فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۵۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف عمده این پژوهش ،بررسی رابطه بین شایستگیها و منزلت استادان زن در دانشگاه آزاد اسلامی با کیفیت تدریس آنان بود. جامعه آماری پژوهش اعضای هیئت علمی زن واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای طبقه ای تعداد 136 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته کیفیت تدریس با 27 عبارت در مقیاس لیکرت و آلفای کرونباخ 861/0 ، پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی منزلت استادان در دانشگاه با 6 عبارت و آلفای کرونباخ 824/0، و پرسشنامه محقق ساخته سنجش شایستگیهای استادان با 13 عبارت و ضریب آلفای کرونباخ 866/0 بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از محاسبه ضریب رگرسیون و همچنین برای مشخص کردن سهم عوامل شایستگیها و منزلت استادان بر کیفیت تدریس از رگرسیون چندگانه بهره گرفته شد. نتایج نشان دادند که منزلت استادان با ضریب 104/0 و شایستگیهای استادان با ضریب 262/0 بصورت مستقیم مثبت و معناداری با کیفیت تدریس رابطه دارند و از قدرت پیش بنی مناسبی برای کیفیت تدریس استادان برخوردار می باشند.
تحلیلی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر گزینش شغل زنان در خارج از منزل (مطالعه موردی: زنان شهر اهواز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیلی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر گزینش شغل زنان در خارج از منزل انجام شده است و بر اساس پارادایم و معرفت علمی تحقیق، روش کمی برای سنجش متغیرهای مورد بررسی انتخاب شده است. نمونه پژوهش تعداد 384 نفر از زنان 18 تا 60 ساله شهر اهواز هستند که اطلاعات آماری به کمک پرسشنامه از آنها جمع آوری شده است. نتایج پژوهش در بحث تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که مقدار ضریب همبستگی بین کل متغیرها 439/0 است که نشان می دهد بین مجموعه متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد. اما مقدار ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 321/0 بوده گویای این واقعیت آماری است که 32 درصد از کل میزان گرایش به مشاغل خارج از منزل وابسته به 4 متغیر مستقل؛ عامل قدرت، عامل اقتصادی، عامل جامعه پذیری و عامل روان شناختی است. به عبارت دیگر متغیرهای مستقل 32 درصد واریانس متغیر وابسته گرایش به مشاغل بیرون از خانه را برآورد (پیش بینی) می کنند.
عوامل تعیین کننده مشارکت زنان در نیروی کار در کشورهای منتخب (تحلیل پنل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از داده های پنل به بررسی عوامل تعیین کننده نرخ مشارکت زنان در نیروی کار در 120 کشور جهان در دوره زمانی سالهای 1990 تا 2010 با استفاده از روش داده های پنل پرداخته شده است. متغیر وابسته مدل رگرسیون، نرخ مشارکت زنان در نیروی کار است که با درصد نیروی کار زنان به کل نیروی کار سنجیده می شود. متغیرهای مستقل مدل عبارتند از نرخ باروری، سالهای تحصیل زنان، تفاوت متوسط سالهای تحصیل زنان و مردان، سرمایه سرانه، رانت نفتی، درصد جمعیت ساکن در مناطق شهری، متغیرهای مجازی در برگیرنده سطح درآمد و نوع مذهب غالب کشورها. در تمامی برآورد های انجام شده رابطه مثبت و معنا داری بین نرخ باروری و نرخ مشارکت زنان در نیروی کاردرکشورهای کم درآمد وجود دارد. به علاوه نتایج حاکی از آن است که نرخ مشارکت زنان در نیروی کار در کشورهای مسلمان به طور معنا دارکمتر از سایر کشورها است. سایر ضرایب برآورد شده متغیرهای اقتصادی رگرسیون، از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. کلید واژه ها: نرخ مشارکت زنان در نیروی کار، نرخ باروری، مذهب، داده های پنل طبقه بندی GEL: J22، J13، Z12، C33.
