مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، جهتِ خطِ ذهنیِ زمان را در ایماء و اشاره های غیر کلامی، چینش واژها و تصاویر زمانی تحت تأثیر استعاره های زبانی و جهت راه رفتن، جهت نوشتاری زبان فارسی، و جهت نوشتاری ریاضیات و اعداد از منظر استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون مورد بررسی قرار می دهد. استعاره های مفهومی به ما کمک می کنند تا مفاهیم انتزاعی را از طریق مفاهیم عینی دریابیم. برای نمونه، استعاره «زمان به مثابه فضا» بر این فرضیه استوار است که ما مفهوم انتزاعی چون زمان را از مفهوم عینی چون فضا الگوبرداری می کنیم و آن را در ذهن و زبان خود مفهوم سازی می نماییم. در این پژوهش، از سه نوع آزمون زبانی و غیر زبانی به روش تجربی بهره گرفته شده است. تعداد 137 دانشجوی زن و مرد با محدوه سنی 18 تا 30 سال از دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمشهر و دانشگاه علوم پزشکی آبادان در این آزمون ها شرکت نمودند. درصد و میانگین فراوانی رخ داد نمونه های مورد نظر جستار حاضر نشان داد که محور های افقی جانبی راست به چپ برگرفته از جهت نوشتاری زبان فارسی، محور افقی سهمی پشتِ سر به روبه رو برگرفته از جهت راه رفتن و استعاره های زبانی، و جهت نگاه؛ و محور افقی جانبی چپ به راست برگرفته از جهت نوشتاری اعداد و ریاضیات مهمترین منابع اقتباسی مفاهیم انتزاعی زمان در زبان فارسی قلمداد می گردند. خط ذهنی زمان در گویشوران زبان فارسی تحت تأثیر تجربه های شناختی و ذهن بدنمند آن ها بسیار تحت تأثیر فرهنگ و زبان است. به گونه ای که این خط به میزان قابل توجهی تحت تأثیر جهت نوشتاری زبان فارسی، استعاره های زبانی و جهت راه رفتن و نگاه شکل می گیرد. همچنین نوع آزمایش تأثیر به سزایی در جهت مندی خط ذهنی زمان در مفاهیم مورد آزمایش نشان داد.
بررسی صوت شناختی پارامترهای زمان بنیان منطقه گیرش در انسایشی های زبان ترکی تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشِ حاضر به بررسی صوت شناختی همخوان های انسایشی زبان ترکی می پردازد. به این منظور، تعداد 18 کلمه از واژه های موردِ استفاده در گفتار مردم تبریزی که همخوان های انسایشی /ʦ/ و /dz/ در هجایVC, CV و VCVقرار داشتند، انتخاب شدند. در جایگاه واکه هجاهای موردنظر، دو واکه افراشته /i/ و /u/ و واکه افتاده /ɑ/ قرار داده شدند. تحلیل آکوستیکی داده های ضبط شده با استفاده از برنامه پِرَت انجام شد و نرم افزار اس.پی.اس.اس نسخه 23 برای تحلیل آماری به کار گرفته شد. سه پارامتر صوت شناختی دیرشِ بست، دیرشِ سایش و مدت زمانِ افزایش دامنه برای تحلیل این همخوان ها انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان داد که واک داری در دیرش بست تأثیری ندارد. این در حالی است که دیرش سایش و مدت زمانِ افزایشِ دامنه، تحت تأثیر واک داری این همخوان ها قرار دارد. افزون بر واک داری، جایگاه همخوان و محیط واکه ای نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافته های به دست آمده نمایان گر آن بود که موقعیت همخوان در هجا و محیط واکه ای بر دیرش بست، دیرش سایش و مدت زمان افزایش دامنه تأثیر چشم گیری دارد. به گونه ای که مدت زمان دیرش هر سه پارامتر در جایگاه پایانی طولانی تر بود. همچنین طول بست در محیط واکه ای /ɑ/ و /i/ و دیرش سایش و مدت زمان افزایش دامنه نیز در محیط واکه های /i/ و /u/ بیشتر است.
