مقالات
حوزه های تخصصی:
دانش های نحو و معنی شناسی به گونه ای با هم آمیخته اند که برای درک درست کلام باید آن را از منظر این دو دانش، و با عنایت به استعمال غالب و مورد اتفاق دانشمندان در دو حوزه مورد بحث، بررسی کرد. برخی زبان شناسان غربی به تقدم لفظ بر معنا و برخی دیگر به تقدم معنا بر لفظ معتقدند.
قواعد نحو عربی با ویژگی منحصر به فرد خود، یعنی اعراب، از جهت لفظ و ظاهر، حالتی خاص دارند که در بدو امر، از تسلط لفظ بر معنی حکایت می کند و به نظر می رسد که اعراب، معنی و رمز های پنهان و پیدای کلام را تعیین می کند و ظرافت های بلاغی آن را رقم می زند؛ در حالی که با تأمل در مقوله هایی همچون تصرف در اعراب در صورت گنجایش معنی، تغییر نکردن اعراب در صورت نبودِ تطابق معنوی، احکام مرتبط با تجاذب لفظ و معنا می توان به نقش مهم و غالب معنا در شکل گیری لفظ دست یافت.
در این راستا، در مقاله حاضر، ضمن سخن گفتن از این سیطره معنوی، غلبه خاص معانی اِسناد، ثبوت و حذف حالت های حدوثی و نقش قرینه ها در انتخاب حرکت رفع را بررسی کرده و شواهدی را از مسند الیه، اسناد ظروف، صفت مقطوع و باب اشتغال آورده ایم.
شیوه پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و متکی بر استناد های مورد اتفاق قدمای علم نحو است.
بررسی شرایط تولید و دریافت معنا در ارتباط گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مسئله که چه عواملی در شکل گیری و انتقال معنا نقش دارند و چگونه زبان مى تواند چهار چوب محدود خود را پشت سر گذارد و سبب تولید معنا هایی جدید و غیر منتظره شود، همواره پرسشی تازه است. نمی توان معنا را امری از پیش تعیین شده و ثابت دانست؛ زیرا شکل گیری معنا تابع جریانی زنده، فعال، باز و سیال است؛ به همین دلیل، هر گاه از معنا سخن گفته می شود، باید به فرایند معنا سازی توجه کرد. در واقع، معنا در چرخة تعامل، بر اساس موقعیت و طی فرایندی تحقق می یابد که در آن، شرکای گفتمانی (گفته پرداز و مخاطب) به طور فعال دخالت دارند. در این مقاله، در پی پاسخ این پرسشیم که تولید و دریافت معنا در ارتباط گفتمانی، تابع چه کارکرد هایی است.
هدف از نگارش این مقاله، علاوه بر پاسخ به پرسش بالا، بررسی این نکته مهم است که معنا فقط تولید نمی شود؛ بلکه دریافت و تفسیر نیز می شود و بر اساس همین دریافت و تفسیر، کنش ها و واکنش های معنایی، در ارتباط و تعامل با یکدیگر، به تولید معنا هایی جدید و کیفی منجر می شوند.
بررسی تاثیر کاربرد استعاره بر حافظه افراد دو زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش کوشیده ایم تا تفاوت عمل کرد کلی را در حافظه افراد دو زبانه درباره عبارت های استعاری و غیر استعاری با یکدیگر مقایسه کنیم و بدین منظور، از میان دانشجویان داوطلب دو زبانه آذری زبان، سی نفر را برگزیده ایم. برای بررسی عمل کرد حافظه آزمودنی ها، نخست سی عبارت استعاری و غیراستعاری آذری را در برابر آنها گذاشتیم و از آنها آزمون فرا خوانی آزاد گرفتیم؛ سپس به منظور مقایسه عمل کرد حافظه در زبان های اول و دوم، سی عبارت استعاری فارسی و آذری را در اختیار آزمودنی ها قرار دادیم و از آنان آزمون فرا خوانی آزاد گرفتیم. فرضیه های پژوهش با استفاده از آزمون آماری t گروه های وابسته آزموده شده اند.
نتایج حاصل از بررسی فرضیه ها نشان می دهند که میزان فرا خوانی مواد استعاری، به گونه ای معنا دار، بیش از مواد غیر استعاری است؛ افراد دو زبانه، استعاره های زبان اول را بیش از استعاره های زبان دوم به یاد می آورند و این تفاوت، از نظر آماری معنا دار است.
