فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه زنان سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
115-140
حوزه های تخصصی:
یکی از پر تنش ترین بحث های اجتماعی جهان امروز تغییر جنسیت می باشد. زیرا در حالی که بسیاری از مردم این پدیده را انحراف می پندارند، بسیاری از پزشکان آن را یک بیماری می دانند که باید درمان شود. از آنجا که حقوق در ایران، در پی تنظیم روابط اجتماعی آن هم با رعایت مبانی شرعی و فقهی آن است، باید در خصوص وضعیت تغییر جنسیت ارائه نظر نماید. سئوالات مهمی که با آن روبرو هستیم این است که موضع قانونگذار ما با توجه به فقه و منابع شرعی در خصوص تغییر جنسیت و به ویژه، تغییر جنسیت زنان چیست واین که پس از تغییر جنسیت چه مسایلی برای شخص ایجاد می شود؟و با چه تغییراتی در حوزه حقوق وتکالیف روبرو می شود؟ همچنین پس از تعریف مفهوم پزشکی و فقهی وحقوقی تغییر جنسیت، به تحلیل نظرات مختلف فقهی – حقوقی در رابطه با تغییر جنسیت پرداخته می شود،که با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است ودرنهایت خواهیم گفت که با احراز اضطرار به تشخیص قاضی وجلب نظر کارشناسی از پزشکان متخصص این تغییر امکان پذیر است.
بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی مادران با سلامت روان و میزان خلاقیت فرزندان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
101-122
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر به بررسیرابطهویژگی هایشخصیتی مادران با سلامت روان و میزان خلاقیت فرزندان دختر می پردازد. روش این پژوهش توصیفی از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر تیزهوش شاغل در مدارس سمپاد استان همدان و مادران آنها بود، که تعداد کل آنها 4189 نفر است. حجم نمونه با عنایت به اینکه از مدل یابی ساختاری استفاده شده است، 435 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها شامل: پرسشنامه شخصیتی نئو (مک کری و کوستا، ۱۹۸۵)، مقیاس نگرش خلاقیت عابدی(1383) و فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف(1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری توسط نرم افزار پی ال اس (Smart PLS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ویژگی هایشخصیتی مادران با سلامت روان و میزان خلاقیت فرزندان دختر رابطه وجود دارد.
دوسویگی مصرف و آبرو کاوشی زمینه مند در رفتار مصرف گرایانه ی زنان در مهمانی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیستم بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۹
143 - 170
حوزه های تخصصی:
افراد برای کسب منزلت با هم رقابت می کنند و مکانیزم هایی همانند مصرف کالاها و نمادهای خاص در کنار ثروت قرار می گیرند تا آن را نشان دهند. در چنین ساختاری، چشم و هم چشمی در فضای فرهنگی پررنگ می شود. در این میان، مهمانی ها، عرصه های مصرف متظاهرانه برای کسب هویت و کسب تفاخر اجتماعی هستند. این پژوهش، کاوشی زمینه مند درباره ی چگونگی شکل گیری مصرف و چشم و هم چشمی در مهمانی های شهر مشهد است. در قالب رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه ی زمینه ای، تعدادی از زنان متأهل طبقه ی متوسط و متوسط رو به بالای شهر مشهد با استفاده از مصاحبه های عمیق و نمونه گیری هدفمند و نظری مصاحبه شدند و تحلیل داده ها به شیوه ی کدگذاری باز و محوری و گزینشی انجام شد. یافته های تحقیق شامل 18 مقوله ی اصلی و یک مقوله ی هسته تحت عنوان دوسویگی مصرف و آبرو شد. همچنین جداول مفهومی، مدل پارادایمی و طرح واره ی نظری پژوهش ارائه شد. نتایج نشان داد، زنان در مهمانی ها -که عرصه هایی زنانه است- به دنبال بازنمایی هویت های مغفولشان هستند و در این راستا به دیگرانی هنجارساز وابسته اند. در جریان این دیالکتیک وابستگی، زنان هویت های مغفول خود را بازیابی می کنند و مهمانی ها به فرایندهایی ادامه دار تبدیل می شوند.
