فرهنگ مشاوره و روان درمانی
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان 1400 شماره 46 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
آگاهی از اهمیت و فواید کاربستِ اصول و ضوابط اخلاقی در رابطه یاورانه، باعث افزایش کاربستِ این اصول و ضوابط در مشاوره می شود.در همین راستا،پژوهش پیش رو با هدف تبیین و تحلیل اثربخشی کاربستِ اصول و ضوابط اخلاقی در فرایند مشاوره و رابطه یاورانه است.سوال اساسی این است که رعایت و کاربستِ اصول و ضوابط اخلاقی در فرایند مشاوره چه فواید و آثاری دارد ؟در پژوهش حاضر از روش توصیفی-تحلیلی و اجتهادی بهره گرفته شده و آموزه های اسلامی و روان شناختی مرتبط با اهمیت و کارکردهای اصول و ضوابط اخلاقی در مشاوره، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.یافته های این تحقیق نشان داد که التزام و کاربستِ اصول و ضوابط اخلاقی در فرایند مشاوره،فواید و آثار اجتماعی،روان شناختی و حرفه ای زیادی در پی دارد. مصونیت بخشی به رابطه یاورانه،افزایش سلامت و امنیت روانی مشاور و مراجع،ارتقاء ارزش های انسانی ،ایجاد امنیت و مصونیت برای همکاران و کارشناسان مشاوره و افزایش تعهد، اعتماد،کارآمدی،تسهیل گری در فرایند مشاوره و ایجاد مقبولیت در روابط یاورانه، از مهم ترین پیامدهای مثبت التزام به اصول و ضوابط اخلاقی در مشاوره است.هر مقدار التزام و تعهد مشاوران به ضوابط اخلاقی افزایش پیدا کند،فرایند مشاوره از کارآمدی و مصونیت بیشتری برخوردار خواهد شد.
تدوین الگوی چهار وجهی مشاوره پیش از ازدواج «آگاه» با نگاه بومی و فرهنگی، و بررسی اثربخشی آن بر آگاهی، پذیرش، مسئولیت پذیری و سازگاری زناشویی پس از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی بومی «مشاوره پیش از ازدواج» و بررسی اثربخشی آن بر آگاهی نسبت به خود و همسر، پذیرش و مسئولیت پذیری نسبت به همسر و نیز سازگاری زناشویی است. طرح پژوهشی از لحاظ هدف، از نوع «کاربردی» و از نظر شیوه اجرا، در مرحله تدوین الگو(بخش کیفی پژوهش) از نوع «نظریه زمینه ای»، «تحلیل مضمونی» و «تجربه زیسته افراد خبره»، و در مرحله اثربخشی (بخش کمی پژوهش) از نوع «شبه آزمایشی» و به روش «پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری همراه با گواه» است. در مرحله تدوین الگو، با بررسی نظریات مربوط به ازدواج، روش های مشاوره ای متخصصان داخلی و نیز آموزه های دینی، الگوی بومی مشاوره پیش از ازدواج تدوین شد. در مرحله ارزیابی اثربخشی این الگو، تعداد 44 نفر (22زوج) از افراد متقاضی دریافت مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کننده به مرکز مشاوره ، به طور تصادفی در دو گروه مساوی تقسیم بندی شدند. گروه آزمایشی از روش مشاوره تدوین شده استفاده کردند و گروه گواه از سایر روش های مشاوره ای بهره بردند. برای جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه ساختارمند، قبل از مشاوره (پیش آزمون)، بعد از مشاوره (پس آزمون) و بعد از حداقل 4 ماه پس از ازدواج (پیگیری) استفاده شد. برای تحلیل نتایج از روش آماری تحلیل واریانس و آزمون t استفاده شد. در بخش اثربخشی، نتایج نشان می دهد افرادی که از این الگوی مشاوره پیش از ازدواج بهره گرفته اند، به شکل معنی دار(P≤0/001) از سطح بهتری در شاخص های مربوطه برخوردارند.
شناسایی تهدیدها و فرصت های موجود و پیش رو در رویارویی با گسترش پاندمی کروناویروس با تأکید بر سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف شناسایی فرصت ها و تهدیدها موجود و پیش روی افراد جامعه در ابعاد گوناگون در ارتباط با سلامت روان در رویارویی با پاندمی کروناویروس به انجام رسید؛ تا بتوان چشم اندازهای مثبت و تهدیدکننده این پدیده را ترسیم نمود. این پژوهش کیفی بر اساس روش پژوهش دلفی در چند مرحله تحلیل راهبردی انجام گردید. برای جمع آوری داده ها از مطالعه پیشینه نظری و پرسشنامه محقق ساخته برای دریافت نظرات متخصصان استفاده شد. نمونه آماری مشتمل بر 17 نفر از اساتید رشته های روان شناسی، علوم اجتماعی، علوم اقتصادی و حقوق بود که به صورت هدفمند انتخاب شد. یافته ها نشان داد که متخصصان باورند داشتند که فرصت های اساسی در رویارویی با بحران گسترش پاندمی کروناویروس در حوزه های آموزش و پرورش، اقتصادی، فردی، اجتماعی، خانوادگی، درمانی و حقوقی قابل طبقه بندی و تهدیدهای ناشی از گسترش کروناویروس نیز در حوزه روانی، جامعه شناختی، اقتصادی، خانوادگی و فرهنگی ملموس بوده و این حوزه ها توانایی اثرگذاری بر سلانمت روان افراد را دارا هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که در وهله نخست، عموم مردم، جوامع گوناگون، سازمان ها و دولت مردان باید ضمن توجه به مخاطرات اساسی ناشی از گسترش پاندمی کروناویروس، توجه داشته باشند که بحران کنونی به نوعی می تواند پدیدآورنده فرصت هایی باشد که در آن، در یک دگرگونی اساسی با انجام سازگاری های ریشه ای، خود را برای زندگی در جهان پرتلاطم کنونی آماده سازند و این مهم تنها در صورتی محقق می گردد که بحران کنونی به عنوان یک فرصت تصور شود؛ نه تهدید صرف.
