آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۵

چکیده

این پژوهش به منظور شناخت تحول هیجانی کودکان مبتلا به طیف درخودماندگی بر اساس مدل تحولی مبتنی بر تفاوت های فردی انجام شد. بدین منظور 30 کودک مبتلا به طیف درخودماندگی از سه مرکز درخودماندگی به شیوه نمونه برداری غیرتصادفی و 30 کودک عادی به شیوه تصادفی در تهران انتخاب شدند و در نهایت برای مقایسه تحول هیجانی دو گروه، به مادران آن ها پرسشنامه تحول هیجانی کارکردی (گرین اسپن، 2001) داده شد. والدین دو گروه از نظر وضعیت اقتصادی، سنی و تحصیلات همتا شدند. یافته ها نشان داد تحول هیجانی کودکان عادی و درخودمانده در سنین پایین تر (5/3 -0 سالگی) در هر شش مرحله تحول هیجانی یعنی خودنظم جویی و علاقه به دنیا، صمیمیت، ارتباط دو جانبه، ارتباط پیچیده، باورهای هیجانی، تفکر هیجانی و منطقی تفاوت معنادار با یکدیگر دارد، اما در سن کنونی، در چهار مرحله اول تحول هیجانی تفاوت معنادار بین دو گروه مشاهده نشد، فقط در مهارت های پنجم و ششم، کودکان عادی تحول هیجانی بالاتری از کودکان مبتلا به درخودماندگی داشتند. پایین تر بودن تحول هیجانی در کودکان مبتلا به درخودماندگی در مراحل پنجم و ششم، ممکن است به دلیل نارسایی پردازش حسی، زبانی و بینایی درخودمانده ها باشد.

تبلیغات