مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
زنان یائسه
حوزه های تخصصی:
اضافه وزن و BMI بالا در دوران یائسگی و پس از آن، به طور معنی داری خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش می دهند. از طرفی، به نظر می رسد فعالیت ورزشی بر وزن بدن و BMI اثر داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان بود. به این منظور 29 زن 50 تا 65 سال یائسه مبتلا به سرطان پستان که جراحی، شیمی درمانی و پرتودرمانی دریافت کرده و در حال حاضر تحت دارودرمانی بودند، به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 15 هفته و هر هفته 4 جلسه (دو جلسه پیاده روی و 2 جلسه تمرین مقاومتی) به فعالیت ورزشی پرداختند. در این مدت گروه شاهد در هیچ فعالیت ورزشی یا بدنی شرکت نکردند. وزن بدن، BMI، WHR، Vo2max و فشار خون، پیش و پس از 15 هفته اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از تفاوت معنی دار Vo2max و ضربان قلب استراحت بین دو گروه پس از 15 هفته تمرین بود (05/0p< ). همچنین بین وزن بدن، WHR و BMI دو گروه پس از 15 هفته تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0p< ). در واقع، فعالیت ورزشی بر Vo2max،ضربان قلب استراحت، وزن بدن، WHR و BMI زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان اثر معنی دار دارد. با این حال، بین فشار خون دو گروه پس از 15 هفته، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این به معنای آن است که فعالیت ورزشی ترکیبی بر فشار خون زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان تاثیر معنی داری ندارد. با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت که فعالیت ورزشی ترکیبی اثر مطلوبی بر برخی متغیر های آنتروپومتریک و فیزیولوژیک زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان دارد.
بررسی اثر تمرینات مقاومتی بر پیشگیری از بروز سارکوپنی در زنان بالای 50 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر تمرینات قدرتی در زنان سالمند، بر پیشگیری از سارکوپنی (کاهش حجم عضلات) بود. به این منظور 20 زن یائسه بالای 50 سال در دو گروه تجربی و کنترل مطالعه شدند. گروه تجربی به مدت 12 هفته با 80، 85 و و100% 10-RM با تراباند تمرین کردند. چربی زیرپوستی (SF) دو گروه با کالیپر اندازه گیری و درصدچربی بدن (%BF)، وزن چربی بدن و FFM آنها محاسبه شد. از آزمون t مستقل و t همبسته زوجی برای مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. در هر دو گروه بین کالری مصرفی و BMI اختلاف معناداری مشاهده نشد. 1-RMعضله جلوی بازویی و قدرت نسبی فقط در گروه تجربی اختلاف معنی داری نشان داد. در گروه تجربی %BF، وزن چربی بدن،SF، FFM و محیط عضله -میانه بازو به طور معنی داری کاهش و در گروه کنترل افزایش یافت. SF ناحیه پشت بازو و %BF بین گروه تجربی و کنترل اختلاف معنی داری داشت. در پایان می توان نتیجه گرفت که انجام تمرینات قدرتی با تراباند تا حدودی از ناتوانی عضلات، ناشی از پیشرفت سارکوپنی در این سنین پیشگیری می کند.
اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر تراکم استخوان زنان یائسه مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمان های سرطان سینه مانند شیمی درمانی و هورمون درمانی ممکن است خطر افزایش پوکی استخوان را افزایش دهند. از طرفی به نظر می رسد فعالیت ورزشی آثار مثبتی بر تراکم استخوان داشته باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر تراکم استخوانی (BMD) زنان یائسه مبتلا به سرطان سینه است.29 زن مبتلا به سرطان سینه (31/6 ± 27/58 سال) که جراحی، شیمی درمانی و پرتودرمانی دریافت کرده و تحت هورمون درمانی بودند، به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی 15 هفته فعالیت ورزشی شامل پیاده روی (2 جلسه در هفته) و تمرینات مقاومتی (2 جلسه در هفته و متفاوت از روزهای پیاده روی) داشتند. آزمودنی های گروه کنترل در هیچ برنامه فعالیت ورزشی شرکت نمی-کردند. وزن بدن، شاخص توده بدن (BMI)، VO2peak و تراکم استخوان ران و مهره های کمری در دو گروه، پیش و پس از 15 هفته اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. پس از 15 هفته، بین وزن، BMI و VO2peak در گروه های کنترل و تجربی تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0P<). در گروه تجربی، پس از 15 هفته، وزن بدن و BMI کاهش و VO2peak افزایش یافت، ولی تفاوت معنی داری میان دو گروه در BMD مجموع مهره های کمری (096/0=P، 98/2=F) و استخوان ران (147/0=P، 95/0=F) مشاهده نشد. می توان نتیجه گرفت که 15 هفته فعالیت ورزشی ترکیبی اثر مثبتی بر BMD زنان یائسه مبتلا به سرطان سینه ندارد.
کیفیت زندگی و یائسگی:تبیین چند عاملی جسمی
حوزه های تخصصی:
هدف: در این پژوهش متغیرهای معنای زندگی، خودکارآمدی و تصویر بدن ( رضایت از نواحی بدن، ارزیابی سلامتی و ارزیابی ظاهری) در ارتباط با یکدیگر و هم چنین در رابطه با کیفیت زندگی در زنان یائسه مورد بررسی قرار گرفتند. روش: جامعه مورد تحقیق شامل زنان یائسه (45-55) ساله و با حداقل تحصیلات دیپلم بود که در شهر تهران زندگی میکردند. حجم نمونه 349 نفر بود که در نیم سال اول 1388از فرهنگسراهای شهر تهران انتخاب شدند وهر یک از آنان 4 پرسشنامه را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق نرم افزارهایSPSS وAMOS و با استفاده از روش تحلیل مسیر اجرا شد. یافته ها: برارزش مدل با روش های مختلف تأیید شد. نتایج به دست آمده از روابط مدل نشان میدهد که بین معنای زندگی و خودکارآمدی و رضایت از نواحی بدن و ارزیابی سلامتی با کیفیت زندگی رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. هم چنین متغیرهای مدل 33 درصد از واریانس کیفیت زندگی زنان یائسه را پیش بینی میکند. بهترین پیش بینیکننده ها به ترتیب شامل رضایت از نواحی بدن، ارزیابی سلامتی و خودکارآمدی میباشد. نتیجه تحلیل رگرسیون مرحله ای نیز نتایج به دست آمده را تأیید میکند.نتیجه گیری: بر اساس نتایج رابطه مستقیم و معناداری بین متغیرهای مستقل تحقیق و کیفیت زندگی وجود دارد. بنابراین به منظور افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه میتوان همه یا هر یک از متغیر ها را بهبود بخشید.
اثر یک دوره تمرین شدت متوسط روی سطوح کلسیتونین کورتیزول کلسیم و فسفر سرم زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد حداکثر نبض اکسیژن زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نبض اکسیژن، به عنوان شاخص برآورد انتقال اکسیژن در دستگاه گردش خون به تازگی در تحقیقات بالینی و ورزشی مورد توجه قرار گرفته و اطلاعات زیادی از این شاخص ارزیابیکننده کارائی قلبی و عروقی ارائه نشده است. هدف پژوهش حاضر، برآورد حداکثر نبض اکسیژن در زنان یائسه بوده است. تعداد 33 زن یائسه سالم با میانگین سنی 66/2 ± 82/50 سال، قد 33/3 ± 36/159 سانتی متر و وزن 74/9 ± 73 کیلوگرم در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیهای تحقیق، آزمون میدانی پیاده روی یک مایل (راکپورت)، آزمون پله سایکونلفی، و آزمون دوی یک مایل را اجرا کردند، سپس با پروتکل مرجع جونز مقایسه شدند. مقادیر نبض اکسیژن به دنبال آزمون راکپورت( 55/1 ± 97/ 9 میلیلیتر در ضربه) و پله سایکونلفی(74/0 ± 77/5 میلیلیتر در ضربه ) تفاوت معنیداری را با شاخص (001/0 = p) نشان داد. با وجود این، اگرچه آزمون دوی یک مایل (15/1 ± 29/15 میلیلیتر بر ضربه) تفاوت معنیداری را با شاخص جونز (001/0= p) نشان داد، اما بسیار نزدیک به آن بود. نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد برآورد حداکثر نبض اکسیژن با آزمون ورزشی دوی یک مایل، واقع بینانهتر از آزمونهای راکپورت و پله سایکونلفی است، به گونهای که مقادیر حداکثر نبض اکسیژن حاصل ازاین آزمون، به مقادیر حداکثر نبض اکسیژن شاخص جونز بسیار نزدیک است.
