ این پژوهش بر آن است تا با بررسی نوشته های برجای مانده از فرقه حروفیه که در کتاب واژه نامه گرگانی صادق کیا (Kya, 2012) آمده است، پیوندهای زبانی میان پهلوی اشکانی و گویش گرگانی را از دید واژگانی، واجی و نحوی روشن نماید. برای این کار، واژه ها و جمله هایی از پهلوی اشکانی تورفانی و کتیبه ای برگزیده شده و با واژه ها و جمله هایی از گویش گرگانی در نوشته های فرقه حروفیه سنجیده شده است. در پایان، این نتیجه به دست آمد که گویش گرگانی یکی از بازمانده های زبان ایرانی پهلوی اشکانی بوده که تا دوره تیموری یا پس از آن در گرگان رواج داشته و سپس رو به خاموشی رفته است.
پردازش زبان لفظی و مجازی با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد (ای. آر. پی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با استفاده از روش پتانسیل های وابسته به رویداد (ای.آر.پی)، به بررسی چگونگی پردازش زبان لفظی و استعاری در زبان فارسی و نقش نگاشت مفهومی در فرایند این پردازش پرداخته است. پیش بینی نگارندگان این است که درک جمله های لفظی و جمله های استعاری متعارف همزمان روی می دهد. درک جمله های استعاری بدیع نسبت به جمله های استعاری متعارف کندتر انجام می گیرد. همچنین، پیش بینی شد، نگاشت مفهومی در استعاره های متعارف و استعاره های بدیع به شیوه ای متفاوت روی می دهد. چهارصد جمله لفظی، استعاری متعارف، استعاری بدیع و بی معنی (هر وضعیت صد جمله) با استفاده از نرم افزار سایکوپای طراحی شد و روی صفحه رایانه نمایش داده شد. امواج مغزی 22 آزمودنی به هنگام خواندن این جمله ها، با استفاده از دستگاه ثبت ای. ای. جی ثبت گردید. اطلاعات مربوط به دامنه میانگین مولفه N400، با استفاده از نرم افزارهای ای. ای. جی لب و ای. آر. پی لب استخراج شد. داده ها، با استفاده از روش اندازه گیری تکراری (آنوا) و مقایسه دوسویه در نرم افزار اس.پی.اس.اس تحلیل گردید. یافته های مربوط به روش پتانسیل وابسته به رویداد نشان داد که جمله های لفظی و استعاری متعارفپردازش یکسانی دارند. استعاره های متعارف سریع تراز استعاره های بدیع پردازش می شوند. نگاشت مفهومی در درک استعاره های بدیع به وسیله فرایند قیاس روی می دهد، اما در درک استعاره های متعارف از طریق فرایند مقوله بندی روی می دهد.
تأثیر روش آموزش کاربردشناسی تشریحی وتلویحی بر درک کنش های گفتاری معذرت خواهی و امتناع در بین دانشجویان زبان انگلیسی سطح متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربردشناسی، یکی از گرایش های نسبتاً نوظهور در رشته زبانشناسی است که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده و به حوزه مستقل از پژوهش های زبانشناختی تبدیل شده است. با توجه به اهمیت دانش کاربردشناسی در بهبود توانش ارتباطی زبان آموزان، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش تلویحی و تشریحی با استفاده از برشهای ویدئویی بر درک کاربردشناسی دو کنش گفتاری معذرت خواهی و امتناع پرداخته است. به این منظور، تعداد 49 دانشجوی نیم سال اول رشته ادبیات و آموزش زبان انگلیسی سطح متوسط از دانشگاه گلستان برمبنای آزمون تعیین سطح آکسفورد به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. محدوده