مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی میزان ساختارهای کلامی ادب موردِ استفاده دانشجویان، با توجه به جایگاه اجتماعی مخاطب بر مبنای نظریه لیکاف (Lakoff, 2004) می پردازد. داده های پژوهش، پس از فرستادن پرسش نامه برخط به دانشجویان و بررسی پاسخ های 100 دانشجوی دختر و 100 دانشجوی پسرِ 18 تا 30 ساله گردآوری شدند. سنجش میزان ادب، بر اساس تعداد و نوع ساختار های موردِ استفاده هر یک از دانشجویان در رویارویی با افرادی که در محیط دانشگاهی جایگاه های اجتماعی مختلفی داشتند، انجام گرفت. مخاطب های تعاملات، بر پایه جایگاه اجتماعی خود در دانشگاه به چهار گروه دسته بندی شدند. برای بررسی نقش جایگاه اجتماعی افراد در پاسخ به درخواست در محیط دانشگاهی از آزمون تحلیل واریانس بهره گرفته شد و برای بررسی میزان بهره گیری دختران و پسران از پاسخ های مؤدبانه از آزمون مقایسه ای دو گروه مستقل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میزان ادب موردِ استفاده دختران و پسران دانشجو تحتِ تأثیر جایگاه اجتماعی مخاطب گفت وگو قرار داشته و با تنزل جایگاه اجتماعی مخاطب، استفاده از ادب نیز در برابر آن ها کاهش می یابد. مقایسه میزان بهره گیری دختران و پسران از ادب نشان داد که دختران و پسران از میزان ادب تقریباً یکسانی در برابر مخاطب ها بهره می گیرند. در تعاملات تک جنسیتی، تفاوت چندانی بین کاربرد میزان ادب در بین دختران و پسران وجود نداشت، ولی هر دو گروه در برخورد با پسران مؤدب تر بودند.
الگوهای گفتمانی بین قضات و متهمان در دادگاه های کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفِ این پژوهش، کاربرد الگوهای گفتمانی مک منامین (McMenamin, 2002) - الگوهای تجویزی، توصیفی و آماری- برای بررسی انحراف از معیارهای گفتمانی مابین قضات و متهمان در دادگاه کیفری بود. داده های پژوهش، به روش نمونه گیری تصادفی منظم گردآوری شدند. این داده ها، مشتمل بر 27 فایل کوتاه تصویری پنج دقیقه ای بودند که از بین 54 پرونده کیفری قتل، درگیری، کلاه برداری، جعل امضا، دزدی، و تجاوز به عنف انتخاب شده و از رسانه صدا و سیما و در برنامه 20:30 پخش شده بودند. سپس، داده های موردِ اشاره به صورت نوشتاری درآمدند. همه جمله های قضات و متهمان از نظر فراوانی رعایت، تغییر و انحراف در کلامِ معیار از منظر الگوهای تجویزی، توصیفی و آماری شمارش و دسته بندی شدند. در پایان، روشن شد که انحراف از این الگوها، نقش تعیین کننده ای در ارزیابی عملکرد این دو گروه بر عهده دارد. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد گفتمان قضات و متهمان از نظر تغییر در زبان معیار تفاوت معناداری با هم دارند. ولی در رعایت زبان معیار و انحراف از آن در معیارهای تجویزی، توصیفی و آماری بین گفتمان قضات و متهمان اختلاف معناداری مشاهده نشد. یافته ها نشان داد که قضات و متهمان روابط قدرت را در گفتمان های خود به کار برده اند تا هویت خود را نشان دهند، ولی قضات از نشانگرهای بیشتر قدرت مانند تحکم، صدای بلند و حرکات دست و صورت بیش از متهم ها سود جسته اند.
