مقالات
حوزه های تخصصی:
دولت الکترونیک بحث برانگیزترین موضوع بعد از انقلاب صنعتی است که به عنوان ابزاری قدرتمند برای بهبود کارایی داخلی دولت و کیفیت ارائه خدمات و همچنین مشارکت بخش عمومی در نظر گرفته می شود.
دولت بزرگترین سازمان در هر کشور است که سازمان های بزرگ دیگری را زیرمجموعة خود دارد. الکترونیکی شدن این سازمان بزرگ می تواند روابط بین سایر قسمت ها را تسهیل کرده و گام مؤثری در جهت پیشبرد اهداف جامعه باشد. به نظر می رسد برای قرار گرفتن ایران در ردة کشور های جهان سوم، عمده موانع مؤثر بر عدم توسعه دولت الکترونیک در ایران زیرساخت های فنی و قانونی باشد. عدم توسعه یافتگی دولت الکترونیک پیامدهای محتملی چون ضعف در اجرای مردم سالاری هماهنگ با نیازهای روز مردم و همچنین عدم موفقیت در اجرای تمرکززدایی اختیارات و سازماندهی مجدد خدمات خواهد داشت.
این تحقیق از نوع کاربردی و از حیث روش تحلیلی می باشد که بر آن است تا شاخص های ارتقا دهندة زیر ساخت فنی و قانونی را شناسایی و میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری هر یک را بسنجد، سپس آنها را اولویت بندی نماید و راهکارهایی را برای تسریع در توسعة دولت الکترونیک در ایران ارائه نماید.
برای تعیین عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر از تکنیک دیمتل[1] استفاده گردیده و نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر این است که بایستی در زمینة زیرساخت فنی شاخص «قابلیت های سازمانی» و در زمینة زیرساخت های قانونی و قانونگذاری، «ایجاد فضای باز سیاسی/دموکراسی» در اولویت قرار گیرند تا ارتقای آنها، توسعة دولت الکترونیک در ایران را تسریع نماید.
بررسی نقش فرهنگ سلسله مراتبی در اثربخشی سازمان های نظامی (مطالعة موردی: دانشگاه افسری امام علی(ع))
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سازمانی سلسله مراتبی که در آن برتری سلسله مراتب یک هنجار است و سرپرستی و نظارت مستمر بر کارکنان وجود دارد، کارکنان را مجبور می سازد تسلیم دستورات مافوق شوند. در این پژوهش، نقش فرهنگ سلسله مراتبی در اثربخشی سازمانی مورد بررسی قرارگرفته است. جمعیت آماری این پژوهش، دانشجویان سال آخر دانشگاه افسری امام علی(ع) در سال 1386 است. حجم نمونه 340 نفر و نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است. برای داوری در باب فرضیات، از روش جدول متقاطع سه بُعدی و روش تحلیل رگرسیون (با استفاده از نرم افزار SPSS) استفاده شده است. یافته های تجربی نشان می دهد که راهبردهای آموزش نظامی، اثربخشی سازمانی را به میزان 4% و راهبردهای آموزش علمی، آن را تا 2% افزایش می دهد و فرهنگ سلسله مراتبی می تواند در صورت همسو بودن با راهبردهای آموزش علمی و نظامی منجر به افزایش اثربخشی شود.
تعیین عوامل مؤثر بر ارتقای رضایت کاربران آموزش های مجازی تحت وب با استفاده از مدل کانو (بر اساس مطالعة موردی دو دانشگاه مجازی استان تهران)
حوزه های تخصصی:
گسترة یادگیری و آموزش الکترونیک، نویدبخش اجرایی شدن آرمان های دور از دسترس دو دهة قبل کشور بوده است. نیازهای گستردة مهارتی جوامع دانش محور و مبتنی بر فنّاوری اطلاعات با ادامه استفاده از روش های سنتی نظام آموزش، قابل پاسخگویی نیست. هدف از تحقیق حاضر، تعیین عوامل مؤثر بر ارتقای رضایت کاربران آموزش های مجازی تحت وب با استفاده از مدل کانو می باشد. در این تحقیق، ارائه مدل مفهومی عوامل مؤثر بر رضایتمندی کاربران آموزش مجازی با استفاده از دو مدل تجربی و عمومی در محدوة زمانی شش ماهه (از مهرماه تا بهمن ماه سال 1387)، در بین کاربران دو دانشگاه مجازی استان تهران اجرا شده است. نوع جامعة آماری از نوع تصادفی و عوامل مورد بررسی شامل عوامل آموزشی، مشخصات انسانی، واسط کاربر، زیرساخت، محتوا و تعامل در نظر گرفته شد. در این راستا نظرات 71 دانشجو مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی نظرات دانشجویان مورد مطالعه، از طریق پرسشنامه و پس از تأیید پایایی و روایی آن انجام شد. برای این منظور پرسشنامة طراحی شده، حاوی 20 سؤال پنج گزینه ای (بر اساس طیف لیکرت) تهیه گردید.
تحلیل اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کای - دو انجام و نتایج حاصل با استفاده از مدل کانو طبقه بندی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، مشخص گردید که بیشترین عوامل تأثیرگذار بر رضایت کاربران «بُعد واسطة کاربر و تعامل» و بیشترین عوامل مؤثر بر نارضایتی کاربران «بُعد زیرساخت و محتوا» می باشد.
بررسی رابطة بین دو دسته از عوامل سازمانی (ساختار و فرهنگ) با مدیریت دانش در دانشگاه افسری امام علی (ع)
حوزه های تخصصی:
در عصر دانایی که دانش مهمترین سرمایة هر سازمان و جامعه ای محسوب می شود، مدیریت دانش وظیفة سازمان هایی است که می خواهند به سازمان یادگیرنده تبدیل شوند. بسیاری از سازمان ها که می خواهند بقا و موقعیت رقابتی خود را حفظ کنند، مدیریت دانش را در پیش گرفته اند. اما موفقیت این امر مستلزم آن است که عوامل سازمانی مختلف موجود در یک سازمان از جمله ساختار و فرهنگ سازمانی دارای ویژگی های خاصی بوده و از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار باشند.
وجود شکاف و ناهماهنگی در بین این عوامل، مانع مدیریت دانش خواهد شد. در این پژوهش از میان عوامل سازمانی متعددی که در مدل های سازمانی مختلف ذکر شده اند، به بررسی دو عامل کلیدی «ساختار سازمانی» و «فرهنگ سازمانی» در رابطه با مدیریت دانش پرداخته می شود. «خلق دانش» و «انتقال دانش» به عنوان دو فعالیت اصلی و کلیدی مدیریت دانش در نظر گرفته شده اند که ارتباط عوامل سازمانی با این دو عامل کلیدی مورد بررسی قرار گرفت.
روش پژوهش به صورت (توصیفی- پیمایشی) است و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و منابع کتابخانه ای استفاده شده است. جامعة آماری در این تحقیق کلیة فرماندهان، مدیران و استادان دانشگاه افسری با مدرک کارشناسی به بالا می باشد. نتایج نشان می دهد که رابطة معناداری بین این عوامل سازمانی و مدیریت دانش وجود دارد. بنابراین باید به سازمان به عنوان یک «سیستم» نگاه کرد و همة این عوامل را مورد توجه قرار داده و وضعیت آنها شناسایی و تحلیل شود. بررسی وضعیت عوامل سازمانی از حیث ویژگی های لازم در رابطه با مدیریت دانش، اقدام اولیة مهمی است که می تواند بنیان مستحکمی برای اقدامات بعدی در این راستا فراهم سازد.
بررسی رابطة بین هوش هیجانی و وظیفه شناسی در بین دانشجویان دانشگاه امام علی(ع)
حوزه های تخصصی:
نتایج تحقیقات اخیر نشان می دهد که هوش هیجانی کارکنان در موفقیت و کارآمدی سازمان ها نقش مهمی ایفا می کند. از طرفی مشخص شده است که وظیفه شناسی یکی از متغیرهای دخیل در (چگونگی) مدیریت و فرماندهی است. با بررسی های اولیه مشخص شده که هوش هیجانی در افراد وظیفه شناس به میزان قابل توجهی بالا است. با توجه به این که دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع) پس از فارغ التحصیلی مسئولیت های مدیریتی را به عهده می گیرند، مطالعة اندازه و چگونگی رابطة هوش هیجانی و وظیفه شناسی در دانشجویان مذکور می تواند نتایج کاربردی و مؤثری را در ارتقای سطح کیفیت فرماندهی آنان به دنبال داشته باشد.