پیچیدگی بازنمودی زمان های دستوری مطلق در درک شنیداری جمله های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی این پژوهش، واقعیتِ روان شناختیِ پیچیدگیِ بازنمودی زمانِ دستوری مطلق در فارسی است. در این پژوهش با به کارگیری روش تصمیم گیریِ واژگانیِ بیناحسی، تلاش شده تا چگونگی پردازشِ جمله های حاوی انواع زمان های دستوری با برنامه نرم افزاری دی.ام.دی.اکس بررسی شود. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر رمزگان چندبخشی/چندگانه در روان شناسی زبان (Shapiro & Levine, 1990) و طبقه بندی زمانی در زبا ن شناسی (Comrie, 1985) است. متغیر مستقل، نوع زمان دستوری و متغیر وابسته، زمان واکنش آزمودنی ها به محرک دیداری است. آزمودنی ها 25 نفردانشجوی 18 تا 30 ساله بوده اند که در دو گروه مرد و زن دسته بندی شده اند. نتیجه آزمون نخست نشان می دهد که جمله های دربردارنده زمان دستوری حال ساده مشتمل بر حقایق علمی، کارگفت های کنشی/ جرایی و نیز جمله های مشتمل بر فعل آینده همراه مصدر صرف شده خواستن سریع تر از انواع دیگر پردازش می شوند. توجیه و توضیح این امر را می توان به این حقیقت نسبت داد که حقایق علمی در تجربه زیسته بشر ثبت شده است و فراوانی بالایی دارد. افزون بر این، افعال کنشی-اجرایی که وابسته به زمان ادای جمله هستند و افعال در زمان دستوری آینده که فقط یک کارکرد در پیوند با آن ها در نظر گرفته شده ، سریع تر پردازش می شوند. نتیجه آزمون دوم نشان می دهد که زمان پردازش جمله های مرکب دارای زمان های مختلف تفاوت معنا داری با یک دیگر ندارد. به بیان دیگر، با مرکب شدن نوع جمله تفاوت های معنی داری که در آزمون (1) قابل مشاهده بود از بین رفته است. این نکته نشان می دهد که متغیر نوع جمله نسبت به متغیر زمان دستوری فعل تأثیر بیشتری بر بار شناختی ذهن دارد. دستاورد پژوهش حاضر از این قرار است که می توان در امر آموزش زبان فارسی از مفهوم بار شناختی بهره گرفت و یافته های پژوهش را در ترتیب تدوین مطالب و مواد آموزشی مورد توجه قرار داد.
تأثیر الگوی کلاس درس معکوس بر ایجاد درگیری کلاسی در دانشجویان رشته زبان انگلیسی برای بهبود مهارت نوشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یادگیری به عنوان چالشی انگاشته می شود که باید هم زمان در جنبه های مختلف با آن روبه رو شد. در واقع، یادگیری دیگر محدود به کلاس نیست و فناورهای نوین نقش بسیار مهمی را از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی در بهینه سازی یادگیری در کلاس درس و خارج از آن ایفا می کنند و روش های تدریس سنتی را به چالش کشیده اند. هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر مدل کلاس درس معکوس به عنوان رویکردی ترکیبی در آموزش بر درگیری (مشارکت) تحصیلی و بهبود مهارت نوشتاری دانشجویان در آموزش زبان انگلیسی است. این پژوهش در کلاس درس نگارش پیشرفته به مدت هشت هفته در نیم سال اول تحصیلی 2018-2019 بر روی دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه کردستان انجام شد. در این پژوهش، طرح نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه آماری شامل 36 نفر (هر گروه 18 نفر) بود. در گروه آزمایش با استفاده از مدل کلاس معکوس و در گروه کنترل به روش معمول آموزش داده شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه درگیری تحصیلی ریو (Reeve, 2013) و آزمون محقق ساخته مهارت نوشتاری بود. یافته های تحلیل کوواریانس و سنجش تکرار نشان داد که الگوی کلاس درس معکوس در مقایسه با روش معمول و سنتی در بهبود مهارت نوشتن و میزان درگیری تحصیلی مؤثرتر است. بنابراین، به مدرسان و معلمان پیشنهاد می شود از الگوی کلاس درس معکوس برای تقویت مهارت های زبانی و مشارکت فراگیران در کلاس بهره برند.