رابطه بین نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و عوامل فراتشخیصی با اختلال عملکرد جنسی زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
75-89
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و عوامل فراتشخیصی با اختلال عملکرد جنسی زنان انجام گردید. بدین منظور در یک پژوهش توصیفی-همبستگی 231 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر مشهد در سال 1395 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، 2006)، پرسشنامه تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994)، اجتناب شناختی (سکستون و دوگاس، 2004)، فراشناخت (ولز و کارترایت- هاتون، 2004)، راهبردهای تنظیم شناختی (گارنفسکی و همکاران، 2001)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2007) و شاخص عملکرد جنسی زنان (روزن و همکاران، 2000) صورت پذیرفت. داده های پژوهش با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اختلال عملکرد جنسی زنان رابطه معنی داری وجود دارد. هم چنین، بین عوامل فراتشخیصی و اختلال عملکرد جنسی زنان رابطه معنی داری وجود دارد. هم چنین، نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و عوامل فراتشخیصی مرتبط (تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار) پیش بینی کننده نشانه های اختلال عملکرد جنسی در زنان بودند.
ضرب و جرح و نقش آن در مراجعه زنان به دادگاه و درخواست طلاق؛ مطالعه موردی در شهر قزوین
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی موضوع ایراد ضرب و جرح عمدی زنان توسط همسر و نقش آن در طلاق به طور موردی در شهر قزوین می پردازد. از آنجا که در طول تاریخ به زنان که بخش مهمی از جامعه را تشکیل می دهند ستم روا رفته و حقوق و شأن انسانی آنان رعایت نشده است و طبق عادات و رسوم و اعتقادات و قوانین و مقررات مورد تبعیض قرار گرفته اند و حتی در دوران کنونی نیز با همه پیشرفتهایی که نصیب زنان شده بازهم در بسیاری از موارد مورد ظلم قرار می گیرند و از جمله محیط هایی که این ظلم روا داشته می شود خانواده است و حتی در جامعه اسلامی ما با وجود آنکه نگاه به خانواده نگاهی کاملاً متفاوت و متمایز است و غایت تشکیل خانواده را آرامش و آسایش برای اعضای آن می داند ولی شاهد ستم از جمله خشونت به انواع مختلف بر علیه زنان دراین نهاد اجتماعی به ظاهر کوچک هستیم، این تحقیق با همکاری ریاست و کارکنان دادگستری شهر قزوین، خصوصاً شعب خانواده انجام پذیرفته و سعی بر آن است که به بیان تأثیر ضرب و جرح و نقش آن در دادخواست طلاق توسط زنان بپردازد؛ و پاسخگوی این باشد که آیا ضرب و جرح زنان در خانواده می تواند عاملی تأثیر گذار در درخواست طلاق باشد. همچنین به علل ضرب و جرح زنان در خانواده پرداخته و سعی در تبیین و ارائه راهکار در این رابطه نموده است. ابزار این پژوهش را پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه اصلی پژوهشگر ساخته تشکیل می دهد و جهت تجزیه و تحلیل از آمار توصیفی و آزمون های اسکولر استفاده گردیده است. نتایج نشان می دهد افزایش شدت خشونت از سوی همسر محرکی برای زنان جهت ارائه دادخواست طلاق به دادگاه نمی باشد و قدرت بخشیدن به زنان در هر کاری از روابط شخصی گرفته تا سیاستهای ملی یکی از مهم ترین جهت گیریهای است که می تواند بهداشت روانی زنان را در آینده بهبود ببخشد.