بررسی ساخت کُنایی در لهجه طرقی از گویش راجی: انگاره صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، بر پایه انگاره صرف توزیعی و با تمرکز بر لهجه طرقی از گویش راجی، اشتقاق ساخت کنایی را از دو منظر مطابقه و حالت تحلیل کرده ایم. به این منظور، نخست با استدلال هایی نحوی از فرضیه پژوهش مبنی بر حضور فرایند مطابقه و هم تصریفی بین واژه بست های ضمیری غیر فاعلی و واژه بست های مطابقه پشتیبانی کرده ایم. سپس، مطابقه چندگانه را عهده دار ایجاد الگوی کنایی در ساختمان فعل ها و جمله های طرقی دانسته ایم. در این فرایند، هسته گروه زمان (T) دربردارنده دو دسته مشخصه با عنوان وند مطابقه و واژه بست مطابقه (با ویژگی مقوله ای Dو مشخصه ERG) است. اگر پس از محاسبه نظام مطابقه، الگوی حالت کنایی- مطلق تعیین شود، زنجیره <v/voice + Stem> شکل می گیرد. در نتیجه، واژه بست مطابقه که به دلیل هم تصریفی با همتای واژه بست غیر فاعلی خود، امکان پیاده سازی الگوی کنایی در میزبان گزینی را دارد، بر مبنای اصل بهتر مشخص بودگی، با فرایند قلب صرفی، درج واژگاهی می شود. برآیند قلب صرفی نیز تظاهر شکل پیش فرض سوم شخص مفرد در پایان فعل است. از سوی دیگر، در الگوی فاعلی-مفعولی نیز وند مطابقه به سبب اصل فرومشخص شدگی و شرط دگرجای، برنده رقابت درج در پایانِ فعل می شود.
بررسی صورت آوایی واژه های جمع مختوم به همخوان در گویش قاینی بر پایه نظریه بهینگی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه جمع در گویش قاینی در اسم های مختوم به همخوان به صورت [-u] بازنماییِ آوایی دارد. صورت زیرساختی نشانه جمع در قاینی فارسی بر خلاف فارسی معیار که /-hA» یا «ان/ -An» بوده، فقط پسوند /-An/است. این صورت زیرساختی تحت تأثیر دو فرایند واجی افراشتگی پیش خیشومی و حذف /n/ پایانی به صورت روساختی [-u] تغییر می کند که نمونه ای از تعامل تیره عکس زمینه برچین به شمار می آید. در مواردی که واژه یا تکواژی به اسم جمع افزوده شود، /n/ نشانه جمع با وجودِ فراهم بودن شرایط آن، حذف نمی شود. این عدم حذف /n/ پایانی پیامد تعامل فرایندهای حذف همخوان /n/ پایانی و حذف کسره اضافه /e/ است که نوعی تعامل عکس زمینه چین به شمار می آید. هدف این پژوهش، توجیه این تعامل های تیره در چارچوب نظریه بهینگی است. ولی از آن جاکه رویکرد بهینگی موازی از عهده تبیین این تعامل های تیره بر نمی آید، از رویکرد بهینگی لایه ای بهره جسته ایم.