تأثیر نقشه مفهومی بر تقویت مهارت خواندن و انگیزه فارسی آموزان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، اثر بخشی نقشه مفهومی را بر تقویت مهارت خواندن و انگیزه فارسی آموزان خارجی سطح میانی بررسی کردیم. به این منظور، 84 نفر زبان آموزان سطح میانیِ مرکز آموزشِ زبان فارسی دانشگاه امام خمینی قزوین و کالج بین الملل دانشگاه علوم پزشکی تهران، پس از اجرای پیش آزمون انتخاب شدند و در دو گروه (انفرادی و کنترل) به مدت ده جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. گروه آزمایش موردِ آموزشِ روش مبتنی بر نقشه مفهومی قرار گرفتند و گروه کنترل در همان مدت به روش سنتی (آموزش مهارت خواندن بدون ارائه نقشه مفهومی)، مطالب آموزشی یکسان را آموزش دیدند. البته گروه آزمایش پیش و پس از آموزش پرسش نامه انگیزه دورنیه (Dorneyi, 2005) را تکمیل نموده تا اثربخشی نقشه مفهومی بر انگیزه بررسی شود. پس از آموزش مهارت خواندن، زبان آموزان در قالب یک پس آزمون ارزیابی شدند. این پس آزمون با هدف سنجش تأثیر نقشه مفهومی بر تقویت مهارت خواندن برگزار شد. یافته ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون های آماری مناسب (لوین، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه) مورد مقایسه قرار گرفت. یافته های به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین عملکرد گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین مابین انگیزه خواندن زبان آموزان در آموزش پیش و پس از نقشه مفهومی، تفاوت معناداری وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که آموزش مبتنی بر راهبرد نقشه مفهومی نقش پررنگ و تأثیر بسزایی در تقویت مهارت خواندن و انگیزه دارد.
خوانش مفاهیم اخلاقی نهج البلاغه با تکیه بر استلزام ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به مقوله های غیر زبانی در پژوهش های حوزه زبان شناسی، از جمله کاربردشناسی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در نظر گرفتن بافت و سیاق و عنصر انسانی همراه با روابط بینافردی در تحلیل متون موجبِ دست یابی به معانی پنهان و ناگفته هایی می شود که اگر چه ظاهراً در کلام مطرح نشده اند، اما جزء جدایی ناپذیر آن به شمار می روند. این ناگفته ها و معانی ضمنی که «استلزام ارتباطی» نامیده می شود، در پی نقض اصول همکاری گرایس (Grice, 1975) به دست می آید. مقاله پیش رو، کوشیده با روش توصیفی تحلیلی و با خوانش کاربردشناختی، استلزام ارتباطی و معانی تلویحی و ضمنی را در دو حوزه اخلاقی آفات زبان و احسان و نیکی در نهج البلاغه مورد بررسی قرار دهد، تا از این رهگذر به فهم و تفسیر دقیق تری از آن ها دست یابد. برای انجام این پژوهش، 71 پاره گفته با موضوع آفات زبان و احسان و نیکی انتخاب شد و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. برآیند پژوهش نشان داد که امام (ع) با بینشی عمیق و به مقتضای موقعیت و شرایط، بیشتر از واژه ها و تعبیرهایی بهره برده اند که زیرمجموعه استلزام سنج ه ای و عمومی قرار دارد که دو نوع مهم از انواع استلزام به شمار می آیند. در پاره گفته های بررسی شده، فزونیِ استلزام سنج ه ای بر تعیین منزلت و جایگاه مفاهیم مورد نظر اشاره می کند و استلزام عمومی بر میزان اهمیتِ محتوای کلام دلالت دارد. از میان ویژگی های استلزام نیز این یافته به دست آمد که حذف نکردن استلزام، نشان گر ثبات عقیده و موضع امام علی(ع) در مفاهیم اخلاقی یاد شده است و تغییر ظاهری پاره گفته ها، ناشی از تناسب کلام با موقعیت های گوناگون است.
