روانشناسی تحولی روانشناسان ایرانی
روانشناسی تحولی روانشناسان ایران سال سیزدهم زمستان 1395 شماره 50 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین طراز تحول شناختی از دوره نوجوانی تا بزرگسالی بود. نمونه از 345 شرکت کننده در 4 گروه سنی 15 تا 18 سال (108 نفر)، 19 تا 29 سال (104 نفر)، 30 تا 45 سال (44 نفر) و 46 سال به بالا (51 نفر) تشکیل شده بود که در گروه 15 تا 18 سال از مدارس، و در گروه های دیگر با توجه به تقسیم بندی های نواحی شهرداری شهر اصفهان به صورت تصادفی انتخاب شدند. طرح پژوهش علّی مقایسه ای و ابزار استفاده شده آزمون قلم و کاغذی استدلال منطقی برنی (1974) بود. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس و آزمون خی دو نشان داد که به طور کلی گروه های سنی اثر معناداری بر نمره طراز شناختی ندارد. نتایج مقایسه های زوجی در نمره کل گروه های سنی 15 تا 18 سال و 19 تا 29 سال تفاوت معنادار نشان داد. بین گروه های سنی از لحاظ فراوانی های افرادی که در مراحل عینی، انتقالی و انتزاعی قرار دارند تفاوتی وجود نداشت. نتیجه گیری کلی اینکه تغییری در طراز تحول شناختی با افزایش سن بعد از نوجوانی به صورت منظم مشاهده نشد. نتایج این پژوهش بر پایه نظریه تحول شناختی پیاژه و نوپیاژه ای بررسی شده است.
تحول هیجانی کودکان درخودمانده بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور شناخت تحول هیجانی کودکان مبتلا به طیف درخودماندگی بر اساس مدل تحولی مبتنی بر تفاوت های فردی انجام شد. بدین منظور 30 کودک مبتلا به طیف درخودماندگی از سه مرکز درخودماندگی به شیوه نمونه برداری غیرتصادفی و 30 کودک عادی به شیوه تصادفی در تهران انتخاب شدند و در نهایت برای مقایسه تحول هیجانی دو گروه، به مادران آن ها پرسشنامه تحول هیجانی کارکردی (گرین اسپن، 2001) داده شد. والدین دو گروه از نظر وضعیت اقتصادی، سنی و تحصیلات همتا شدند. یافته ها نشان داد تحول هیجانی کودکان عادی و درخودمانده در سنین پایین تر (5/3 -0 سالگی) در هر شش مرحله تحول هیجانی یعنی خودنظم جویی و علاقه به دنیا، صمیمیت، ارتباط دو جانبه، ارتباط پیچیده، باورهای هیجانی، تفکر هیجانی و منطقی تفاوت معنادار با یکدیگر دارد، اما در سن کنونی، در چهار مرحله اول تحول هیجانی تفاوت معنادار بین دو گروه مشاهده نشد، فقط در مهارت های پنجم و ششم، کودکان عادی تحول هیجانی بالاتری از کودکان مبتلا به درخودماندگی داشتند. پایین تر بودن تحول هیجانی در کودکان مبتلا به درخودماندگی در مراحل پنجم و ششم، ممکن است به دلیل نارسایی پردازش حسی، زبانی و بینایی درخودمانده ها باشد.
رابطه بین خودناتوان سازی و حرمت خود ناپایدار: نقش واسطه ای ترس از ارزیابی منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه گری ترس از ارزیابی منفی در رابطه خودناتوان سازی و ناپایداری حرمت خود انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کل دانش آموزان دختر پایه هشتم متوسطه (با میانگین سنی 14 سال) تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به تحصیل بودند. بر اساس طرح زمینه یابی، نمونه ای متشکل از 150 دختر پایه هشتم به روش نمونه برداری در دسترس با استفاده از نسخه کوتاه ترس از ارزیابی منفی (FNES-B؛ لیری، 1983)، مقیاس خودناتوان سازی (جونز و رودولت، 1982) و مقیاس حرمت خود ناپایدار (چابرول، روسیو و کالاهان، 2006) بررسی شدند. داده ها با روش رگرسیون تحلیل شد و نتایج نشان داد که حرمت خود قادر به پیش بینی هر دو بعد خودناتوان سازی است. نتایج از نقش واسطه ای ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین ابعاد خود ناتوان سازی و ناپایداری حرمت خود حمایت کرد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ناپایداری حرمت خود تاحدودی از طریق ترس از ارزیابی منفی، بر خود ناتوان سازی تأثیر می گذارد. در نتیجه با تمرکز بر الگوی نظری و پرداختن به ترس از ارزیابی منفی می توان موجب ارتقای پایداری حرمت خود در نوجوانان شود.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی آزمون تکمیل جمله دانشگاه واشینگتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش سنجش شاخص های روان سنجی، شامل روایی و اعتبار و ساختار عاملی نسخه فارسی آزمون تکمیل جمله دانشگاه واشینگتون، برای ارزیابی تحول من بود. به روش نمونه برداری در دسترس از رشته های تحصیلی مختلف (فنی، علوم پایه و علوم انسانی) دانشگاه تهران 289 دانشجو (146 مرد، 143 زن) آزمون تکمیل جمله دانشگاه واشینگتون (های و لووینگر، 1996) را تکمیل کردند و سطح تحول یافتگی من آن ها ارزیابی شد. برای بررسی روایی واگرا نیز مقیاس خودتخریب گری مزمن (کلی و دیگران، 1985) و زیر مقیاس گناه از پرسشنامه احساسات شخصی (هاردر و زالما، 1990) به کار رفت. یافته ها نشان داد که آزمون تکمیل جمله دانشگاه واشینگتون همسانی درونی مناسب (118/0 تا 326/0) دارد. مقدار آلفا و اعتبار بازآزمایی دو هفته ای آن هم به ترتیب 781/0 و 876/0 به دست آمد. همبستگی منفی و معنا دار آزمون با خودتخریب گری نشان دهنده روایی واگرای آزمون و توانایی تفکیک دو گروه با سطح تحول بالای من و پایین احساس گناه و خودتخریب گری نشان دهنده روایی تفکیکی آزمون بود. تحلیل عاملی اکتشافی ساختار تک بُعدی آزمون را نشان می داد. نسخه فارسی آزمون تکمیل جمله دانشگاه واشینگتون برای اندازه گیری سطح تحول یافتگی من روایی و اعتبار مناسب دارد.