تأثیر دوزبانگی بر رشد زبانی: شواهدی از کودکان دوزبانه کردی کلهری و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر پدیده دوزبانگی بر رشد زبانی دانش آموزان دو زبانه کردی ( گویش کلهری) و فارسی زبان پایه اول تا سوم ابتدایی در شهر کرمانشاه انجام گرفته است. برای انجام این پژوهش، 120 دانش آموز پسر و دختر پایه اول، دوم و سوم ابتدایی شهر کرمانشاه انتخاب شدند. آزمودنی های هر پایه تحصیلی شامل 40 نفر -یک گروه 20 نفره تک زبانه کرد و یک گروه 20 نفره دوزبانه- از دانش آموزان پسر و دختر بودند. به منظور ارزیابی رشد زبانی آزمودنی ها، از دو آزمون رشد زبانی تُلد و آزمون نمونه گفتار پیوسته استفاده شد. تحلیل آماری داده ها نشان داد که عملکرد دانش آموزان دوزبانه پایه اول در همه خرده آزمون های آزمون تُلد و نمونه گفتار پیوسته دچار تأخیر است (05/0P <). در پایه دوم، اختلاف معناداری بین عملکرد دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه ها وجود نداشت. در پایه سوم، تحلیل آماری نشان داد که تفاوت عملکردی بین دانش آموزان تک زبانه و دوزبانه در خرده آزمون های درک دستوری، تکمیل دستوری، تمایزگذاری واژه، تحلیل واجی و شاخص ِمیانگین طول پاره گفتار معنادار نیست (05/0P >). با این حال، دوزبانه ها در مقایسه با تک زبانه ها در خرده آزمون های واژگان تصویری، واژگان ربطی، واژگان شفاهی، تقلید جمله، تولید واژه و شاخص غنای واژگانی از عملکرد بهتری برخوردار بودند و اختلاف عملکرد آن ها معنادار بود (05/0P <). همچنین، یافته ها نشان داد که دوزبانگی بر رشد زبانی کودکان تأثیر مثبت دارد. با این وجود، به نظر می رسد که چندین عامل مانند میزان تسلط دوزبانه ها به هر دو زبان، میزان در معرض بودن و به کارگیری دو زبان در محیط های گوناگون، رده های زبانی، آموزش، و عواملی از این قبیل، می توانند در تأثیر دوزبانگی بر رشد زبانی دخالت داشته باشند.
تعیین معانی فعل «زدن»: تحلیل الگوهای پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل الگوهای پیکره ای، روشی برای بررسی معنا و قالبِ افعال در زبان است که در بررسی زبان های گوناگونی مانند انگلیسی، اسپانیایی و ایتالیایی به کار رفته است. از آن جایی که در زبان فارسی از ساخت افعال سبک، استفاده گسترده ای می شود، در پژوهش حاضر کاربرد این روش در زبان فارسی و در مورد فعل «زدن»- یکی از پربسامدترین فعل های سبک زبان فارسی- مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو، با استفاده از داده های مستخرج از پیکره زبان فارسی بیجن خان، در مرحله نخست، فهرستی از پایه هایی که همراه فعل سبک «زدن» به کار می روند، در پیکره تهیه گردید. سپس، روش تحلیل الگوهای پیکره ای بر روی این پایه ها به کار برده شد. با استفاده از 600 کاربرد ساختاری متفاوت و در حدود 500 معنای مختص به آن ها، چهار کاربرد برای فعل زدن از یک دیگر تمیز داده شد. در نتیجه در این مقاله، افزون بر کاربرد «زدن» به عنوان فعل سنگین و فعل سبک، دو کاربرد جدید در داده های به دست آمده از پیکره زبانی معرفی می گردد: نخست، [نوع معنایی] + فعل سبک «زدن»؛ و دوم، عبارت فعلی حاوی فعل سبک «زدن» که یک چارچوب معنایی را تشکیل می دهد و با افزوده شدن یک جزء معنایی متغیر، که معمولاً یک صفت است، معنای آن کامل می شود.