سنی این زبان آموزان، بین 18 الی 33 سال بود. زبان آموزان به صورت تصادفی در سه گروه آموزش تلویحی، آموزش تشریحی و کنترل گروه بندی شدند. در گروه تشریحی، زبان آموزان توضیحات فراکاربردشناسی، بازخوردهای مستقیم وآموزش های مستقیم ارتقاءآگاهی دریافت کردند. هر چند زبان آموزان گروه تلویحی تحت آموزش ضمنی قرارگرفتند. در آموزش گروه تلویحی و تشریحی از 60 فیلم کوتاه استفاده شد که از سریال «فرار از زندان» و مجموعه فیلم کتاب «تاچ استون 2» برگرفته شده بودند. در مقابل، گروه کنترل هیچ گونه آموزشی برای یادگیری چگونگی استفاده از کنش های گفتاری معذرت خواهی و امتناع دریافت نکردند و بخش های گوناگون کتاب «تاچستون 2» آموزش داده شد. پیش و پس از دوره 10 جلسه آموزش، هر سه گروه در آزمون تکمیل کلام چندگزینه ای شرکت کردند. یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس یک متغیره نشان داد که درک زبان آموزان از کنش گفتاری معذرت خواهی و امتناع در گروه آموزش تلویحی و تشریحی، پس از اجرای آموزش ارتقاء و پیشرفت داشته است. همچنین، یافته های آزمون شفه نشان داد عملکرد گروه آموزش تشریحی بهتر از گروه تلویحی بوده و همچنین عملکرد گروه آموزش تلویحی بهتر از گروه کنترل بوده است. بر پایه نتایج این پژوهش به آموزگاران زبان انگلیسی پیشنهاد می شود که با استفاده از برش های ویدئویی راهکارهای آموزش تشریحی را بیش از آموزش تلویحی مورد توجه قرار دهند.
توصیف ساختمان فعل در گونه زبانی براهوییِ رودبار جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براهویی، زبانی غیر ایرانی و از شاخه شمالی خانواده زبان های دراویدی است که محل اصلی رواج آن، کشور پاکستان است اما در ایران نیز گویشورانی دارد. امروزه اغلب گویشوران براهویی در ایران در منطقه سیستان و بلوچستان زندگی می کنند اما گروهی اقلیت با جمعیت کمتر از هزار نفر در جنوب کرمان زندگی می کنند. بخشی از این گروه اقلیت، در روستای تُم مِیری شهرستان رودبار جنوب ساکن اند و علاوه بر براهویی، به زبان فارسی و نیز گویش رودباری که گویش مسلط منطقه است، سخن می گویند. دو قرن مجاورت و هم زیستی با بومیان اصلی منطقه و استفاده از گویش رودباری برای تعامل با آن ها، سبب به وجود آمدن گونه ای جدید از زبان براهویی شده است که می توان آن را گونه براهویی رودبار جنوب نامید. منطقه مورد پژوهش، روستای تم میریِ شهرستان رودبار جنوب است. تمام داده های این پژوهش، به شیوه میدانی و به وسیله مصاحبه با گویشوران مرد و زن (30 نفر)، از سطح های مختلف سنی (از 9 تا 100 سال) و تحصیلی (از بی سواد تا تحصیل کرده) گردآوری شده است. هدف پژوهش حاضر، توصیف و بررسی ساختمان فعل در این گونه زبانی است. فعل در این گونه به دو شکل ساخته می شود؛ در برخی افعال، فعل بر پایه یک ماده ساخته می شود. به بیان دیگر، ماده فقط بر عمل دلالت می کند. در برخی دیگر، فعل بر پایه دو ماده ماضی و مضارع ساخته می شود. وجه های این گونه زبانی، اخباری، التزامی و امر هستند. و زمان های براهویی، مضارع اخباری، مضارع التزامی، مضارع مستمر، آینده، امر، ماضی ساده، ماضی استمراری، ماضی مستمر، ماضی نقلی و ماضی بعید هستند.