به کارگیری هوش مصنوعی در پیش بینی شایستگی های زنان در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه میان صاحبنظران این توافق وجود دارد که نیروی انسانی از مهمترین و اساسی ترین سرمایه های اجتماعی است و نقش زنان متخصص و متعهد به عنوان بخشی از نیروی انسانی آموزش دیده، در توسعه همه جانبه جامعه امری انکارناپذیر است. این پژوهش با هدف بکارگیری هوش مصنوعی برای پیش بینی شایستگی شغلی کارکنان انجام شده است. برای این منظور 83 نفر از زنان شاغل مورد بررسی قرار گرفتند. برای طراحی شبکه عصبی مصنوعی، اطلاعات دانش (در چهار بُعد)، مهارت (در بیست و یک بُعد) و ویژگیهای فردی (در سیزده بُعد) کارکنان گردآوری شد؛ سپس شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم پرسپترون چند لایه و سه لایه نورونی (1. 33. 38) طراحی شد. پیش بینی شایستگی شغلی در گروه آزمایش توسط الگوی طراحی شده شبکه عصبی مصنوعی انجام، و با الگوی رگرسیون چندگانه مقایسه شد. نتایج نشان داد شبکه عصبی مصنوعی در شاخص عملکرد مطلوب (ماتریس آشفتگی) به طور قابل ملاحظه ای موفق بوده است. این پژوهش می تواند به توسعه روش شناسی و فرایند شایسته گزینی در حوزه زنان کمک شایانی کند.
جو مسموم سازمانی و تمایل به ترک شغل: تبیین نقش میانجی گر استرس شغلی و فرسودگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جو سازمانی سالم می تواند باعث بهبود تعاملات و عملکرد سازمانی شده و برعکس جو ناسالم و مسموم ممکن است محیطی پر از سوءظن و استرس بوجود آورده و اثرات منفی را بر عملکرد افراد و سازمان داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر جو مسموم سازمانی بر تمایل به ترک شغل صورت گرفت. هم چنین، نقش میانجی گر دو متغیر استرس و فرسودگی شغلی نیز در رابطه بین جو مسموم و تمایل به ترک شغل مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از جهت هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع پیمایشی است.جامعه آماری پژوهش شامل 150 نفر از پرستاران زن بیمارستان علی ابن ابی طالب شهرستان رفسنجان و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. رویایی و پایایی پرسش نامه با استفاده از روایی صوری، روایی سازه و هم چنین، محاسبه آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد. روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند که جو مسموم سازمانی به گونه مستقیم در ایجاد تمایل به ترک شغل و فرسودگی شغلی تأثیری ندارد، ولی در ایجاد استرس شغلی تأثیری مثبت و معنادار دارد. هم چنین، بر اساس نتایج پژوهش مشخص شد استرس شغلی در ایجاد فرسودگی شغلی تأثیری مثبت و معنادار داشته، ولی در تمایل به ترک شغل تأثیری ندارد. نتایج پژوهش نشان دادند جو مسموم سازمانی به صورت غیرمستقیم و با در نظر گرفتن نقش میانجی گر استرس و فرسودگی شغلی باعث تمایل به ترک شغل می شود.
بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی شوشتر (با تاکید بر سیاست های اجتماعی موجود)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی شوشتر بوده است. تحقیق پیمایشی و جمع آوری اطلاعات با کمک اسناد و پرسش نامه حاصل شده است. کلیه زنان تحت پوشش کمیته امداد و اداره بهزیستی شهرستان شوشتر در سال 1390 که در مجموع 2300 نفر بوده اند، مورد مطالعه قرار گرفته اند از این تعداد 1700 نفر تحت پوشش کمیته امداد و 600 نفر تحت حمایت اداره بهزیستی قرار دارند. نتایج نشان می دهد، درصد بالایی از زنان با تحصیلات بالا مهارت خاصی ندارند و به جز سازمان حمایت کننده از طرف خانواده حمایت نمی شوند، بین ارزیابی دو گروه از وضعیت اجتماعی و اقتصادی خود تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان می دهد که بین دو گروه زنان تحت سرپرست کمیته امداد و اداره بهزیستی تفاوت معنی داری به لحاظ درآمد، تحصیلات و میزان امکانات رفاهی وجود ندارد و سیاست های موجود دو سازمان بیشتر با رویکرد حمایت های اولیه زندگی است کمتر در راستای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است.