بررسی ارتباط بین شاخص های فعالیت بدنی و علائم یائسگی در زنان یائسه فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین شاخص های فعالیت بدنی و علائم یائسگی در زنان یائسه فعال بوده است. بدین منظور، تعداد 70 نفر زن یائسه فعال با میانگین سنی 4±54 سال، قد 33/3 ± 36/159 سانتی متر، و وزن 74/9 ± 73 کیلوگرم به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها، پرسشنامه شاخص فعالیت بدنی شارکی را به منظور سنجش شاخص های فعالیت بدنی (شدت، مدت، تکرار) و پرسشنامه سنجش علائم یائسگی (شاخص کاپرمن) را به منظور سنجش علائم یائسگی در سه حیطه وازوموتور، روانی و حرکتی تکمیل کردند. داده های به دست آمده از پرسشنامه ها از طریق روش آماری ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ارتباط معنی دار معکوسی بین شاخص های فعالیت بدنی (تکرار، مدت، شدت) با علائم یائسگی وازوموتور (به ترتیب، 606/0- = r، 702/0- = r، 537/0- = r، و001/0 = p)، روانی (به ترتیب، 523/0- = r، 540/0- = r، 307/0- = r، و 001/0 =p)، حرکتی ( به ترتیب، 501/0- = r، 389/0- = r، و 001/0 = p)، و شاخص کاپرمن (به ترتیب، 684/0- = r، 744/0- = r، 512/0- = r، و 001/0 = p) وجود دارد. همچنین درمورد ارتباط شدت فعالیت بدنی با علائم حرکتی همبستگی معنی داری مشاهده نشد (205/0- = r، و 089/0 = (p. در مجموع، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که انجام فعالیت بدنی با شدت، تکرار و مدت بالا می تواند علائم یائسگی را کاهش دهد و از اختلالات آن پیشگیری نماید.
مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر که از نوع علی - مقایسه ای بود، با هدف مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه که در گذشته ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بودند، اجرا شد. نمونه آماری شامل بیست زن ورزشکار یائسه در دو گروه با و بدون تحمل وزن بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه با تحمل وزن (هندبال و بسکتبال،10 نفر) با میانگین سن 7/2± 50/54 سال، قد 69/4±60/ 163 سانتی متر و وزن 02/9±50/70 کیلوگرم و گروه بدون تحمل وزن (شنا، 10 نفر) با میانگین سن 54/1 ±80/54 سال، قد 29/5±0/159 سانتی متر و وزن 10/4± 55/64 کیلوگرم بودند. تراکم استخوان از طریق جذب سنجی رادیوگرافیک با انرژی دوگانه (DEXA) اندازه گیری شد. روش های آماری شامل آزمون t مستقل و تحلیل کوواریانس بود. نتایج نشان داد که بین میزان تراکم استخوان (BMD) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران (001/0≥P) و تروکانتر ران (05/0≥P) نسبت به گروه بدون تحمل وزن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان تراکم استخوان بیشتری درنواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران و تروکانتر ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. همچنین از نظر محتوای مواد معدنی استخوان (BMC) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، تروکانتر ران (001/0≥P) و کل استخوان ران (05/0≥P) گروه با تحمل وزن بدن نسبت به گروه بدون تحمل وزن بدن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان محتوای مواد معدنی استخوانی بیشتری در نواحی گردن ران، تروکانتر ران و کل استخوان ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. در سایر نواحی اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رشته های با تحمل وزن که در آن فشارهای مکانیکی وارد بر بدن زیاد است، نسبت به رشته های بدون تحمل که در آن فشار مکانیکی وزن بدن کمتراست، موجب افزایش بیشتری در میزان تراکم استخوان و محتوای مواد معدنی استخوان در زنان در سنین بالاتر و دوران یائسگی می شود. به افرادی که ورزش های بدون تحمل وزن مانند شنا را انجام می دهند، توصیه می شود ورزش های با تحمل وزن و در خشکی را نیز انجام دهند.