بررسی برازش الگوی مفهومی مبتنی بر پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس عوامل اجتماعی اقتصادی و ویژگیهای شخصیتی با میانجیگری سبک زندگی در زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی برازش الگوی مفهومی مبتنی بر پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس عوامل اجتماعی اقتصادی و ویژگیهای شخصیتی با میانجیگری سبک زندگی در زنان شهر تهران انجام شد. روش پژوهش کمّی پیمایشی، و جامعه آماری شامل تمام زنان متأهل شهر تهران است که تعداد آنها 2210287 نفر براورد شده است و از این تعداد 384 مورد بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شده اند. گردآوری داده ها با استفاده از چهار پرسشنامه سبک زندگی والکر، رضایت زناشویی انریچ، آزمون شخصیتی نئو و پرسشنامه محقق ساخته عوامل اجتماعی اقتصادی و روش مورد مطالعه الگوسازی معادلات ساختاری بوده است. نتایج نشان از برازش نهایی الگوی ارائه شده دارد. اگرچه ارتباط بین متغیرهای عوامل اجتماعی اقتصادی با رضایت زناشویی معنی دار نیست، بین عوامل اجتماعی اقتصادی و سبک زندگی، ویژگیهای شخصیتی و سبک زندگی، ویژگیهای شخصیتی و میزان رضایت زناشویی و سبک زندگی و میزان رضایت زناشویی زنان مورد مطالعه ارتباط معنی داری وجود دارد. به طور کلی و با توجه به نتایج، می توان چنین نتیجه گرفت که رضایت زناشویی چند بعدی، و تحت تأثیر عوامل زیادی است و لذا از آنجا که متغیر رضایت زناشویی هم از بعد عینی و هم بعد ذهنی برخوردار است بشدت هم تحت تأثیر عوامل روانشناختی بویژه ویژگیهای شخصیتی است و هم از عوامل جامعه شناختی مانند سبک زندگی تأثیر گرفته است.
بررسی و تحلیل نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و کمال گرایی منفی در پیش بینی طلاق عاطفی بین زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و کمال گرایی منفی در پیش بینی طلاق عاطفی است. تحقیق توصیفی، و غیر آزمایشی و مطالعات همبستگی از نوع پیش بینی بوده است. در این پژوهش 80 نفر از تمام زوجین ساکن در شهر بوشهر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه های این پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه کمال گرایی هیل و همکارانش (2004)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه و پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (1995) بوده است. یافته های پژوهش نشان داد الگوی تأثیر کمال گرایی منفی و طرحواره های ناسازگار اولیه بر طلاق عاطفی معنی دار بود (F(2.77)=30.75, P<0.001). این الگو 44 درصد واریانس طلاق عاطفی زوجین را توجیه می کند. هم چنین نتایج این تحقیق نشان داد الگوی تأثیر مؤلفه های کمال گرایی منفی بر طلاق عاطفی معنی دار بود (F(4.75)=10.94, P<0.001). این الگو 33.5 درصد واریانس طلاق عاطفی زوجین را توجیه می کند. رابطه خطی متغیر کمال گرایی منفی با میزان تمایلات و قدرت پیش بینی طلاق عاطفی، تأیید، و مشخص شد که این رابطه از نوع مستقیم است؛ یعنی با افزایش ابعاد کمال گرایی منفی، طلاق عاطفی بین زوجین افزایش می یابد (P<0.001).
بازنمایی اجتماعی کنش های گفتاری زنان (مورد مطالعه: رمان های هوشنگ مرادی کرمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
61 - 80
حوزه های تخصصی:
زبان تجلی گاه فرهنگ مردم یک جامعه است و بررسی آن می تواند زوایای پنهان فرهنگ جامعه را نمایان کند. بویژه در گفت وگوهای میان افراد که نمونه ی کامل و مشخصی از افکار و فرهنگ جوامع، در بافت زمانی و مکانی ویژه ای است. اینپژوهش نیزباتوجه به اهمیت زبان در تعاملات اجتماعی و باتوجه به نقش محوری زنان در شکل گیری خانواده و اجتماع، قدم در عرصه گفتار نهاده تا کنش های گفتاری زنان را در داستان های هوشنگ مرادی کرمانی بررسی کند. این بررسی با استفاده از دیدگاه و روش جان سرل انجام گرفته است. سرل کنش های گفتاری را در پنج دسته اظهاری، ترغیبی، عاطفی، اعلامی و تعهدی تقسیم کرده است و برای تعیین هریک به بررسی بافت موقعیتی گفتار، اعم از زمان و مکان و جایگاه افراد، تأکید داشته است. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان دادند که زنان به دلیل نداشتن قدرت در جوامع روستایی، بیش تر از کنش های گفتاری ترغیبی استفاده می کنند و کنش های اظهاری و عاطفی بکار برده شده نیز بیش تر در راستای ترغیب مخاطب هستند تا بدین وسیله به گونه غیرمستقیم دیگران (بویژه مردان و شوهران) را برای رسیدن به خواسته های خود ترغیب و تشویق کنند. هم چنین، از کنش های اعلامی و تعهدی که نیاز به کنشگری مستقیم فرد دارد، کم تر استفاده شده است.
شناسایی عوامل موثر بر ایجاد سقف شیشه ای زنان شاغل در ستاد شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران بر اساس رویکرد تفسیری-ساختاری (ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
155 - 190
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش با درک این موضوع از راه تحلیل تفسیری-ساختاری (ISM) در پی طراحی مدلی مبتنی بر دسته بندی و تفکیک عوامل موثر بر ایجاد سقف شیشه ای کارکنان زن شاغل در ستاد شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران می باشد. این پژوهش در یک بازه زمانی یک ساله بین آذر ماه 1395 تا دی ماه 1396 انجام شد. روش شناسی پژوهش ترکیبی می باشد که در بخش کیفی مبتنی بر شناسایی عوامل موثر بر ایجاد سقف شیشه ای از راه بررسی مبانی نظری و تئوریک و انجام تحلیل دلفی با مشارکت 20 کارشناس به عنوان اعضای پانل می باشد و در بخش کمی نیز از راه تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری در پی مدل سازی ساختاری و تفسیری می باشد که در این بخش تعداد 30 نفر از کارشناسان منابع انسانی (داخل و خارج از شرکت) مشارکت کردند. نتایج پژوهش نشان می دهند که اساسی ترین عامل سقف شیشه ای زنان در ستاد شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران بر اساس مدل طراحی شده، نبود قوانین حمایتی است که این شاخص مربوط به مولفه اصلی علل برون سازمانی و مولفه فرعی علل سیاسی و مقرراتی در نتایج دلفی بودند. هم چنین، در بالاترین سطح و در واقع کم اثرترین عامل بر ایجاد سقف شیشه ای، شاخص نبود جو مناسب برای کار زنان، از علل ساختاری مولفه اصلی درون سازمانی می باشد.
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد و مسئله ی استفاده ی جنسی و سوءاستفاده جنسی از زنان (SEA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیستم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۰
95 - 115
حوزه های تخصصی:
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد (کلاه آبی ها) از سال 1948 تاکنون حدود 75 عملیات در نواحی مختلف برای محدود ساختن یا جلوگیری از برخورد و حفظ صلح داشته اند، اما این نهاد هنوز برای نظارت و مجازات اعضای متخلف خود اشکالات ساختاری دارد؛ به طوری که در دو دهه ی اخیر اخبار تکان دهنده ای از تعرضات و تجاوزات جنسی برخی از این نیروها در کشورهای محل مأموریتشان - که دچار خشکسالی، جنگ و بیماری بوده اند- گزارش شده است. طرح حدود 500 دعوای سوءاستفاده ی جنسی علیه پرسنل حافظان صلح سازمان ملل موجب انتقادهای شدید و خدشه دار شدن اعتبار سازمان ملل است. بر این اساس، نوشتار حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی عملکرد این نهاد را نقد کرده و راهکارهایی برای کاهش و رفع این سوءاستفاده ها - آن هم توسط نیروهایی که خود منادی حمایت از صلح و حقوق بشر هستند- پیشنهاد داده است.
ارائه ی یک مدل پارادایمی از مراجعه ی زنان به فالگیر در شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیستم بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۹
115 - 142
حوزه های تخصصی:
با گذشت زمان و تغییرات جوامع، برخی معرفت های تاریخی و باستانی چون فال به کلی ازبین نرفته و به رغم مردود اعلام شدن از سوی گفتمان رسمی جامعه، فال حضوری پررنگ در حاشیه داشته و افرادی به تناسب موقعیت های زندگی شان به فالگیر مراجعه می کنند. این پژوهش به دنبال شناسایی دلایل و زمینه های مراجعه ی افراد به فالگیر است. میدان مطالعه، شهر زاهدان بوده است؛ شهری با پیچیدگی های فرهنگی، تنوع زبانی، مذهبی و قومی که از آن بستری متمایز ساخته است. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر 12 نفر از مراجعه کنندگان به فالگیرها بوده اند که به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده و سپس داده های حاصل با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شده است. یافته ها حاکی از آن است که شرایط زمینه ای اشاره به بحران های زندگی فرد دارد که فرد به دنبال رفع آن است. درماندگی و تلاش های ناکام افراد، شرایط علّی را به وجود می آورد که فرد را ناگزیر از مراجعه می سازد. شرایط مداخله گر به صورت کاتالیزورها و موانع مراجعه در میدان عمل می کند. مقوله ی هسته ی پژوهش نیز «باورمندی مشروط-منفعلانه» است؛ بدین ترتیب در سیستم معنایی افراد، فال به صورت امری مشروط به فرد، زمان و دیگری و همراه با نوعی انفعال معنا شده است.