مطالعه کیفی موانع و چالش های مادری زنان شاغل در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان شاغل در فرایند مادری با مسائل و چالش های عدیده ای مواجهند. آن ها با مادرشدن، در معرض نقش های چندگانه و فشارهای ناشی از آن ها قرار می گیرند. در این راستا، هدف از این مقاله فهم ادراک و تجربیات زنان شاغل تحصیل کردة دانشگاهی از فرایند مادری و چالش های مرتبط با آن است. روش پژوهش، کیفی و مشارکت کنندگان 30 زن 20 تا 40 سالة متأهل و شاغل با تحصیلات دانشگاهی در شهر تهران هستند که در زمان مصاحبه یک فرزند داشتند و مادری را تجربه کرده اند. داده ها با استفاده از فن مصاحبة عمیق گردآوری، و به شیوة تحلیل محتوای متعارف تحلیل شده است. نتایج پژوهش در چهار مقوله شامل پارادوکس سختی و لذت بخشی مادری، هویت یابی نقشی چندگانه، فشار نقشی مادری و شاغلی و موانع شغلی مادری و فرزندآوری استخراج و بحث شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد زنان شاغل تحصیل کرده به دلیل داشتن مسئولیت های چندگانه اعم از مادری، همسری، شاغلی و در برخی موارد حتی دانشجویی و فراهم نبودن حمایت های اجتماعی و خانوادگی لازم، همچنین تجربة مادری به مراتب سخت تر و مسائل و چالش های بیشتری در این زمینه، در مقایسه با سایر زنان با مشکلات بیشتری مواجهند. به طورکلی، با وجود همة مشکلات پیش روی زنان شاغل مادری برای آنان اهمیت و ارزش بالایی دارد، اما این نیاز و ارزش با توجه به شرایط شغلی و اجرانشدن سیاست ها و برنامه های حمایتی از مادران شاغل عمدتاً در یک فرزند خلاصه می شود.
رابطه سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی در زنان سرپرست خانوار شاغل در مراکز کوثر شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار فقیر یکی از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند. این زنان علاوه بر نقش های متداول برای زنان در خانواده، متولی نقش های مربوط به سرپرستی خانوار نیز هستند. از این رو، تلاش برای توان مندسازی آن ها از اولویت ویژه ای برخوردار است. در این بین، برخورداری از آمادگی ذهنی و روانی پیش شرطی اساسی برای شکوفایی قابلیت های فردی در دیگر عرصه های زندگی است. بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی در زنان سرپرست خانوار در قالب پژوهشی پیمایشی متشکل از ۳۲۴ زن شاغل در مراکز کارآفرینی و مهارت آموزی کوثر شهرداری تهران، صورت پذیرفته است. برای اخذ نمونه، ابتدا مراکزی به صورت تصادفی از لیست مراکز موجود انتخاب و سپس کارکنان هر مرکز تمام شماری شده اند. این روند تا تحقق حجم نمونه تعیین شده ادامه یافته است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه محقق ساخته بوده است. داده های حاصل با روش های آماری تحلیل هم بستگی و تحلیل هم بستگی کانونی تجزیه وتحلیل شده اند. یافته های تحقیق در مجموع مؤید هم بستگی متوسط بین مؤلفه های مختلف سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی بوده است. در عین حال، هم بستگی بین «توانایی تصمیم گیری» و «اعتماد به نفس» با مؤلفه های مختلف سرمایه اجتماعی قوی تر از سایر مؤلفه های توان مندی روانی بوده است. در بین متغیرهای زمینه ای نیز در اغلب موارد سن اثر منفی و مدت سرپرستی، درآمد و تحصیلات دارای اثر مثبت بر مؤلفه های توان مندی روانی بوده اند. همچنین، تحلیل هم بستگی کانونی، نشان دهنده نقش تبیین کنندگی سرمایه اجتماعی بر توان مندی روانی است.