با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مفاهیم استعاری به سبب برخوردار بودن از خصوصیات خاص شناختی، دارای ویژگی هایی هستند که کاربرد آنها قدرت به خاطر سپردن مواد را افزایش می دهد؛ همچنین در زبان اول، توان انتقال مفاهیم هیجانی، بیش از زبان دوم است و بنابراین، استعاره های زبان اول از اولویت شناختی برخوردارند.
بررسی تاثیر چیدمان حروف در موسیقی و معنای ابیات وصفی معلقات سبع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابیات وصفی، قسمتی بزرگ از معلقات سبع را تشکیل می دهد. سرایندگان این قصاید، علاوه بر غرض های شعری خود، منازل یار، پدیده های طبیعی، مرکب، صحنه های نبرد و عناصری دیگر را توصیف کرده و به تصویر کشیده اند و به همین منظور و برای ملموس کردن تصاویر ادبی شان، این ابیات را با موسیقی مناسب، به ویژه موسیقی آوایی حروف همراه کرده اند. با توجه به اینکه در فرایند توصیف حسی، شاعر برای تأثیر بیشتر هدف خود، نیازمند ذکر دقیق اوصاف و احوال امور مورد نظرش است، اصحاب معلقات سبع در توصیف های حسی خود، از عنصر موسیقی بهره فراوان برده اند تا طنین آوایی پدیده های مورد نظرشان را نیز برای شنونده محسوس کنند. از آنجا که موسیقی حروف بر خلاف وزن عروضی می تواند در هر بیت، با دیگر بیت ها متفاوت باشد، این هفت شاعر در ابیات وصفی خود، با استفاده از چیدمان مناسب حروف، به تقویت موسیقی و انسجام آوایی و تطابق آن با معنای مورد نظر خود پرداخته اند. در میان این هفت شاعر، امرؤالقیس و لبید از تطابق لفظ و معنی و موسیقی حروف بیشتری بهره جسته اند و تأثیر چیدمان حروف در شعر این دو شاعر، به ویژه در وصف طبیعت، بیش از بقیه است. شاید دلیل این مسئله، وجود تعداد بیشتر ابیات وصفی مربوط به طبیعت در معلقه های ایشان و توجه زیاد این دو شاعر به طبیعت نسبت به دیگر اصحاب معلقات سبع باشد. عنتره و عمرو بن کلثوم نیز از موسیقی رزمی برخاسته از چینش هجایی و حروف، به بیشترین میزان استفاده کرده اند و موسیقی ابیات آنها در توصیف صحنه های نبرد، ملموس تر است؛ زیرا این دو شاعر، حروفی را به کار برده اند که در کنار یکدیگر، صدای به هم خوردن شمشیر ها و نیزه ها، و هیاهوی جنگ را تداعی می کنند. در مقابل شعر این شاعران، ابیات وصفی طرفه، زهیر و حارث از موسیقی حروف، بهره ای کمتر دارد و تطابق لفظ و معنا در شعر این سه شاعر، نسبت به بقیه، کمتر است. این مسئله دو دلیل مهم دارد: نخست آنکه این سه شاعر، در مقایسه با امرؤالقیس و لبید، به توصیف-های حسی طبیعت، چندان توجهی نکرده اند و دوم اینکه این شاعران، موسیقی شعر خود را بیشتر در وزن عروضی قرار داده اند.
بررسی تاثیر بازخورد شفاهی بر مهارت نگارش زبان آموزان و نگرش زبان آموزان نسبت به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از محققان معتقدند باز خورد شفاهی ، یکی از بهترین روش های دادن باز خورد به زبان آموزان در کلاس های نگارش زبان خارجی است. نتایج برخی تحقیقات اخیر نشان میدهند که استفاده از باز خورد شفاهی، فرایند عرضه باز خورد را آسان تر و کامل تر میکند؛ از این روی، در پژوهش حاضر کوشیده ایم تا تأثیر باز خورد شفاهی را در مقایسه با باز خورد نوشتاری در تقویت مهارت نگارش زبان آموزان بررسی کنیم؛ همچنین دیدگاه زبان آموزان را درباره باز خورد شفاهی بررسی کرده ایم. برای انجام دادن پژوهش، سی دانشجوی دختر و پسر داوطلب شرکت در آزمون آیلتس را برگزیدیم و آنها را به دو گروه تقسیم کردیم. با وجود شیوه یکسان آموزش، گروه اول، باز خورد شفاهی و گروه دوم، باز خورد نوشتاری دریافت کرد. نتایج این پژوهش، بیانگر آن است که گروه اول در مقایسه با گروه دوم، در مهارت نگارش، بیشتر پیش رفت کرده اند؛ همچنین تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج مصاحبه با دانشجویان نشان می دهد که در کل، آنها درباره باز خورد شفاهی، دیدگاهی مثبت دارند.