بررسی عوامل اجتماعی –فرهنگی موثر بر احساس امنیت زنان در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه نقش مهمی را در تحولات اجتماعی بر عهده دارند. در این تحقیق تلاش شده است تا نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر احساس امنیت زنان در شهر کرمان مورد بررسی قرار گیرد.نگرش زنان نسبت به حجاب و همچنین هویت اجتماعی زنانه به عنوان متغیرهای فرهنگی است که در تحقیق مورد توجه قرار گرفته است.جامعه آماری تحقیق برابر با 200175 نفر است که 400 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده اند.روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده می باشد و تحلیل اماری با استفاده از نرم افزارهای spss23 و Amoss Graph17 انجام شده است. در این تحقیق از نظریات دورکیم، والتر رکلس ،جنکینز و رابرت پاتنام مورد استفاده قرار گرفته اند.نتایج تحقیق حاکی از آن است که بیشترین تاثیرات مستقیم را متغیرهای کنترل اجتماعی وهویت زنانه بر احساس امنیت داشته است که ضریب رگرسیون استاندارد به ترتیب برابر با /387 و 277/0 می باشد.علاوه بر این تاثیر غیرمستقیم متغیرهای تحقیق نیز مورد توجه قرار گرفته است.
زنان و فضای سوم؛ بازخوانی مفهوم حوزه عمومی در محدوده مرکزی شهر تهران(خیابان انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه عمومی به عنوان یکی از مفاهیم طرح شده توسط فیلسوفانی چون هنا آرنت و یورگن هابرماس را می توان شبکه ای نامتمرکز و بی نام از ارتباطات درباره علایق مشترک دانست که رشته های گوناگون ارتباط را در هم می آمیزند. این حوزه و کارکرد آن در عرصه های گوناگون یکی از دغدغه های اندیشمندان معاصر است. ازسوی دیگر مفهوم بدیع تر فضای سوم، توسط اندیشمندان معاصر مانند ادوارد سوجا و هومی بابا طرح شده است. این پژوهش تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد که به کمک مفهوم فضای سوم، چگونه می توان حوزه عمومی را برای گروه هدف زنان در نمونه مکانی مورد مطالعه احیا کرد؟ فضاهایی که مصادیق آن مانند کافه ها طبق مشاهدات این پژوهش توانسته اند زنان را به عنوان اصلی ترین مخاطبان خود جذب کنند. چرایی این امر و چگونگی کارکرد این فضاها، مورد توجه این پژوهش است. در این راستا رویکرد اتخاذ شده در این پژوهش، کیفی است و پارادایم مد نظر از حیث روش پژوهش، ذیل دسته بندی پارادایم تفسیری قرار دارد. همچنین در کاربست نتایج حاصل از مرور مبانی و مطالعات میدانی در محدوده مرکزی شهر تهران(بخشی از خیابان انقلاب) با توجه به در نظر داشتن گروه هدف زنان، از روش مردم نگاری بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، پیدایش خرده فرهنگی را در بین گروه هدف زنان نشان می دهد که از مهم ترین کاربران فضاهای سوم در محدوده مورد مطالعه هستند، فضاهایی که طبق نتایج این پژوهش توانسته اند در ارتقای حوزه عمومی برای مخاطبان خود نقش پر رنگی ایفا کنند.