گفتمان کاوی دو متن قانون اساسی ایران در قرن بیستم و رابطه آن با قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با روشی مقابله ای و انتقادی بر آن است تا به واکاوی ایدئولوژی پنهانِ قدرت، در لایه های گفتمانیِ متنِ حاصل از دو قانون اساسیِ مرتبط با «حقوق ملّت» بپردازد. این دو قانون مشتمل بر قانون جمهوری اسلامی (1358هجری شمسی، 1979 میلادی) و قانون اساسی مشروطه (1285 هجری شمسی، 1906 میلادی) هستند. به این منظور، 17 سازه استدلالی-گفتمانی (گزینش واژه ها و تعبیرات خاص از طریق نام دهی)با استناد به آرای انتقادی فرکلاف (Fairclough, 2015)، ون لیون (Van Leeuwen, 2008) و مشخصه های بافت محور هایمز (Hymes, 1974) در دو متن حقوقی، تفسیر و تبیین گردیدند. در این پژوهش،مؤلفه های معنا جامعه شناختی مستخرج از دو متن قانون اساسی و مشروطه از طریق اعمال فرمول مجذور خی از جنبه کمّی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این بررسی نشان داد که در میزان بهره گیری از مؤلفه های طرد، جذب و زیرشمول های آن ها در بازنمائی ایدئولوژی پنهان قدرت بین دو قانون اساسی، تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، بر پایه تحلیل کیفی بین صورت بندی های ایدئولوژیک و طبیعی شدگی مناسبات قدرت، از طریق لایه های صوری زبان، ارتباطی دوسویه برقرار است. بنابراین، در فرایند تحلیل انتقادی این دو متن، به واسطه ساخت ایدئولوژیک استنتاج شده از دو متن حقوقی، میزان آگاهی بخشی، قدرت دهیو روابط نابرابر قدرت،از طریق بازنمائی سازه های استدلالی-گفتمانی، به دست می آید.
مقایسه تأثیر آموزش خودمختاری و تفکر نقاد بر مهارت گفتار زبان آموزان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر نقاد و خودمختاریِ فراگیران، ازجمله موضوعاتی است که بسیار در پیشینه پژوهش های آموزش زبان انگلیسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این راستا، برای پی بردن به کارآمدی بیشتر این دو مقوله در زبان آموزی، مطالعه حاضر به مقایسه تأثیر آموزش تکنیک های تفکر نقاد با تکنیک های خود مختاری در پیشرفت مهارت گفتار زبان آموزان انگلیسی پرداخت. به این منظور، 90 نفر زبان آموز سطح متوسط کلاس های یکی از آموزشگاه های آزاد زبان در تهران که پژوهشگران این مطالعه به آن ها دسترسی داشتند، در یک نمونه آزمون اولیه انگلیسی (پِت) شرکت کردند. در نتیجه، 64 نفری که نمره های آن ها در محدوده یک انحراف معیار بالا و پائین میانگین نمره های کلی آن 90 نفر قرارگرفته، انتخاب شدند. لازم به اشاره است که این آزمون پیش از این، میان 30 زبان آموز دیگر در همان آموزشگاه پیش آزمون شده بود. در مرحله بعد، آن 64 نفر به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی گروه بندی شدند تا یک گروه تحت آموزش تکنیک های تفکر نقاد و گروه دیگر تحت آموزش تکنیک های خودمختاری به عنوان دو روش آموزشی مختلف قرار گیرند. پیش از آغاز آموزش نیز مهارت گفتاری هر دو گروه با استفاده از پیش آزمون گفتار مورد سنجش قرار گرفته بود و تفاوت معناداری بین میانگین نمرات آن ها مشاهده نشد. در انتهای دوره آموزشی 14 جلسه ای، دو گروه در پس آزمون یکسان گفتار شرکت کردند. نتیجه تحلیل آماری مربوطه (آزمون نمونه های مستقل تی) نشان دهنده آن بود که آموزش تفکر نقاد، تأثیربرتری بر مهارت گفتار نسبت به آموزش خودمختاری دارد. یافته های مورد اشاره، بیش از پیش برتری آموزش تفکر نقاد در کلاس های زبان را نسبت به سایر روش های تدریس نشان می دهد و بر ضرورت توجه بیشتر به این سبک آموزش تأکید می کند.
