مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با تکیه بر دیدگاه چندسطحیِ استعاره، به بررسی استعاره های مفهومی کرونا از دیدگاهی شناختی پرداخته است. به این منظور، با استفاده از روشی پیکره بنیاد، ۹۳۲ عنوان خبری به دست آمده از عنوان های شبکه خبری کردپرس مابین سال های ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ بررسی شدند. گفتنی است همه عنوان های خبری مورد بررسی دربرگیرنده واژه کرونا بودند. سپس، با بهره گیری از دیدگاه های کوچش در پیوند با استعاره مفهومی، حوزه های مبدأ هر یک از عنوان های خبری مشخص شد. در گام بعدی، با استفاده از دیدگاه چندین سطحی کوچش، نگاشت های بین دو حوزه مبدأ و مقصد در چهار سطح طرحواره تصویری، ماتریس حوزه، قاب حوزه و فضای ذهنی برای استعاره های کردی مشخص شد. این چهار سطح طرحواره تصویری، حوزه، قاب و فضای ذهنی با یک دیگر سلسله مراتبی از جزئیات درون خود را به صورت طرحواره در ذهن افراد تشکیل می دهند. سلسله مراتب به این صورت است که در بالاترین سطح طرحواره تصویری و در پایین ترین سطح فضای ذهنی قرار دارد. سطح های حوزه و قاب نیز به ترتیب از بالا به پایین، بین دو حوزه طرحواره و فضای ذهنی قرار دارند. ویژگی هایی که به صورت مشترک بین دو حوزه مبدأ و مقصد وجود دارد، سبب نگاشت بین مفاهیم انتزاعی و عینی می شود. در نهایت، حوزه هایی همچون بلا، عامل مرگ، حرکت، جنگ، رکوردزدن به عنوان مهم ترین حوزه های به کاررفته در استعاره های مفهومی مرتبط با بیماری کرونا در زبان کردی سورانی شناخته شدند. همچنین، با در نظر گرفتن تأثیر کلام بر نحوه نگرش افراد جامعه، به تحلیل نوع کاربرد های استعاره های بیان شده در عناوین خبری پرداختتیم.
بررسی پیکره بنیاد سازماندهی در نوشتار استدلالی فارسی آموزان: تلفیق دو رویکرد ساختار بلاغی و حرکت بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی سازماندهی یا پیوستگی در متن های فارسی آموزان است. سازماندهی ارتباط ایده ها در متن و انسجام، مرتبط با ارتباط بنده است. از میان رویکردهای گوناگون، دو رویکرد ساختار بلاغی مان و تامپسون Mann & Thompson , 1988)) و حرکت بلاغی سوالز (Swales, 1990) نسبت به دیگر رویکردها برای تحلیل پیوستگی تولیدات نوشتاری زبان آموزان مزایایی دارند و هر کدام دارای کاستی هایی هستند که رویکرد دیگر آن را از بین می برد. از این رو، در پژوهش حاضر این دو رویکرد با هم دیگر تلفیق می شوند تا با روشی کارآمد نوع پیوستگی و میزان و خطای آن در متن های نوشتاری فارسی آموزان بررسی شود. در این پژوهش، تعداد 39 تکلیف نگارش فارسی آموزان در آزمون بسندگی بنیاد سعدی بررسی شد. سطح کیفیت نوشتاری این متن ها بر اساس روبریک بنیاد سعدی و توسط دو ارزیاب، تعیین گردید. سپس ساختار یک متن استدلالی مورد انتظار ارزیابان، براساس نظرسنجی از 10 ارزیاب آموزش دیده با روبریک تعیین شد. متن ها براساس این ساختار و ایده های اصلی یک متن استدلالی (مقدمه-بیان مسأله-پرداختن به دیدگاه ها- موضع گیری و جمع بندی) برچسب گذاری شدند. یافته ها نشان می دهند که فارسی آموزان متن های خود را با همه ایده های اصلی سازماندهی و ایده ها را پشتیبانی می کنند، ولی متن های با سطح کیفی بالاتر، بیشتر احتمال دارد که بخش مقدمه داشته باشند. همچنین، بخش مقدمه ، بیان مسأله و موضع را پشتیبانی کنند و کمتر بخش جمع بندی را در بر می گیرند. افزون بر این، میزان بندهای بی ربط نیز در متن آن ها کمتر است. میان کیفیت نوشتاری متن ها و نوع سازماندهی آن ها رابطه معنا دار فقط در شش متغیر موردِ اشاره دیده می شود.
