مقالات
حوزه های تخصصی:
برخلاف بسیاری از انسان ها، عواطف و احساسات را نباید اموری ناملموس و بی اساس دانست. جایگاهِ اصلی آن ها روشن است و می توان آن ها را به سیستم های مشخصی در بدن و مغز مربوط کرد. هدف از این پژوهش، بررسی مجازهای مفهومیِ مفهومِ عاطفیِ نفرت از دیدگاهی شناختی-پیکره ای و تطبیق نتایج تحلیل داده های زبانی با یافته های عصبی-زیستی است. در این مقاله، ابتدا، تعریف «عاطفه» و تمایز آن با «احساس» از دیدگاه عصبی-زیستی ارائه گردید. سپس، با بررسی مجازهای مفهومی نفرت، معلوم شد که در زبان فارسی به روشنی، هر چهار وجه اثرات عاطفه بر انسان (جسمی، روانی، چهره ای و رفتاری) بیان می شوند. همچنین، تحلیل های زبانی موردِ اشاره، یافته های عصبی-زیست شناختی عواطف را تأیید کردند. در پایان، نیز یک الگوی سه مرحله ای در پیوند با شکل گیری و بروز عواطف از جمله عاطفه نفرت که نتیجه تحلیل شناختی-عصبی-زیستی پژوهش حاضر است، ارائه شد؛ نخست، وقوع رویداد خلاف؛ علتِ شکل گیری نفرت؛ دوم، شکل گیری عاطفه نفرت و سوم، بروز نفرت.
ارزیابی موردی حُسن تعابیر قرآنی، در برخی از ترجمه های فارسی بر اساس مدل کارمن گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به شیوه تطبیقی، تحلیلی و توصیفی، در پی پاسخ گویی به این پرسش است که «ترجمه های فارسیِ حسن تعابیر قرآنی، با استفاده از سطح دوم الگوی ارزیابی ترجمه گارسس- سطح نحوی واژه شناختی- چگونه ارائه شده است؟». ارزیابی ترجمه این تعابیر در چهار ترجمه معروف، بر پایه ترجمه های تحت اللفظی و تفصیلی فارسیِ الهی قمشه ای، معزی، آیتی و مکارم شیرازی، به ویژه درکاربرد نمونه های نمایاننده کبر، بخل و خواری، انجام شد. یافته ها نشان دهنده آن است که تفاوت های فرهنگی موجود میانِ دو زبان فارسی و عربی، معادل یابی در سطح واژگانی و دستوری، از مهمترین چالش های این حوزه است. همچنین، در ترجمه تحت اللفظی، بلاغت ساختار این تعابیر سلب شده و با تکیه بر این نوع ترجمه، معنای مورد نظر قرآن پنهان مانده است. این امر، مشابهت های لفظی به زبان فارسی را محدود و کفایت و مقبولیت را کاهش می دهد.
