مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش جهانی شدن فرهنگ و سبک زندگی بر رضایت جنسی زنان متأهل توجه دارد. جهانی شدن در چند دهه اخیر تغییرات عمیقی در عناصر فرهنگی، سبک زندگی، ایده ها، آرمان ها و افکار افراد ایجاد کرده است که نیازمند بررسی و تفحص است. با این هدف، مطالعه حاضر به روش پیمایش، با ابزار پرسش نامه بر مبنای نظریه اریک فروم، آدلر و گیدنز انجام شده است. تعداد 384 نفر از زنان متأهل ساکن شهر زنجان به روش خوشه ای انتخاب شدند که نمونه تحقیق حاضر را تشکیل می دهد. متغیر وابسته این پژوهش رضایت جنسی زنان متأهل در ابعاد رضایت از رابطه، ارتباط با همسر، سازگاری، اضطراب رابطه ای و اضطراب شخصی و متغیر مستقل اول جهانی شدن فرهنگ در سه بعد نگرش به جهانی شدن، گرایش به نوگرایی و ارزش های فرهنگی نو است. متغیر مستقل دوم سبک زندگی در ابعاد سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، سلامت جسمانی، سلامت روان شناختی، ورزش و تندرستی، تغذیه و وزن است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین جهانی شدن فرهنگ و رضایت جنسی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و همچنین بین رضایت جنسی با سبک زندگی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. بنابراین، نتایج تأییدکننده فرضیه اصلی تحقیق حاضر است.
تبارشناسی بانوی نشسته بر کشتی نوح(ع) در نگاره های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اساطیر قدیمی بشری داستان توفان است. این اسطوره از سرآغاز پیدایش خود تاکنون توجه هنرمندان را در فرهنگ های مختلف به خود جلب کرده است. در اکثر قریب به اتفاق تصاویر مرتبط با توفان، بانویی در میان سرنشینان کشتی به چشم می خورد که شخصیت و حضور او در هاله ای از ابهام است. این پرسش که هویت بانوی نشسته بر کشتی نوح(ع) چیست مسئله ای است که نگارندگان تلاش دارند با مطالعات اسنادی و تطبیق 29 تصویر از فرهنگ های مختلف در این زمینه بدان پاسخ گویند. یافته ها با هدف شناخت تبار کهن الگوی «بانوی نشسته بر کشتی نوح»، در نگاره های اسلامی، مسیحی و ماقبل آن نشان می دهد که تصویر بانوی نشسته بر کشتی نوح، که در متون اسلامی با نام «والهه» شناخته می شود، از تمدن میان رودان تا هنر مذهبی و حتی غیر مذهبی معاصر، یکی از کهن الگوهای قدیمی بشری محسوب می شود و به رغم شخصیت غیرمذهبی این بانو در جهان اسلام، وارد هنر اسلامی نیز شده است. اثرگذاری و اهمیت این کهن الگو تا بدان حد بوده که وارد جهان تشیع نیز شده و با استناد به حدیثی از پیامبر اکرم(ص)، شخصیت ممتاز و الهی حضرت فاطمه(س) در قالب این الگو نشان داده شده است.