اثربخشی مداخله شناختی-رفتاری متمرکز بر والد- کودک بر مشکلات رفتاری کودکان آزاردیده جسمی و شیوه های والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مداخله شناختی-رفتاری متمرکز بر والد-کودک بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان آزاردیده جسمی و بهبود رفتارهای والدینی است. 28 کودک 7 تا 9 سال از انجمن حمایت از کودکان کار شهر تهران و مادران آن ها به شیوه نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند. 15 زوج مادر و کودک در گروه مداخله متمرکز بر والد-کودک و 13 مادر در گروه مداخله متمرکز بر والد جایگزین شدند. بسته درمان شناختی-رفتاری ترکیبی والد-کودک در طول 5 جلسه به مادران و 8 جلسه به کودکان عرضه شد. پس از پایان مداخله، پس آزمون و پس از دو ماه، پیگیری انجام شد. ابزارها شامل فهرست رفتاری کودک (آشنباخ، 1991)، پرسشنامه والدگری آلاباما (فریک، 1991) و پرسشنامه ظرفیت کودک آزاری (میلنر، 1986) بود. نتایج تحلیل واریانس آمیخته حاکی از آن بود که مداخله شناختی-رفتاری در کاهش مشکلات درونی سازی و برونی سازی مؤثر بوده است. در زیرمقیاس های رفتارهای والدینی نیز فقر نظارت و تنبیه بدنی کاهش یافت، اما ظرفیت کودک آزاری تغییر معناداری نشان نداد. همچنین از لحاظ اثربخشی مداخله روی متغیرهای مشکلات رفتاری، رفتارهای والدینی و ظرفیت کودک آزاری میان دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد، که نشان دهنده نقش اصلی مادران در مداخله های کودک آزاری است. نتایج این پژوهش با روشن تر ساختن نقش کودک و والد در حیطه مداخله های کودک آزاری، در موقعیت های بالینی و برای کاهش این پدیده کاربرد خواهد داشت.
فرایندهای ارزیابی شناختی هیجان های پیشرفت و تعهد تحصیلی: تحلیل واسطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون نقش واسطه ای هیجان های پیشرفت در رابطه ارزیابی های شناختی و تعهد تحصیلی انجام شد. 200 دانش آموز دختر به نسخه کوتاه پرسشنامه هیجان های پیشرفت (AEQ-R؛ پکران،گوئتز و پری، 2005)، نسخه تجدید نظر شده مقیاس ارزیابی تنیدگی (SAM-R؛ رویلی، روسچ، جاریکا و واگان، 2005) و سیاهه مشغولیت تحصیلی (SEI؛ سالملا - آرو و آپادایا، 2012) پاسخ دادند. به منظور آزمون روابط ساختاری بین ارزیابی های شناختی، هیجان های پیشرفت و تعهد تحصیلی از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.نتایج نشان داد که رابطه بین ارزیابی های شناختی سازش یافته (چالش و منابع) با هیجان های پیشرفت مثبت، مثبت معنادار و با هیجان های پیشرفت منفی، منفی معنادار؛ رابطه بین ارزیابی های شناختی سازش نایافته (تهدید) با هیجان های پیشرفت مثبت، منفی معنادار و با هیجان های پیشرفت منفی، مثبت معنادار و بالاخره رابطه هیجان های پیشرفت مثبت با تعهد تحصیلی مثبت معنادار و رابطه هیجان های پیشرفت منفی با تعهد تحصیلی منفی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که الگوی مفروض واسطه گری کامل هیجان های پیشرفت مثبت و منفی در رابطه ارزیابی های شناختی و تعهد تحصیلی با داده ها برازش مطلوب دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در هردو مدل واسطه گری هیجان های پیشرفت مثبت و منفی، کل وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بود و در مدل های واسطه گری هیجان های پیشرفت مثبت و منفی به ترتیب 49 و 26 درصد از پراکندگی نمره تعهد تحصیلی تبیین شد. نتایج این بررسی با تأکید بر واسطه گری هیجان های پیشرفت مثبت و منفی از آموزه های نظریه کنترل ارزش هیجان های پیشرفت در بین گروهی از فراگیرانی ایرانی به طور تجربی حمایت کرد.