بازنمایی تصویر 'انگلستان' در وب سایت یادگیری زبان انگلیسی BBC: ترویج استعمار الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، اینترنت یک عنصر ضروری در نظام آموزشی کشورهای پیشرفته است. به سبب پیشرفت سریع فناوری، سهولت برقراری ارتباطات و قابلیت اجتماعی این رسانه، اهمیت آن در آموزش رشته های گوناگون آموزشی، از جمله زبان انگلیسی در سراسر جهان رو به افزایش است. پژوهش های گسترده ای در پیوند با تأثیرات مثبت بهره گیری از اینترنت در آموزش زبان انگلیسی انجام شده است. با این وجود، بررسی انتقادی آن، مبحث جدیدی است که کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از مدل چهاروجهی ایدئولوژیک ون دایک (Van Dijk, 2004) به بررسی انتقادی بازنمایی تصویر انگلستان در درس های بخش «LingoHack» وب گاه یادگیری زبان انگلیسی بی بی سی، طی دو سال پرداخته است. بر پایه تحلیل گفتمان انتقادی درس هایی که دربرگیرنده واژه کلیدی مرتبط با انگلستان بودند، یافته هایی به دست آمد. بر پایه این یافته ها، بی.بی.سی با استفاده از دست کاری های زبانی ویژه ای که گرایش به بازنمایی مثبت و مطلوب اعضای گروه خودی دارند، به ترویج هنجارهای اجتماعی و ارزش های اعتقادی، القاء برتری علمی و فناوری و تبیین سیاست های نظام انگلستان می پردازد. پرورش چنین ذهنیتِ ایده آلی از نظام و تفکر انگلیسی، در بین زبان آموزان سراسر جهان از برنامه درسی پنهان وب سایت یادگیری زبان انگلیسی بی.بی.سی سرچشمه می گیرد که سعی در ترویج شکل جدیدی از استعمار را دارد. بر پایه پیش بینی نظریه استعمار الکترونیک مک فیل(McPhail, 2006) ، قرار گرفتن در معرض چنین درس هایی در دراز مدت، از سویی درک زبان آموزان از هویت و فرهنگ خودشان را به خطر انداخته و از سوی دیگر ارزش ها و هنجارهای انگلیسی را رواج می دهد.
بازنمایی هویت و غیریت در نخستین سخنرانی رؤسای جمهور پس از انتخابات: مطالعه موردی انتخابات ایران، آمریکا، فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک تحلیل زبان شناختی، سطح های گوناگون از جمله واژه، جمله، ساختار متنی، ترکیبات، اصطلاحات و موارد مشابه در اندرکنش با یک دیگر بن مایه ها، اصول اولیه و بافتار یک اندیشه و ایدئولوژی را می سازند. ایدئولوژی ها و هویت های برساخته آن ها در پشت واژه ها و واحدهای گوناگون زبانی پنهان هستند و باید از آن ها رمزگشایی شود. این رمزگشایی در فراگرد توصیف، تحلیل و تبیین متن ها به انجام می رسد. در واقع، ایدئولوژی به هر اندیشه و رهیافتی این امکان را می دهد تا مرزهای هویتی و دگرسازانه خود را نسبت به رقبای خویش ترسیم نماید. این جستار در پی پاسخ به پرسش «در نخستین سخنرانی پس از انتخابات رؤسای جمهور جمهوری اسلامی ایران، امریکا و فرانسه مرزهای هویتی تولید و بازتولید اقتدار به چه صورتی بازنمایی می شود؟» تحلیلی در سطوح خرد و کلان را در پیش می گیرد. نگارندگان به منظور پاسخ به این پرسش بر این فرض هستند که «کاندیداهای پیروز در انتخابات ریاست جمهوری ایران، فرانسه و امریکا ابتنای سامانه نشانه شناختی خویش را بر روی مفصل بندی هویت ایجابی حداکثری و تنظیم دایره غیریت حداقلی (شمول بیشنه و برون رانی کمینه) استوار نموده اند». در این نوشتار، نخست، روابط سازه های زبانی پیکره مورد بررسی با استفاده از تحلیل دلالت صریح و ضمنی و حضور و غیاب واکاوی می شود. سپس مؤلفه های خود و دیگری، غیریت سازی، چگونگی برجسته سازی و حاشیه رانی و منطق تفاوت و زنجیره هم ارزی هرکدام از گفتمان های مورد بررسی تبیین می گردد. تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر آن است که زنجیره هم ارزی و هویت ساز روحانی آشکارا تبیین می شود و حاشیه رانیِ دگرهایِ منفی این گفتمان به صورتی ضمنی انجام می گیرد. دگرهای گفتمانی ترامپ و مکرون نیز به صورت ضمنی بیان می شود، اما زنجیره هم ارزی دال بر گفتمان های هم سوی آن ها ترسیم آشکاری ندارد.