بررسی بدعملکردی جنسی و سلامت روان افسردگی، اضطراب و استرس در زنان یائسه، نابارور و معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتارجنسی یک موضوع کاملا مشخص و خصوصی است که بخش مهمی از زندگی انسان ها را دربرمیگیرد و با سلامت روان و روابط اجتماعی رابطه مستقیمی دارد لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی بدعملکردی جنسی و سلامت روان در زنان یائسه، نابارور و معتاد انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان یائسه، نابارور و معتاد همدان و کرمانشاه بودند که از میان افراد جامعه 34 زن یائسه، 34 زن نابارور و 34 زن مبتلا به مصرف مواد انتخاب شدند. ابزار نمونه گیری شامل پرسشنامه بدعملکردی جنسی زنان (2001) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند (1995) بود. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد تفاوت معنیداری بین سه گروه نمونه در بدعملکردی جنسی، اختلال میل جنسی، اختلال انگیختگی جنسی، اختلال ارگاسمی، اختلال درد جنسی و در خرده مقیاس های سلامت روان وجود دارد و میتوان گفت، زنانی که احساس حمله به طرف خود دارند، احساس لذت را از خود به صورت ناخواسته میگیرند و سلامت روان پایینتری دارند. به این معنا که در متغییر بدعملکردی جنسی به ترتیب گروه زنان یائسه، زنان معتاد و زنان نابارور از بیشترین تا کمترین درصد را به خود اختصاص دادند.
تأثیر تمرین هوازی و قدرتی بر هورمون پاراتیروئید، کلسیم، آلبومین و آلکالن فسفاتاز سرم زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین منتخب هوازی و قدرتی بر هورمون پاراتیروئیدد کلسدی،
آلبومین و آلکالن فسفاتاز زنان یائسه بود. 53 نفر از زنان یائسه ) 33 07 سدا ( عضو کانون جهاندیدداان -
شهر تهران انتخاب شدند به طور تصادفی در سه اروه تمرین هدوازی ) 21 نفدر( قددرتی ) 25 نفدر( و
کنتر ) 27 نفر( قرار ارفتند. برنامه تمرین هوازی شامل جااینگ و حرکدا ایروبیکدی بده مدد 07
دقیقه با شد 07 07 درصد حداکثر ضربان قلب و برنامه تمرین قدرتی شامل 27 حرکدت بدا شدد -
07 57 درصد یک تکرار بیشینه در شروع و 07 07 درصد در انتها 8 تا 27 تکرار و یک نوبت بود که - -
در هر جلسه انجام شد. هر برنامه سه روز در هفته و برای مد 8 هفته انجام شدد. نموندههدای ودونی
قبل و پس از پایان تمرینا جهت ارزیدابی میدنان هورمدون پاراتیروئیدد کلسدی، آلبدومین و آلکدالن
فسدفاتاز سدرمی انددازهایدری شدد. بدرای تییدین میدنان کلسدی، سدرم ) Ca ( از روش رندگسدنجی
شیمیایی)کرزو فتالئین( هورمون پاراتیروئیدد از روش الایدنا آلکدالن فسدفاتاز از روش رندگسدنجی
سینتیکی با استفاده از پدارا نیتدرو فسدفا و بدرای تییدین آلبدومین سدرم هدر نمونده ودونی از روش
رنگسنجی شیمیایی )بروم کرزو ارین( استفاده اردید. به منظدور بررسدی اودتدف دروناروهدی از
