مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر فهم فرآیند انتصاب کارکنان با رویکرد جنسیت گرایانه است و استعاره مفهومی اختیار شده توسط پژوهشگران برای تببین آن، پدیده پله برقی شیشه ای است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت یک تحقیق کیفی مبتنی بر رویکرد تجربه زیسته است. تمامی مدیران زن سازمان آموزش و پرورش استان ایلام به عنوان جامعه هدف انتخاب و با شیوه نمونه گیری زنجیره ای 16 مصاحبه تا رسیدن به مرحله اشباع داده ها صورت گرفت. خروجی مصاحبه در قالب 3 مقوله اصلی، 17 مقوله فرعی و 78 کد مفاهیم، کدگذاری شد. نتایج نشان داد که عوامل برون سیستمی، عوامل درون سیستمی، و عوامل فردی شخصیتی در ایجاد پدیده پله برقی شیشه ای تاثیر دارند. نتایج نشان داد در سازمان آموزش و پرورش جنسیت عاملی اثرگذار در انتصاب مدیران است و وجود پدیده پله برقی شیشه ای باعث ناکارآمدی زنان در اجرا و ایفای نقش های سازمانی شده و پیامدهای فردی، اجتماعی و سازمانی متعددی را بدنبال دارد.
تأثیر سبک زندگی در سازمان فضایی معماری مسکونی در ایران (نمونه مورد مطالعه: آشپزخانه حد فاصل سال های 1304 تا 1357 ﻫ.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوایل قرن بیستم با ظهور فناوری های جدید، تغییراتی در معماری مطبخ به عنوان یکی از مهمترین عرصه های حضور زنان در واحد مسکونی صورت گرفته است. این تغییرات در ساختار، جانمایی و معماری فضای مطبخ متناسب با ویژگی های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی زنان بوده که در گذر زمان به صورت های مختلف نمود یافته است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر سبک زندگی در قالب مؤلفه های تکنولوژی و نقش جنسیتی زنان به عنوان متغیرهای مستقل بر ویژگی های معماری و سازماندهی فضایی آشپزخانه به عنوان متغیر وابسته است و دوره پهلوی متغیر کنترل می باشد. روش های تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی، تاریخی- تفسیری و میدانی است. گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای، اسنادی و مشاهده مستقیم و میدانی بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد شاخص های مربوط به جنسیت در این دوره باعث تساوی زن و مرد به ویژه در طبقات متوسط و مرفه اجتماع شده است که به تبعِ آن، فضاهای اندرونی و بیرونی به تدریج حذف و آشپزخانه از گوشه حیاط و زیرزمین به داخل خانه منتقل شده است و به عنوان یک فضای بینابین (عرصه مشترک) در ارتباط با سایر فضاها قرار گرفته است. ظهور دستاوردهای معماری مدرن نیز، امکان این تغییر و تحولات را میسر کرده است
از «عشق واقعی» به «دوست داشتن منطقی»: یک مطالعه ی پدیدارشناسانه ( تجربة زیستة کنشگران متأهل شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده بنیان هر جامعه است و روابط عاشقانه ی زوجین آن را مستحکم تر می کند. بر این اساس این مقاله با راهبری اصول روش پدیدارشناسیِ توصیفی، درصدد توصیف تجربه ی زیست شده ی عشق در سال های ابتدایی ازدواج از منظر خود کنشگران است. داده ها، با نمونه گیری هدفمند از میان افراد متأهل ساکن شهر اصفهان که از ازدواج آن ها کم تر از هفت سال گذشته، و سپس مصاحبه های عمیق با آن ها جمع آوری گردید. نتایج حاصل از تحلیل پدیدارشناسی چندسطحی در این پژوهش نشان داد که تجربه ی عشق ازدواجی از منظر کنشگران مشتمل بر پدیده های زمان مند و غیرزمان مند است. پدیده های زمان مند تحت عنوان «عشق تغییرپذیر» به تغییر شکل عشق در طول زمان از «عشق واقعی» در ابتدای ازدواج به «دوست داشتن منطقی» با شروع زندگی مشترک اشاره دارد. رابطه جنسی نیز به عنوان بخشی از تجربه ی «عشق تغییرپذیر» از طریق دو الگوی «عدم پذیرش-پذیرش» و «پذیرش-پذیرش» برساخته می شود. پدیده های غیرزمان مند، یعنی تجارب عاشقانه ای که به زمان خاصی تعلق ندارد، به تجارب «عشق مردم پسند»، «خاطرات»، «یکی شدن» و «تایید همسر» اشاره دارد.
