فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۶۱ تا ۵٬۲۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنجش خدمات جنبی تخصصی بخش کودک کتابخانه مرکزی استان خوزستان و ارزیابی تأثیر آن بر میزان وفاداری کاربران انجام شده است. این پژوهش با روش کمی و از طریق پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه کودکان عضو بخش کودک کتابخانه مرکزی استان خوزستان است که از بین ایشان 50 نفر به عنوان نمونه جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. خدمات جنبی بخش کودک کتابخانه مرکزی خوزستان عبارت اند از: قصه خوانی، قصه-گویی، شاهنامه خوانی، معرفی و نقد کتاب، جمع خوانی، کاردستی، بازی گروهی، نشست کتاب خوان کتابخانه ای و مدرسه ای، حافظ خوانی، شعرخوانی، برپایی جشن های مناسبتی، کلاس های مشاوره و روان شناسی برای مادران کودکان عضو کتابخانه، تشکیل انجمن های علمی و ادبی، برپایی نمایشگاه های کتاب، عروسک سازی و عروسک گردانی، مسابقات کتاب خوانی و نقاشی، پاستیل سازی، نمایشگاه کتاب، برگزاری تئاترهای مناسبتی، پارچه نویسی و دعوت از نویسنده های کودک. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان رضایت از امکانات و خدمات بخش کودک بالا می باشد، کودکان نیز شرکت در برنامه های بخش کودک را به دوستانشان پیشنهاد می دهند و آن ها را به عضویت در این بخش تشویق می کنند و بین میزان رضایت کودکان از خدمات بخش کودک و میزان وفاداری ایشان به این بخش رابطه معنادار مثبت وجود دارد. در سال های اخیر، کتابخانه های عمومی توجه خاصی را به بخش کودک و خدمات جنبی آن اختصاص داده اند. درنتیجه، نیاز به پژوهش جهت شناسایی تأثیر این خدمات جنبی بر ویژگی های روحی و روانی اعضای کودک و نوجوان، به منظور ارائه راهکارهایی در زمینه افزایش سطح مطالعه و بهبود خدمات کتابخانه ها، بسیار ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر ارتقاء بهزیستی روانی، اجتماعی و هیجانی زوجین در آستانه طلاق
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر ارتقاء بهزیستی روانی، اجتماعی و هیجانی زوجین در آستانه طلاق بود. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زوجین در آستانه طلاق بود که از طرف دادگاه خانواده شهر رشت به بخش مشاوره دادگاه ارجاع داده شدند که از بین آن ها 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند (20 نفر در هر گروه). داده ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی جمع آوری گردید. طرحواره درمانی طی 7 جلسه اجرا شد، درحالی که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی در ارتقاء بهزیستی روانی، اجتماعی و هیجانی تأثیرگذار بود. براین اساس، به کارگیری این مداخله، می تواند برای ارتقاء بهزیستی زوجین در آستانه طلاق مؤثر باشد.
آموزش الکترونیکی: پارادایمی نوین در کشورهای درحال توسعه دردوران پاندمی کرونا
حوزه های تخصصی:
بحران کرونا، کلیه نهادهای جامعه جهانی را با چالش های زیادی مواجه ساخته است. در طول تاریخ، بشر کوشیده راه حل مناسبی برای بحران های پیش آمده پیدا کند. آموزش الکترونیکی به عنوان پارادیمی نوین با هدف ادامه آموزش در طول همه گیری کرونا تعریف شده است. به نظر می رسد کشورهای توسعه یافته زیرساخت های فناوری لازم برای گذار از آموزش حضوری به دیجیتال را دارا هستند. ولی در مقابل، کشورهای درحال توسعه به طور کامل برای این انتقال آماده نیستند. هدف این پژوهش واکاوی پدیده آموزش الکترونیکی و بررسی چالش های راه اندازی و اجراء آن در بخش های مختلف دانشگاه در دوران کرونا با تمرکز بر کشورهای درحال توسعه است. مطالعه کیفی حاضر به روش تحلیل محتوای اسناد انجام شد. ابتدا با استفاده از کلمات کلیدی اختصاصی جستجوی جامع در بانک های اطلاعاتی معتبر انجام گردید. با مرور منابع الکترونیک، تمامی اسناد و مقالات موجود مرتبط با آموزش الکترونیک و بیماری کرونا، در بازه زمانی 2019 تا 2021 جستجو و جمع آوری شد. پس از غربالگری چندمرحله ای نهایتاً 40 سند انتخاب و سپس تجزیه وتحلیل نهایی انجام گردید. درمجموع نتایج این پژوهش نشان داد که باوجوداینکه آموزش الکترونیک در شرایط پاندمی کمک شایانی در دستیابی به اهداف آموزشی نموده است ولی در جوامع درحال توسعه این روش آموزش با چالش های اساسی مواجه است و کاربران همچنان به آموزش حضوری تمایل دارند.
رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلابه سرطان:نقش میانجی بد تنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان انجام شد. در قالب یک پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بینتمامی بیماران زن و مرد مبتلا به یکی از انواع سرطان های(پستان، خون، رحم، حنجره و روده بزرگ) مراجعه کننده به بیمارستان ها و دیگر مراکز درمانی خصوصی و دولتی شهر تهران در سه ماهه دوم سال 1399 با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر انتخاب شدند. مقیاس DASS-21، مقیاس نشخوارفکری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسش نامه حس انسجام و پرسش نامه آمیختگی شناختی جهت گردآوری یافته ها مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزار Smart pls3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله نخست نتایج نشان داد که مدل مفروض مبنی بر رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان از برازش لازم با یافته ها برخوردار است. در ادامه نتایج به دست آمده از ضرایب رگرسیونی استاندارد مدل مفروض پژوهش، رابطه مستقیم بین نشخوار فکری با بدتنظیمی هیجانی (001/0P=؛ 50/11=T؛638/0=β) و رابطه بدتنظیمی هیجانی با پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان را مورد تائید قرار داد (001/0P=؛ 48/5=T؛514/0-=β). درحالی که رابطه مستقیم بین آمیختگی شناختی و پریشانی روان شناختی (096/P=؛ 66/1=T؛198/0=β) و بین حس انسجام با پریشانی روان شناختی (472/P=؛ 719/0=T؛041/0-=β) دربیماران مبتلا به سرطان مورد تائید قرار نگرفت. همچنین تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش حاکی از نقش میانجی کامل بدتنظیمی هیجانی در رابطه بین آمیختگی شناختی و حس انسجام با پریشانی روان شناختی بود، درحالی که بدتنظیمی هیجانی بین نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی نقش میانجی جزئی داشت. از این رو با توجه به روابط ساختاری بین متغیرهای مورد بررسی و مشخص شدن نقش بدتنظیمی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه، می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیرهای دخیل در پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان و به دنبال آن طراحی و به کارگیری برنامه های آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان باشد و مورد توجه تیم سلامت روان این بیماران قرار گیرد.
پیش بینی سلامت روان دانش آموزان دختر دوره متوسطه بر اساس اضطراب و همبستگی اجتماعی ناشی از بیماری کووید- 19
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سلامت روان دانش آموزان دختر دوره متوسطه بر اساس اضطراب و همبستگی اجتماعی ناشی از بیماری کووید- 19 انجام شد. طرح پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان جلفا در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 672 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه مشخص گردید و اعضای نمونه توسط پرسشنامه GHQ- 12، مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علیپور، 1398)، و همبستگی اجتماعی (بر اساس پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز و شاپیرو، 2004) به صورت مجازی و از طریق شبکه های اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که اضطراب بیماری کووید- 19 (به صورت منفی) و همبستگی اجتماعی ناشی از بیماری کووید- 19 (به صورت مثبت) با سلامت روان همبستگی دارد. همچنین مشخص شد که اضطراب و همبستگی اجتماعی ناشی از بیماری کووید- 19، به ترتیب 45 و 24 درصد از تغییرات سلامت روان را پیش بینی می کنند. این نتایج نشان دهنده بروز اثرات مثبت و منفی روانی و اجتماعی در زمان قرنطینه بوده و دارای تلویحات کاربردی در تدوین مداخلات بحران در زمان همه گیری بیماری کووید- 19 است.