ساختار بلاغی مقدمه در مقالات مروری انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسیِ ساختار بلاغیِ بخشِ مقدمه مقاله های مروریِ نظری انگلیسی چاپ شده در مجله های معتبر بین المللیِ رشته های زبان شناسی و زبان شناسی کاربردی است. به این منظور، روش تحلیلی دو مرحله ایِ مبتنی بر گام و زیرگام، با رویکرد تحلیلی کلامیِ پیکره محورِ از بالا به پائین به کار گرفته شد. مجموعه ای متشکل از 100 مقدمه مقاله مروریِ نظری انگلیسی زبانِ چاپ شده در مجله های معتبرِ بین المللی انگلیسی زبان، مبنایِ انجام این پژوهش قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که نخست، از جنبه ویژگی های بلاغی، مقدمه مقاله های مروریِ نظریِ انگلیسی با مقدمه مقاله های پژوهشی اندکی تفاوت دارند. دوم آنکه، این تفاوت به بهره گیری از سه گام زیر به همراه زیرگام هایشان مربوط می شود. این گام ها و زیرگام ها مشتمل اند بر (1) معرفی حوزه: الف) بیان اهمیت/محوریت موضوع ، ب) ارائه خلاصه یافته های پژوهش های موجود و استنباط از آن ها ؛ (2) معرفی شکاف مطالعاتی/پرسش پژوهش : الف) اشاره به شکاف موجود ، ب) طرح پرسش ؛ (3) معرفی پژوهش حاضر : الف) بیان اهداف پژوهش حاضر ، ب) ارائه فرضیه ، پ) بیان تعریف ها/ توضیح ها ، ت) ارائه یافته ها و پیامدها ، ث) بیان ساختار کلی مقاله . دامنه و فراوانی بالای این گام ها و شباهت آن ها با گام های مقدمه مقاله های پژوهشی، نمایانگر اهمیت و جامعیت آن ها، بدون در نظر گرفتن ویژگی های فردی است. از یافته های پژوهش حاضر می توان برای ارائه یک مدل بلاغی پیکره محور و تهیه مطالب درسی مرتبط با نگارش علمی و آموزش نگارش مقالات مرروی نظری بهره گرفت.
ساخت های انکاری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی ساخت هایی می پردازد که هدفشان دریافتِ اطلاعات نیست و گوینده انکار یا محال بودن موردی را تأیید می کند؛ این نوع ساخت ها، انکاری نامیده می شوند. هدفِ پژوهش این است که بدانیم ساخت های انکاری که از جنبه ساختاری شبیه ساخت های پرسشی هستند، در زبان فارسی چه ویژگی هایی دارند. دامنه پژوهش، مشتمل بر شماری از ساخت انکاری است. داده ها از دو بُعد معنایی و کاربردی بر مبنای دیدگاه چوانگ (Cheung, 2008; Cheung, 2009) بررسی می شوند و روش تحلیل داده ها توصیفی- تحلیلی است. بررسی داده ها نشان می دهد که ساخت های انکاری ماهیت پرسشی ندارند و پرسش واژه های محدودی در این نوع ساخت ها به کار می روند. برآیند کلی پژوهش نیز نشان می دهد که با وجود شباهت ظاهری میان جمله های پرسشی در زبان فارسی، ساخت های انکاری با ساخت های دیگر مانند پرسش های متعارف، تعجبی، تأکیدی و بلاغی تفاوت دارند. حضور فعل مثبت، عدم دریافت پاسخ، دامنه سور محدود، کاربرد محدود قید ها و مجاز نبودن پاسخ پاره جمله ای از ویژگی های خاص این نوع جمله ها است که آن ها را از دیگر ساخت های مشابه متمایز می کند.
کاربردشناسی و کاربست آن در آگهی های تجاری: آگهی دورتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگهی های تجاری، رهاورد زندگی شهری است. اگر چه در وهله نخست، سازندگان یک آگهی تجاری در پی معرفی محصول خود و اقناع مخاطبان هستند، اما نقش فرهنگ ساز و تأثیر گفتمانی آن ها در جامعه نبایست نادیده گرفته شود. هدف این پژوهش، واکاوی میزان رعایت اصول ادب در آگهی های تجاری در جایگاه گفتمان است. با واکاوی و ژرف نگری در لایه های زیرین گفتمان برخی آگهی های تجاری، می توان دریافت که گفتمان آن ها افزون بر زیر پاگذاشتن اصول ادب، به گسترش ارزش های ناپسند فرهنگی می پردازند. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و رویکرد آن نیز تلفیقی از اصول تعاون گرایس (Grice, 1975) و اصول ادب لیچ (Leech, 1983)، و اصول ادب براون و لوینسون (Brown, & Levinson, 1987) است. پیکره پژوهش شامل سه آگهی تجاری از مایع ظرف شویی دورتو است که به روش هدف مند انتخاب شده اند. این آگهی ها در فاصله زمانی سال های 1396 تا 1399 از شبکه های مختلف تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شده اند. یافته های پژوهش نمایانگر آن است که در این آگهی ها طبق اصول ادب لیچ (Leech, 1983)، اصول تأیید، تواضع و سازش رعایت نشده اند و بر مبنای اصول ادب براون و لوینسون (Brown, & Levinson, 1987) افراد از راهبردهایی مانند بیان مستقیم و صریح بهره گرفته اند که در این راهبرد بیشترین تهدید وجهه به چشم می آید. اگر چه در برخی مکالمه ها نیز سعی کرده اند از راهبردهای ادب سلبی و ایجابی استفاده کنند اما با نقض اصول ادب لیچ وجهه طرف مقابل را مورد تهدید قرار داده اند و منجر به ایجاد تنش در مکالمه ها شده اند و به این ترتیب، گفتمانی غیر مؤدبانه را ایجاد کرده اند.