توزیع پی بست های ضمیری کردی موکری در گروه فعلی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه بست ها به عنوان عناصری که پل ارتباطی میان حوزه های مختلف دستور زبان بوده و به شیوه های مختلف به میزبان خود پیوسته می شوند، مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته اند. از این رو، تعامل آن ها با میزبان هایی از مقوله های گوناگون و قرارگیری در جایگاه دوم با توجه به نوع حوزه عملکردشان جالب توجه است. مانند دیگر زبان های ایرانی، کردی موکری نیز به نظام واژه بستی مجهز است و واژه بست ها در زبان موردِ اشاره از قابلیت حرکت بالایی برخوردارند. مقاله پیش رو، در تلاش است تا پس از شناسایی پی بست های ضمیری در نظام واژه بستی کردی موکری، جایگاه آن ها را به کمک محدودیت های نظریه بهینگی در گروه فعلی تعیین نماید. در این مقاله، نخست، پی بست های ضمیری در نظام واژه بستی کردی موکری شناسایی می شوند. سپس، به بررسی توزیع و نقش های مختلف این واژه بست ها در زبان موردِ اشاره پرداخته می شود. پس از آن، جایگاه پی بست های ضمیری در حوزه های فعلی -گروه فعلی دارای جزءِ پیش فعل یا پیش وندهای منفی ساز ( n æ -, na- ) و پیش وندهای التزامی و امری ( bi- ) و گروه فعلی بدون جزءِ پیش فعل- به کمک محدودیت های نظریه بهینگی مورد بررسی قرار می گیرد. محدودیت های «عدم حضور واژه بست در ابتدای حوزه»، «حفظ یکپارچگی میزبان» و«حضور واژه بست چپ ترین لبه حوزه» در تعیین جایگاه واژه بست نقش دارند. این مقاله بر آن است تا به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: نخست اینکه، آیا محدودیت های نظریه بهینگی کفایت لازم در تعیین جایگاه واژه بست را دارند؟ دوم آنکه، آیا در نتیجه رقابت محدودیت های مذکور واژه بست در جایگاه دوم قرار می گیرد؟. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای انجام شده است. در گردآوری داده ها از شمّ زبانی نگارنده اصلی مقاله به عنوان گویشور کردی موکری و نیز گویشوران این زبان بهره گرفته شد. افزون بر این، از کتاب ها، مجله ها و نوشتارهای وب گاه ها یادداشت برداری شد و حدود 10 ساعت صدای گویش وران گویش مورد نظر ضبط گردید.
زمینه های پیدایش ترجمه جعلی و شبه ترجمه در فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو بر آن است تا با واکاوی ترجمه های جعلی و شبه ترجمه های معاصر، مهم ترین دلایل پیدایش این آثار را در زبان فارسی روشن کند. پیدایش این گونه آثار نه به شکل تألیف، بلکه با نقاب ترجمه در زبان فارسی، ما را بر آن داشت تا با روش اسنادی، این متن ها را با توجه به عامل برون متنی بافت و با رویکرد توصیفی و مقصد-محورِ توری (Toury, 1995) بررسی کنیم. بررسی چرایی عرضه این آثار نشان می دهد گذر از سد ممیزی و تیغ سانسور در زمانه های مختلف به ویژه پیش از انقلاب، از جمله مهم ترین دلایل پیدایش این آثار بوده است. چراکه معمولاً آستانه تحمل حکومت ها در انتشار دیدگاه های ناهمخوان و نقدهای تند یا انتشار مطالبی برای برانگیختن مخاطب به انجام کنش سیاسی، به ویژه اگر در پیوند با فرهنگ و جغرافیایی دیگر و برای مخاطبی دیگر باشد -و از رهگذر ترجمه به فرهنگ مقصد راه یابد - بالاتر است. همچنین، عامل مؤثر دیگر در پدید آمدن ترجمه های جعلی و شبه ترجمه جایگاه کانونی ترجمه در نظام ادبی فارسی در دوره معاصر و به دنبال آن جذب مخاطب بیشتر و در نتیجه کسب درآمد اقتصادی بالاتر بوده است. از دیگر دلایل خلق این آثار آفرینش، شخصیت (پرسوناژ) جایگزین برای نویسنده، ستایش یا بدگویی از چهره ها و گروه های سیاسی، تغییر اسلوب در نویسندگی یا سرایش شعر، بیم از ناکامی در مسیر فعالیت ادبی و محدودیت در شخصیت پردازی در برخی گونه های ادبی فارسی را می توان نام برد.