رابطه صفات شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
88 - 103
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی گری هوش هیجانی بود.روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی ساکن شهر مشهد در سال 2021 در دامنه سنی 18 تا 60 سال بودند که از این میان 407 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت نئو (Costa & McCrae, 1992)، پرسشنامه رگه هوش هیجانی - فرم کوتاه (Petrides & Furnham, 2006) و پرسشنامه رضایت از زندگی (Diener et al., 1985) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه و وجدان گرایی بر رضایت از زندگی و هوش هیجانی اثر مستقیم معنادار داشتند. همچنین، مولفه های هوش هیجانی شامل درک و ارزیابی عواطف خود و دیگران، خوش بینی، خودآگاهی و مهارت های اجتماعی بر رضایت از زندگی اثر مستقیم معنادار داشتند. علاوه براین، نقش میانجی خوش بینی در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (05/0p<)، نقش میانجی خودآگاهی، درک و ارزیابی عواطف خود و دیگران در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (001/0p<) و نقش میانجی مهارت های اجتماعی در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (001/0p<) تایید شدند. نتیجه گیری : بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که صفات شخصیتی از طریق هوش هیجانی بر رضایت از زندگی اثر می گذارد؛ درنتیجه یکی از راه های افزایش رضایت از زندگی بالا بردن هوش هیجانی افراد با توجه به صفات شخصیتی آن هاست.
مقایسه اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : تجربه طلاق، بهزیستی روانشناختی زنان را تحت تأثیر قرار دهد. از جمله رویکردهای درمانی که می تواند بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه را ارتقا دهد، طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه بود . روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون سه گروهی است. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه ای بود که به سبب پیامدهای روانشناختی پس از طلاق به مراکز مشاوره و خمات روانشناختی شهر تهران در نیمه دوم سال 1396 مراجعه کرده بودند. به منظور انتخاب نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، ابتدا 45 نفر انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش اول و دوم و گروه گواه جایابی شدند (هر گروه 15 نفر). ابزار پژوهش مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS 22 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های آماری نشان داد هر دو رویکرد درمانی مورد استفاده در افزایش بهزیستی روانشناختی شرکت کنندگان مؤثر بوده (0/05 p< )، اما تفاوت بین طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در سطح 05/0 برای بهزیستی روانشناختی معنا دار نمی باشد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی و خرده مقیاس های آن، پیشنهاد می شود مراکز مشاوره و کلینیک های خانواده در مورد زنان مطلقه که در معرض پیامدهای روانشناختی پس از طلاق هستند از این دو رویکرد با اولویت مشاوره و روان درمانی گروهی استفاده کنند.