اثربخشی مداخله های آموزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانگری بر تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش پذیرش و تعهد درمانگری بر تعلل ورزی دانش آموزان پسر متوسطه انجام شد. روش پژوهش شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 95-94 بود. به منظور اجرای این پژوهش دو کلاس شامل 49 دانش آموز به روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی یک کلاس 25نفری به گروه آزمایش و کلاس دیگری به گروه گواه تخصیص یافت. برای سنجش تعلل ورزی تحصیلی از مقیاس تعلل ورزی دانش آموز (PASS؛ سولومون و راثبلوم، 1984) استفاده شد. مداخله آزمایشی مشتمل بر 8 جلسه آموزش فنون و راهبردهای پذیرش و تعهد درمانگری بود. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد با کنترل پیش آزمون، آموزش فنون پذیرش و تعهد درمانگری بر کاهش تعلل ورزی مؤثر بود و دو گروه تفاوت معنا داری با یکدیگر داشتند. از آنجا که آموزش پذیرش و تعهد درمانگری در کاهش تعلل ورزی دانش آموزان مؤثر است، لذا استفاده از آن به عنوان روش درمانی توصیه می شود.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه حرمت خود مشروط نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به منظور بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه حرمت خود مشروط نوجوانان، بر روی جامعه دانش آموزان انجام شد. 286 نفر از دانش آموزان به صورت نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه حرمت خود مشروط نوجوان (SCQA؛ ووتر، ویشرمن، بریرس و جانسن، 2016)، پرسشنامه خود ارزشمندی مشروط (کراکر، لتان، کوپر و بویرت، 2003) و مقیاس چند بعدی کمال گرایی(فراست ودیگران، 1990)پاسخ دادند. برای تعیین ویژگی های روان سنجی حرمت خود مشروط نوجوانان ابتدا اعتبار این پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ و باز آزمایی و دو نیمه سازی سنجیده و روایی ملاکی آن با پرسشنامه خود ارزشمندی مشروط و مقیاس چند بعدی کمال گرایی (MPS؛ فراست، مارتین، لاهارت و روزنبلات، 1990) بررسی شد، که حاکی از روایی تفکیکی و همگرایی مطلوب بود. ساختار عاملی آن هم با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی ارزیابی شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل عاملی مشخص شد که پرسشنامه حرمت خود مشروط دارای هشت عامل است و بررسی اعتبار پرسشنامه با استفاده از ضرایب آلفا، باز آزمایی و دو نیمه سازی ثبات پرسشنامه را نشان داد. در مجموع یافته ها مشخص کرد که پرسشنامه حرمت خود مشروط ویژگی روان سنجی مطلوب در نمونه جمعیتی دانش آموزان نوجوان دارد و می توان از این ابزار در بررسی های مرتبط با فرهنگ ایرانی استفاده کرد.
پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان: روش اجرا و نمره گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان 1 CERQ)؛ گارنفسکی و کرایج، 2006) یک ابزار 18مادّه ای است و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ها را در پاسخ به حوادث تهدیدکننده و تنیدگی زای زندگی در اندازه های پنج درجه ای از 1 (هرگز) تا 5 (همیشه) برحسب 9 زیرمقیاس به این شرح می سنجد: خودسرزنشگری 2 ؛ دیگرسرزنشگری 3 ؛ تمرکز بر فکر/ نشخوارگری 4 ؛ فاجعه نمایی 5 (فاجعه آمیزپنداری)؛ کم اهمیت شماری 6 ؛ تمرکز مجدد مثبت 7 ؛ ارزیابی مجدد مثبت 8 ؛ پذیرش 9 ؛ تمرکز مجدد بر برنامه ریزی 10 . حداقل و حداکثر نمره در هر زیرمقیاس به ترتیب 2 و 10 است و نمره بالاتر نشان دهنده استفاده بیشتر فرد از آن راهبرد شناختی محسوب می شود. راهبرد شناختی تنظیم هیجان در پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان به دو دسته کلی راهبردهای انطباقی (سازش یافته) و راهبردهای غیرانطباقی (سازش نایافته) تقسیم می شوند. زیرمقیاس های کم اهمیت شماری، تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی؛ راهبردهای سازش یافته و زیرمقیاس های خود سرزنشگری، دیگر سرزنشگری، تمرکز بر فکر/ نشخوارگری و فاجعه نمایی؛ راهبردهای سازش نایافته را تشکیل می دهد.