بررسی تأثیر قصه گویی بر زبان گفتاری کودکان مبتلا به اوتیسم (طیف خفیف تا متوسط)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اﺧﺘﻼلِ طیفِ اﺗﯿﺴﻢ، ﯾﮑﯽ از مهم ترین اﺧﺘﻼل هایی اﺳﺖ ﮐﻪ بر رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﮐﻮدﮐﺎن و توانایی های آن ها در تعامل های اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دﯾﮕﺮان ﺗﺄﺛﯿﺮ می گذارد. یکی از مشکلات اصلی در مبتلایان به اختلال طیف اتیسم، تأخیر در آغازِ سخن گفتن و یا عدمِ تکاملِ گفتار در این کودکان است. این مقاله، به بررسی تأثیر قصه گویی بر زبان گفتاریِ کودکان طیف خفیف تا متوسطِ اتیسم پرداخته است. به این منظور، 20 کودک 7-4 ساله که اتیسم خفیف تا متوسط داشته و به مرکز نورهدایت مشهد مراجعه کردند، با استفاده از آزمون کارز انتخاب شدند. سپس، آن ها به طور تصادفی در دو گروه 10 نفریِ شاهد و مورد، قرارداده شدند. گروهِ مورد، تحتِ آموزش درک و تولید گفتار از طریق قصه گویی قرار گرفت. تعداد 30 داستان تصویری مناسب سن 7-3 سال انتخاب شد که طی سه ماه و هر روز به مدت نیم ساعت، برای این کودکان بیان شد. مهارت های زبانی کودکان در هر دو گروه در ابتدا و پایانِ بررسی، با استفاده از آزمون رشد زبان ویراست سوم مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های پژوهش در مقایسه درون گروهی نشان داد، بهره زبان گفتاری در گروه شاهد در پیش و پس از بررسی اختلاف معناداری با هم ندارند (p=0.066). این در حالی است که این اختلاف در گروه مورد معنادار بود (p=0.004). همچنین با مقایسه بین گروهی معلوم شد اختلاف بهره زبان گفتاری کودکان گروه های مورد و کنترل بعد از پایان مطالعه و فرآیند قصه گویی معنا دار است (p=0.030). یافته های پژوهش، نمایانگر تأثیر ﻗﺼﻪ گویی در افزایش مهارت های زبان گفتاری کودکان دارای اتیسم (طیف خفیف تا متوسط) است.
تحلیل گفتمان انتقادی توئیت ها ی ترامپ بر اساس مدل ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش و تأثیرگذاری شبکه های اجتماعی از جمله توئیتر، انکارنشدنی است. توئیت ها می توانند کنش های اجتماعی را شکل دهند و جامعه را به سمت و سوی ویژه ای، رهبری کنند. بنابراین، تحلیل گفتمان انتقادیِ توئیت ها، نوع تعامل های میان کاربران توئیتر را بازنمایی می کند. در پژوهشِ حاضر، توئیت های ترامپ بر پایه روش تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک واکاوی شدند. به این منظور، از ابتدای ژانویه تا انتهای مارس 2018، حدود 400 توئیت از صفحه شخصی دونالد ترامپ- رئیس جمهور وقت آمریکا، با روش تصادفیِ هدف دار، گرد آوری شده و مورد بررسی قرار گرفتند. سپس داده های پژوهش با بهره گیری از نشانه ها و عناصر زبان شناختی مدل ون دایک، تفسیر و تبیین شدند. یافته ها نشان می دهند که ترامپ، در سطح معنایی از عناصر زبان شناختی بسیاری مانند مقوله بندی، قطب بندی، تعمیم دادن، ایجاد فاصله، مفهوم تلویحی، مبالغه و خلاف واقع بهره می گیرد. او همچنین، در سطح سبک به واژه گزینی و حذف عمدی برخی واژه ها می پردازد. علاوه بر این، تراپ در سطح استدلال مقوله استدلال را با مغالطه کاری جبران می کند. یافته های پژوهش همچنین نمایانگر آن است که کاربران توئیتر، پیوسته در مواجهه با گفتمان های ایدئولوژیک قرار می گیرند. این گفتمان ها در جامعه، فرایند تأثیرگذاری خود را با سرعت پشت سر نهاده و پایه گذار نظریه های اجتماعی می شوند. همچنین این گفتمان ها، نقش تعیین کننده ای در چگونگی زندگی و دیدگاه افراد یک گروه و یا روابط میان گروهی دارند.