آزمون t زوجی و برای تییین اوتدف بین اروهها از آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفده اسدتفاده
شد. نتایج تحقیق افنایش مینیداری را در مینان هورمدون پاراتیروئیدد و آلکدالن فسدفاتاز سدرمی در
اروههای تمرینی قدرتی و هوازی نسبت به اروه کنتر نشان داد ) P≤0/05 (. با وجود این اودتدف
مینیداری بین دو ادروه قددرتی و هدوازی در افدنایش پاراتیروئیدد و آلکدالن فسدفاتاز مشداهده نشدد
( P≥0/05 (. از سوی دیگر مینان کلسی، تام پدسما پس از تمرین قدرتی و هوازی کداهش یافدت کده
کاهش کلسی، فقط در اروه قدرتی مینیدار بود ) P≤0/05 (. هرچند تغییدرا کلسدی، در بدین سده
اروه اوتدف مینیداری نداشت ) P≥0.05 (. همچنین تغییر میندیداری در میدنان آلبدومین پدس از
تمرینا مشاهده نشد ) P≥0.05 (. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش هدر دو ندوع تمدرین قددرتی و
هوازی میتواند بر مارکرهای ساوت استخوان و عوامل هورمونی زنان سالمند تأثیر مثبت بگذارد
تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین و برخی عوامل التهابی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین، فورین، فاکتور رشد تغییر دهنده بتا1 (TGF-β1)، فاکتور نکروز کننده تومور آلفا (TNF-α) و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در زنان یائسه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 18 زن چاق یائسه و غیر فعال (با شاخص توده بدنی 2/7±30/2 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین سنی 4±57/8 سال ) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 30 دقیقه در یک جلسه دویدن روی تردمیل با شدت 70 60 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت نمود و سطوح سرمی آدیپولین، فورین، TGF-β1، TNF-α، انسولین و گلوکز ناشتای آن ها پس از پایان جلسه تمرین اندازه گیری شد . تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تی زوجی، تی مستقل و آزمون هم بستگی پیرسون در سطح معناداری (P<0.05) انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که اجرای یک جلسه تمرینات هوازی به ترتیب موجب کاهش و افزایش معنا دار سطوح آدیپولین (P=0.049) و فورین (P=0.001) شده است، اما تغییر معنا داری در سطوح TGF-β1، TNF-α، انسولین، گلوکز و HOMA-IR مشاهده نمی شود (P>0.05). قابل ذکر است که تنها تغییرات آدیپولین بین دو گروه تجربی و کنترل معنا دار می باشد (P=0.046). علاوه براین، پس ازیک جلسه تمرین هوازی، بین تغییرات آدیپولین با تغییرات انسولین ارتباط منفی و معنا داری مشاهده می شود (P=0.001). چنین به نظر می رسد که تغییرات نیم رخ التهابی و متابولیکی نمی تواند علت اصلی تغییرات آدیپولین در پاسخ به یک جلسهتمرین هوازی با شدتمتوسط در زنان چاق یائسه و کم تحرک باشد و انجام مطالعات بیشتر جهت درک سازوکار درگیر، ضروری می باشد.
تأثیر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار و نیمرخ لیپیدی در زنان یائسه چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
39 - 58
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تأثیر تمرین مقاومتی را بر سطوح پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار و نیمرخ لیپیدی در زنان یائسه مورد بررسی قرارداده است. بدین منظور بیست زن چاقِ (شاخص توده بدن33/3 ± 93/30 کیلوگرم بر مترمربع، سنین 5 ± 8/57 سال)، یائسه و کم تحرک به طور تصادفی به دو گروه تجربی (دوازده نفر) و کنترل (هشت نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در دوازده هفته تمرینات مقاومتی، به شکل تمرین با وزنه، سه جلسه در هفته ، شامل هشت حرکت در سه دوره با هشت تا دوازده تکرار و با شدت چهل تا شصت و پنج درصد یک تکرار بیشینه شرکت کردند. سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار و سطوح کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی زیاد ، لیپوپروتئین با چگالی کم و لیپوپروتئین با چگالی خیلی کم خون و شاخص های آنتروپومتری قبل و بیست و چهار ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تی مستقل وآزمون همبستگی پیرسون درسطح معنی داری 0.05< P انجام گرفت. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد اجرای دوازده هفته تمرینات مقاومتی می تواند سبب تفاوت معنی دار تغییرات سطوح پروتئین شبه آنژیوپویتین چهار بین گروه تجربی و کنترل گردد. از بین شاخص های آنتروپومتریک نیزتغییرات بین گروهی درصد چربی بدن معنی دار بود. بنابر نتایج آزمون همبستگی پیرسون ارتباط معنی داری بین سطوح اولیه و تغییرات پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار با سطوح اولیه و تغییرات فاکتورهای خونی و شاخص های آنتروپومتری پس از اجرای تمرینات مقاومتی وجود نداشت. بنابراین ممکن است؛ تمرینات مقاومتی با کاهش درصد چربی بدن و کاهش سطح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار در زنان چاق یائسه کم تحرک، بتواند در پیشگیری و درمان چاقی و بیماری های همراه با آن نظیر بیماری های قلبی- عروقی نقش داشته باشد.
اثربخشی درمان کیفیت زندگی بر مهرورزی به خود و چشم انداز زمانی به آینده در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی بر مهرورزی به خود و چشم انداز زمانی به آینده در زنان یائسه بود. گروه نمونه 30 نفر از زنان یائسه 50-55 ساله شهر تهران بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از فرهنگ سرای معرفت، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل و دوره پیگیری گماشته شدند. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. پرسش نامه های مهرورزی به خود «نف» و چشم انداز زمانی به آینده برادرز، چیو، دیل قبل و بعد و به فاصله 3 ماه پس از مداخله در هر دو گروه اندازه گیری شد. درمان مبتنی بر کیفیت زندگی طی 8 جلسه 120 دقیقه ای برای افراد گروه آزمایش اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده های آزمون از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر کیفیت زندگی بر افزایش مهرورزی به خود و چشم انداز زمانی به آینده هم پس از روان درمان کیفیت زندگی و هم پس از مدت 3 ماه از پایان روان درمانی در زنان یائسه مؤثر است. براساس نتایج، درمان مبتنی بر کیفیت زندگی می تواند موجب افزایش معنادار مهرورزی به خود و چشم انداز به آینده در زنان یائسه شود.