نقد پسااستعماری با رویکرد تصاحب زبانی: موردپژوهیِ «خنده لهجه نداره» و ترجمه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پشتیبانی از فرهنگِ بومی به شکل های گوناگونی در ادبیات معاصر رواج یافته و سبب گسترش گونه ادبی جدیدی به نام ادبیات پسااستعماری در جهان شده است. تغییر در زبان استعمارگر و تصاحب آن به منظور معرفی فرهنگ و زبان مستعمره، از ویژگی های نوشتار پسا استعماری است که نویسندگان مهاجر در مسیر نگارش تجارب خود در دنیای مهاجرت و انتقال فرهنگ بومی از آن بهره می برند. پژوهش حاضر با استفاده از شیوه توصیفی-تحلیلی در پی تبیین راه کارهای تصاحب زبانی بر اساس نظریه کاچرو (Kachru, 1983) و اشکرافت و همکاران (Ashcroft et al, 1989; Ashcroft et al, 2002) در مجموعه داستانی « Laughing without Accent » به قلم جزایری دوما (Duma, 2009) و ترجمه آن، « خنده لهجه نداره » به قلم نفیسه معتکف (Motakef, 2013) است. در این راستا، برآنیم تا به این پرسش ها پاسخ دهیم که آیا متن انگلیسی این داستان ها، قابلیت نقد پسااستعماری بر اساس نظریه تصاحب زبانی را دارد؟ نویسنده از چه شیوه هایی برای تصاحب زبانی و خلق اثری پسااستعماری بهره برده است؟ آیا تصاحب زبانی به ترجمه فارسی اثر نیز وارد شده است؟ بر پایه یافته های به دست آمده جزایری دوما (همان) در متن انگلیسی داستان ها از راه کارهای تصاحب زبانی برای تغییر در زبان انگلیسی بهره گرفته و متنی پسا استعماری تولید نموده است. در ترجمه متن از میان راه کارهای تصاحب زبانی فقط راه کارهای توضیح و تداخل زبانی باقی مانده اند و دیگر راه کارها در مسیر ترجمه از بین می روند و منتقل نمی شوند. همچنین هنگامِ بررسی داده ها مشخص شد که انتقال این راه کارها به ترجمه، سبب ورود بعضی از عناصر فرهنگی و زبانی انگلیسی به متن فارسی شده اند.
واکاوی مشخصه های سبک شناختی متن قراردادهای تسهیلات بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرارداد های تسهیلاتی به منزله اسناد رسمی در نظر گرفته می شوند که شفاف نبودنِ صورت و معانی متن های این قراردادها، سبب ایجاد مطالبات معوق بانکی و صدور کیفرخواست های مختلف خواهد شد. پژوهش حاضر، در حوزه زبان شناسی حقوقی انجام شده و به واکاوی سبک شناختی متن قراردادهای قراردادهای تسهیلاتی مرابحه، جُعاله، مشارکت مدنی و فروش اقساطی بر مبنای مؤلفه های واژگانی، نحوی و گفتمانی می پردازد. از این رو، مؤلفه های واژگانیِ واژگان عربی و اصطلاح های تخصصیِ حقوقی- بانکی، مؤلفه هایِ نحوی تعداد جمله های خبری، تعداد جمله های طولانی و تعداد افعال مجهول، مؤلفه های گفتمانی به شرح عناصر انسجام متن بر پایه دیدگاه هلیدی و حسن (Halliday & Hassan, 1976) در متن قراردادهای بیان شده، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های به دست آمده نشان می دهد در متن قراردادهای تسهیلات ارزی فروش اقساطی و مشارکت مدنی تعداد جمله های خبری و جمله های طولانی بیشتر از قراردادهای تسهیلات ریالی مرابحه و جعاله است. همچنین، در متن هیچ یک از قراردادهای موردِ اشاره افعال مجهول دیده نشدند. عناصر انسجام متن بر اساس نظر هلیدی و حسن (همان) در متن قراردادهای تسهیلاتی مرابحه، جُعاله، مشارکت مدنی و فروش اقساطی می پردازد تا آن چه منجر به ایجاد ابهام در این دست متون حقوقی می شود را شناسایی کند. یافته های به دست آمده بیانگر آن است که عناصر انسجامی تکرار، جانشینی اسم، ارجاع و عنصر ربطی«و»، بیش از سایر عناصر در متن قراردادها مشاهده شده اند. عناصر ربطی سبب طولانی شدن جمله های متن قراردادها شده و با ایجاد فاصله زیاد بین ضمایر با مراجع، سبب عدم درک درست معانی و پیام متن قرارداد از سوی تسهیلات گیرنده شده و در نهایت منجر به زیان دیده شدن تسهیلات گیرنده از جنبه حقوقی نیز خواهند شد. یافته های پژوهش حاضر به درک بهتر ماهیت و ساختار متون حقوقی کمک می کند و در نهایت افراد را به سمت کاربردی همه فهم تر، با ابهام کمتر و البته عادلانه تر از زبان حقوقی می کشاند.