بررسی گفتمان کودکان اوتیستی برپایه فرانقش بینافردی و متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی گفتار کودکانِ 6 تا 10 ساله دارای اُتیسم بر اساس فرانقش بینافردی و متنی در نظریه نقش گرایی هلیدی (Halliday, 2014) است. دو گروه از کودکانِ سالم و دارای اُتیسم، گروه های شاهد و تجربی پژوهش را شکل می دهند که به روش تصادفیِ طبقه ای انتخاب شده اند. داده های گفتاری هر دو گروه، ثبت شده و بر اساس فرانقش بینافردی و متنی مورد تحلیل قرار گرفته است. پرسش اصلی پژوهش حاضر از این قرار است که آیا فرانقش بینافردی می تواند در بررسی جمله های افراد مبتلا به اتیسم مؤثر باشد و اینکه گفتمان افراد مبتلا به اتیسم چگونه بر اساس مدل فرانقش متنی نقش گرایی هلیدی بازنمایی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که ارتباط بینافردی در کودکانِ مبتلا به اُتیسم، به دلیل کم حرف بودن و تمایل نداشتن به برقراری ارتباط، بسیار ضعیف است. بین میزان به کارگیری مقوله وجهیت در دو گروه کودکان مبتلا به اُتیسم و کودکان سالم، تفاوت معناداری وجود دارد. هرچند که در کاربرد مقوله قطبیتِ منفی، تفاوت آشکاری بین دو گروه مشاهده نشد و هر دو گروه، به استفاده از جمله های مثبت تمایل داشتند. مبتلایان به اُتیسم، درک شفافی از مفهوم زمان نداشتند و در جمله های خود از زمان حال بیشتر بهره می بردند. از نظر وجه، وجه های اخباری و امری پرکاربرد بوده و کاربرد وجه التزامی بسیار محدود است. فاعل و نیز آغازگرها در گفتار مبتلایان به اُتیسم، اغلب واژه های ملموس و در دسترس هستند. یافته های این پژوهش می تواند برای مربیان کودکان دارای اُتیسم، روان شناسان و زبان شناسان مفید باشد.
تحلیل نظام گفتمانی تنش در نامه های امام علی(ع) به معاویه در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظام گفتمانی تنش در نامه های امام علی (ع) به معاویه می پردازد. موضع گیری گفتمانی به دلیل پویایی، نوعی جهت گیری گفتمانی بسط روابط و تعامل بین نیروهای همسو یا ناهمسو را آشکار می نمایاند. گفته پردازی، جریانی سیال است که تعامل دو گونه شناختی و عاطفی در آن سبب تولید معنا در گفتمان می شودکه سیالیت معنا و سیر تکاملی آن مدیون فرآیند تنشی گفتمان است. این شکل گیری تابع نوعی حضور نشانه معناشناختی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نامه های امام علی (ع) به معاویه با تکیه بر ساختار تنشی و عبور از شرایط گسست و پیوست گفتمانی است. برای پاسخ گویی به اتهامات و افشاگری های معاویه و تأثیرگذاری آن بر درک و فهم مخاطب است. در نظام تنشی لایه های فشاره ای و گستره ای در ارتباط و تعامل با هم نقش آفرینی می کنند و هم پیوندی سطحی از فشاره و گستره شاکله گفتمان را شکل می دهد. امیرالمومنین به منزله گفته پرداز در جریان معناسازی پویا و سیال به کنشگری فعال تبدیل می شود و حقیقت «بیعت» و «مشروعیت» خود را در نظام گفتمانی تنشی معناسازی و ارزش سازی می کند. بنابراین، امام از ساختار تنشی و زبانی خاصی جهت انتقال معنا برای شکستن نظام معنایی سلطه ی معاویه بهره برده است و معاویه را از طریق افشای اعمال، رفتارها و گفتارهای نادرست بدون صلاحیت نشان می دهد. بهره گیری از این نشانه ها سبب افزایش عاطفه در کلام و دست یابی زبان به ناممکن ترین زمان ها و مکان ها و در نتیجه اثر گذاری بیشتر بر خواننده می شود. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و تحلیلی کاربردی انجام گرفته است و بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت نظام گفتمانی نامه های «6»، «9» و «10» امام علی به معاویه از ساختار تنشی افزایشی، نزولی و صعودی پیروی می کند.
ترکیب گروهی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، ترکیب گروهی در زبان فارسی معاصر با توجه به 281 واژه (135 واژه مرکب گروهی فعلی و 146 واژه مرکب گروهی غیر فعلی) استخراج شده از فرهنگ بزرگ سخن انوری (Anvari, 2007) بررسی می شود. هدف پژوهش، مطالعه ترکیب های گروهی از جنبه هسته معنایی، هسته نحوی، نوع واژه و مقوله های سازنده در چارچوب نظری لیبر (Lieber, 2009; Lieber, 2010) است تا دسته بندی کاملی از این مقوله در زبان فارسی ارائه شود. همچنین، با مقایسه ترکیب های گروهی فعلی و غیر فعلی تفاوت ها و شباهت های این دو ساخت روشن شود. تحلیل داده ها نشان داد که ترکیب گروهی ساختی متشکل از انضمام گروه نحوی به سازه واژگانی است. سازه واژگانی در ترکیب های گروهی فعلی، هسته و در ترکیب های گروهی غیر فعلی بسته به نوع ترکیب، هسته و یا غیر هسته است. ترکیب های گروهی با توجه به ساختار و هسته نحوی برگرفته از فعل یا غیر فعل شامل دو طبقه فعلی و غیر فعلی می شوند. برخلاف ترکیب های گروهی فعلی که به لحاظ هسته نحوی فقط هسته پایانی هستند، ترکیب های گروهی غیر فعلی می توانند هسته آغازین، هسته پایانی و یا فاقد هسته باشند. از نظر هسته معنایی، ترکیب های گروهی فعلی درون مرکز هسته پایانی و برون مرکز هستند و به انواع موضوعی، افزوده ای و وصفی دسته بندی می شوند، حال آنکه نوع غیر فعلی فقط برون مرکز هستند. داده ها تأییدی است بر اینکه از نظر نوع واژه، صفت های مرکب گروهی فعلی و غیر فعلی فراوانی بیشتری در مقایسه با اسم ها و قیدهای مرکب گروهی فعلی و غیر فعلی دارند. از نظر نوع سازه های تشکیل دهنده، ترکیب غیر فعلی تنوع بیشتری در مقایسه با فعلی دارد. نیز در هر دو نوع ترکیب، گروه حرف اضافه ای فراوانی بیشتری در مقایسه با گروه های نحوی اسمی و صفتی در ساخت ترکیب های گروهی دارد.
زباهنگ ناسزا در رمان نوجوان بر اساس رویکرد هایمز(مطالعه موردی مجموعه آبنبات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از گونه های زبان در فرهنگ عامیانه ناسزا است که بخش جدایی ناپذیر فرهنگ و زبان آدمی بوده و هست و از آن می توان به عنوان زباهنگ یادکرد. «زباهنگ» درحقیقت نمایش فرهنگی از یک زبان است و رابطه بین زبان و فرهنگ را نشان می دهد. در این میان، یکی از شیوه های رایج زبانی، داستان طنزآمیز است که منبع مناسبی برای شکل گیری فرهنگ در جامعه است و می توان با بررسی زبان داستان، فرهنگ آن جامعه را بررسی کرد. بر این اساس، پژوهش حاضر، به بررسی زباهنگ ناسزا در مجموعه طنز «آب نبات» نوشته مهرداد صدقی پرداخته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی با هدف طبقه بندی محتوایی ناسزاها و تحلیل انگیزه استفاده از آن ها به بیان کارکردهای ناسزا پرداخته است تا نشان دهد استفاده از ناسزا در این مجموعه طنز متناسب با نوع اثر و مخاطب آن است یا خیر؟ برای انجام این پژوهش، نخست با مطالعه سه جلد رمان آب نبات، دویست و پنجاه ناسزا گرد آوری شد و سپس داده ها بر پایه الگوی هایمز (Hymes, 1967) تحلیل شد. از جمله یافته های این مقاله این است که کارکردهای طنز در این داستان بیشتر شامل طنز، خشم، سرزنش و تحقیر است که نشان می دهد نویسنده از ناسزا فقط برای طنزآمیز کردن متن استفاده نکرده است ولی طنز مهم ترین انگیزه نویسنده از به کارگیری طنز است. اگرچه ناسزا در آثار طنز امری طبیعی است؛ ولی با توجه به نقش مهم داستان در ایجاد فرهنگ مناسب اجتماعی و تأثیر آن در سبک زندگی نوجوان، نویسندگان رمان کودک و نوجوان باید به آن بیشتر توجه کنند.
ساخت های بنیادین جمله در نوشتار کودکان 10 تا 12 ساله بر اساس دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ساخت های بنیادین جمله در متن های کودکان ده تا دوازده ساله انجام شده است. اصول نظری پژوهش بر دستور وابستگی استوار است که ساختار نحوی جمله را متشکل از روابط دوبه دوی غیر متقارن بین واژه های یک جمله در نظر می گیرد. به طور ویژه، ساخت های بنیادین طبیب زاده (Tabibzadeh, 2011) در این پژوهش برای مقایسه به کار گرفته شده است. داده ها متشکل از هشتصد و شصت و هشت جمله نوشتاری کودکان بوده است و روش نمونه گیری هدفمند بوده و جمه ها به روش تمام شماری انتخاب و ساخت بنیادین آن ها استخراج شده است. در نهایت، ساخت های بنیادین مستخرج از پیکره دست نوشته های کودکان در محیط اکسل گردآوری و در محیط اس.پی.اس.اس تحلیل شد. بر اساس یافته ها، کودکان ساخت های دو ظرفیتی (6/66%) را بیش از ساخت های تک ظرفیتی (2/11%)، سه ظرفیتی (9/19%) و چهارظرفیتی (3/2%) به کار برده اند. این یافته نشان می دهد که تولید جمله ها با فاعل و یک متمم همراه فاعل برای آنان آسان تر است. کودکان به ترتیب فاعل اسمی (9/97%)، متمم حرف اضافه ای (3/39%)، متمم مستقیم (1/19%) و مسند (0/19%) را نسبت به متمم های دیگر بیشتر استفاده کرده اند. مقایسه ساخت بنیادین کودکان با ساخت های طبیب زاده که از پیکره بزرگسالان استخراج شده بود، نشان داد 16ساخت بنیادین کودکان مشترک با ساخت های طبیب زاده است و چهار ساخت جدید در نوشتار آن ها مشاهده شد، همچنین در پنج ساخت پرکاربرد هر دو اشتراک داشتند.
مبتداسازیِ ضمیرگذارِ ساخت ملکی در زبان فارسی بر اساس رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی کارایی نظریه بهینگی در تجزیه و تحلیل مقوله ساخت ملکی زبان فارسی است. مقاله پیش رو می کوشد با استفاده از نظریه نحو ترازمند (2004; Newson, 2010 Newson,) و در چارچوب نظریه بهینگی (Prince & Smolensky, 1993/2004) نشان دهد که در ایجاد مبتداسازی ضمیرگذار ساخت ملکی در زبان فارسی محدودیت هایی مشتمل بر محدودیت های تقدم، مجاورت و وفاداری اعمال می شوند که ترتیب مرتبه بندی آن ها صورت یا صورت های بهینه را مشخص می سازد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و نمونه های مورد بررسی مشتمل بر زبان محاوره است. مواردی که در این مقاله بررسی می شوند عبارتند از الف) ماهیت سازه مبتداشده در ساخت ملکی ب) وضعیت موضوع اول (فاعل) به صورت اسم خاص یا ضمیر فاعلی محذوف و ج) وضعیت مبتداسازی مضاعف در ساخت ملکی زبان فارسی. یافته های مربوط به تابلوها نشان می دهد که مبتداسازی ضمیرگذار مالک در ساخت ملکی در واقع مبتداسازی افزوده است و نه موضوع. بر مبنای یافته های پژوهش، حضور فاعل به صورت اسم خاص و یا ضمیر فاعلی تأثیر یکسانی بر تحلیل تابلوها دارد. از سوی دیگر، در ساخت ملکی زبان فارسی امکان مبتداسازی مضاعف وجود دارد. این پژوهش نشان می دهد که نظریه بهینگی و یک نظام ترازمند مبتنی بر ترتیب خطی سازه ها در تجزیه و تحلیل ساخت مبتداسازی ضمیرگذار مالک زبان فارسی کارایی لازم را دارد.
متغیرهای مؤثر در ظهور / عدم ظهور «را» در گفتار فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهشِ توصیفی-تحلیلی حاضر این پرسش مطرح است که وجود چه متغیرهایی سبب ظهور یا عدم ظهور «را» در گفتار گویشوران زبان فارسیِ معیار است. بنابراین، جمله هایی تک مفعولی مطابقِ شم زبانی نگارندگان تولید شد تا براساس آن ها متغیرهایِ مشخصه های معناییِ مفعول، مشخصه های معناییِ فعل، و تأثیرپذیری مفعول از فعل با استفاده از رویکردهای آیسن (Aissen, 2003)، نَس (Nass, 2004)، روستین (Rothstein, 2008a; Rothstein, 2008b)، وُن هویزینگر (Von Heusinger, 2008)، و بیورز (Beavers, 2011) توصیف و تحلیل شوند. در زبان فارسی معیار، نه تنها جان داری گروه اسمی مفعول مستقیم، بلکه معرفگی و مشخص بودن آن نیز در ظهور و عدم ظهور «را» نقش دارد، به گونه ای که مفعول مستقیم جان دار و معرفه با «را» نمایان می شود. بنابراین، پیوستار معرفگی و جان داری همواره معنادار نیست و جمله هایی وجود دارد که آن را نقض می کند. بنابراین، یافته های نگارندگان کاملاً همسو با یافته های آیسن (Aissen, 2003) نیست. یافته های مقاله حاضر هم راستا با نَس (Nass, 2004) نشان داد با کاهش میزان تغییر در موجودیت، میزان تأثیرپذیری نیز کمتر می شود و «را» باید در ساختار جمله حضور داشته باشد، ولی حضور مفعول مؤثر و متأثر در جایگاه نحوی مفعول تاثیری در امکان ظهور و عدم ظهور «را» ندارد. طبقه بندی وُن هویزینگر (Von Heusinger, 2008) نیز نمی تواند دلیل ظهور و یا عدم ظهور «را» را تبیین کند، زیرا افعالی وجود دارند که مفعولشان هم با «را» و هم بدون آن نمایان می شود. طبقه بندی بیورز (Beavers, 2011) نیز ظهور و عدم ظهور «را» را نمی تواند تبیی ن کند، زیرا حتی افعال یک گروه نیز گاهی رفتار های متفاوتی در پذیرش «را» نشان می دهند. همچنین، هر چه تأثیرپذیری مفعول از فعل کمتر باشد، امکان تظاهر آشکار «را» بیشتر می شود.
