مقالات
حوزه های تخصصی:
"
در این پژوهش شکلگیری عملیات طبقهبندی در دانشآموزان دورة راهنمایی شهر تهران، بررسی شد. 1020 دانشآموز (510 دختر، 510 پسر) پایههای تحصیلی اوّل تا سوم راهنمایی، از پنج منطقه اقتصادی ـ اجتماعی شهر تهران با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و آزمون عملیات طبقهبندی (کمیسازی درون گنجی و گروهههای ضربی) در مورد آنها به اجرا در آمد. تحلیل دادهها نشان داد : 1) فقط درصد محدودی از آزمودنیهای پژوهش به حد نصاب موفقیت (75%) رسیدند و تراکم درصدها در شرایط مرحلة بین بینی بود. 2) بین دو جنس تفاوت معناداری مشاهده نشد. 3) میانگین نمرههای دانشآموزان در مناطق غیرمرفه (9، 13، 16) پایینتر از میانگین نمرههای مناطق 3 و 6 بود. 4) مقایسة نتایج کودکان ایرانی با همتاهای خارجی یک تأخیر سه ساله را نشان داد که با توجه به عدم وجود تفاوتهای زیربنایی، میتوان آن را به موانعی نسبت داد که در راه تجربههای ارتجالی و تفویضهای اجتماعی که بخش عمدة آن حاصل نارساییهای آموزش رسمی است، وجود دارد.
"
ضرایب توافق بین درجه بندیکنندگان
حوزه های تخصصی:
"
کمتر اتفاق میافتد که داوران مختلف در داوریهای خود حتی نسبت به یک امر واحد مجموعه یکسانی به دست دهند. اگر مجموعه نمرههای دو داور دقیقاً برابر با یکدیگر باشد، بیشینه مقدار ضرایب همخوانی بین نمرهها برابر با 1+ خواهد بود. اما به عکس، ضریب همخوانی 1+ دلالت بر این ندارد که دو مجموعه دادههای مورد مطالعه دقیقاً برابر با یکدیگر است. داوران مختلف در واقع تنها درباره وضع نسبی افراد، چیزها یا پدیدهها داوری میکنند، نه وضع مطلق آنها. مقصود از این مقاله معرفی ضرایبی است که میزان توافق مطلق و همانندی واقعی بین نمرههـای داوران مختلف را به نمایش میگـذارد. برخی از ویژگیهای همبستگی گشتاوری ممکن است برای یک موقعیت معین نامناسب باشد. برای این موقعیتها نوعی ضرایب همخوانی ارائه شده است که بسیاری از آنها متعلق به طبقه ضرایب اقلیدسی است. بحث درباره ویژگیهای مطلوب این گونه ضرایب نشان میدهد که چگونه ضرایب همانندی و تعمیمهای مربوط به آن میتوانند برای ارزیابی توافق درجهبندی کنندگان به کار روند و افزون بر این مشخص میکند که کدام یک از اطلاعات مربوط به دادهها باید از طریق ضرایب مختلف تبیین و از کدام یک از آنها باید صرفنظر شود.
"
چکیده پژوهشهای روانشناختی: درمانگریهای شناختی- رفتاری نگر
حوزه های تخصصی:
تأثیر آموزش بر تحول صلاحیت راهبردی حساب در کودکان ایرانی
حوزه های تخصصی:
"
نهای مشتمل بر 60 دانشآموز پسر و دختر پایه تحصیلی اول شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند و براساس یک طرح تحقیق آزمایشی پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل، با فرم الف «آزمون تفاوتهای فردی در انتخابهای راهبرد جمع» (کرکمن و سیگلر، 1997) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. پس از آن، آزمودنیهای گروه آزمایشی در معرض آموزش راهبرد کمینه قرار گرفتند. در مرحله پس آزمون، فرم ب آزمون مذکور در مورد هر دو گروه اجرا شد. نتایج نشان دادند که آموزش بر فراوانی استفاده از راهبرد کمینه در گروه آزمایشی تأثیر گذاشته است. اما به رغم آنکه میزان درستی پاسخهای بازیابی شده در دو گروه تفاوت معناداری نداشت، میزان درستی راهبردهای پشتیبان و راهبرد کمینه در گروه آزمایشی بیش از گروه کنترل بود. افزون بر این، دو گروه از لحاظ سرعت اعمال راهبرد کمینه به طور معناداری متفاوت بودند و گروه آزمایشی از گروه کنترل سرعت بیشتری داشت. استلزامهای کاربردی یافتههای به دست آمده مورد بحث قرار گرفت.
"
آیا افراد کمرو فاقد مهارتهای ارتباطیاند؟
حوزه های تخصصی:
"
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة بین کمرویی و مهارتهای ارتباطی، مقایسه این دو سازه در دو جنس و مقایسه سطح مهارتهای ارتباطی افراد کمرو و عادی شکل گرفت. 115 دختر و 69 پسر از دانشجویان دانشگاه شیراز به سؤالهای آزمون تجدیدنظر شده مهارتهای ارتباطی (کوئین دام، 2004) و مقیاس کمرویی (چیک و باس، 1981) پاسخ دادند. یافتهها یک همبستگی منفی معنادار بین مهارتهای ارتباطی و کمرویی نشان دادند (0001/0 P < و 35/0- = r). تفاوت بین دو جنس در مقیاس کمرویی معنادار بود (02/0 P < و 3/2- = t)، بدین معنا که دختران کمروتر از پسران بودند، اما در مهارتهای ارتباطی معنادار نبود. مقایسه تفاوتهای مهارتهای ارتباطی در گروه کمرو و عادی نیز معنادار بود (0001/0 P < ، 25/4 = t).
