بازتحلیل واژگانی، یکی از جلوه های بومی سازی است که در اثر ناآگاهی افراد از ریشه واژه، رخ می دهد. در بازتحلیل واژگانی، جزئی از وام واژه بر اساس شباهت ظاهری، با یک تکواژ یا واژه مشابه، اشتباه گرفته می شود و با آن جایگزین می شود. پدیده بومی سازی در هر زبانی با توجه به قواعد خاصِ آن زبان، شکل ویژه ای به خود می گیرد و در پی آن نامی مرتبط با اسم همان زبان، بر آن گذارده می شود. بنابراین دراین مقاله، بومی سازی وام واژه ها در زبان فارسی، «فارسی سازی» نام گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی ساختاری بازتحلیل واژگانی به عنوان یکی از روش های ویژه فارسی سازی و دسته بندی آن بر پایه ساختارِ ارائه شده است. در همه موارد بازتحلیل واژگانی، سه مؤلفه مشترک (وام واژه، بوم واژه، و ویژگی های معنایی وام واژه) وجود دارد و بین این سه مؤلفه نیز سه رابطه (دال و مدلولی، شباهت صوری، و ارتباط مصداقی) حاکم است. رابطه سوم، یعنی ارتباط مصداقی بین مفهوم وام واژه و بوم واژه بر اساس شکل، کارکرد و یا معنای وام واژه که در مؤلفه سوم نمایان شده است، تغییر می کند. بر همین اساس، پدیده بازتحلیل به انواع بازتحلیل صوری، بازتحلیل نقشی و بازتحلیل معنایی گروه بندی می شود و ضمن ارائه نمونه هایی، هرکدام جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد.