فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی گروه درمانی مثبتنگر بر افزایش تاب آوری و عزت نفس زنان مطلقه صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل و جامعه آماری شامل تمام زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره "سرای تداوم" وابسته به شهرداری شهر ساری در پاییز 94 به تعداد 180 نفر بود. پس از اعلام فراخوان در این مراکز، 30 نفر داوطلب برای شرکت در برنامه آموزشی، غربالگری و ثبت نام شدند؛ سپس به منظور به دست آوردن اطلاعاتی در زمینه وضع اقتصادی اجتماعی نمونه ها، مصاحبه فردی انگیزشی با این افراد انجام شد. پس از این مصاحبه، فرم اطلاعات فردی و فرم توافق آگاهانه توسط داوطلبان تکمیل شد و شرکت کنندگان تصادفی به گروه های 15 نفره (گروه 1: مثبت نگر، گروه 2: کنترل) گمارده شدند. قبل و بعد از اجرای گروه درمانی، پرسشنامه تاب آوری و عزت نفس توسط هر یک از شرکت کنندگان تکمیل شد. 12 جلسه گروه درمانی انجام شد که یک بار در هفته به مدت 90 دقیقه اجرا شد. در این پژوهش از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) و تک متغیره (آنکوا) در نرم افزار SPSS22 تحلیل شد. نتایج نشان داد، گروه درمانی مثبت نگر از اثربخشی بسیاری برخوردار، و موجب ارتقای تاب آوری و عزت نفس زنان مطلقه است.
اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی بر تعهد زناشویی در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی بر تعهد زناشویی در زنان نابارور است. این پژوهش از نوع مطالعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز رویان اراک در سال 1394 95 بود. نمونه شامل 32 نفر از زنان نابارور مرکز رویان اراک بود که 16 نفر در گروه آزمایش و 16 نفر در گروه کنترل گمارش شدند. اعضای گروه آزمایش به مدت پنج جلسه هفتگی 90 دقیقه ای تحت روان درمانی گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در برنامه SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که روان درمانی گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی بر تعهد زناشویی زنان نابارور به تفاوت معنی دار بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیر تعهد زناشویی و مؤلّفه های آن شامل تعهد شخصی، اخلاقی و ساختاری منجر شده است.
علل و پیامدهای روابط فرازناشویی
حوزه های تخصصی:
جامعه ﺷﻨﺎﺳﺎن، ﮐﺎرﮐﺮدهﺎی مهم ﺧﺎﻧﻮاده را، ﺗﻨﻈﯿﻢ رﻓﺘﺎر ﺟﻨﺴﯽ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺜﻞ، ﺣﻤﺎﯾﺖ و ﻣﺮاﻗﺒﺖ، اﯾﺠﺎد آراﻣﺶ رواﻧﯽ، ارﺿﺎی ﻧﯿﺎزهﺎی ﻋﺎطﻔﯽ، ﺟﺎﻣﻌهﭘﺬﯾﺮی و ﮐﻨﺘﺮل و ﻧﻈﺎرت میدانند. ﺑه اﯾﻦ ﻣﻮارد، ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻘﺶ ﺧﺎﻧﻮاده در ﭘﺮورش ﻣﻌﻨﻮی را ﻧﯿﺰ اﻓﺰود. ﺗﺤﻮﻻت ﺧﺎﻧﻮاده در دهههﺎی اﺧﯿﺮ، ﺗﻤﺎم ﮐﺎرﮐﺮدهﺎی ﯾﺎد ﺷﺪه را در ﻣﻌﺮض آﺳﯿﺐ ﻗﺮار داده اﺳﺖ. در هﻤه ﺟﻮاﻣﻊ، ﺑه وﯾﮋه ﺟﻮاﻣﻊ ﺷﺮﻗﯽ، ازدواج ﺑﺮ ﭘﺎﯾه ﻗﺮاردادی اﺳﺖ ﮐه در آن، هﺮ دو هﻤﺴﺮ متعهد میشوند ﻧﺴﺒﺖ ﺑه یکدیگر وﻓﺎدار ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﺴﺌﻠه ﺧﯿﺎﻧﺖ، زﻣﺎﻧﯽ رخ میدهﺪ ﮐه در ازدواﺟﯽ ﮐه طﺮﻓﯿﻦ متعهد ﺑه ﺗﮏ همسری ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﯾﮑﯽ از آنها به طور ﻣﺨﻔﯿﺎﻧه، تعهد را ﻧﻘﺾ کند. ﻓﺮدی ﮐه ﺑه او ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺷﺪه، ﻧه تنها اﻋﺘﻤﺎدش ﻧﺴﺒﺖ ﺑههﻤﺴﺮش ﺧﺪﺷهدار میﺸﻮد، ﺑﻠﮑه ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽاش ﺑﺮای درک دروغ، ﺗﮑﺎندهﻨﺪه اﺳﺖ. ﺗﻨﻮعطﻠﺒﯽ، هﻮﺳﺮاﻧﯽ و ازدواج ﻣﺠﺪد ﻣﺮد ﯾﺎ زن، ﺑﺎﻋﺚ از هﻢﭘﺎﺷﯿﺪﮔﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﻣﯽﺷﻮد. ﻣﺮد ﯾﺎ زن، ﺑه ﻓﺮﻣﺎن اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺧﻮد، ﺑﺎ زن ﯾﺎ ﻣﺮد دﯾﮕﺮی ارﺗﺒﺎط ﺑﺮﻗﺮار کرده و راﺑﻄه ﺧﻮد ﺑﺎ هﻤﺴﺮﺷﺎن را ﺳﺴﺖ میکنند. در اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ، ﻋﻮاﻣﻠﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺛﺮوت، ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻣﻘﺎم و زﯾﺒﺎﯾﯽ طﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ، ﺑﺎﻋﺚ ﮔﺮاﯾﺶ ﺑه رواﺑﻄﯽ ﺧﺎرج از ﭼﺎرﭼﻮب رواﺑﻂ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﻣﯽﺷﻮد.
حق شرط کشورهای اسلامی و اروپایی بر کنوانسیون رفع اشکال هرگونه تبعیض علیه زنان در چارچوب نظام حقوقی حق شرط و موازین مرتبط به آن
حوزه های تخصصی:
پس از جنگ جهانی دوم تحولات بنیادینی در زمینه حقوق بین الملل به وجود آمد. در این دوران جامعه ملل با حجم گسترده ای از معاهدات روبه رو است که معاهدات حقوق بشری قسمت عمده ای از آن را تشکیل می دهد. معاهدات حقوق بشری به عنوان یکی از بنیادهای اصلی حقوق بین الملل از ارزش دوچندانی برخوردار هستند. ماهیت حمایتی این اسناد اقتضا دارد که چارچوب تحلیلی متفاوتی در ارتباط با مسائلی همچون ایراد حق شرط از سوی کشورها نسبت به آنان اتخاذ گردد. کنوانسیون رفع اشکال هرگونه تبعیض علیه زنان به عنوان مهم ترین سند حقوقی مربوط به زنان از بیشترین میزان حق شرط در بین اسناد حقوق بشری برخوردار است، بخش قابل توجهی از حق شرط های انشا شده ناظر بر مواد بنیادین کنوانسیون است که در وهله اول کلی است و در وهله دوم موضوع و هدف این کنوانسیون را به چالش می کشاند. به همین رو، بررسی این حق شرط ها در چارچوب موازین حاکم بر حق شرط بر اساس کنوانسیون معاهدات 1969 از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در مطالعه پیش رو با بررسی هدف و فلسفه تدوین این کنوانسیون به مطالعه مقوله حق شرط در این سند از سوی کشورهای اسلامی و اروپایی به عنوان یکی از اصلی ترین معاهدات حقوق بشری می پردازیم.
از خودِ ناشکفته تا خودشکوفایی هنجاری هژمونیک، کاوشی بسترمند از فعالیت های هنری زنان طبقه متوسط شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
153 - 175
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده است فهم زنان از انجام دادن فعالیت های هنری و اجتماعی از طریق اکتشاف میان ذهنیت آن ها به دست آید. برای این هدف، فعالیت های هنری و اجتماعی زنان طبقه متوسط و متوسط رو به بالای شهر مشهد مطالعه شد. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند تعدادی از زنان شهر مشهد انتخاب شدند و مصاحبه های عمیقی با آن ها به عمل آمد. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. یافته ها شامل 13 مقوله اصلی و یک مقوله هسته با عنوان «شکفتگی هنجاری هژمونیک» است که در قالب خط داستان، مدل پارادایمی و نظریه کوچک مقیاس ارائه شدند. به طور کلی، نتایج تحقیق نشان داد که زنان در مواجهه با دیگران خودشکوفا با خودِ ناشکفته شان روبه رو می شوند. بنابراین، با توجه به مالکیت سرمایه ای ویژه ای که دارند و همچنین تمایل به خودنمایی، در بستری چشم و همچشمانه و تحت تأثیر ذائقه های هژمونیک هنری به فعالیت های هنری می پردازند و دنیای اجتماعی و هنری خود را تولید و بازتولید می کنند.
رمان "لیلة الملیار" (شب ملیاردر) روایتی زنانه از مهاجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیلِ بازتولید پدیدۀ «مهاجرت» در ادبیات زنان، تصویرگر کشاکش انتخاب میان خود و دیگری است. دیگری ای که گسترۀ آن فرزند، خانواده، هویت، سرزمین، تاریخ و جامعه است. محرک این نزاع -خود و دیگری- جنگ، غربت و آوارگی است، پدیده هایی که هر یک با گسترۀ وسیعی از بایدها و نبایدهای تاریخی و هویتی، افراد را ملزم به انتخاب می نماید. این پژوهش به دنبال خوانشی فمینیستی از «تجربه» یک نویسندۀ زن از «مهاجرت» است. تجربه ای که در روایتی دراماتیک می تواند فضای ذهنی و بعضا تصاویر فانتزی تخیل نویسنده را افزون بر واقعیت های محض خبری و رسانه ای، در معرض ذهن و وجدان مخاطب قرار دهد. پژوهش حاضر به واکاوی «مهاجرت» و شناسایی چالش مهاجران با مسئله مهاجرت می پردازد. این موضوع بر مبنای رمان لیلة الملیار (1967)، نوشتۀ غادةالسمان، یکی از زنان رمان نویس مشهور عرب پی گیری شده است. شناسایی تحول مفهومی در هویت مهاجران در این نوشتار با رویکردی «فمینیستی» و با روش توصیفی– تحلیلی انجام پذیرفته است. مقاله روشن نموده که به رغم همه جانبه نگری نویسنده نسبت به پدیدۀ مهاجرت و مسئلۀ مهاجران، نگاه مردسالارانه و تفسیرهای جنسیتی از کنش شخصیت ها در شخصیت پردازی و پیشبرد رویدادها کاملا مشهود است.
ردّپای زنانی دیرسال تر از مردان در روابط زناشویی، در ادبیات کلاسیک داستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های بررسی شرایط زنان به لحاظ روابط اجتماعی و خانوادگی تحلیل چگونگی بازنمایی زنان در آثار داستانی و روایتی است. این پژوهش به موضوع روابط زناشویی و عاطفی زنان و مردان با رویکرد تحلیل سنّ زنان و مردان پرداخته است.برای این کار با تکیه بر آثار برجسته در ادبیات فارسی به ویژه آثاری که در بافت جامعه با ذهن و زبان مردم مانوس اند و بر اندیشه ی جمعی مردم تاثیر داشته اند ،موضوع مورد نظر بررسی شد. پرسش اصلی آن است که با تکیه بر آثار داستانی کلاسیک که در اذهان مردم جایگاهی آشنا دارند، رویکرد جامعه به مولفه ی سنّ زنان در روابط عاطفی چگونه است؟؛ چراکه بازتاب دیدگاه های اجتماعی مردم را می توان در ادبیات کلاسیک و روایتی یافت و البته مقوله ی سنّ زنان از مواردی است که با کلیشه های جنسیتی در بستر فرهنگی ما همراه است.در هیچ یک از آثار بررسی شده به جز مواردی که نویسنده سعی در بیان خیانت یا هوسرانی زنان دارد موردی که زنانی دیرسال تر از مردان در رابطه یعاطفی یا ازدواج با مردانی کم سال تر از خود باشند دیده نشد؛ حال آن که عکس این موضوع به جد یا طنز در آثار بسیاری به چشم می خورد.
رابطه دلایل ادامه زندگی مشترک با انواع راهبردهای حفظ رابطه زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دلایل ادامه زندگی مشترک با انواع راهبردهای حفظ رابطه زناشویی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زوجین 17 - 55 ساله شهرستان اصفهان و سمنان را شامل می شد که مدت ازدواج آن ها بین 1 - 35 سال بود و در سال 1395 به زندگی مشترک خود ادامه می دادند. نمونه پژوهش شامل 175 نفر (100 نفر زن و 75 نفر مرد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از مقیاس دلایل ادامه زندگی مشترک و پرسشنامه راهبردهای حفظ رابطه برای گردآوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری همبستگی و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین عوامل پاداش دهنده و تعداد عوامل پاداش دهنده با انواع راهبردهای حفظ رابطه زناشویی رابطه مثبتی وجود دارد. از طرف دیگر بین عوامل محدود کننده و تعداد عوامل محدود کننده با انواع راهبردهای حفظ رابطه زناشویی رابطه ای منفی وجود دارد. همچنین از نظر دلایل پاداش دهنده و محدود کننده برای ادامه زندگی مشترک، تفاوت آشکاری بین دو جنس مشاهده نشد. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که عوامل پاداش دهنده در جهت راهبردهایی که افراد برای نگهداری زندگی مشترکشان به کار می گیرند، نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. همچنین نتایج این پژوهش می تواند به منظور افزایش و بهبود کیّفیت، رضایت و ثبات زندگی مشترک زوجین به کار گرفته شود.
تجربه ی نابرابری جنسیتی در ارتقاء و انتصابات سازمانی: خوانشی استعاری از پدیده پله برقی شیشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر فهم فرآیند انتصاب کارکنان با رویکرد جنسیت گرایانه است و استعاره مفهومی اختیار شده توسط پژوهشگران برای تببین آن، پدیده پله برقی شیشه ای است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت یک تحقیق کیفی مبتنی بر رویکرد تجربه زیسته است. تمامی مدیران زن سازمان آموزش و پرورش استان ایلام به عنوان جامعه هدف انتخاب و با شیوه نمونه گیری زنجیره ای 16 مصاحبه تا رسیدن به مرحله اشباع داده ها صورت گرفت. خروجی مصاحبه در قالب 3 مقوله اصلی، 17 مقوله فرعی و 78 کد مفاهیم، کدگذاری شد. نتایج نشان داد که عوامل برون سیستمی، عوامل درون سیستمی، و عوامل فردی شخصیتی در ایجاد پدیده پله برقی شیشه ای تاثیر دارند. نتایج نشان داد در سازمان آموزش و پرورش جنسیت عاملی اثرگذار در انتصاب مدیران است و وجود پدیده پله برقی شیشه ای باعث ناکارآمدی زنان در اجرا و ایفای نقش های سازمانی شده و پیامدهای فردی، اجتماعی و سازمانی متعددی را بدنبال دارد.
بررسی موانع توسعه کارآفرینی زنان در ایران با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
249 - 274
حوزه های تخصصی:
امروزه زنان نقش مهمی در زمینه کسب و کار دارند. یکی از مهم ترین این کسب و کارها کارافرینی است که سهم بسزایی در رشد اقتصادی کشورها دارد و ضروری است که شرایط مناسب برای خوداشتغالی و توسعه کارآفرینی زنان فراهم گردد. بدیهی است که در مسیر توسعه فعالیت های کارآفرینانه زنان، موانع و مشکلات گوناگونی وجود دارد که شناسایی و رفع آنها منجر به تسهیل کارآفرینی خواهد شد. مطالعه موانع کارآفرینی زنان به شناسایی محدودیت های موجود، اصلاح مسیر آتی و در نهایت افزایش کارآیی فردی و اجتماعی آنان کمک می کند. هدف از این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه کارآفرینی زنان در ایران است. در این راستا، موانع فردی، محیطی، زیربنایی، شروع و ادامه کار، سازمانی و شغلی شناسایی شده و در ادامه این موانع از دیدگاه زنان کارآفرین ایران و اساتید رشته کارآفرینی اولویت بندی شده اند. اولویت بندی موانع از دیدگاه خبرگان، با روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. نتایج نشان داد مهمترین موانع کارآفرینی زنان، از نظر مردان موانع زیربنایی و از نظر زنان عوامل محیطی است.
تفاوت حسادت شناختی، عاطفی و رفتاری و سبک های عاطفی در زنان بی وفا، خیانت دیده و فاقد تجربه ی خیانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
1 - 16
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی حسادت شناختی، عاطفی و رفتاری و سبک های عاطفی (پنهان کاری، سازگاری و تحمل) در زنان بی وفا، خیانت دیده و فاقد تجربه ی خیانت (عادی) صورت گرفته است. این پژوهش که از نوع پس رویدادی است، در دو جامعه ی زنان بی وفا و خیانت دیده مراجعه کننده به سازمان بهزیستی و مراکز مشاوره وابسته و جامعه ی زنان عادی مراجعه کننده به خانه ی سلامت شهر ساوه، انجام شده است. انتخاب افراد از جامعه ی اول به صورت در دسترس (30 بی وفا، 30 خیانت دیده) و از جامعه ی دوم به صورت تصادفی ساده (30 عادی) صورت گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه های سنجش حسادت ولی زاده و آذربایجانی (1389) و سبک های عاطفی هافمن و کاشدان (2010) بوده اند. نتایج تحلیل داده ها با تحلیل واریانس چند متغیره حاکی از بالاتر بودن حسادت شناختی، عاطفی و رفتاری در زنان عادی در مقایسه با بی وفا و خیانت دیده و همچنین بالاتر بودن سبک عاطفی پنهان کاری در زنان بی وفا در مقایسه با خیانت دیده و عادی بوده است.
بررسی عملکرد سازمان ملل متحد در دفاع از حقوق زنان
حوزه های تخصصی:
از هنگام تأسیس سازمان ملل، اسناد و کنوانسیون های متعددی با عنوان حمایت از حقوق زنان به تصویب رسیده است، اما نکته قابل تأمل عدم ضمانت اجرایی و تعارض اسناد با قوانین داخلی کشورها می باشد. افزایش خشونت علیه زنان، تجاوز ، فقر ، مهاجرت و هرزه نگاری نمونه هایی از عدم موفقیت این نهاد مهم بین المللی در دفاع از حقوق زنان است. با توجه به این مسائل، پژوهشگر در این تحقیق با بررسی انواع حمایت از حقوق زنان از سوی سازمان ملل متحد، میزان موفقیت آن را نیز مورد بررسی قرار داده است.
اثربخشی مداخله آموزشی بر اساس الگوی باور سلامتی و خودکارآمدی بر رفتارهای ارتقادهنده سلامت روانی و جسمی زنان یائسه
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
7-23
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله آموزشی بر اساس الگوی باور سلامتی و خودکارآمدی بر رفتارهای ارتقادهنده سلامت روانی و جسمیزنان یائسه شاغل در مدارس غیردولتی شهر تهران در سال1396 انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه مدارس غیر دولتی دخترانه شهر تهران بود که از جامعه مذکور با روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر از زنان یائسه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 30 نفر) جایگزین شدند. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزارگردآوریداده ها پرسشنامه استانداردوالکر2 (2014) بود. به گروه آزمایش 6 جلسه 2 ساعته رفتارهای ارتقادهنده سلامت آموزش داده شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که مداخله آموزشی بر اساس الگوی باور سلامتی و خودکارآمدی در بهبود رفتارهای ارتقا دهنده سلامت گروه آزمایش اثربخش است.
بررسی تأثیر مقدار حضور در عرصه عمومی و استفاده از رسانه های جمعی بر مقدار آگاهی زنان نسبت به حقوق خانوادگی خود مورد مطالعه:زنان شهر ارومیه در سال 95(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
17 - 36
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی مقدار آگاهی زنان شهر ارومیه از حقوق خانوادگی خود با توجه به تأثیر متغیرهای مقدار حضورشان در عرصه عمومی و مقدار استفاده از رسانه های جمعی انجام شده است. روش پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده تمامی زنان بالای 19 سال ساکن شهر ارومیه در سال1395 می باشد که بر اساس فرمول کوکران، تعداد 385 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و پرسش نامه ها از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بین پاسخگویان توزیع شد. یافته های پژوهش نشان می دهند، مقدار آگاهی زنان شهر ارومیه از حقوق خانوادگی شان در سطح متوسط (54%) بوده و عوامل حضور در عرصه عمومی، مدت استفاده از رسانه های جمعی و متغیرهای زمینه ای(سن، تأهل و پایگاه اجتماعی و اقتصادی) در مقدار آگاهی آنان از حقوق خانوادگی شان مؤثر می باشد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، متغیر حضور زنان در عرصه عمومی با ضریب بتای (667)، بیش ترین سهم را در تبیین و پیش گویی مقدار آگاهی زنان از حقوق خانوادگی شان داشته است. هم چنین، با تحلیل مسیر معلوم شد، مدل تجربی پژوهش حدود 60 درصد از واریانس متغیر آگاهی زنان از حقوق خانوادگی را تبیین می کند.
بررسی ارتباط بین حضور زنان در هیئت مدیره و ضعف کنترل داخلی، شواهدی از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
439 - 456
حوزه های تخصصی:
امروزه، توسعه پایدار بر توانمندسازی زنان تکیه دارد؛ به طوری که اندیشمندان اجتماعی همواره بر رفع موانع جنسیتی به منزله لازمه تحقق توسعه اقتصادی و اجتماعی تأکید کرده اند. بر این اساس، هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین جنسیت هیئت مدیره و ضعف کنترل داخلی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این مطالعه، جنسیت هیئت مدیره به منزله متغیر مستقل و ضعف کنترل داخلی متغیر وابسته پژوهش است. برای آزمون فرضیه های تحقیق از اطلاعات مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی بین سال های 1391 تا 1395 استفاده شده است. به طوری که پس از اعمال محدودیت های مورد نظر در این تحقیق، نمونه نهایی متشکل از 87 شرکت انتخاب شدند. پس از اندازه گیری متغیرهای تحقیق از تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره و تکنیک آماری داده های ترکیبی برای آزمون فرضیه تحقیق استفاده شد. نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه حاکی از آن است که بین جنسیت هیئت مدیره و ضعف کنترل داخلی شرکت ها رابطه منفی معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، حضور زنان در هیئت مدیره ضعف کنترل داخلی شرکت را کاهش می دهد.
جهانی شدن فرهنگ و سبک زندگی با رضایت جنسی زنان متأهل شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
451 - 471
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش جهانی شدن فرهنگ و سبک زندگی بر رضایت جنسی زنان متأهل توجه دارد. جهانی شدن در چند دهه اخیر تغییرات عمیقی در عناصر فرهنگی، سبک زندگی، ایده ها، آرمان ها و افکار افراد ایجاد کرده است که نیازمند بررسی و تفحص است. با این هدف، مطالعه حاضر به روش پیمایش، با ابزار پرسش نامه بر مبنای نظریه اریک فروم، آدلر و گیدنز انجام شده است. تعداد 384 نفر از زنان متأهل ساکن شهر زنجان به روش خوشه ای انتخاب شدند که نمونه تحقیق حاضر را تشکیل می دهد. متغیر وابسته این پژوهش رضایت جنسی زنان متأهل در ابعاد رضایت از رابطه، ارتباط با همسر، سازگاری، اضطراب رابطه ای و اضطراب شخصی و متغیر مستقل اول جهانی شدن فرهنگ در سه بعد نگرش به جهانی شدن، گرایش به نوگرایی و ارزش های فرهنگی نو است. متغیر مستقل دوم سبک زندگی در ابعاد سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، سلامت جسمانی، سلامت روان شناختی، ورزش و تندرستی، تغذیه و وزن است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین جهانی شدن فرهنگ و رضایت جنسی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و همچنین بین رضایت جنسی با سبک زندگی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. بنابراین، نتایج تأییدکننده فرضیه اصلی تحقیق حاضر است.
رضایت از زندگی دانشجویان: پیش بینی بر اساس دینداری، معنا در زندگی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک مطالعه رابطه ای از نوع همبستگی بر روی دانشجویان دختر خوابگاهی (مقطع کارشناسی) دانشگاه لرستان در سال 96-1395 است. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 200 نفر و به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های رضایت از زندگی دینر و همکاران، دینداری گلاک و استارک، معنا در زندگی استیگر و همکاران و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال بود. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین دینداری(0001/0>P، 543/r=)، معنا در زندگی(0001/0>P، 673/r=) و انعطاف پذیری شناختی(0001/0>P، 488/r=) با رضایت از زندگی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد(0001/0>P). یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نیز نشان داد که متغیرهای دینداری(0001/0>P، 313/β=)، معنا در زندگی(0001/0>P، 476/β=) و انعطاف پذیری شناختی(0001/0>P، 241/β=) پیش بینی کننده معنی داری برای رضایت از زندگی دانشجویان هستند. با توجه به اهمیت نقش دینداری، معنا در زندگی و انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی رضایت از زندگی دانشجویان و در نتیجه سلامت و بهداشت روان دانشجویان، باید این سازه سلامت روانی یعنی رضایت از زندگی در برنامه ریزی های مسئولان و روان شناسان مورد توجه قرار گیرد.
شناسایی و سطح بندی موانع ارتقای مدیریتی زنان در نظام آموزش و پرورش مبتنی بر مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
397 - 414
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و سطح بندی موانع ارتقای مدیریتی زنان در نظام آموزش و پرورش است. روش پژوهش، مطالعه موردی است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری برای سطح بندی موانع و دسته بندی آن ها استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را اعضای هیئت علمی دانشگاه ها تشکیل می دهند که از بین آن ها 13 نفر به عنوان نمونه پژوهش به شیوه هدفمند انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها پرسش نامه خود تعاملی محقق ساخته بود. به منظور سنجش و ارزیابی روایی پرسش نامه از ملاک روایی محتوایی استفاده شد. بدین صورت که پرسش نامه در ابتدا از سوی متخصصان حوزه زنان بررسی و پس از اصلاحات عوامل نهایی تدوین شد. نتایج پژوهش نشان داد که 10 عامل به عنوان موانع نهایی مؤثر بر عدم ارتقای مدیریتی زنان در نظام آموزش و پرورش به حساب می آیند. همچنین، تحلیل حاصل از داده ها به سطح بندی مدل به 8 سطح منجر شد. سطح هشتم مدل شامل هنجارهای مبتنی بر سنت گرایی اند. سطح هفتم شامل غلبه فرهنگ مردسالاری و نگرش کلیشه ای به مدیریت زنان است. تبعیض های جنسیتی نانوشته به عنوان سطح ششم مدل به حساب می آید. عامل های نپذیرفتن مدیریت زنان از سوی کارکنان و همچنین ناتوانی زنان در برخورد قهر آمیز و ریسک ناپذیری مشترکاً به منزله سطح پنجم مدل به حساب می آیند. نداشتن خودباوری و اعتمادبه نفس زنان به منزله سطح چهارم مدل و تعارض شغلی با وظایف خانوادگی نیز به منزله سطح سوم مدل به دست آمد. همچنین، عامل های نپذیرفتن مسئولیت مدیریتی از سوی زنان به منزله سطح دوم و عدم شایسته گزینی به منزله سطح اول است.
بررسی تأثیر آزار جنسی و استرس شغلی بر بروز رفتار غیر کارکردی با توجه به نقش واسطه ای فرسودگی شغلی (مورد مطالعه: کارکنان زن شاغل در بخش بهداشت و درمان استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
253 - 274
حوزه های تخصصی:
آزار جنسی در محیط کار، از جمله پدیده های مخرب اجتماعی در سازمان بوده که به دلایل متعددی در جامعه ی سازمانی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم آزار جنسی و استرس شغلی بر بروز رفتار غیرکارکردی شامل غیبت و جابجایی، با در نظر گرفتن نقش واسطه ای (میانجی) فرسودگی شغلی انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه ی گردآوری داده ها همبستگی- علی بوده و حجم نمونه با محاسبات آماری حداقل 273 و روش نمونه گیری خوشه ای تعیین گردید. ابزار سنجش متغیرها و گردآوری داده ها پرسش نامه بوده که روایی آن توسط خبرگان مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ بررسی شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از روش های همبستگی دو متغیری و مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS بهره گیری شد. نتایج نشان دادند آزار جنسی و استرس شغلی هم به طور مستقیم و هم با واسطه فرسودگی شغلی بر قصد جابجایی و غیبت تأثیر معنی داری دارند.
تدوین الگوی علّی خودکارامدی تحصیلی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و خودپنداره و باورهای غیر منطقی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله روابط بین طرحواره های ناسازگار اولیه مادران، خودپنداره، باورهای غیر منطقی و خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان در قالب یک الگو مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به الگویی بوده است تا به استناد آن بتوان تغییراتِ خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان را در تعامل با سه متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه، خود پنداره و باورهای غیرمنطقی تبیین کرد. نمونه ای شامل ۳۱۷ دانش آموز دختر و پسر پایه ششم دبستان، که با روش نمونه برداری خوشه ای از مناطق ۲۲گانه تهران انتخاب شده بودند، به سه پرسشنامه خودپنداره، باورهای غیرمنطقی و خودکارامدی تحصیلی و مادرانِ آنها به پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه پاسخ دادند که برای آنان فرستاده شده بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی بود که از بین مؤلفه های پانزده گانه طرحواره های ناسازگار اولیه مادران، پنج طرحواره شامل طرحواره های رهاشدگی (p<0/0001)، بی اعتمادی (p<0/0001)، انزوای اجتماعی (p<0/0001)، معیارهای سختگیرانه (p<0/0001) و طرحواره ایثارگری (p<0/0001)، بر خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد. هم چنین نتایج نشان داد که متغیرهای خودپنداره و باورهای غیر منطقی دانش آموزان به عنوان متغیرهای میانجی برازندگی الگو را افزایش می دهد و خودکارامدی تحصیلی با خودپنداره، رابطه مستقیم و با باورهای غیر منطقی رابطه عکس دارد. در نهایت به استناد نتایج، الگوی خودکارامدی تحصیلی تدوین شده این الگو، این امکان را فراهم می آورد تا بتوان خودکارامدی تحصیلی را از روی دیگر متغیرهای پژوهش پیش بینی کرد.