تأثیر رفتار اخلاقی زنان کارافرین با نقش میانجی گری هوشیاری کارافرینانه بر عملکرد کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، که از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها توصیفی همبستگی است به بررسی تأثیر رفتار اخلاقی زنان کارافرین با نقش میانجی گری هوشیاری کارافرینانه بر عملکرد کسب و کار پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل 148 نفر از زنان کارافرین منتخب جشنواره کارآفرینی ایرانی صاحب کسب و کار است که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، 106 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. داده های لازم از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری شد. روایی و پایایی متغیرها مورد تأیید قرار گرفت. پایایی برای هوشیاری کارافرینانه 0/78، رفتار اخلاقی 0/89 و عملکرد کسب و کار 0/90 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش الگو سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Smart PLS2 انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که رفتار اخلاقی زنان کارافرین به میزان 49 درصد بر هوشیاری کارافرینانه و به میزان 45 درصد بر عملکرد کسب و کار آنها تأثیر دارد. هم چنین نتایج نشان داد که هوشیاری کارافرینانه به میزان 17 درصد به عنوان متغیر میانجی بین رابطه رفتار اخلاقی و عملکرد ایفای نقش می کند. نتیجه گرفته شد که عملکرد کسب و کار زنان کارافرین تحت تأثیر هوشیاری کارافرینانه و رفتارهای اخلاقی آنها است که مدیران و دست اندرکاران باید به آنها توجه ویژه ای کنند.
تحلیل فضایی الگوی اشتغال زنان روستایی کشور در بخش صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجزیه و تحلیل روند اشتغال و ساختار آن در سطح کشور و مناطق مختلف آن مستلزم شناخت دقیق استعدادها و توان بالقوه ی بخش ها و ترکیب آن در مناطق می باشد. ازآنجایی که زنان نیمی از جمعیت روستایی کشور را تشکیل می دهند می توان با شناسایی وضعیت موجود، عوامل مؤثر بر مشارکت با توجه به مقتضیات محلی - منطقه ای و درنهایت درگیر نمودن پیش از پیش آن ها توسعه اقتصادی و نوسازی اقتصاد ملی را تسریع نمود. بر این اساس، در این پژوهش سعی شد با استفاده از رویکردهای تحلیل اکتشافی داده های فضایی به تحلیل الگوی توزیع فضایی اقتصاد پایه (LQ) زنان روستایی ایران در بخش کشاورزی پرداخته شود. داده های پژوهش از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آماره های محلی و سراسری Moran's I و LISA به عنوان رویکردهایی از ESDA استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد شمال غرب کشور شامل استان های آذربایجان شرقی و غربی و بخش های از استان مرکزی از نواحی پایه، همچنین استان های غربی، جنوب و جنوب شرقی شامل استان های ایلام، کرمانشاه، کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و بخش های جنوبی استان کرمان از نواحی غیر پایه، در زمینه اشتغال زنان روستایی در بخش صنعت می باشند. همچنین یافته های شاخص موران سراسری نشان داد توزیع فضایی ضریب اقتصاد پایه (LQ) زنان روستایی کشاورز کشور به صورت اتفاقی یا پراکنده نبوده است بلکه به صورت خوشه ای توزیع شده است.
تعیین رابطه بین خود ارزشیابی های محوری با اشتیاق شغلی در زنان شاغل سرپرست خانوار کمیته امداد شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای تعیین رابطه بین خودارزشیابی های محوری با اشتیاق شغلی زنان سرپرست خانوار کمیته امداد شهر اهواز طرح ریزی شده است. زنان سرپرست خانوار را می توان به عنوان یکی از ارکان اساسی هر جامعه در نظر گرفت. نمونه آماری بر اساس تناسب حجم نمونه با جمعیت مورد مطالعه و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان [1](1970) 200 نفر برآورد شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه خودارزشیابی های محوری جاج و همکاران (2003) و اشتیاق شغلی سالانوا و شائوفیلی (2007) بوده است. پایایی بدست آمده با استفاده از آلفای کرونباخ عزت نفس 78/0، خودکارآمدی 82/0، جایگاه مهار 72/0 و ثبات هیجانی 74/0 محاسبه شده است. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این دو فرضیه است که بین خودارزشیابی های محوری و اشتیاق شغلی زنان سرپرست خانوار رابطه دارد. مؤلفه های خودارزشیابی های محوری قدرت پیش بینی اشتیاق شغلی را در بین زنان سرپرست خانوار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین خودارزشیابی های محوری و اشتیاق شغلی زنان سرپرست کمیته امداد رابطه مثبت و معنی دار است. با نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون با روش ورود مکرر بین متغیرهای پیش بین با متغیر اشتیاق شغلی برای کل آزمودنی ها همبستگی چندگانه 441/0=R بدست آمده است که در سطح 001/0> P معنی دار است.