فراتحلیل تحقیقات تجربی پیرامون رضایت از زندگی و تعداد فرزندان در کشورهای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیستم بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۹
7 - 44
حوزه های تخصصی:
امروزه، در باورهای عمومی جامعه ی ایرانی این تصور شکل گرفته است که زندگی راحت و بی دردسر یعنی زندگی بدون فرزند یا حداکثر یک فرزند. آیا این باور عمومی در واقعیت نیز صحیح است؟ آیا واقعاً کسانی که فرزند کمتر دارند، نسبت به کسانی که فرزند بیشتر دارند یا کسانی که فرزند ندارند نسبت به کسانی که فرزند دارند، رضایت و احساس خوشبختی بیشتری دارند؟ برای پاسخ به این پرسش 44 پژوهش تجربی در کشورهای مختلف از طریق روش «شمارش قاعده مند» تحلیل شده اند. بررسی تحقیقات نشان می دهد نتایج تحقیقات بسیار متنوع و متفاوت است و نمی توان یک گزاره ی کلی و مطلق در این باره گفت؛ به ویژه آنکه این رابطه معلول عوامل واسط همچون دوره ی زندگی، نوع تأهل، نظام اقتصادی-اجتماعی و ... است. اما تعداد تحقیقاتی که میان اصل وجود یا تعداد فرزند و رضایت زندگی رابطه ی منفی نشان می دهند، کمتر است. در تحقیقاتی که رابطه ی منفی یا خنثی نشان می دهند، انواع خانواده ها مانند زنانی که فرزند نامشروع دارند نیز درنظر گرفته شده است. اگر تنها خانواده های معمولی (با حضور پدر و مادر و فرزندان) درنظر گرفته شود، رابطه مثبت است و حتی با افزایش تعداد فرزند، رضایت از زندگی بیشتر می شود. همچنین نظام اقتصادی- رفاهی و سیاست های حمایت از والدین کاملاً می تواند رابطه ی تعداد فرزند و رضایت زندگی والدین را تحت تأثیر قرار دهد.
سناریوهای پیش روی حضور زنان ایرانی در عرصه سیاست 1396- 1406 یک بررسی آینده پژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
379 - 396
حوزه های تخصصی:
مشارکت و فعالیت سیاسی زنان در تاریخ سیاسی ایران به شیوه های مختلف انجام پذیرفته است؛ موضوعی که نقشی درخور توجه در سیر تحولات تاریخی ایران داشته و بدیهی است در آینده مشارکت سیاسی این کشور نیز تأثیرگذار خواهد بود. مقاله حاضر، که از نوع تحقیقات کاربردی است، با اتکا بر روشی توصیفی پیمایشی در صدد است به این پرسش پاسخ گوید که روند حضور زنان در عرصه سیاست ایران در دهه آینده چگونه خواهد بود؟ در این پژوهش، ابتدا با استفاده از پرسش نامه باز، از استادان و صاحب نظران در خصوص شاخص های فعالیت های زنان ایرانی در عرصه سیاست نظر سنجی به عمل آمد و گویه های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل محتوای استقرایی در 7 مقوله شاخص های فردی روان شناختی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی و ویژگی های نهادی طبقه بندی شد. در ادامه، بر اساس گام های سناریونگاری شوارتز، ابعاد سه گانه مستخرج از 7 مقوله یادشده، سناریوهای چهارگانه آینده فعالیت زنان ایرانی در عرصه سیاست یعنی سناریوی اول: حضور کمرنگ و کم اثر زنان؛ سناریوی دوم: تحول نهادی و شکل گیری الگوی سکولار مشارکت در ایران؛ سناریوی سوم: پیشتازی زنان با ایجاد فرصت های برابر سیاسی، اقتصادی و رفع نارسایی های فرهنگی اجتماعی؛ سناریوی چهارم: ارتقای وضع فعلی مشارکت زنان تدوین شدند. بررسی های انجام شده نشان می دهند که نمی توان روند ده سال آینده فعالیت زنان در عرصه سیاست را حضوری صرفاً کمرنگ و کم اثر دانست، بلکه رشد تدریجی مشارکت آنان محتمل و مطابق با واقع خواهد بود. در نهایت، چنین به نظر می رسد که با اتکا بر توضیحاتی که در ارتباط با هر یک از سناریوها ارائه شد، ظهور و بروز سناریوی چهارم محتمل ترین گزینه خواهد بود.
