تفکر نقاد و خودمختاریِ فراگیران، ازجمله موضوعاتی است که بسیار در پیشینه پژوهش های آموزش زبان انگلیسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این راستا، برای پی بردن به کارآمدی بیشتر این دو مقوله در زبان آموزی، مطالعه حاضر به مقایسه تأثیر آموزش تکنیک های تفکر نقاد با تکنیک های خود مختاری در پیشرفت مهارت گفتار زبان آموزان انگلیسی پرداخت. به این منظور، 90 نفر زبان آموز سطح متوسط کلاس های یکی از آموزشگاه های آزاد زبان در تهران که پژوهشگران این مطالعه به آن ها دسترسی داشتند، در یک نمونه آزمون اولیه انگلیسی (پِت) شرکت کردند. در نتیجه، 64 نفری که نمره های آن ها در محدوده یک انحراف معیار بالا و پائین میانگین نمره های کلی آن 90 نفر قرارگرفته، انتخاب شدند. لازم به اشاره است که این آزمون پیش از این، میان 30 زبان آموز دیگر در همان آموزشگاه پیش آزمون شده بود. در مرحله بعد، آن 64 نفر به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی گروه بندی شدند تا یک گروه تحت آموزش تکنیک های تفکر نقاد و گروه دیگر تحت آموزش تکنیک های خودمختاری به عنوان دو روش آموزشی مختلف قرار گیرند. پیش از آغاز آموزش نیز مهارت گفتاری هر دو گروه با استفاده از پیش آزمون گفتار مورد سنجش قرار گرفته بود و تفاوت معناداری بین میانگین نمرات آن ها مشاهده نشد. در انتهای دوره آموزشی 14 جلسه ای، دو گروه در پس آزمون یکسان گفتار شرکت کردند. نتیجه تحلیل آماری مربوطه (آزمون نمونه های مستقل تی) نشان دهنده آن بود که آموزش تفکر نقاد، تأثیربرتری بر مهارت گفتار نسبت به آموزش خودمختاری دارد. یافته های مورد اشاره، بیش از پیش برتری آموزش تفکر نقاد در کلاس های زبان را نسبت به سایر روش های تدریس نشان می دهد و بر ضرورت توجه بیشتر به این سبک آموزش تأکید می کند.