تبیین الگوهای سیاستی و تحولات سیاست گذاری اجتماعی ایران درحوزة «مادری/ اشتغال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزة «مادری/ اشتغال» به همزمانی نقش های مادری و شغلی برای زنان اشاره دارد که از جهات مختلفی قابل تأمل و نیازمند تدبیر و مدیریت است. تدابیر حاکمیت در راستای تسهیل این امر، تحت مقولة «سیاست اجتماعی» که از ابزار مدیریت مخاطرات اجتماعی و پاسخ به نیازهای گروه های خاص می باشد قابل تحقق است. این پژوهش با هدف فهم تحولات و الگوهای حاکم بر سیاست های اجتماعی در حوزة «مادری/ اشتغال»، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. مهمترین نتایج این پژوهش عبارت است از:1- سیاست گذاری ایران در چهار دهة اخیر به دلیل تغییر تسهیلات ارائه شده بر اساس تعداد فرزندان، از مهمترین ابزارهای تنظیم جمعیت به شمار رفته است. 2- سیاست گذاری در این حوزه، تأخیری و پسینی بوده است. 3- در سیاست های تسهیلی ایران خدماتی در راستای حمایت از شیردهی طبیعی مادران شاغل اختصاص داده شده است. اما افزایش گرایش به مصرف شیرخشک و ارتباط آن با سیاست گذاری تسهیل مادری، می تواند نشان دهندة عدم اجرای مطلوب سیاست های مربوطه باشد. 4- برخی از تحولات نوشتاری خدمت پاره وقت، از کفایت آن کاسته است. 5- الگوهای سیاست گذاری ایران در شاخص های «جمعیت» و «مراقبت»، چندوجهی، عمدتاً مستقیم و به سمت ترویج و تحکیم الگوی «مرد نان آور/ زن مراقب» بوده است.
واکاوی تاثیر آگاهی های اجتماعی بر مقدار توانمندی زنان روستایی (بخش زنجانرود شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه سعی شد تاثیر آگاهی های اجتماعی بر مقدار توانمندی زنان روستایی بخش زنجانرود شهرستان زنجان بررسی شود. برای اجرای این پژوهش از روش پژوهش کیفی -کمی استفاده شد. جامعه بخش کیفی این پژوهش را افراد صاحب نظر در زمینه آگاهی های اجتماعی زنان روستایی تشکیل دادند. پژوهشگر بمنظور طراحی گویه های آگاهی اجتماعی پرسش نامه به مصاحبه با این افراد پرداخت. جامعه آماری بخش کمی این پژوهش را 15455 از زنان روستایی شهرستان زنجان تشکیل دادند که تعداد 386 نفر به تناسب و با روش تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه محقق ساخته گرد آوری گردید که روایی آن به وسیله اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی تایید و پایایی آن در بخش آگاهی اجتماعی و ابعاد توانمندی نیز با استفاده از پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 79/0 تایید شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روی هم رفته، بر اساس نتایج مقدار آگاهی اجتماعی 58 درصد از زنان در حدی متوسط بود. زنان روستایی در زمینه مسایلی همچون زمان حق استفاده زن از حق حبس و اجرت المثل کم ترین آگاهی را داشتند، اما در زمینه مسایلی از قبیل تعیین محل سکونت و مقدار ارث دریافتی دختر بیش ترین آگاهی را داشتند. یافته ها حاکی از مقدار متوسط توانمندی زنان روستایی (میانگین کل 8/2 از 5) بود. بمنظور تعیین مقدار تاثیر متغیر مستقل آگاهی اجتماعی بر متغیر وابسته توانمندی از رگرسیون خطی بهره گیری شد. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیر مستقل توان تبیین 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی توانمندی را دارد.
بررسی تعارض های شغلی زنان شاغل در نظام دیوان سالاری ( مورد مطالعه: اداره های منتخب شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام های دیوان سالاری از ارکان توسعه کشورها محسوب می شوند. برای کارآمدی این نظام، داشتن نیروی منابع انسانی از شروط لازم و بنیادین است. حضور زنان در سال های اخیر در سازمان ها روبه گسترش بوده است؛ اما در کنار گسترش مشارکت اجتماعی زنان ازجمله حضور در بازار کار و استخدام در سازمان های دولتی و شرکت های خصوصی، تعارض های شغلی نیز برای زنان روبه افزایش بوده است. روش پژوهش حاضر، پیمایش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری، کل زنان شاغل سازمان های دولتی شهر همدان بوده که حدود 4500 نفر است که با استفاده از جدول مورگان، حجم نمونه 350 نفر و افراد مدّنظر از زنان شاغل در سه سازمان منتخب (دانشگاه بوعلی، سازمان آموزش و پرورش و دانشگاه علوم پزشکی) بوده است. اعتبار ابزار گردآوری داده با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 72/0 بوده است. یافته های پژوهش نشان داد بین تعارض شغلی و مشکلات خانوادگی، تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین کلیشه های جنسیتی، سرمایه فرهنگی، داشتن فرزند، تأهل، حمایت های اجتماعی و مشکلات خانوادگی با تعارض شغلی زنان شاغل، ارتباط معنی داری وجود دارد
تحلیل اثر رسانه های نوشتاری (الکترونیکی و چاپی) بر توانمندسازی زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه ها نقش بسیار مؤثری در ایجاد بستر فرهنگی-اجتماعی مناسب در حوزة توانمندسازی افراد ایفا می کنند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر رسانه های نوشتاری بر توانمندسازی اجتماعی- فرهنگی زنان شاغل با استفاده از روش های اسنادی و پیمایشی پرداخته و اطلاعات در دو پرسشنامه جامع جمع آوری شده است. جامعة آماری شامل پزشکان، پرستاران، بهیاران و رزیدنت های زن مراکز خدمات بهداشتی درمانی شهرهای رشت و انزلی شامل 1964 نفر و مدیران و صاحبان این مراکز است. حجم نمونة شاغلان زن برابر 321 نفر است که به صورت نمونه گیری طبقه ای دو شهر رشت و انزلی و شیوة تصادفی ساده، همچنین نمونه گیری از جامعة صاحبان و مدیران مراکز به روش تصادفی ساده انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که رسانه های نوشتاری تأثیرگذاری لازم را بر نگرش مخاطبان و باورهای جامعه از نظر پذیرش توانمندی زنان در حوزة اجتماع و اشتغال و انعکاس زنان توانمند نداشته و باوجود نگاه مثبت صاحبان و رؤسای مشاغل به توانمندی زنان در این حوزه، تأثیر و انعکاس این رسانه ها در این زمینه خنثی بوده است. همچنین رسانه های نوشتاری چاپی بیشترین تأثیرگذاری را بر دو بعد توانمندسازی اجتماعی، یعنی آگاهی و اعتماد زنان داشته است. در این بین، توجه به بعد آموزش از توانمندسازی فرهنگی در محتوای رسانه های نوشتاری مشاهده می شود.
تحلیل موانع تجمیع سرمایه های خرد زنان در تعاونی های زنان روستایی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت زنان در تعاونی ها نه تنها توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی آنان را در پی دارد حتی مشارکت سیاسی شان را نیز بهبود می بخشد. بسیاری از کارشناسان توسعه ی اقتصادی و اجتماعی کشور بر ضرورت تشکیل شرکت های تعاونی زنان تاکید می کنند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر تحلیل موانع تجمیع سرمایه های خرد زنان در تعاونی-های زنان روستایی می باشد. در این پژوهش تعاونی های زنان روستایی شهرستان جیرفت به عنوان منطقه مورد بررسی انتخاب گردیده و اطلاعات مورد نیاز پژوهش با روش پیمایشی و با استفاده از روش پرسشنامه کسب شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 345 نفر از زنان عضو تعاونی های روستایی بوده که با روش نمونه گیری انتساب متناسب تعداد 180 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین متغیرهای سن، میزان اتکای زنان به درآمد تعاونی، میزان رضایت زنان از عضویت در تعاونی و میزان رضایت از عملکرد مدیران با موانع تجمیع سرمایه های خرد زنان در تعاونی ها رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از بین موانع مختلف مورد بررسی، موانع اقتصادی دارای بیشترین اهمیت و تأثیر می باشند؛ سایر موانع به ترتیب شامل موانع مدیریتی، جغرافیایی، اجتماعی، آموزشی، خانوادگی و فردی بودند. نتایج معادلات ساختاری نیز نشان داد که مدل استفاده شده از برازش نسبتاً خوبی برخوردار بوده است و می توان نتیجه گرفت مدل مفهومی استفاده شده به صورت صحیح استخراج شده است.
بررسی شیوه های تصمیم گیری در بین خانواده های زنان شاغل و غیر شاغل و رابطهآن با اختلافات زناشویی زوجین درشهرستان شوشتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق موضوع بررسی شیوه های تصمیم گیری در بین خانواده های زنان شاغل و غیر شاغل و رابطهآن با اختلافات زناشویی زوجین درشهرستان شوشتر مورد مطالعه قرار گرفت و متغیر های مستقل تحقیق از چارچوب نظری پژوهش(نظریه منابع، مبادله، تئوری تضاد) استنتاج و در قالب دو فرضیه اصلی و پنج فرضیه فرعی طرح شد. برای بررسی، دو گروه نمونه هر کدام به حجم 70 نفر از بین جامعه آماری تحقیق انتخاب شدند. درانتخاب گروه نمونه اول از بین زنان شاغل متأهل، با توجه به کوچک بودن جامعه و معیارهای در نظر گرفته شده، از روش تمام شماری استفاده شد؛ ولی درانتخاب گروه نمونه دوم از بین زنان غیر شاغل متأهل، با توجه به وسیع بودن جامعه، از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. و اطلاعات با استفاده از دو پرسشنامه محقق ساخته در مورد متغیرهای تحقیق جمع آوری، و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت و متناسب با سطح سنجش متغیرها از آمارهای توصیفی (مد و میانگین و... ) و آمارهای استنباطی(آزمونt، تحلیل رگرسیون و... ) استفاده شد. نتایج در مورد فرضیات تحقیق نشان داد که: 1- شیوه های تصمیم گیری در بین خانواده های زنان شاغل و غیر شاغل متأهل متفاوت است. 2-شیوه های تصمیم گیری در خانواده بر اختلافات زناشویی زوجین تأثیر دارد. 3- متغیر های مستقل تحصیلات زن، درآمد زن و مالکیت شخصی زوجین از لحاظ آماری بر شیوه های تصمیم گیری در خانواده تأثیر دارد. 4- متغیر های مستقل در آمد شوهر، تحصیلات شوهر، فاصله سنی زوجین، مدت زمان ازدواج زوجین بر شیوه های تصمیم گیری در خانواده از لحاظ آماری معنادار نیست.