فراتحلیل اثربخشی درمان کوتاه مدت راه حل محور بر زوج درمانی (ایران، 1396 1385)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران پژوهشهای زیادی اثربخشی رویکرد کوتاه مدت راه حل محور را در حوزه زوج درمانی بررسی کرده اند؛ اما مطالعه ای که اثربخشی این رویکرد را یکپارچه و منسجم در این حوزه بررسی کرده باشد وجود ندارد؛ لذا پژوهشگران تصمیم گرفتند، این مطالعه را با به کار بردن شیوه فرا تحلیل به منظور محاسبه اندازه اثر این رویکرد در زوج درمانی انجام دهند. ابتدا از میان پژوهشهای این حوزه، که شرایط ورود به مطالعه را داشتند 20 پژوهش در فاصله سالهای 1396 1385، انتخاب، و تحلیلهای آماری به روش فراتحلیل روی آنها انجام شد. ابزار پژوهش چک لیست (بازبینه) فراتحلیل بود که توسط پژوهشگران تهیه گردید. در این تحقیق، پژوهشهایی که اثربخشی مشاوره گروهی راه حل محور را بر متغیرهای رضایت زناشویی، تعارض زناشویی، فرسودگی زناشویی، سازگاری و صمیمیت زناشویی و تنش زناشویی، کیفیت ارتباط همسران و خیانت زناشویی را بررسی کرده بودند، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این پژوهش میانگین اندازه اثر 1/1 = E_s را نشان داد که به معنای اثربخشی 59 درصدی درمان راه حل محور در زوج درمانی است. نتایج تحلیلها بیانگر این است که مداخله درمانی راه حل محور در جهت بهبودی مشکلات زناشویی مؤثر است و گروهی که تحت این درمان بوده اند، بهبودی 59% را نسبت به گروهی که این درمان را دریافت نکرده است، نشان می دهند.
متافیزیک فمینیستی ناممکنی که امکانی نو می زاید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
. از ورود متفکران فمینیست به حوزه متافیزیک، بیش از چند دهه نمی گذرد. این ورود بیشتر انتقادی و سلبی بوده و به نقد برخی وجوه متافیزیک سنتی و جدید بسنده کرده است. در واقع، رویکردهای زنانه به متافیزیک، هیچ بنیاد جدیدی را برای متافیزیک پیشنهاد نداده اند و در حد نقد باقی مانده اند. در این نوشتار، نخست نقدهای فیلسوفان فمینیست به روش ها و محتوای متافیزیک سنتی و جدید بازخوانی می شود و سپس نشان داده می شود که این نقدها، در واقع، بر اساس تعریف/ فهم بسیار تقلیل یافته ای از متافیزیک یا بر اساس فهمی یکسره نادرست از این حوزه صورت بندی شده اند و اساساً حوزه ای با عنوان متافیزیک فمینیستی ناممکن یا نامعتبر است. در پایان توضیح می دهم که در عین حال، بینش عمیقی که در برخی نقدهای فمینیست ها به متافیزیک نهفته است، می تواند مبنای یک بازخوانی عمیق و راهگشا از متافیزیک باشد و از برخی بنیادهای ناپیدا در تاریخ متافیزیک پرده بردارد
نقش تمایلات دگرآزارانه معمول و لذت از بداقبالی دیگران در پیش بینی باورهای خصومت آمیز مردان علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تمایلات دگرآزارانه معمول و لذت از بداقبالی دیگران در پیش بینی باورهای خصومت آمیز مردان علیه زنان انجام شد. در یک مطالعه توصیفی- همبستگی از بین کلیه دانشجویان پسر متأهل دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند و دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 97-1396 به روش نمونه گیری در دسترس 356 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه لذت از بداقبالی دیگران (5 آیتم)، مقیاس تمایلات آزارگرانه (18 آیتم) و پرسشنامه باورهای خصومت آمیز علیه زنان (10 آیتم) بود. داده ها با کمک نرم افزار SPSS-22 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین تمایلات دگرآزارانه معمول و لذت از بداقبالی دیگران با باورهای خصومت آمیز مردان علیه زنان رابطه وجود دارد. بیشترین مقدار همبستگی بین آزارگری فیزیکی و آزارگری مشاهده ای (01/0p < ) و کمترین مقدار همبستگی بین آزارگری فیزیکی و لذت از بداقبالی دیگران مشاهده شد (01/0p <). به علاوه یافته ها نشان داد که آزارگری فیزیکی و آزارگری کلامی روی هم 19 درصد از واریانس باورهای خصومت آمیز را تبیین می کنند (16/0 R Square =). یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده نقش تمایلات دگرآزارانه معمول و لذت از بداقبالی دیگران در پیش بینی باورهای خصومت آمیز مردان علیه زنان است. بنابراین در نظرگرفتن نقش این متغیرهای پیش بین توسط متخصصان، درمانگران و برنامه ریزان به هنگام کار با دانشجویان و به طور خاص در مراکز مشاوره ای و درمانی ضروری به نظر می رسد.