نظام گفتمانی تمبرهای دهه 50 از دیدگاه نشانه شناسی کاربردی برمبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، پیوندِ میانِ زبان، قدرت و ایدئولوژی را به وسیله کشف ساختارها یا مؤلفه های گفتمان مدار نمایان می سازد. پژوهش حاضر، با هدفِ کشفِ لایه های پنهانیِ معانی تمبرهای پیش و پس از انقلاب در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی به انجام رسیده است. تحلیل گر این پژوهش با بررسی متن های تصویری نوشتاری می کوشد تا دریابد چگونه تمبرها زبان را به عنوان فرهنگ بدیهی، طبیعی و اجتناب ناپذیر به تصویر می کشند و کارکردهای متفاوت گفتمانی، اجتماعی و فرهنگی آن ها را بررسی می نماید. بنابراین 78 نمونه (39 تمبر پیش از انقلاب و 39 تمبر پس از انقلاب) از تمبرهای دهه 50 (1360-1350ه.ش) با بهره گیری از مؤلفه های جامعه شناختی-معنایی الگوی ون لیوون به صورت کیفی و کمی تجزیه تحلیل شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ایدئولوژی حاکم بر اذهان طراحان، صاحبان اندیشه و حاکمان هر دو دوره با بهره گیری از مؤلفه های گفتمان مدار همچون تشخص بخشی، فردارجاعی، مکان مداری، ابزارمداری، منفعل سازی، کمرنگ سازی، پنهان سازی و موارد مشابه در متون بازنمایی می شوند. با این وجود، تجزیه و تحلیل داده های آماری هم درستی این یافته ها را تأیید کردند. همچنین مؤلفه های گفتمان مدار با ایدئولوژی و روابط قدرت در تعامل تنگاتنگ هستند و رابطه دوسویه با هم دارند که با بررسی این ساخت ها در متن ها و نهادهای اجتماعی قابلِ تبیین است.
نگاهی صرفی- آوایی به التقای واکه ای در فارسی گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از آثار موجود در حوزه واج و آواشناسی، ساخت هجای زبان فارسی را به صورت CV(C(C)) در نظر گرفته اند. در نظر گرفتن چنین ساختی برای زبان فارسی، به این معناست که اولاً در زبان فارسی هیچ هجایی با واکه آغاز نمی شود و دوماً در زبان فارسی توالی واکه ها امکان پذیر نیست. این جستار، با هدف بررسی امکان التقای واکه ای در گفتار محاوره ای، سریع و پیوسته و همچنین واکاوی تأثیر عناصر صرفی (به طور خاص واژه بست ها) بر میزان و چگونگی بروز التقای واکه ای انجام شد. به این منظور، ۱۵۰۰ داده گفتاری که دربرگیرنده (۵ واکه (۱)* ۶واکه (۲)* ۵ محیط [۴ محیط پی بستی + e معرفه]* ۱۰ گویشور) بودند، ضبط شدند. سپس این داده ها، با استفاده از نرم افزار پرات ویرایش ۱۹. ۰. ۶ مورد تجزیه و تحلیل صوت شناختی قرار گرفتند. نگارندگان با تکیه بر یافته های به دست آمده از تحلیل های صوت شناختیِ پی بست های واکه ای بر این باورند که از نظر آوایی می توان الگوی VC را نیز برای ساخت هجایی زبان فارسی مفروض دانست. همچنین در مواردی که با التقای واکه ها روبه رو هستیم، در ۷۳/۵۵ درصد موارد هیچ گونه همخوان میانجی ای میان دو واکه درج نشده است. در ۲۷/۴۴ درصد موارد نوع همخوان میانجی درج شده وابسته به شرایط آوایی و صرفی واژه میزبان و پی بست اضافه شده به آن واژه است. علاوه بر این، میزان درج همخوان میانجی در دو پی بست واکه ای o (عطف) و o (کوتاه شده را) که تلفظ یکسانی دارند، نمایانگر تأثیر شرایط صرفی و واجی پی بست های واکه ای بر نوع و میزان رخداد التقای واکه ای است.