عوامل مؤثر بر توانمندشدن زنان نخبه ی سیاسی (مورد مطالعاتی: زنان نماینده در مجلس شورای اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«توانمندشدن سیاسی» فرصت پرداختن شمار زیادی از شهروندان به امور سیاسی است؛ یکی از مهم ترین شاخص های آن، افزایش «مشارکت سیاسی» در سطح تصمیم سازی است. مقاله ی حاضر با هدف پاسخ به این پرسش کلی نگاشته شده که «توانمندشدن زنان در عرصه ی سیاست»، چیست و با چه متغیرهای زمینه ای شکل می گیرد. جامعه ی آماری این پژوهش را زنان نخبه در عرصه ی سیاست تشکیل می دهند و روش شناسی، مبتنی بر بهره گیری از تکنیک تحلیل محتوای کمی و کیفی و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته در جمع آوری داده ها و متون مصاحبه هاست؛ در راستای ساماندهی داده های استخراج شده و ارایه الگوی نهایی نیز از نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیو.دی. اِی استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، توانمندشدن سیاسی دارای دو بعد اصلی «مشارکت و کنشگری سیاسی» و «نخبگی سیاسی» است و زنان نخبه ی سیاسی در مسیر توانمندشدن، از چهار محیط فردی، خانوادگی، سیاسی و اجتماعی متأثر هستند که از این میان، محیط خانوادگی بیشترین اثرگذاری را بر این زنان و توانمندی هایشان دارد. پس از این، محیط سیاسی و زمینه های تشویقی این حوزه، بر شکل گیری و میزان توانمندشدن این زنان اثرگذار است. پژوهشگر در مجموع 18 مقوله ی درجه ی 1و2 و 522 عبارت معنایی را شناسایی نموده و آن را در ترسیم مدل نظری مبتنی بر میدان به کار برده است
بررسی میزان ونوع استفاده از پیام رسان های تلفن همراه هوشمند نزد زنان خانه دار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با عمومی شدن دسترسی تلفن همراه هوشمند و افزایش تصاعدی ضریب نفوذ اینترنت در ایران و در کنار آن افزایش نرم افزارهای اجتماعی تلفن همراه و کاربرد های ارتباطی آن، کاربران از جمله بانوان خانه دار توجه ویژه ای به آن ابراز نمودند. از آنجا که زنان نیمی از پیکره جامعه اند و نقش مهمی در توسعه جوامع ایفا می کنند، لازم شد پژوهشی با هدف بررسی میزان و نحوه استفاده از این ابزار ارتباطی نزد زنان خانه دار صورت گیرد و عواملی همچون مدت زمان استفاده، کاربردهای مورد نظر و تعداد شبکه های ارتباطی تلفن همراه که خانم های خانه دار در آن حضور دارند، مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش زنان ساکن مناطق شهر تهران می باشند که به روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. گروه نمونه در این پژوهش براساس جدول کرسی و مورگان ٣٨٤ نفر از زنان خانه دار است. برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه محقق ساخته پس از روایی و پایایی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد، ٥/٢٥ درصد زنان خانه دار با اینکه کاربر پیام رسان های تلفن همراه می باشند، آشنایی کمی با این ابزارارتباطی دارند. همچنین نتایج حاکی از آن است که بین متغیرهای تنوع پیام رسان ها، اطلاع رسانی و ارتباط با دیگران و میزان استفاده از پیام رسان های تلفن همراه رابطه وجود دارد. زنان با ایفای نقش مادری و همسری، نقش محوری در تحکیم خانواده و تربیت نسل آینده دارند و بیشترین تأثیر را بر سلامت و بهداشت خانواده ایفا می کنند. پس لازم و ضروری است که اطلاع رسانی و فرهنگ سازی مناسب در این زمینه صورت گیرد. تا استفاده از این ابزار ارتباطی که همچنان رو به گسترش است، صرفا جهت بالا رفتن آگاهی آنان و کارهای روزمره مفیدشان باشد