تحلیل نقش نماهای اسم فارسی در گفتار گویشوران ترکی آذربایجانی بر اساس مدل چهار تکواژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشِ حاضر، نقش نماهای اسم فارسی را در گفتارِ گویشوران ترکی آذربایجانی، بر اساس مدلِ چهارتکواژ بررسی نموده است. داده ها از منبع های معتبرِ زبانِ ترکیِ آذربایجانی و تعاملات زبانی گویشوران منطقه های مرکزی استان اردبیل گردآوری شده اند. ابتدا نقش نماهای اسم فارسی در چهارچوبِ مدلِ چهارتکواژ، به تکواژهای محتوایی (حروف اضافه)، تکواژهای نظام مندِ متقدم (حروفِ ندا) و تکواژ نظام مندِ پیونددهنده متأخر (کسره اضافه) گروه بندی شد. با بررسی داده ها، معلوم شد که برخی حروفِ ندای فارسی به صورت عناصر قرضی در زبان ترکی آذربایجانی رایج هستند. این در حالی است که تعدادی از حروف اضافه آن زبان، طی فرایند رمزگردانی زبانی در گفتار دوزبانه های ترکی آذربایجانی-فارسی ظاهر می شوند و کسره اضافه نیز مابینِ حروفِ ندا و حروفِ اضافه قرار دارد. به نظر می رسد که بین ماهیت گونه های مختلف تکواژها (فعال شدن تکواژها در سطوح انتزاعی تولید گفتار) و ترتیبِ ورود آن ها به زبان یا گویش دیگر، ارتباط وجود دارد. بر خلاف تکواژهای نظام مند، تکواژهای محتوایی اعطاکننده نقش های تتا (حروف اضافه) به ندرت توسط گویشوران یک زبان قرض گرفته می شوند. همچنین راه یابی تکواژهای نظام مند متقدم به زبان یا گویش های دیگر، راحت تر از تکواژهای نظام مند متأخر انجام می پذیرد. زیرا تکواژهای نظام مند متأخر در سطح متأخرتر فرایند تولید انتزاعی، با فراخوان چارچوب نحوی-ساختواژی زبان ماتریس انتخاب می شوند. این در حالی است که انتخاب تکواژهای نظام مند متقدم به صورت غیرمستقیم در سطح مفهومی-واژگانی و همزمان با انتخاب مستقیم تکواژهای محتوایی زبان ماتریس یا زبان درونه صورت می گیرد. یافته های پژوهش حاضر، نمایانگر کارآیی مدل چهارتکواژ در تبیین ترتیب راه یابی سازه ها به زبان پذیرنده در پدیده تماس زبانی است.
تعیین مقوله دستوری واژگان چندنقشی در فرهنگ های لغت زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیینِ مقولة دستوریِ واژه های چندنقشی- واژه هایی که در نقش چندین مقوله دستوری ظاهر میشوند، یکی از مشکلات فراروی فرهنگ نویسان است. ابهامِ مقولههای دستوری و همپوشی میانِ آنها و برخی فرآیندها مانند حذف، کوتاه شدگی و تغییرمقوله از جمله عوامل مؤثر در چندنقشی شدن واژه ها هستند. برخی از این عوامل، بر مقولة دستوری واژه ها تأثیری پایدار نهاده و برخی دیگر فقط سبب تغییر نقشی میشوند که در شرایط ویژهای صورت میگیرد. تمییز این دو از یکدیگر برای فرهنگ نویسان و دستورنویسان امری ضروری است. در این پژوهش، برای دستیابی به معیارهای تفکیک هر یک از این فرآیندها، 1172 واژة دومقول های اسم و صفت از فرهنگ سخن (Anvari, 2014)، گردآوری شده و به روش تفسیری و تأویلی مورد تحلیل قرارگرفتند. در پایان، مشخص شد بخش مهمی از تغییرِ رفتارِ این واژه ها، پیامدِ نوعی ساده سازی نحوی و نتیجة فرآیندهایی مانند حذف ارجاعی و یا ناشی از همپوشی نقش دستوری میانِ طبقههای دستوری است که نباید در فرهنگ های لغت در نظر گرفته شوند.