بینامتنیت در شعر صلاح عبدالصبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات معاصر عربی، مجموعه ای از مفاهیم نو را در بر دارد که برخی از آنها را از غرب گرفته است. یکی از این مفاهیم، بینامتنیت است که در زبان عربی، واژه «تناص» معادل آن است. بینامتنیت، رویکردی فرهنگی- اجتماعی است که در همه حوزه ها به ویژه ادبیات، رسوخ کرده و دگرگونی هایی شگرف را به وجود آورده است و شاعران معاصر عرب نیز از آن بهره برده اند. در این نوشتار، بر آنیم که بینامتنیت را در شعر صلاح عبد الصّبور، شاعر نو پرداز مصری، با تحلیل محتوا و تکیه بر ابیات او، بررسی و تجزیه و تحلیل کنیم و نمود های آن را در سه محور بینا فرهنگی ، مکالمه گرایی و نشانه شناسی واکاویم. در این مقاله، از تأثیر منابع فرهنگ خودی مانند قرآن کریم در گسترش امید، و ابوالعلاء المعرّی در تبیین اهمیت خرد، بر عبد الصّبور و نیز تأثیر فرهنگ بیگانه مانند تی. اس. الیوت در رواج اندیشه واقع گرایی او سخن گفته ایم و در ادامه، نگاه جامعه شناختی وی را در بیان و اصلاح مسائل و مشکلات اجتماعی، بررسی و تجزیه و تحلیل کرده ایم.
تحلیل و بازخوانی چند غزل مولانا بر مبنای نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارل گوستاو یونگ در مطالعه روان، به هنر و از جمله ادبیات، توجه فراوان کرده است. او شیوه آفرینش هنری را به دو بخش روان شناسانه و دیدهورانه تقسیم کرده است. شیوه روان شناختی، از خود آگاهی سر چشمه می گیرد، تجربه های عادی و جاری زندگی را در بر دارد و نسبت به شیوه دیدهورانه، منطقیتر به نظر می رسد؛ اما شیوه آفرینش دیدهورانه، از ناخود آگاه برخاسته و فراتر از عقل، اندیشه و درک آدمی است. در این مقاله، نخست در مقدمهای، ارتباط هنر ادبیات و علم روان شناسی و مکتب روانکاوی یونگ را بررسی کرده ایم و سپس شیوه آفرینش هنری دیدهورانه را در دو بخش شعر دیده ورانه و شاعر دیدهور، در چند غزل مولوی، تحلیل و بررسی کرده ایم. به باور نگارندگان، شیوه دیدهورانه یونگ، همان شیوه الهام گونه ای است که در سرودن غز لها، بر مولانا عارض شده است. این شیوه، سیر و روندی را طی میکند؛ یعنی نخست مکاشفه صورت میگیرد؛ سپس به سبب ظرفیتی که در شاعر، برای جذب الهام و تمهید شهود، وجود دارد، شعر ایجاد می شود؛ اما از آنجا که این نوع شعر در وضعیتی خاص شکل می گیرد، زبانش مبهم است و قابلیت تأویل پیدا می کند؛ از این روی، هنرمند دیدهور (در اینجا، مولانا) هم انسانی جمعی است و هم انسانی فرو رفته در دامنه تناقض.