بررسی ارتباط بین سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی در میان نوجوانان بی -سرپرست و بد سرپرست: نقش میانجی شفقت به خود و تمایز یافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
151-160
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای شفقت خود و تمایز خود در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی در نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست بود. این پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. در این پژوهش 200 نفر از نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی به روش دردسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با پرسشنامه دلبستگی بزرگسال (کولینز، 1990) ، مقیاس بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989)، مقیاس شفقت خود ریس (ریس، 2011) و پرسشنامه تمایز خود (دریک، 2011) انجام شد. برای بررسی پیش فرض های آماری و آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون های تحلیل واریانس، ضریب همبستگی و شاخص های برازش تحلیل مسیر و برای سنجش معنادار بودن اثر متغیر واسطه ای از آزمون سوبل استفاده شده است. شفقت خود و تمایز خود اثر منفی دلبستگی اضطرابی بر روی بهزیستی روانشناختی را کاهش داد (05/0> P ) . همچنین شفقت خود نیز اثر منفی دلبستگی اجتنابی بر روی بهزیستی روانشناختی را کاهش داد (05/0> P ) . اما اثر تمایز خود در رابطه بین دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روانشناختی معنادار نبود (064/0> P ) .. نتایج نشان داد با افزایش دلبستگی اضطرابی و اجتنابی، بهزیستی روانشناختی کاهش یافت. شفقت خود و تمایز خود با کاهش اثر منفی دلبستگی اضطرابی بر بهزیستی روانشناختی یک نقش میانجی معنادار دارند. شفقت خود با کاهش اثر منفی دلبستگی اجتنابی، بهزیستی روانشناختی را افزایش می دهد. همچنین با اینکه تمایز خود نیز با کاهش اثر منفی دلبستگی اجتنابی، بهزیستی روانشناختی را افزایش می دهد اما این اثر معنادار نیست.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
104-95
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی در شهر اصفهان بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه در کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سردمزاجی مراجعه کننده به مرکز سلامت جنسی شهر اصفهان در سال 1398 بودند که از بین آنها تعداد 40 نفر از زنان مبتلا به سردمزاجی با روش نمونه گیری هدفمند پس از غربالگری با شاخص عملکرد جنسی زنان ( FSFI ) روزن و همکاران (2000) و مصاحبه بالینی کاپلان ( KCI ) ( 2015 )، انتخاب و در دو گروه آزمایش و در انتظار درمان به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. پروتکل 10 جلسه ای طرحواره درمانی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، مقیاس سنجش عملکرد خانواده ( FAD ) میلر و همکاران (2013) و شاخص عملکرد جنسی زنان ( FSFI ) روزن و همکاران (2000) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیره نشان داد؛ طرحواره درمانی بر بهبود کارکرد های خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی تأثیر معناداری داشت (05/0 P< ) . براین اساس می توان گفت؛ طرحواره درمانی به عنوان یک روش مکمل برای اصلاح کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان دارای اختلال سردمزاجی و ارتقاء کیفیت روابط زناشویی آنها موثر است.
تاثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش-فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در کارکردهای اجرایی همچون انواع توجه، بازداری پاسخ و سرعت پاسخ دهی با مشکلاتی مواجه هستند که به منظور بهبود آن به برنامه های آموزشی و درمانی نیاز دارند. از میان روش هایی که بدین منظور طراحی شده اند، توانبخشی شناختی روش نوینی است که اثربخشی آن در مطالعات مختلف بررسی شده است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بوده است که بصورت در دسترس و بر اساس ملاک های ورود از بین مراجعه کنندگان به مراکز درمانی انتخاب شدند . از این تعداد 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 15جلسه آموزش و توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه دریافت نمودند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: آزمون عملکرد پیوسته دیداری – شنیداری ( IV A ) ، آزمون هوش ماتریس های پیش رونده ریون برای کودکان 5 تا 9 سال ، پرسشنامه مقیاس رتبه بندی سوانسون ( SNAP-IV )، نرم افزار توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ . داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که توانبخشی شناختی به وسیله بازی رایانه ای موجب بهبودی کارکردهای اجرایی، متغیرهای بازداری پاسخ، توجه مداوم، توجه متمرکز و توجه انتخابی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شده است. ولی در دو متغیر سرعت پاسخ دهی و توجه تقسیم شده، تاثیر قابل ملاحظه ای نداشته است.
بررسی رابطه عامل های همدلی خود با شفقت خود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
41 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی روابط بین سازه های روانشناختی می تواند درک ما را از آنها کاملتر کند تا به کارگیری آنها را با در نظر گرفتن نقاط مشترک و متمایز کننده آنها تسهیل نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عامل های همدلی خود با شفقت خود انجام شد. روش : این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران و گرمسار در سال تحصیلی 98-99 بود. ابزار پژوهش آزمون همدلی خود (شهابی، معنوی پور، پیرخایفی، 1399) بود. یافته ها : تحلیل رگرسیون بین عامل های همدلی خود با شفقت خود نشان داد که مدل رگرسیون در حالت کلی معنی دار نیست و علی رغم شباهت های سازه های همدلی خود و شفقت خود، رابطه معنی دار آماری بین آنها وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که از میان عامل ها، توجه به بدن با شفقت خود رابطه منفی و معنی دار دارد و عامل درون نگری با شفقت خود رابطه مثبت و معنی دار دارد و سایر عامل ها رابطه معنی داری با شفقت خود ندارند.