شمایل شناسی پیکره حضرت مریم در نقاشی های دوره رنسانس و تطبیق آن با صفات حضرت مریم(س) در آیات سوره های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شمایل شناسی» از منظر نشانه شناسی یکی از روش های مطالعات هنری اس ت که در قرن بیستم به آن توجه شده است. این مقاله با تأکید بر آرای اروین پانوفسکی به مطالعه تطبیقی شمایل های حضرت مریم با مفهوم آیات قرآنی می پردازد. هدف کلی آن خوانش شمایل شناسانه نقاشی های مریم(س) در دوره رنسانس و رمزگشایی از زبان تصویری قرآن در رابطه با زندگانی آن حضرت است. مقاله حاضر درصدد پاسخ گویی به تطبیق ویژگی های شمایل شناسانه نقاشی های مریم با تصویرسازی نمادین از صفات قرآنی ایشان است که امکان نقد موضوعی و محتوایی از داستان زندگی حضرت مریم(س) را فراهم می کند. مسئله اصلی تحقیق چگونگی تبدیل متن به تصویر است که در کتاب مقدس و قرآن کریم، هر دو، به تقدس و توصیف صفات او پرداخته شده است. در هنر رنسانس، این متن به تصویر کشیده شده، اما در اسلام همچنان متن باقی مانده است. این مقاله به دنبال تطبیق متون و تصاویر است. لزوم پیاده سازی مطالعات جدید در مطالعات نقاشی های مریم به منزله روشی برای شناخت ضرورت دارد. جامعه آماری شامل 20 نمونه از آثار نقاشی دوره رنسانس است که 8 نمونه از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شده است و جهت تحلیل بصری مطالعه می شود. یافته های تحقیق نمایانگر انعکاس سه گونه شمایل از باکره عذرا در سه دوره متوالی رنسانس است. دوره رنسانس آغازین شمایل حضرت مریم به لحاظ فرم و محتوا با مفاهیم مقدس قرآنی تطبیق بیشتری داشته است. در دوره میانی و رنسانس پیشرفته شمایل ها به تدریج تقدس زدایی شده و نمادهای مقدس و تجریدی آن به نمادهای انسان مدار و زمینی تبدیل شده اند.
مطالعه جایگاه زن در دوره هخامنشی و آشوری براساس شواهد باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه زنان در دوره های تاریخی و مشارکت آنان در امور سیاسی و اداری حکومت ها به منزله یکی از شاخصه های عمده توسعه جوامع تلقی می شود. مشارکت زنان در جوامع معیار مناسبی برای سنجش میزان رشد فکری مردم آن جامعه به شمار می آید و به نوعی بیانگر برابری و تساوی حقوق زن و مرد و یکی از شاخصه های پیشرفت و توسعه جوامع متمدن در اعصار گذشته و امروزی محسوب می شود. این نوشتار به بررسی جایگاه زنان در تمدن ایرانی و بین النهرین با انتخاب دوره های تاریخی (هخامنشی و آشوری) پرداخته است. از جمله مهم ترین شواهد باستان شناسی به جامانده، نقش برجسته ها و آثار مهرهای دوره های تاریخی یادشده اند که به جایگاه و نقش زنان در عرصه های حقوقی و سیاسی پرداخته اند. هدف این مقاله بررسی جایگاه زنان عصر هخامنشی و مقایسه آن با تمدن آشوریان و ارائه تصویری شفاف و روشن از عملکرد آن ها بر پایه مستندات موجود باستان شناختی است. این پژوهش از نوع تحقیق تاریخی است که به صورت توصیفی تحلیلی و تطبیق شواهد باستان شناسی، اعم از مهرها و سنگ نگاره ها، تلاش می کند جایگاه زن در تمدن های ایران و بین النهرین را با انتخاب دوره های تاریخی شاخص و با استناد به مدارک مستدل باستان شناسی تحلیل کند. درنهایت، چنین نتیجه می گیرد که به رغم تأثیرپذیری تکنیکی نقش برجسته های مرتبط با موضوع زنان هخامنشیان از آشوریان، احترام به زن و گستردگی مشارکت آنان در فعالیت های سیاسی و اقتصادی، استقلال و آزادی های فردی در زندگی خصوصی زنان هخامنشی نسبت به دوره آشوریان بیشتر است.