تاثیر جنسیت بر نوع و میزان بهره گیری از راهبردهای فراگیری واژگان زبان انگلیسی در بین دانشجویان منطقه پنج دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فضای یاد گیری، فرا گیران مختلف راه بردهایی متفاوت را به کار می گیرند که مبتنی بر تجربه های آموزشی آنها در گذشته است. این تنوع راه بردی، خود ناشی از عواملی چون نگرش، انگیزه، سن، شخصیت، رشته تحصیلی و جنسیت است. در پژوهش حاضر، تأثیر جنسیت را بر نوع و میزان بهره گیری از راه بردهای یاد گیری واژگان زبان انگلیسی از سوی دانشجویان منطقه پنج از دانشگاه آزاد اسلامی بررسی کرده ایم و بدین منظور، سی صد پرسش نامه شامل پنجاه راه برد (در شش گروه حافظه ای، شناختی، ترمیمی، یاد افزایی، عاطفی و اجتماعی) را بین دانشجویان دختر و پسر مراکز دانشگاهی اراک، خمین، همدان، ملایر، بروجرد و درود، بدون در نظر داشتن معیاری جز جنسیت توزیع کرده ایم؛ سپس 180 پرسش نامه متعلق به پسران و 114 پرسش نامه متعلق به دختران را تحلیل کردیم و به ترتیب، میانگین بهره گیری 88/2 و 81/2 را در مقیاسی پنج درجه ای به دست آوردیم که تفاوتی معنا دار را نشان نمی دهد. دیگر فرضیه های سوی گیر تحقیق و مربوط به شش دسته کلی از راه برد های یاد گیری واژگان انگلیسی نیز با اعمال آزمون t با میزان خطای قابل قبول 05/0 رد شدند. تنها پنج راه برد، حاکی از تفاوت کاملاً معنا دار میان دو گروه جنسیتی بودند؛ بنابر این، بر اساس یافته های این پژوهش، جنسیت بر میزان و نوع راه برد های یاد گیری مورد استفاده، چندان تأثیری ندارد؛ به علاوه، میانگین بهره گیری عمومی 85/2 از این راه برد ها شاخص مطلوبی نیست و اهمیت آموزش درست راه برد های یاد گیری واژگان را در کلاس های فراگیری زبان انگلیسی نشان می دهد.
فارسی کنونی به عنوان یک زبان جنسیت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، زبان فارسی کنونی را از منظر علم جامعه شناسی زبان به عنوان زبانی جنسیت گرا بررسی کرده ایم. فرضیه این پژوهش، آن است که اگرچه زبان فارسی کنونی مانند زبان هایی جنسیت گرا همچون انگلیسی، آلمانی، فرانسه، و... از نظر نحوی ، از نوع جنسیت گرا نیست، در برخی موارد، کار برد این زبان در حوزه زبانی واژگان ، ساخت واژه و گاه از نظر معنایی و استعاری ، جنسیت گرا بودن آن را آشکار می کند؛ بنابر این، در راستای اثبات این فرضیه، شواهد زبانی متعددی را از طریق ضبط گفتار فارسی زبانان، و خواندن روز نامه ها و مجلات و... جمع آوری کرده و پس از طبقه بندی منظم، آنها را تجزیه و تحلیل کرده ایم؛ در ادامه، متغیر یا متغیر های زبانی- اجتماعی مؤثر در باز تاب مسئله تبعیض جنسی را در زبان فارسی کنونی، از طریق تهیه پرسش نامه منظم یافته ایم.
ساخت سببی ریشه ای، تک واژی و کمکی در ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اهمیت ساخت سببی- که جزء جهانی هاست- و نیز انجام شدن پژوهش های گسترده درباره این گونه ساخت ها در زبان های دیگر، تحقیق درباره ساخت سببی ریشه ای، تک واژی و کمکی ترکی آذری، محدود به بررسی های سنتی است، و توصیف ها به افزوده شدن تک واژ سببی دئر (dir) به پایه های فعلیای چون قاچ دیرماق (qaçdirmaq)، یعنی دواندن/ دوانیدن و یاتدیرماق (yatdirmaq)، یعنی خواباندن/ خوابانیدن اختصاص دارند؛ بنابر این، در پژوهش حاضر، به بررسی معنایی، نحوی و کار برد شناختی ساخت سببی ریشه ای، تک واژی و کمکی در چهار چوب دستور نقش و ارجاع می پردازیم. مهم ترین نتایج حاصل از این بررسی به شرح ذیل است:
الف) سببی های ریشه ای، تک واژی و کمکی، القا کننده سببی مستقیم هستند؛
ب) فعل ها بیشتر، فرایند های مفید و دست آورد را نشان می دهند؛
ج) ساخت های سببی در حالت بی نشان، دارای تأکید محمولی هستند؛ ولی در حالت نشان دار هم می توانند تأکید محدود و هم نوع جمله ای را داشته باشند.