تحلیل خطاهای مشترک نوشتاری زبان آموزان غیرفارسی زبان دوره عمومی مطالعه موردی زبان آموزان مرکز زبان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیلِ خطای زبان آموزان، یکی از ابزارهای سنجشِ کاراییِ آموزش به شمار می آید. با بهره گیری از این ابزار، می توان علاوه بر عیب یابیِ نظامِ آموزشی، به نقاط ضعفِ زبان آموزان در مهارت های گوناگون پی برد تا کیفیت آموزشی را بهبود بخشید. تحلیل خطا در دو شاخه نظری و کاربردی بررسی می شود. در تحلیل نظریِ خطا، سبب و چگونگی ایجاد خطا در ذهن زبان آموز بررسی می شود. در تحلیل کاربردیِ خطا، با بررسی و دسته بندی خطاها، راه حل های مناسبی از جنبه منابع و شیوه های آموزش برای رفع مشکلات زبان آموزان پیشنهاد می شود (Keshavarz, 2012, p. 59). بر همین اساس، این پژوهش به تحلیل کاربردی خطاهای نوشتاری دوره عمومیِ زبان آموزانِ مرکزِ آموزشِ زبانِ دانشگاهِ بین المللیِ امام خمینی(ره) می پردازد. در این مقاله، 100 متن نگارش (انشاء و توصیف یک متن تصویری) در دوره عمومی به روش تصادفی انتخاب شده اند. زبان آموزان از ملیت های گوناگون از جمله آذربایجانی، بروندی، کنیایی، سوری، عراقی، مالی، چینی و نیجریه ای بودند. تحلیل داده ها نشان داد که پربسامدترین خطاهای نوشتاری آن ها مربوط به واژه و املاء است. خطاهای واژگانی به سبب عدمِ شناخت و یادگیری نامناسب زبان آموز از زبان دوم پدید می آیند. خطاهای املاء، بر پایه علت هایی مانند ناتوانایی در درک شنیداری، ناتوانی در بازشناختن واکه ها و نیم واکه ها و ضعفِ حافظه دیداری و حرکتی به وجود می-آیند (Hashemzadeh, 2008, p. 429-431). نکته قابلِ توجه در این پژوهش آن است که زبان آموزان عرب زبان، بیشترین تعداد این گروه را تشکیل می دادند، با وجود آشنایی بیشتر آن ها با زبان فارسی (مانند الفبا و واژه های مشترک)، جزء گروه های پرخطا بودند. همچنین، شمار بسیار این خطاها، دور از انتظار و غیرِ قابلِ پیش بینی بود. هر چند بررسی علت های بسامدی این خطاها نشان می دهد که عواملی مانند گزینش محتوای آموزش، درجه بندی مواد آموزشی و شیوه آموزش، نقش با اهمیتی در کاهش این خطاها دارند.