پدیدارشناسی مدیریت تعارضات والد-فرزند در دوران شیوع ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیدارشناسی شیوه های مدیریت تعارضات والد فرزند در دوران شیوع ویروس کرونا انجام شد. روش این تحقیق کیفی بوده و با استفاده از طرح پدیدارشناسی به توصیف عمیق موضوع پرداخته است شرکت کنندگان در این پژوهش 12 نفر از والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده ها در طول مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. درنهایت پس از تحلیل داده ها، 4 مقوله اصلی در حوزه های بهداشتی، تحصیلی، مالی و روابط بین فردی و 11 مقوله فرعی به دست آمد. می توان نتیجه گرفت این پژوهش درک تازه ای از رابطه والد فرزند در شرایط فعلی ارائه داده است. بدین صورت که ایجاد محیط رابطه مدار در خانواده و تأمین نیازهای رشدی فرزند و حمایت و مراقبت از او در کنار متعهد کردن او به مسئولیت هایش می تواند به افزایش کیفیت رابطه والدین و فرزندانشان کمک کند و منجر به ایجاد جوی امن و آرام در کانون خانواده حتی در دوران همه گیری بیماری کرونا و ترس جهانی از آن شود.
تدوین مدل علی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
173 - 189
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل علّی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع مطالعه همبستگی و جامعه آماری زنان دارای تعارضات زناشویی در آستانه طلاق شهر تهران بود که در بازه زمانی اردیبهشت تا آبان 1399 به مراکز شورای حل اختلاف خانواده منطقه سه شهر تهران مراجعه کرده بودند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از بین هفت مرکز شورای حل اختلاف خانواده سه مرکز انتخاب و حجم نمونه براساس نرم افزار آماری سمپل پاور 440 زن انتخاب شد. سپس پرسشنامه های تعارضات زناشویی براتی و ثنایی، 1379، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید 1990 و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ 1988 توسط آن ها تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر مستقیم برازش مدل از دلبستگی ایمن با طرحواره های بریدگی/طرد (24/0-=β) و خودگردانی/عملکرد مختل (27/0-=β) و سبک دلبستگی اجتنابی با طرحواره بریدگی/طرد (16/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (11/0=β)؛ و همچنین از سبک دلبستگی دوسوگرا با طرحواره بریدگی/طرد (50/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (30/0=β؛ بین سبک دلبستگی ایمن با تعارض زناشویی (17/0-=β) و سبک دلبستگی اجتنابی (23/0=β) و دوسوگرا (56/0=β) تعارض زناشویی شدت اثر مطلوبی دارد. همچنین بین طرحواره بریدگی/طرد(39/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (40/0=β) با تعارضات زناشویی اثر مستقیم مطلوبی داشته است. نتیجه گیری: برآیند پژوهش نشان داده است که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است؛
پدیدارشناسی عوامل موثر در ناتوانی های یادگیری و کاهش انگیزه دانش آموزان تراجنسیتی در مشارکت فعال درس تربیت بدنی مدارس (با ارائه راهکار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۵۸-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