معادل یابی عناصر فرهنگی در ترجمه ابن عربشاه از مرزبان نامه بر اساس الگوی ایویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه متون ادبی به عنوان پویاترین جریان در ادبیات، بیش از گونه های دیگر دربردارنده عناصر فرهنگی و بومی است. این امر جایگاه خاصی در پژوهش های ترجمه از منظر نظریه پردازی و راهکارهای ترجمه یافته است. حکایت های مرزبان نامه از جمله متن های برجسته ادبی در ادبیات فارسی است که از عناصر و مقوله های فرهنگی پرشماری برخوردار است که در فرایند بازگردانی، مترجم را با چالش های فراوانی روبه رو می کند. این کتاب در سال 852 قمری با نام «فاکهه الخلفاء و مفاکهه الظرفاء» به قلم ابن عربشاه و با رویکردی مقصدمحور به زبان عربی ترجمه شده است. از آن جاکه انتقال تمام لایه های معنایی یک واژه از زبانی به زبان دیگر کار دشواری است و نمی توان برای هر یک از عناصر فرهنگی در زبان مقصد معادل دقیقی یافت، تبیین هر واژه متناسب با قلمرو معنایی و مضمون فرهنگی نیازمند راهبردهای جامع و متنوع است. بر این مبنا، الگوی ایویر (Ivor, 1991) اساس کار پژوهش پیشِ رو قرار گرفت. ایویر (همان) برای بازگردانی عناصر فرهنگی راهبردهایی مانند وام گیری، تعریف، ترجمه تحت اللفظی، جایگزینی، واژه سازی و حذف ارائه نموده است. پژوهش پیشِ رو، کوشیده به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر الگوی ایویر (همان)، شیوه های برگردان و معادل یابی عناصر فرهنگی مرزبان نامه را در ترجمه ابن عربشاه نقد و تحلیل کند. با توجه به گستردگی حجم کتاب، باب هفتم، هشتم و نهم آن به عنوان پیکره پژوهش مورد بررسی قرارگرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که مترجم در برگردان و بازآفرینی عناصر فرهنگی بیشتر از شیوه تلفیقی بهره برده و با کاربست این رویکرد، زمینه را برای خواننده عرب زبان در قالب فهم جهان متنی ناآشنا فراهم ساخته و سبب خوانایی ترجمه او شده است.
نقش های معنایی حالت دستوری «به ای» در زبان روسی و روش های بیان آنها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان روسی حالت «به ای» یکی از شش حالت دستوری به شمار می آید. با کمک حالت «به ای» پنج نقش معنایی یعنی پذیرنده، پذیرنده اطلاعات، تجربه گر، بهره ور/زیان دیده و عضو دوم رابطه، بیان می شوند. از آن جایی که زبان فارسی فاقد مقوله «حالت» است، ابزارهای نحوی دیگری را برای بیان مفاهیمی که در زبان روسی با حالت «به ای» نمایانده می شوند، به کار می برد. در مقاله حاضر، با بهره گیری از روش های زبان شناختی، از قبیل روش تحلیل مقابله ای، روش تحلیلی-توصیفی و همچنین در چارچوب نظریه ظرفیت، کوشیدیم تا روش های اصلی بیان پنج نقش معنایی را به زبان فارسی ارائه دهیم. در زبان فارسی این نقش های معنایی وابسته به نوع و معنایِ هسته خود، به روش های مختلف بیان می شوند. پذیرنده، پذیرنده اطلاعات در صورتی متمم فعل عمل کنند، اغلب به صورت مفعول غیر مستقیم بیان می شوند. بهره ور/زیان دیده وابسته به معنای فعل، می تواند به سه روش زیر بیان می شود: مفعول غیر مستقیم، مفعول مستقیم و متمم اضافه ای. هنگامی که نقش های معنایی پذیرنده، پذیرنده اطلاعات و بهره ور/زیان دیده متمم اسم به شمار می آیند، در زبان فارسی این نقش ها بر عهده گروه حرف اضافه ای است که در نقش وابسته پسین گروه اسمی عمل می کند. هنگامی که تجربه گر متمم فعل و قید گزاره ای باشد، به صورت ضمیر متصل در جمله غیر شخصی یا به صورت فاعل در جمله شخصی بیان می شود. اگر تجربه گر متمم صفت کوتاه باشد، در زبان فارسی، آن نقش مفعول غیر مستقیم را ایفا می کند. نقش معنایی عضو دوم رابطه وابسته به نوع و معنای هسته خود، به صورت متمم اضافه ای، مفعول غیر مستقیم، مسند و وابسته پسین گروه اسمی بیان می شود.