رابطه باورهای فرانگرانی و نشانه های یائسگی با حس انسجام درونی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
68 - 81
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه باورهای فرانگرانی و نشانه های یائسگی با حس انسجام درونی در زنان یائسه 50 تا 55 ساله انجام گرفت. برای انجام این پژوهش 160 زن یائسه 50 تا 55 ساله، به روش نمونه گیری دردسترس از بین زنانی که به متخصصین زنان و زایمان سطح شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. روش این پژوهش توصیفی- همبستگی بود و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های باورهای فرانگرانی ولز (ANTI)، نشانه های یائسگی (MRS) و مقیاس حس انسجام درونی آنتونوسکی استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره انجام گرفت. همانطور که همبستگی منفی معناداری بین باورهای فرانگرانی با حس انسجام (05/0>P و 290/0-=r) و بین نشانگان یائسگی با حس انسجام (01/0>P و 349/0-=r) وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره حاکی از آن بود که باورهای فرانگرانی و نشانگان یائسگی، حس انسجام درونی را به طور معناداری در جهت منفی پیش بینی می کنند (05/0˂P). یا توجه به نتایج حاصله می توان گفت که زنانی که در سنین یائسگی قرار دارند، به دلیل شرایط سنی شان، با مشکلات جسمی و روانی عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند بنابراین این افراد نیازمند توجه از طرف اعضای خانواده و نظام های سلامت می باشند
اثربخشی گروه درمانی به شیوه مهرورزی به خود بر شکوفایی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
111-126
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی به شیوه مهرورزی به خود بر شکوفایی زنان یائسه انجام شد. پژوهش حاضر یک مداخله شبه تجربی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری تمامی زنان یائسه 55-47 ساله مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی گلشهر شهر چهاردانگه در بهار سال 1397 بودند که از بین آنها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه شکوفایی را در مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه دو ساعته بصورت هفتگی درگروه درمانی مبتنی بر مهرورزی به خود شرکت نمودند. پس از پایان درمان، هر دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری مجددا ارزیابی شدند. نتایج حاصل از طرح آمیخته تحلیل واریانس عاملی و اندازه گیری مکرر نشان داد که گروه درمانی به شیوه مهرورزی به خود بر شکوفایی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر داشت. همچنین این درمان بر مؤلفه های هیجانات مثبت، روابط، معنا و پیشرفت شکوفایی نیز اثر گذار بود و موجب افزایش معنی دار آنها درگروه آزمایش گردید و اثر درمان به جز مؤلفه روابط در مورد سایر مؤلفه ها دردوره پیگیری نیز حفظ شد. پیشنهاد می شود درمانگران از این نوع درمان جهت افزایش شکوفایی در دوران انتقالی یائسگی و رفع پاره ای ازمشکلات زنان یائسه بهره بگیرند.
اثربخشی مداخله آموزشی بر اساس الگوی باور سلامتی و خودکارآمدی بر رفتارهای ارتقادهنده سلامت روانی و جسمی زنان یائسه
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
7-23
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله آموزشی بر اساس الگوی باور سلامتی و خودکارآمدی بر رفتارهای ارتقادهنده سلامت روانی و جسمیزنان یائسه شاغل در مدارس غیردولتی شهر تهران در سال1396 انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه مدارس غیر دولتی دخترانه شهر تهران بود که از جامعه مذکور با روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر از زنان یائسه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 30 نفر) جایگزین شدند. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزارگردآوریداده ها پرسشنامه استانداردوالکر2 (2014) بود. به گروه آزمایش 6 جلسه 2 ساعته رفتارهای ارتقادهنده سلامت آموزش داده شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که مداخله آموزشی بر اساس الگوی باور سلامتی و خودکارآمدی در بهبود رفتارهای ارتقا دهنده سلامت گروه آزمایش اثربخش است.