شمایل شناسی تصویر زن در دوره قاجار با تأکید بر سفرنامه ها، نگارگری ها و عکس های برجای مانده از این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
577 - 594
حوزه های تخصصی:
از اوایل دوره قاجار، سیاحان بسیاری توانستند اطلاعات کم نظیری درباره زنان ارائه دهند. زیبایی زنان ایرانی از نکاتی است که نظر سیاحان اروپایی را به خود جلب کرده است. بازتاب این زیبایی را در نقاشی های این دوره به وفور می بینیم. اما نکته ای که جلب توجه می کند تفاوت فاحش عکس های بازمانده زنان دوره قاجار با سفرنامه ها و نقاشی های این دوره است. آنچه در این پژوهش مطالعه شده، بررسی صحت سیمای زنان دوره قاجار بر اساس مدارک تصویری زنان در نگارگری و عکاسی و تطبیق آن ها با نگاشته های سفرنامه هاست. گردآوری مطالب در این پژوهش کتابخانه ای است و به طریقه تاریخی تحلیلی نگاشته شده است. بر این اساس، پرسش های این مقاله بدین ترتیب است: سیمای ظاهری زنان در نقاشی های دوره قاجاریه تا چه میزان با سایر مدارک تصویرنگاری از قبیل عکاسی و نوشته های سیاحان همخوانی دارد؟ و در صورت تفاوت در سیمای ظاهری زنانی که در مدارک یاد شده، چه عامل یا عواملی سبب این موضوع شده است؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد که ما شاهد نوعی تفاوت در میان عکس های برجای مانده با نقاشی های این دوره هستیم. در دوره قاجار، هنرمند نقاش در ترسیم چهره زن به آرمان گرایی و عدم شبیه سازی گرایش داشت. می توان گفت زن در تصویرنگاری های این دوره، اعم از عکس یا نقاشی، ابزاری در جهت بیان شکوه قدرت و سلطنت است.
شناسایی زمینه های طراحی مدل بازپذیری اجتماعی موفق زنان مجرم؛ تبیینی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
51 - 78
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تلاش شده بازپذیری اجتماعی زندانیان با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد بررسی و مطالعه شود. هدف از این تحقیق تبیین مدل و الگوی موفق بازپذیری اجتماعی برای زنان مجرم است. داده های این پژوهش کیفی از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با 21 زن، که در مرکز خدمات حمایتی بهزیستی پرونده داشته و همگی در گذشته تجربه مشترک حبس و زندگی در زندان داشته اند، جمع آوری شده و با استفاده از رویه نظریه داده بنیاد مرحله کدگذاری و تحلیل داده ها انجام پذیرفته است. یافته های اکتشافی پژوهش نشان می دهد عوامل متعددی در شکل گیری مقوله مرکزی، یعنی «بازپذیری اجتماعی به مثابه حرکت به سمت عادی سازی زندگی و همنوایی اجتماعی»، زنان اثرگذار است و عوامل زمینه ای همچون ویژگی های فردی، طردنشدن و پشتیبانی از سوی خانواده و دسترسی به سرمایه ها تأثیرگذارند. از سوی دیگر، عوامل مداخله گرانه ای همچون انگیزه های مادرانه، توانمندی و بازتوانی زنان و عدم مصرف مواد مخدر بر فرایند بازپذیری اجتماعی اثرگذارند. یافته های تحلیلی حاکی از آن است که استراتژی ها و راهبردهای زنان به منظور بازپذیری اجتماعی در دو مقوله مناسب سازی و سالم سازی محیطی و گسترش شبکه های اجتماعی قرار می گیرد که درنهایت مجموع این عوامل و استراتژی ها، رضایت از زندگی و سازگاری و ساماندهی اجتماعی یا به عبارت دیگر بازپذیری اجتماعی زنان را میسر می کند.