رویکرد قرآنی به تولید محتوا برای آموزش زبان انگلیسی: آب در کتاب الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزشِ زبان انگلیسی، بستری مناسب و ظرفیتی نادیده گرفته شده در دست یابی به هدف های آموزش و پرورش است. محتوای آموزشِ زبان انگلیسی در ایران، برگرفته یا الگوگرفته از محتوای بازار جهانی است که بیشتر مبتنی بر تفکرات مادی گرایانه و لیبرالیستی است. به همین سبب، این محتوای آموزشی در ناسازگاری آشکار با هدف اصلی آموزش و پرورش اسلامی، یعنی رسیدن به حیاتِ طیبه است. بر پایه متن های قرآنی، تفکر در مخلوقات به عنوان آیات الهی، از قدم های اولیه در راستایِ دست یابی به حیاتِ طیبه است. در این راستا، برای تولید محتوا، موضوع طبیعت و به ویژه عنصر آب، که یکی از منبع های اصلی تفکر، قابل فهم و در دسترس برای همه انسان ها است، انتخاب شد. سپس چگونگی پرداختن به این موضوع در آیات مربوط به آب در قرآن کریم و تفاسیر نور، نسیم حیات و تسنیم مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش، در قالب رهنمودهایی برای تولید محتوا بر پایه تصویرها و مفاهیمی که قرآن کریم در این آیات به انسان ارائه کرده، تنظیم شده اند. در این زمینه، قالب «بنگر، بیاندیش و زندگی کن» به عنوان طرح اصلی درس پیشنهاد شده است. بر پایه این قالب تصویری از طبیعت توصیف می شود، انسان دعوت به تفکر و عبرت گرفتن از آن می شود. سپس آموزه ها و مفاهیم آن با زندگی پیوند می خورد. در هر یک از تصاویر بر پایه سبک و سیاق زبان قرآن که شامل پرسشگری، تخاطب، استفاده از داستان و تمثیل، و واژه های همنشین است، می توان مفاهیم اساسی مانند توحید و معاد را در محتوا ارائه کرد.
ساختار تعجب سماعی در زبان گفتار و نوشتار عربی معاصر با تکیه بر معادل یابی آن در فارسی (مورد پژوهانه کتاب «الشمس فی یوم غائم» و «زهره العمر»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان عربیِ معاصر، اسلوب های تعجبِ سماعی، در مقایسه با اسلوب های قیاسی آن پرکاربردتر و متنوع تر است. هر چند، این اسلوب های تعجبِ سماعی، هنوز هم همانند قدیم کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. پژوهشگران به این مسئله که ساختارهای تعجبِ سماعی نیز خود می توانند از ساخت های ویژه ای پیروی کنند، نپرداخته اند. همین امر به همراه کاربرد متنوع این نوع جمله ها در زبان عربی و معادل یابی آن ها در زبان فارسی، بیانگر اهمیت پژوهش حاضر است. این مقاله به دسته بندی 460 جمله تعجبی در دو کتاب «الشمس فی یوم غائم» و «زهره العمر» که اولی به زبان گفتار و دومی به زبان نوشتار نزدیک تر است، پرداخته است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است ابتدا جمله های تعجبی سماعی را بر پایه تقابل میانِ زبان فارسی و عربی توصیف کند. سپس معادل یابی، ساخت و کاربرد جمله های تعجبی سماعی در زبان گفتار و نوشتار مورد ارزیابی قرار گیرد تا تفاوت ها و شباهت های موجود میان جمله های تعجبی سماعی در فارسی و عربی نمایان شود.یافته های پژوهش نشان می دهد که در زبان گفتار، سبک و آهنگ در تشخیص ساختار جمله های موردِ اشاره مهمترین نقش را بر عهده دارند. همچنین، تمنی، قسم و گاه ضرب المثل ها و اصطلاح های عامیانه، تکیه و تأکید بسیار مورد استفاده قرار می گیرند. در زبان نوشتار نیز ساخت های تأکیدی نقش پررنگ تری داشته و جمله ها با تنوع بیشتری می آیند. در این میان، جمله های نمایاننده مقدار و مقایسه، اسلوب های منفی، اسلوب های تأکیدی که گاهی در قالب جمله های خبری منفی مانند اسالیب حصر، استثنا، تقابل و تباین می آیند، بسیار اهمیت دارند. در معادل یابی - به ویژه در زبان گفتار- حرف «که» نقش مؤثری دارد. به نظر می رسد در زبان نوشتار عربی بیشتر این جمله های با ژرف ساخت به کار می روند و در زبان فارسی اغلب با روساخت معادل یابی می شوند. همچنین، این پدیده در زبان گفتار بیشتر به چشم می خورد.