کنش اجتماعی زنان در جنگ جهانی اول و دستاوردهای آنان پس از جنگ در غرب(با تاکید بر حق رای زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ جهانی اول تأثیرات بسزایی در ارتباط با مشارکت و حضور زنان در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داشت. نوشتار پیش رو در صدد است تا با ابتنا بر روش تاریخی-تحلیلی ضمن بررسی جایگاه زنان در طول جنگ جهانی اول در کشورهای غربی تأثیر مشارکت زنان بر روند جنگ و کارکردهای آنان در این حوزه را مورد بررسی قرار داده و شرایط دوره پس از جنگ را عمدتا بر اساس دستاوردهای آنان در جهت بدست آوردن حق رای را مورد مداقه قرار دهد. تدقیق در مسائل زنان پیش از جنگ نشان از تلاش جهانی آنان برای رسیدن به حق رأی در وهله اول بوده که وقوع جنگ مانع از پیگیری این امر شد و زنان دوشادوش مردان در جهت پشتیبانی از جبهه جنگ و همچنین حفظ جبهه داخلی تلاش مضاعفی از خود نشان دادند تا به این ترتیب ضمن اثبات وفاداری خود به کشور، به عنوان شهروندان صاحب حق مدنی به رسمیت شناخته شوند. در نتیجه این جنگ نگاه به زنان و به رسمیت شناختن حق آنان در کشورهای مختلف سرنوشت متفاوتی را رقم زد ولی در نگاه بلند مدت اکثریت کشورهای غربی پس از جنگ، سیاست واقع گرایانه و مثبتی بر واگذاری برخی حقوق زنان را در پیش گرفتند
زنان مطلقه و تجربه سرپرستی خانوار: یک پژوهش کیفی (نمونه موردی زنان مطلقه سرپرست خانوار شهر فارسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش خانوارهای سرپرست زن و مسائل و مشکلات مرتبط با این نوع خانوارها در سال های اخیر، پژوهش حاضر به فهم و روایت تجربه زیسته زنان مطلقه از سرپرست خانوار بودن می پردازد. این مطالعه به صورت کیفی و با روش پدیدارشناسی تفسیری بر روی 10 زن مطلقه سرپرست خانوار در شهر فارسان صورت گرفته است. مشارکت کنندگان حاضر با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی از میان زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد انتخاب شدند. تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت سه مضمون اصلی «سرپرستی به مثابه بازتعریف مناسبات با جامعه »، «سرپرستی به مثابه تجربه احساسی ناخوشایند» و «سرپرستی به مثابه شکل دیگری از زیست اجتماعی» ویازده مضمون فرعی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد زنان سرپرست خانوار با چالش های متعددی در زیست خانوادگی و اجتماعی خود مواجه هستند که نیازمند پروبلماتیزه کردن و توجه سیاست گذاران برای کاهش آسیب های اجتماعی دامنگیر این خانوارها و ممانعت از تبدیل شدن آن به یک «مساله اجتماعی» است.
تبیین جامعه شناختی تعیین کننده های اجتماعی- فرهنگی جهت گیری پوششی زنان (مطالعه موردی: زنان 15 تا 49 ساله شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت و تبیین تعیین کننده های اجتماعی-فرهنگی جهت گیری پوششی زنان است. جامعه آماری پژوهش، زنان گروه سنی 15 تا 49 ساله شهر شیراز در سال 1396 می باشند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله، تعداد 550 زن به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامة محقق ساخته شامل 53 گویه با روایی سازه(%65) و پایایی(%79) بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Amos استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که 38% از زنان مورد مطالعه جهت گیری پوششی بنیادگرای اسلامی، 5/50% جهت گیری اعتدالی و 5/11% جهت گیری پوششی سکولار داشته اند. در این روند، تعیین کننده های جهان بینی توسعه ای با بارعاملی(36/0) و رسانه های جدید ارتباطی با بارعاملی (63/0) در مقیاس جهانی، مصرف گرایی با بارعاملی(56/0)، پایگاه اقتصادی-اجتماعی با بارعاملی(41/0) و خانواده با بارعاملی(37/0) در سطح محلی و لذت گرایی با بارعاملی(53/0) و نیاز به تأییدخواهی با بارعاملی(42/0) در سطح فردی، در یک رابطة ساختاری، جهت گیری پوششی زنان را شکل و جهت می بخشند.