مقایسه گفتمان سالمندان مبتلا به آلزایمر و سالمندان طبیعی فارسی زبان از منظر زبانی و کاربردشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال مقایسه گفتمان سالمندان فارسی زبان طبیعی و مبتلا به آلزایمر فارسی زبان (در مراحل آغازین و میانی ابتلا) در سطح های زبانی و کاربردشناختی بوده است. این مقاله، پژوهشی ترکیبی بود. بخش کیفیِ مطالعه، شاملِ بررسی پرونده پزشکی بیماران، فارسی سازی آزمون های بازگویی داستان کوتاه، ضرب المثل، داستان سازی تصویر و دزدی کلوچه بود. بخش کمّی پژوهش نیز شامل اجرای آزمون های یادشده به روش شبه آزمایشی بود. به این منظور، توانایی 31 سالمند فارسی زبان مبتلا به بیماری آلزایمر در مرحله های آغازین و میانی بیماری با 31 سالمند فارسی زبان طبیعی از جنبه سطح های زبانی و کاربردشناختی مقایسه شدند. همگی این افراد تک زبانه بوده و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزارِ این پژوهش، شکل فارسی سازی شده آزمون های دزدی کلوچه، داستان سازی تصویر و ضرب المثل و نیز آزمون های بازگویی داستان کوتاه و گزینش اجباری بودند. داده ها با آمار توصیفی خلاصه شدند. همچنین، پس از تأیید طبیعی بودن توزیع داده ها توسط آزمون شاپیروویلک، با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین عملکرد سالمندان بیمار مبتلا به آلزایمر و سالمندان طبیعی در سطح زبانی (شامل خطاهای دستوری، ساختاری و معنایی) و کاربردشناختی (استنباط و توانایی تشخیص تکلیف) تفاوت معناداری وجود دارد، و سالمندان مبتلا به آلزایمر عملکرد ضعیف تری داشتند. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که مهارت های بیانی در مراحل آغازین و میانی بیماری کمتر از مهارت های ادراکی دچار اختلال می گردد. درباره پیامدهای این یافته ها بحث می شود.
ویژگی های گفتاری پاسخ گویان مرکز ارتباط با مشتریان بانک تجارت از منظر کاربردشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی ویژگی های گفتاری پاسخگویان مرکز ارتباط با مشتریان بانک تجارت از جنبه کاربردشناختی است تا دریابیم چه مؤلفه های زبانی در مکالمه های این افراد با مشتریان به کار گرفته می شوند؛ تأثیر آن ها بر میزان رضایتمندی تماس گیرندگان چگونه است؛ تا در نهایت بتوان چارچوبی استاندارد برای مکالمه های این گروه پیشنهاد نمود. به این منظور، مکالمه های 20 پاسخگوی زن و 20 پاسخگوی مرد مشتمل بر 124 جمله با به کارگیری نسخه 21 نرم افزار اس.پی.اس.اس از جنبه فراوانی رخداد کنش های گفتاری، صورت های گفتاری، انواع تلویح و اصول همکاری گرایس مورد واکاوی قرار گرفتند و آزمون مجذور خی برای بررسی معناداربودن تفاوت میان تعداد مؤلفه های مورد اشاره، به کار گرفته شد. از سوی دیگر، کوشیدیم تا ارتباط میان رخداد مؤلفه های اشاره شده و میزان رضایتمندی تماس گیرندگان مورد بحث قرار گیرد. بر مبنای یافته های به دست آمده، هیچ یک از پاسخگویان زن نمره ارزیابی ضعیف و هیچ یک از پاسخگویان مرد نیز نمره های ارزشیابی عالی و بسیار خوب را به دست نیاوردند. در مکالمه های پاسخگویان زن، کنش گفتاری توصیفی، تلویح عام، گفتار مستقیم و راهبرد شیوه بیان و در مکالمه های پاسخگویان مرد نیز کنش گفتار امری، تلویح خاص و گفتار مستقیم بیشترین و راهبرد کمّیت کمترین فراوانی را داشته اند. مقایسه فراوانی مؤلفه های موردِ اشاره و نمره های ارزیابی پاسخگویان آشکار ساخت وجود واژه های تخصصی، بیان غیر شفاف، عدم ارائه اطلاعات به اندازه، همچنین وجود ساختارهای امری را از عوامل عدم تخصیص نمره های ارزیابی عالی و بسیار خوب به پاسخگویان مرد می توان بر شمرد.