شواهد درکی برای انطباق واجی واکه های انگلیسی با نظام واکه ای فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکردهایِ ادارکی به انطباقِ واجیِ وام واژه ها، انطباقِ واجی، نوعی همگونی ادراکی است که هنگامِ درک شنیداری گفتار روی می دهد. بر اساس این رویکرد، آواها و ساخت های آواییِ غیربومی، به نزدیک ترین آواها و ساخت های آوایی در زبان وام گیرنده نگاشته می شوند. پژوهش حاضر، میزانِ شباهت واکه های انگلیسی با واکه هایِ معادلِ احتمالی شان در زبان فارسی را در چارچوب نظریه همگونی ادراکی بررسی می کند. در این پژوهش، ساخت های طبیعی دارایِ واکه های زبان انگلیسی، به عنوان محرک های هدف ادراکی در برخی آزمایش های درکِ مقوله ای برای گویشوران بومی زبان فارسی پخش شد. هدف این بود که شنوندگان درباره میزان شباهت واکه های انگلیسی با واکه های معادل احتمالی شان در زبان فارسی قضاوت کنند. بر این مبنا، واکه ها در دو سطح نوایی مستقل، یعنی سطح واج و سطح هجا، به شنونده ها ارائه شدند. یافته های به دست آمده، نشان داد که پاسخ های شناسایی شنونده ها با یافته های صوتی مربوط به فضای واکه ای تطبیقی زبان فارسی و انگلیسی مطابقت کامل دارد. به این صورت که، شنونده ها هر واکه انگلیسی را به صورت واکه ای در زبان فارسی درک می کنند که بیشترین شباهت صوتی ممکن را با آن دارد.
فضای واکه ای واکه های خیشومی شده زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واکه ها، طبقه ای رسا از آواهای زبانی هستند. برای توصیفِ دقیقِ تولیدی واکه ها می توان از یک فضای دوبعدی به نام فضای واکه ای بهره برد. نمودارِ فضای واکه ای، روشی گرافیکی است که نشان می دهد یک واکه از جنبه صوت شناختی و تولیدی در چه ناحیه ای قرار گرفته است. هدف اصلیِ این پژوهش، بررسیِ صوت شناختیِ واکه های خیشومی شده زبان فارسی، ترسیمِ نمودارِ فضایِ واکه ای آن ها و مقایسه آن با فضایِ واکه ای واکه های دهانی این زبان بوده است. به این منظور، 2400 داده، استخراج شدند که به وسیله 10 گویشور زن و مرد فارسی زبان تولید شدند. سپس داده ها، در چارچوب قواعد حاکم بر آواشناسی صوت شناختی بررسی شدند. در این پژوهش، تأثیر خیشومی شدگی بر میزان بسامد سازه های اول و دوم واکه های زبان فارسی بررسی شد. همچنین، تأثیر این عامل بر گستره بسامدی سازه های اول و دوم واکه های این زبان مورد مطالعه قرار گرفته است. این پژوهش، همچنین تأثیر متغیر جنسیت را بر میزان بسامد سازه های اول و دوم واکه های زبان فارسی در دو بافت دهانی و خیشومی شده موردِ بررسی قرار داده است. یافته های به دست آمده از تحلیل های آماری نشان می دهد که خیشومی شدگی بر میزان بسامد سازه اول و دوم تمامی واکه های زبان فارسی تأثیر معنادار دارد. همچنین، خیشومی شدگی بر گستره بسامدی سازه اول و دوم واکه های زبان فارسی تأثیر معناداری ندارد. علاوه بر این، متغیر جنسیت در هر دو بافت دهانی و خیشومی شده بر میزان بسامد سازه اول و دوم واکه ها به جز واکه /u/ تأثیر معنادار دارد.