"
رابطه بین سبکهای یادگیری، سبکهای شناختی و انتخاب رشتههای تحصیلی
حوزه های تخصصی:
"
در این پژوهش رابطة بین سبکهای یادگیری، سبکهای شناختی و انتخاب رشتههای تحصیلی دانشآموزان پسر دبیرستانی بررسی شد. 300 پسر سال دوم دبیرستانهای تهران که رشتههای ریاضی، علوم تجربی و علوم انسانی را به عنوان رشته تحصیلی انتخاب کرده بودند، نمونه این بررسی را تشکیل دادند. از پرسشنامة سبکهای یادگیری کلب (LSI) و آزمون شکلهای گروهی نهفته ویتکین (GEFT) استفاده شد تا چهار سبک یادگیری (همگرا، واگرا، جذبکننده و انطباقی) و دو سبک شناختی (وابسته به زمینه و مستقل از زمینه) در آزمودنیها اندازهگیری شود. نتایج نشان دادند که آزمودنیهای برخوردار از سبکشناختی مستقل از زمینه، بیشتر ریاضی و علوم تجربی را به عنوان رشتههای تحصیلی انتخاب میکنند. در حالی که آزمودنیهای دارای سبک شناختی وابسته به زمینة بیشتر علوم انسانی را به عنوان رشته تحصیلی بر میگزیند. همچنین، آزمودنیهای دارای سبک یادگیری همگرا و جذبکننده بیش از آزمودنیهایی که از سبکهای واگرا و انطباقی بهره میجویند به انتخاب رشتههای ریاضی و علوم تجربی میپردازند. اما دانشآموزان دارای سبکهای واگرا و انطباقی در مقایسه با گروه همگرا و جذبکننده بیشتر علوم انسانی را بر میگزینند.
"
نقش خودشناختی در تنیدگی، سبکهای دفاعی و سلامت جسمانی
حوزه های تخصصی:
"
زن و 69 مرد دانشجوی ساکن خوابگاه دانشگـاه تهران در شرایط تنیدگیزای امتحانها با تکمیل پرسشنامههای خودشناسی انسجامی (قربانی، 1385)، آگاهی عینی (براون و رایان، 2003)، خودهشیاری شخصی (فنیگشتیان و دیگران، 1975)، سبکهـای دفاعی (اندروز و دیگران، 1993)، تنیدگی ادراک شده (کوهن و دیگران، 1983)، سرزندگی (رایان و فدریک، 1997)، بیماری (واتسن و پنبیکر، 1989) و فهرست نشانههای مرضی (بارتون، 1995) در این پژوهش شرکت کردند. فرضیه اصلی این بود که فرایندهای خودشناختی به صورت منفی با بیماری و سبکهای دفاعی ناسالم مرتبطاند و در این میان خودشناسی انسجامی قویترین نقش را دارد. براساس یافتههای پژوهش حاضر، بین فرایندهای خودشناختی، تنها خودشناسی انسجامی توانست بیماری، نشانههای مرضی، سرزندگی و سبکهای دفاعی سـالم را پیشبینی کند. خودشناسی انسجامی و آگاهی از حالتهای درونی، سبک دفاعی رشد یافته و تنیدگی ادراک شده را پیشبینی کردند و ارتباط آگاهی عینی با سبک دفاعی رشد نایافته منفی بود. دادهها بر مبنای اهمیت انسجامی فرایندهای خودشناسی مورد بحث قرار گرفتند.
"
روایی و اعتبار پرسشنامه رگه هوش هیجانی پترایدز و فارنهام
حوزه های تخصصی:
"
پژوهش حاضر با هدف وارسی روایی و اعتبار پرسشنامه رگه هوش هیجانی (پترایدز و فـارنهام، 2001) و نیز بررسی تفـاوت احتمالی بین دانشآموزان دختر و پسر دورههای تحصیلی در متغیر هوش هیجانی اجرا شد. 936 نفر از دانشآموزان دورههای راهنمایی و متوسطه از 19 منطقه آموزشی در استان گیلان به روش نمونهگیری سهمیهای انتخاب شدند و افزون بر پرسشنامه مذکور، آزمون هوش هیجانی شرینک (1999) نیر اجرا شد. نتایج تحلیل عاملی به روش بیشینه درستنمایی نشان دادند که پرسشنامه رگه هوش هیجانی (پترایدز و فـارنهام، 2001) از چهار عامل درک و ارزیابی عواطف خود و دیگران، خوشبینی، خودآگاهی و مهارتهای اجتماعی تشکیل شده است و عوامل عمده موجود در ساخت نظری، سازه هوش هیجانی را میسنجد. همبستگیهای بالا بین نمرههای دو مقیاس، روایی همگرای آن را تأیید کردند. اعتبار مقیاس با روشهای همسانی درونی و بازآزمایی به ترتیب برابر با 76/0 و 714/0 به دست آمد. نتایج نشان دادند نمرههای هوش هیجانی دختران بیشتر از پسران است اما تفاوت بین دورههای تحصیلی و تعامل آن با جنس در هوش هیجانی معنادار نیست. یافتههای پژوهش روایی سازه و اعتبار پرسشنامه رگه هوش هیجانی را مورد تأیید قرار دادند و ضرورت تداوم انجام پژوهشها به منظور بررسی تفاوتهای بین دو جنس و سطح تحصیلی درسازه هوش هیجانی مطرح شد.
"