جایگاه الهه مادر در فرهنگ مردم کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه فرهنگی کردستان سرزمین نخستین آیین ها و نظام های انتزاعی است که در نخستین طلیعه های خود با ویژگی زنانه و ارج مقام الهه مادر پیوند خورده است. جایگاه زن در کردستان دو وجه متناقض دارد؛ در ادبیات و نظام اجتماعی کنونی تا حدی شاهد نظام و ایدئولوژی مردسالار هستیم، اما زمانی که ریشه های آیینی و مذهبی فرهنگ کُرد را مطالعه می کنیم، با شواهد مربوط به نظام مادرسالاری و تقدس الهگان و به تبع آن جایگاه معنوی و مقتدر زن مواجه می شویم. از ویژگی های انواع آثار مادی و غیرمادی الهه مادر آن است که به شدت وجه نمادین و انتزاعی دارد. این نمادها وجه ترکیبی دارند و در طول اعصار متحول شده اند و امروز نیز بن مایه های اصلی ادبیات غنی و هنرهای سنتی کُردها را به خود اختصاص داده اند.
شمایل شناسی تصویر زن در دوره قاجار با تأکید بر سفرنامه ها، نگارگری ها و عکس های برجای مانده از این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اوایل دوره قاجار، سیاحان بسیاری توانستند اطلاعات کم نظیری درباره زنان ارائه دهند. زیبایی زنان ایرانی از نکاتی است که نظر سیاحان اروپایی را به خود جلب کرده است. بازتاب این زیبایی را در نقاشی های این دوره به وفور می بینیم. اما نکته ای که جلب توجه می کند تفاوت فاحش عکس های بازمانده زنان دوره قاجار با سفرنامه ها و نقاشی های این دوره است. آنچه در این پژوهش مطالعه شده، بررسی صحت سیمای زنان دوره قاجار بر اساس مدارک تصویری زنان در نگارگری و عکاسی و تطبیق آن ها با نگاشته های سفرنامه هاست. گردآوری مطالب در این پژوهش کتابخانه ای است و به طریقه تاریخی تحلیلی نگاشته شده است. بر این اساس، پرسش های این مقاله بدین ترتیب است: سیمای ظاهری زنان در نقاشی های دوره قاجاریه تا چه میزان با سایر مدارک تصویرنگاری از قبیل عکاسی و نوشته های سیاحان همخوانی دارد؟ و در صورت تفاوت در سیمای ظاهری زنانی که در مدارک یاد شده، چه عامل یا عواملی سبب این موضوع شده است؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد که ما شاهد نوعی تفاوت در میان عکس های برجای مانده با نقاشی های این دوره هستیم. در دوره قاجار، هنرمند نقاش در ترسیم چهره زن به آرمان گرایی و عدم شبیه سازی گرایش داشت. می توان گفت زن در تصویرنگاری های این دوره، اعم از عکس یا نقاشی، ابزاری در جهت بیان شکوه قدرت و سلطنت است.
تصویرشناسی زنان در سفرنامه ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون ادبی و تاریخی را می توان مهم ترین ابزار شناخت سیمای زنان اقوام مختلف در ادوار گذشته دانست و یکی از کارکردهای دانش تصویرشناسی این است که می تواند تصاویر زنان را در این متون به صورت منظم و علمی طبقه بندی و تحلیل کند. از جمله متون ادبی که سیمای نسبتاً واقعی از زنان ارائه می کند سفرنامه هاست و یکی از جامع ترین این نوع ادبی در قرن هشتم سفرنامه ابن بطوطه است. در این مقاله، برآنیم که انواع تصاویر زنان را در این سفرنامه شناسایی و طبقه بندی کنیم. بر این اساس، نخست تصویر زنان پنج قوم ترک، مغول، ایران، چین و هند از سه منظر اوصاف ظاهری و آداب پوشش، ازدواج و حضور در فعالیت های اجتماعی دسته بندی و تحلیل شده اند و پس از آن نگرش ارزش گذارانه ابن بطوطه به هر تصویر بررسی شده است. نتیجه این پژوهش ضمن معرفی تصاویری جدید از زنان اقوام مذکور در سفرنامه ابن بطوطه تأیید این فرضیه است که پیش فرض های مذهبی ابن بطوطه در نگرش ارزشی وی نسبت به زنان اقوام مختلف تأثیرگذار بوده است که به ترتیب در اقوام ترک و مغول، ایران و هند و چین خود را نشان می دهد.