تصور ذهنی و تجربه عینی زنان از امنیت (مورد مطالعه: زنان شاغل در بخش غیررسمی در شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله زن و شهر، از حوزه های جدید مطالعات شهری است. سرزندگی فضای عمومی و ارتقای کیفیت محیط، در گرو حضور افراد و تعامل های اجتماعی فارغ از سن، جنسیت، نژاد، قومیت، گروه بندی اجتماعی و توانایی های فردی است. در شهرسازی انسان گرا، بر نیازهای گروه های خاص مانند زنان، کودکان، سالمندان، جانبازان و معلولان، و دسترسی آسان و استفاده آنان از فضاها تأکید می شود. یکی از پیش شرط های مناسب سازی فضای شهری، فراهم کردن امن ترین فضا برای حضور و فعالیت زنان، بدون تفاوت های جنسیتی غیرضروری است. تصویر ذهنی زنان از فضاهای شهری، حول دو مفهوم کلیدی احساس امنیت و ترس از فضا شکل می گیرد و این امر بر گرایش زنان به فعالیت تأثیرگذار است. تجربه ترس بر حضور زنان در حوزه عمومی اثر می گذارد. درواقع، در یک فضای جنسیتی شده، احساس امنیت و امنیت زنان کاهش می یابد و رابطه ای معکوس میان فضا و امنیت به وجود می آید. در این پژوهش، با استفاده از چارچوب نظری منتخب با تأکید بر مکتب کپنهاک، به ویژه دیدگاه بوزان و به روش پیمایشی، حجم نمونه ای شامل 205 زن شاغل مطالعه شدند. مطابق نتایج، بعد ذهنی بالاتر از بعد عینی است، اما بیش از 50 درصد از جامعه مورد مطالعه، تجاربی از ناامنی عینی را اعلام داشته اند. با توجه به یافته های تحقیق، مهم ترین عامل تأثیرگذار بر احساس امنیت را جنسیت تشکیل می دهد. به عبارت دیگر، صرف زن بودن، بیش از سن، تحصیلات و نوع فعالیت و پایگاه برای زنان ناامنی ایجاد می کند. شاید به همین دلیل است که براساس یافته های این مطالعه، نگرش زنان به فعالیت در پاساژ، پس از ورود منفی تر شده است. مهم ترین مشوقان زنان برای ورود به پاساژ، نه خانواده ها بلکه خود آنان و دوستانشان بوده اند. با توجه به این تغییرات و روند افزایش حضور و کار زنان در فضاهای شهری مانند فروشگاه ها، مراکز تجاری... لازم است نظام بیمه و حقوق صنفی این دسته از زنان که میانگین حقوق دریافتی آنان (در مطالعه حاضر) حدود 300 هزار تومان در ماه برای حدود ده ساعت کار در روز است، بررسی شود. الزام سازندگان ساختمان به درنظرگرفتن اتاق کودک و شیردهی و استراحت در همه پاساژها، تعبیه سرویس های بهداشتی مخصوص بانوان، صدور کارت مباشرت، پوشش حداقل دستمزد و... برخی از مواردی است که باید به آن توجه کافی صورت گیرد.
فساد مالی و اشتغال زنان در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار مخرب فساد مالی موجب شده است تا شناسایی راه کارهای مقابله و کنترل آن همواره مورد توجه محققین باشد. در این راستا در مقاله حاضر تلاش می شود تا تأثیر اشتغال زنان در بخش عمومی بر فساد مالی مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور با استفاده از داده های آماری 45 کشور منتخب شامل ایران طی دوره زمانی 2002 تا 2013 تأثیر سهم نسبی اشتغال زنان در کل اشتغال بخش عمومی همزمان با دیگر متغیرهای تأثیرگذار از جمله حاکمیت قانون، درجه باز بودن و تولید ناخالص داخلی سرانه بر متغیر وابسته فساد مالی مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج حاصل از برآورد الگو به روش اقتصاد سنجی داده های تابلویی منعکس می کند که در پی افزایش سهم نسبی اشتغال زنان در کل اشتغال بخش عمومی، فساد مالی کاهش می یابد. این به مفهوم تأیید فرضیه تحقیق حاضر است. بنابراین به عنوان یک راهکار برای مقابله و کنترل فساد افزایش سهم نسبی اشتغال زنان در بخش عمومی می تواند مورد توجه قرار گیرد.همچنین نتایج نشان می دهد که تأثیر درجه باز بودن اقتصاد بر شاخص فساد مالی منفی و تأثیر تولید ناخالص داخلیسرانه و حاکمیت قانون بر آن مثبت و معنی دار است و کاهش فساد را در پی دارد.