وام واژه های فارسی و تحوّلات حوزه معنایی آن ها در زبان ترکی آذری دو سوی رود ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان های ترکی آذری و فارسی از دیرباز واژه های بسیاری را داد و ستد کرده اند. در این میان، فراوانی وام واژه های فارسی در زبان آذری بسیار بوده و حوزه معنایی آن ها دگرگون شده است. در مقاله حاضر برآنیم تا نخست، دگرگونی های حوزه معنایی واژه های قرضی فارسی در زبان آذری معاصر و سپس، سهم دگرگونی های معنایی واژه ها دو سوی ارس را بررسی کنیم. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و بر مبنای انتخاب تصادفی و تکرارپذیری واژه ها انجام پذیرفته که بر پایه مطالعه کتاب ها، مقاله ها، روزنامه ها و مشاهده رسانه های دیداری جمهوری آذربایجان به کار گرفته شده است. در این راستا، گفتار مردم آذربایجان ایران نیز ملاک عمل قرار گرفته است. بر این اساس، یافته هایی به دست آمد که نشان می دهند از میان 22 واژه انتخابی، بیشتر واژه ها (12 مورد) دچار تخصیص معنایی شده و در زبان آذری معاصر مفهوم تازه یافته اند؛ برخی دیگر از آن ها (4 مورد) دایره معنایی گسترده ای نسبت به اصل فارسی خود دارند؛ برخی دیگر از واژه های دخیل (6 مورد)، از قاعده جایگزینی واژه ها پیروی کرده اند. در این حوزه های معنایی، شرایط جغرافیای سیاسی مؤثّر بوده و کاربرد واژه های دخیل در دو سوی ارس متفاوت از یک دیگر شده است. رویِ هم رفته، سهم دخل و تصرّف معنایی و بهره برداری از واژه های قرضی فارسی در زبان معاصر جمهوری آذربایجان به دلیل پویایی زبان در پهنه های ملی و بین المللی، بیشتر است.
همسانی ساختاری بند و گروه حرف تعریف: حالت و مطابقه در ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی حالت و مطابقه درون گروه حرف تعریف در ترکی آذری می پردازد. در ترکی آذری، بین هسته اسم (مملوک) و سازه مالک، در فرافکنی گروه حرف تعریف، نوعی همپراشی ساختواژی وجود دارد که از چند جهت مشابه مطابقه فعل و فاعل در فرافکنی گروه زمان/ متمم ساز است. این پژوهش ضمن برشمردن ویژگی های توصیفی این همپراشی، به تحلیل مطابقه هسته اسم و مالک در ترکی آذری، در چهارچوب نحو کمینه گرا، می پردازد. به طور مشخص، نتایج این پژوهش نشان می دهد که مطابقه هسته اسم (مملوک) با مالک، در گروه حرف تعریف ترکی آذری، مبتنی بر تبادل مشخصه های فای و حالت، در نتیجه رابطه تطابق، در همان پیکره بندی ساختاری است که مطابقه فعل با فاعل از آن بهره می گیرد. به این ترتیب، ضمن تایید فرضیه همسانی ساختاری فرافکن های گروه زمان و گروه حرف تعریف، استدلال خواهد شد که مطابقه و حالت در فرافکن های نحوی گوناگون از فرایندی واحد مشتق می شوند.