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش نوسانات خلقی، کیفیت خواب و بهبود عملکرد جنسی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر نوسانات خلقی، کیفیت خواب و عملکرد جنسی در زنان یائسه بود . روش: در یک طرح توصیفی- همبستگی، تعداد 306 نفر (204 زن، 102 مرد) از روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان یائسه مراجعه کننده به خانه های سلامت منطقه هفت شهر تهران در سه ماهه اول سال 1397 بود. از بین این جامعه تعداد 30 نفر انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. از جامعه آماری مورد نظر بر اساس روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفراز زنان برگزیده شدند، گروه آزمایشی شامل 15 نفر و گروه کنترل نیز شامل 15 نفر بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ﺗﻮﺳﻂ واﺗﺴﻮن و ﻫﻤﮑﺎران (۱۹۸۸)، شاخص عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران (2000) و کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) استفاده شد. سپس با استفاده از روش کواریانس چند متغیری نسبت به تحلیل داده ها پرداخته شد. یافته ها: نشان داد، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود عملکرد جنسی، کاهش خلق منفی و کیفیت خواب در زنان یائسه موثر می باشد . نتیجه گیری: این روش درمانی اجتناب ها را هدف درمانی خود قرار می دهد تا به منظور تجربه کردن به جای کنترل یا تغییر دادن ارزیابی های منفی یک بازگشایی اساسی بوجود آورد. بنابراین می توان گفت از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود عملکرد جنسی، خلق و افزایش کیفیت خواب در زنان یائسه می توان استفاده کرد.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح استراحتی آیریزین زنان یائسه و غیر یائسه دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اضافه وزن و چاقی به عنوان یکی از دغدغه ها ی مسئولان نظام سلامت مطرح شده است. آیریزین مشتق از ژن FNDC5 مایوکاینی است که به دنبال فعالیت بدنی و تمرین باعث تولید حرارت شبیه بافت چرب قهوه ای می شود. آیریزین مقاومت به انسولین را کاهش داده و تحمل گلوکز را بهبود می دهد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی آیریزین در زنان یائسه و غیر یائسه دارای اضافه وزن می باشد.
روش شناسی: 12 زن یائسه )میانگین سن 02/6 ± 42/53 سال و میانگین وزن 46/9± 83/73 کیلوگرم) و 12 زن غیر یائسه )میانگین سن 91/7 ± 08/32 سال و میانگین وزن 2/11± 33/74 کیلوگرم( در این پژوهش شرکت کردند. برنامه تمرینی شامل 24 جلسه تمرین هوازی بود که طی هشت هفته، سه بار در هفته و شدت %80-40 حداکثر ضربان قلب ذخیره اجرا شد. مدت زمان تمرین در هفته اول 25 دقیقه بود به طوری که در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. قبل و بعد از دوره تمرینی، سطوح پلاسمایی آیریزین، گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و شاخص های ترکیب بدن اندازه گیری شد.
یافته ها: تغییر معنی داری در وزن، BMI و WHR آزمودنی ها پس از 8 هفته تمرین هوازی مشاهده نشد (05/0p>). با این حال درصد چربی بدن در هر دو گروه کاهش معنی داری یافت (01/0p≤). اکسیژن مصرفی بیشینه در زنان یائسه افزایشی معنی دار یافت (01/0p<) و در زنان غیر یائسه تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). سطوح پلاسمایی آیریزین در زنان یائسه افزایش معنی داری را نشان داد (05/0p<) در حالی که تغییرات معنی داری در زنان غیر یائسه مشاهده نشد (05/0p>). هم چنین تغییرات معنی داری در سطوح گلوکز خون ناشتای این گروه ها یافت نشد (05/0p>). انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در گروه زنان یائسه کاهش معنی دار یافت (به ترتیب 01/0p≤ و 05/0p<) اما در گروه زنان غیر یائسه تغییر معنی داری نداشت (05/0p>). ارتباط معکوس و معنی داری بین تغییرات آیریزین با تغییرات شاخص مقاومت انسولینی، وزن، شاخص توده بدنی و انسولین یافت شد (05/0p>) در حالی که ارتباط معنی داری بین آیریزین با گلوکز، درصد چربی، نسبت دور کمر به دور لگن و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده نشد (05/0p>).
بحث و نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات هوازی می تواند با تغییر سطوح سرمی آیریزین موجب بهبود شاخص های فیزیولوژیکی و بهبود شاخص مقاومت به انسولین در زنان یائسه دارای اضافه وزن گردد.
تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط (W-WJMIEP-R) بر سطوح سرمی ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود.
روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p ) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0<P )، درحالیکه سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید افزایش معناداری داشت (05/0≥p ).
بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تأثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالاً ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.