دانش آموزان تراجنسیتی به دلیل برخی مشکلات نظیر: نبود یادگیری مناسب و فقدان انگیزه مشارکت در حین درس تربیت بدنی، به نسبت دیگر دانش آموزان امکان حضور فعال در فعالیت های ورزشی را ندارند. هدف پژوهش حاضر شناسایی مشکلات و ارائه راهکارهای کاربردی در زمینه بهبود یادگیری و افزایش انگیزه دانش آموزان تراجنسیتی بود تا شرایط مشارکت فعال دانش آموزان تراجنسیتی در ورزش مدارس فراهم شود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و با رویکرد پدیدارشناسی در شیوه کلایزی بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان تراجنسیتی، معلمان تربیت بدنی، مدیران مدارس، اعضای هیئت علمی دانشگاه ها در گروه روانشناسی و مدیریت ورزشی در استان مازندران و در سال 1400 تشکیل دادند؛ که 19 نفر از این افراد به عنوان نمونه آماری به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار سنجش مصاحبه نیمه ساختاریافته با پرسش های باز بود و مصاحبه ها تا زمانی که امکان استخراج مفاهیم کاملا غیرتکراری وجود داشت؛ یعنی مصاحبه شماره 19 ادامه یافت. در راستای معتبرسازی نهایی پژوهش از ملاک های اعتبار و قابلیت اعتماد استفاده شد. یافته های عوامل موثر در ناتوانی های یادگیری و کاهش انگیزه مشارکت ورزشی دانش آموزان تراجنسیت را 48 مضمون فرعی در قالب 9 مضمون اصلی؛ روانی، اجتماعی، حمایتی، جسمانی، محیطی، فردی، مقبولیت، وضعیت پوششی و ناهنجاری ها تشکیل می دهند. در بخش ارائه راهکارهای کاربردی نیز 32 مضمون فرعی در قالب 5 مضمون اصلی؛ روانی، حمایتی، فرهنگ سازی، پیشگیرانه و محیطی شناسایی شدند. برخی از راهکارهای پیشنهادی شامل: ایجاد انگیزه در دانش آموزان تراجنسیت به مشارکت در فعالیت های ورزشی با استفاده از ابزارهای تشویقی، آموزش روش های مواجهه با استرس، کمک به شناخت هویت جنسی آنان با استفاده از ابزارهایی نظیر؛ مشاوره و یا عمل تغییر جنسیت، ایجاد فضای رشد و یادگیری مناسب همسان با دیگر دانش آموزان، ایجاد برنامه آموزش عمومی به تمامی دانش آموزان در زمینه آشنایی و نحوه ارتباط با افراد تراجنسیت، شناسایی تراجنسیتی ها از 6-5 سالگی با بررسی های تخصصی توسط خانواده و روانشناسان و ایجاد محیطی ایمن و بهداشتی به منظور انگیزه مشارکت دانش آموزان تراجنسیت در فعالیت های ورزشی می باشد.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسش نامه خودگزارشی شخصیت برای اختلالات شخصیت در نمونه بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: این پژوهش با هدف بررسی مشخصات روان سنجی نسخه فارسی پرسش نامه خود گزارشی شخصیت DSM-5 (SCID-5-SPQ) در جمعیت بالینی مبتلا به اختلال های روان پزشکی شهر تهران صورت گرفت. مواد و روش ها: مطالعه حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه مطالعه حاضر شامل بیماران سرپایی و بستری مراجعه کننده به 3 مرکز شهر تهران، شامل مرکز آموزشی درمانی روان پزشکی ایران، مجتمع آموزشی درمانی حضرت رسول اکرم (ص) و درمانگاه دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روان پزشکی تهران) است. نمونه گیری در این پژوهش به شیوه دردسترس انجام شد و نمونه مورد مطالعه 289 نفر بود. در این پژوهش، علاوه بر پرسش نامه جمعیت شناختی، از نسخه فارسی مصاحبه بالینی ساختاریافته تشخیصی برای اختلال های شخصیت DSM-5 (R) (SCID-5-SPQ)و پرسش نامه غربالگری شخصیت DSM-5 (SCID-5-SPQ) استفاده شد. . در نهایت به منظور ارزیابی اطلاعات از شاخص ها و روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله تأثیر آیتم برای بررسی روایی صوری، آلفای کرونباخ جهت بررسی پایایی درونی، همبستگی اسپیرمن برای بررسی روایی هم گرا و آزمون یومن ویتنی استفاده شد. یافته ها: پرسش نامه غربالگری شخصیتDSM-5 (SCID-5-SPQ) دارای روایی صوری مطلوبی است. بررسی روایی هم گرای این پرسش نامه با مصاحبه SCID نشان داد، تمامی زیرمقیاس ها همبستگی مثبت معناداری در حد P≥0/001 داشتند. همچنین، پایایی پرسش نامه 0/93 بود و بنابراین نسخه فارسی این پرسش نامه، ابزاری پایا به شمار می رود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، SCID-5-SPQ ابزاری معتبر است و می تواند در کلینیک ها و بیمارستان های روان پزشکی به عنوان ابزار غربالگری اختلالات شخصیت به تنهایی یا در کنار مصاحبه مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش تاب آوری بر استرس و سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