در این پژوهش که از نوع همبستگی است، پرسشنامة هوش هیجانی بار- آن و پرسشنامة شخصیتی NEOPI -R بر روی 507 نفر از دانشجویان دانشگاه امام علی(ع) که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، توزیع گردید. داده ها به وسیلة نرم افزار SPSS و به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک طرفه و روش رگرسیون خطی تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان دادند که بین تمامی ابعاد مختلف هوش هیجانی و وظیفه شناسی همبستگی قوی (معنی داری در سطح 01/0) وجود دارد. همچنین برابر نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک طرفه، میانگین نمرات هوش هیجانی و وظیفه شناسی دانشجویان، با افزایش سال تحصیلی کاهش می یابد.
تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که هوش هیجانی، به تنهایی حدود 42 درصد از کل تغییرات متغیر وظیفه شناسی را توجیه می کند. آموزش ابعاد مختلف هوش هیجانی سبب افزایش میزان وظیفه شناسی می گردد، به گونه ای که دانشجوی دارای هوش هیجانی بالا، دارای قدرت طرح ریزی خیلی فعال، فردی هدفمند، با اراده و مصمم می باشد.
بررسی عوامل مؤثر بر تقویت و ارتقای معنویت دانشجویان بررسی موردی دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع مفهوم معنویت در محیط دانشگاهی، محیط کار و سازمانها و کاربردهای آن برای رهبران، مدیران و رؤسای منابع انسانی از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ بدین سبب، این مسئله ضرورت دارد که اگر معنویت در محیط دانشگاهی و محیط کاری به کار گرفته شود، سعادت و خلاقیت فردی ایجاد و هماهنگی سازمانی را افزایش میدهد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تقویت و ارتقای معنویت دانشجویان با بررسی موردی دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع) صورت پذیرفته است.
در راستای این هدف، از فرضیات و عوامل مؤثر بر ارتقای معنویت متغیرهای رفتار کارکنان عقیدتی سیاسی، ارتباط با روحانیت، ایجاد کلاسهای قرآن، شرکت در نماز جماعت، نقش فرماندهان و ارزشهای جامعه- که میتواند در ارتقای معنویت نقش آفرینی کند- استفاده شده است.
روش تحقیق توصیفی و همبستگی است که داده ها به وسیلة نمودارهای کای اسکوئیر و نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که برنامه ها و رفتار کارکنان عقیدتی سیاسی7/82%، ارتباط منظم و هماهنگ بین دانشجویان و روحانیت 2/86%، وجود کلاسهای فوق برنامه قرآن و نهج البلاغه 82%، شرکت در نماز جماعت و مراسم مذهبی نماز جمعه، دعاها و جشن ها 8/92%، رعایت شئونات اسلامی و اخلاقی فرماندهان و استادان 4/78% و هنجارها و ارزشهای موجود در جامعه 4/62% را نشان می دهد.
بررسی متغیرهای پیش بینی کنندة فرسودگی شغلی در کارکنان پایور آجا
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی عوامل مؤثر بر فرسودگی شغلی کارکنان، نمونه ای با حجم 300 نفر از کارکنان ارتش ج.ا.ا به صورت خوشه ای انتخاب گردیدند. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بوده و برای اندازه گیری متغیرهای آن، از پرسشنامة فرسودگی شغلی مازلاک[1] (که سه جنبه از فرسودگی شغلی شامل تحلیل عاطفی، مسخ شخصیت و احساس عدم موفقیت فردی را بررسی می نماید) و پرسشنامة محقق ساخته ای که در برگیرندة چهار عامل جو سازمانی، شرایط محیط کار، ویژگی های شغل و تعهدات فردی به عنوان عوامل اثرگذار بر فرسودگی شغلی کارکنان که پس از اطمینان از اعتبار و روایی آنها استفاده گردید.
پس از جمع آوری پرسشنامه ها و داده پردازی، داده های معتبر از طریق نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند که نتایج حاصل به شرح زیر است:
میزان فرسودگی شغلی کارکنان و مؤلفه های آن (تحلیل عاطفی، مسخ شخصیت و احساس عدم موفقیت فردی) با عوامل جو سازمان، شرایط محیط کار، ویژگی های شغل و تعهدات فردی رابطة منفی و معنی دار وجود دارد. تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که 28.4 درصد از واریانس فرسودگی شغلی کارکنان به وسیله عوامل چهارگانه (عوامل جو سازمانی، شرایط محیط کار، ویژگی های شغل و تعهدات فردی) تبیین و از بین این عوامل، شرایط محیط کار و تعهدات فردی بیشترین تأثیر را داشته اند.