205 - 228
حوزه های تخصصی:
مقدمه : استرس و مشکلات در زمینه سازگاری بخشی از مسائل خاتواده های دارای فرزند کم توان می باشد. یکی از راهبردهای مناسب برای ارتقای سلامت روان تاب آوری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش تاب آوری بر استرس و سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بوده است. روش : روش پژوهش طرح نیمه آزمایشی ، شامل پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش را مادران دارای فرزند دختر کم توان ذهنی تشکیل داده که فرزندانشان در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۷ در مدارس دخترانه ابتدایی آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران مشغول به تحصیل بوده اند. با روش نمونه گیری دردسترس یک گروه 30 نفری از مادران انتخاب شدند و به طور تصادفی 15نفر از آن ها در گروه آزمایش و15 نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های استرس آبدین(PSI) و سلامت روان گلدبرگ و هیلر (GHQ) استفاده شد. یافته ها : داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری( ۰۱/۰p <) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. گروه آزمایش که تحت آموزش تاب آوری قرار گرفتند نسبت به گروه گواه که هیچ آموزشی دریافت نکردند، میانگین سطح استرس پایین تر بوده است و آموزش تاب آوری موجب افزایش سلامت روان گروه آزمایش شده است. نتیجه گیری : بنابران این برنامه آموزشی و تشکیل گروه های مشاوره و حمایتی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در جهت کاهش استرس و بهبود سلامت روان مادران دارای فرزند مبتلا به کم توانی ذهنی مورداستفاده قرار گیرند.
بررسی ساختار عاملی، اعتبار و روایی فرم فارسی مقیاس تمایل به خودکشی بر اساس نظریه بین فردی خودکشی (IPTS) در دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خودکشی یکی از علل اصلی مرگ ومیر در جهان است. با توجه به اهمیت شناسایی افراد در معرض خطر خودکشی، وجود ابزار سنجشی معتبر در این زمینه ضرورت دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی مقیاس نیازهای بین فردی بر اساس نظریه بین فردی خودکشی در جمعیت دانشجویان ایرانی بود. روش : فرم انگلیسی مقیاس نیازهای بین فردی ابتدا توسط متخصصین به فارسی ترجمه و دوباره به انگلیسی بازگردانده شد. نمونه این مطالعه شامل 378 دانشجو از سه دانشگاه بود که از آنها خواسته شد بر پرسشنامه های پژوهش شامل مقیاس نیازهای بین فردی، پرسشنامه افکار خودکشی بک و مقیاس ناامیدی بک پاسخ بدهند. ویژگی های روانسجی مقیاس با استفاده از روش های همسانی درونی، باز آزمایی، روایی محتوایی، روایی سازه و روایی همگرا مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ برای همه ی خرده مقیاس ها و کل مقیاس در هر دو جنس و کل شرکت کنندگان از نظر روان سنجی مطلوب بوده و ساختار عاملی پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، نشان دهنده برازش قابل قبول ماده ها بوده است. همچنین الگوی ضرایب همبستگی بین خرده مقیاس ها و روایی همگرای پرسشنامه که با مقیاس افکار خودکشی بک و ناامیدی بک سنجیده شد، روایی مطلوب این مقیاس را نشان داد.
مدل ساختاری رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های پردازش هویت با میانجیگری فرسودگی تحصیلی در نوجوانان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش طراحی مدل ساختاری رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های پردازش هویت با میانجیگری فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم بود. روش: در این پژوهش از طرح همبستگی و رگرسیون چند متغیره برای تبیین رابطه میان متغیرها بر اساس هدف پژوهش استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر و پسران متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 1399-1400 بوده است. آزمودنی ها شامل 221 دانش آموز و ابزارهای تحقیق شامل مقیاس رفتارهای پرخطر نوجوانان ایرانی (IARS)، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی مسلش (MBI) و پرسشنامه سبک های پردازش هویت (ISI 6G) بوده است. برای تحلیل آماری از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دادند که این مدل به شکل معناداری می تواند رفتار پرخطر در نوجوانان متوسطه دوم را بر اساس سبک های پردازش هویت هنجاری و اجتنابی پیش بینی کند. همچنین سبک های پردازش هویت هنجاری و اطلاعاتی به صورت غیرمستقیم و با میانجیگری فرسودگی تحصیلی رفتارهای پرخطر را در این دانش آموزان پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت پیشگیری از رفتارهای با پیامدهای طولانی و آسیب رسان نتایج این تحقیق می تواند در اختیار سیاست گذاران آموزشی کشور، آموزش و پرورش، مدارس و خانواده ها قرار بگیرد.
تاثیر آموزش زندگی خانوادگی بر مولفه های استرس والدگری مادران دارای کودک کم توان ذهنی در قلمرو والد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
48 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت استرس های والدگری مادران دارای کودک کم توان ذهنی در سایر نقش های آنان، هدف این پژوهش تعیین تاثیر آموزش زندگی خانوادگی بر مولفه های استرس والدگری مادران دارای کودک کم توان ذهنی در قلمرو والد بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مادران دارای کودک کم توان ذهنی شهر رشت در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بودند که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زندگی خانوادگی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. برای گردآوری داده ها از فرم اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته و شاخص استرس های والدگری (آبیدین، 1990) استفاده و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزارSPSS-20 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش زندگی خانوادگی باعث کاهش مولفه های استرس والدگری شامل احساس صلاحیت، دلبستگی، محدودیت نقش، افسردگی، روابط با همسر، سلامت و انزوای اجتماعی در مادران دارای کودک کم توان ذهنی در قلمرو والد شد (05/0˂P). نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تاثیر آموزش زندگی خانوادگی بر کاهش مولفه های استرس والدگری بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش آموزش زندگی خانوادگی در کنار سایر روش های آموزشی برای بهبود ویژگی های خانوادگی استفاده نمایند.
اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای عالی عصبی- اجرایی بر خلاقیت دانش آموزان دوره اول متوسطه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
95 - 113
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای عالی عصبی- اجرایی بر خلاقیت دانش آموزان دوره اول متوسطه انجام گرفت. روش پژوهش کنونی از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را تمام دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دادند. که از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند دبیرستان پسرانه دوره اول متوسه شاهد و دبیرستان پسرانه دوره اول متوسطه ولایت به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی دبیرستان پسرانه شاهد (19 نفر) در گروه آزمایش و مدرسه ولایت (21 نفر) در گروه کنترل قرارگرفت. به دانش اموزان گروه آزمایش، کارکردهای عصبی- اجرایی در زمینه انعطاف پذیری شناختی در 8 جلسه، برنامه ریزی و مهار هدف در 15 جلسه و تقویت حافظه کاری در 6 جلسه آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه خلاقیت عابدی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که آموزش کارکردهای عالی عصبی- اجرایی در افزایش خلاقیت با میزان اثر 76/0 معنادار بوده است (01/0 p< و 87/115F=) و در ضمن در ارتباط با اثربخشی کارکردهای عالی عصبی- اجرایی بر مؤلفه های سیالی، بسط، ابتکار و انعطاف به ترتیب با میزان اثر 69/0، 54/0، 51/0 و 55/0 معنادار گزارش شده است. نتایج نشان دهنده آن است که این روش می تواند به منزله رهیافتی آموزشی در رشد فرآیندهای عالی شناختی چون خلاقیت در یادگیرندگان مورداستفاده قرار گیرد که این امر باید مورد توجه و کاربست گروه هایی چون مشاوران، مربیان مدارس و برنامه ریزان آموزشی و پرورشی قرار گیرد.