تدوین مدل شکوفایی بر اساس خودکارآمدی با واسطه گری امید در مشاوران و روانشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی امید در رابطه خودکارآمدی و شکوفایی در میان مشاوران و روانشناسان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از روش های مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه مورد مطالعه 407 نفر از مشاوران و روانشناسان بودند که به شیوه اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی در پژوهش شرکت داشتند (319 زن، 88 مرد). ابزارهای به کار رفته شامل مقیاس خودکارآمدی عمومی ، مقیاس امید و مقیاس شکوفایی بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 وAMOS-24 انجام شد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد مدل روابط بین خودکارآمدی، امید و شکوفایی از برازش مناسبی برخوردار است. بر اساس نتایج، سطوح بالاتر خودکارآمدی و امید پیش بینی کننده سطح بالاتری از شکوفایی است، بعلاوه نقش میانجی کامل امید در رابطه خودکارآمدی و شکوفایی تایید شد. این مطالعه نشان داد که سطح بالاتر خودکارآمدی و امید باعث ارتقای سطح شکوفایی مشاوران و روانشناسان می-شود و هدف قراردادن آنها می تواند بهزیستی مشاوران و روانشناسان را تقویت نماید.
مطالعه دغدغه ها، نگرش ها و تغییرات رفتاری افراد متاهل دردوره بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه دغدغه ها، نگرش و تغییرات رفتاری افراد متاهل در دوره بحران کرونا بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی و بر اساس تجارب زیسته 19 زن و مرد متاهل انجام شد. برای نمونه گیری از روش هدفمند استفاده شد. روش گرد آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و به صورت مجازی در فروردین1399صورت گرفت. از کدگذاری اطلاعات به دست آمده در حوزه دغدغه ها 20 مضمون فرعی استخراج و در 4 مضمون اصلی «فشارهای های مربوط به بیماری»، «فشارهای مربوط به دوران قرنطینه»، «فشارهای مربوط به پیامدهای میان مدت بیماری» و «فشارهای مربوط به پیامدهای دراز مدت بیماری» طبقه بندی شد. در محور نگرش ها، 16 مضمون فرعی استخراج و در 5 مضمون اصلی «نگرش کوتاه بودن زندگی و ضرورت غنیمت شمردن فرصت ها»، «بحران، فرصت آموختن از تجارب»، «نگرش ضرورت قدرشناسی از داشته ها»، «درک ضرورت از خودفراروی و به هم پیوستگی جامعه انسانی» و «بحران، فرصتی برای فرارفتن از زندگی روزمره» طبقه بندی شد. در محور تغییرات رفتاری ، 14 مضمون فرعی استخراج و در 3 مضمون اصلی «تغییرات در زندگی روزمره»، «تغییرات در روابط و نقش افراد» و «جستجوی اطلاعات و کسب مهارت» طبقه بندی شد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که سازگاری با شرایط درازمدت قرنطینه، نیازمند تغییرات رفتاری و در نهایت تغییر سبک زندگی خانواده ها هستند. لذا مشاوران می توانند در مشاوره های بحران، به ویژه در چالش با افکار ناکارآمد زوجین و والدین در خانواده ها از اطلاعات حاصل از داده ها به ویژه در زمینه نگرش ها، استفاده کنند و تغییرات رفتاری بیشتری برای سازگاری با شرایط درازمدت ایجاد کنند.
مقایسه سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانه های اختلالات درونی سازی و برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای سوگیری توجه نسبت به تهدید بین اختلالات درونی سازی شده و برونی سازی شده بود. ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، به والدین 700 نفر از کودکان پسر رده سنی 12-11 سال مقطع ابتدایی در شهرستان تبریز پرسشنامه سی بی سی آل ارائه شد و از بین این تعداد 80 کودک که مبتلا به اختلالات افسردگی، اضطراب، بیش فعالی و پرخاشگری بودند (برای هر اختلال 20 دانش آموز)، انتخاب شدند. سپس نحوه اجرا آزمون به هر دانش آموز توضیح داده شد و نهایتاً با استفاده از آزمون رایانه ای دات- پروب سوگیری توجه در این کودکان بررسی شد. یافته ها نشان داد که سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانگان افسردگی با کودکان دارای نشانگان پرخاشگری متفاوت می باشد. علاوه بر آن، سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانگان اضطراب با کودکان دارای نشانگان بیش فعالی متفاوت است ولی بین سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانگان اضطراب و کودکان داری نشانگان پرخاشگری تفاوتی دیده نشد. همین طور بین سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانگان افسردگی با کودکان دارای نشانگان بیش فعالی تفاوتی به دست نیامد.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر استعاره های مثنوی معنوی بر ابعاد سرمایه روانشناختی در دانشجویان دختر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی براستعاره های مثنوی معنوی بر بهبود ابعاد سرمایه روانشناختی در دانشجویان افسرده دختر صورت گرفت. ابتدا جهت استخراج استعاره های مثنوی معنوی، از تحلیل محتوای کیفی جهت دار (رهنمودی) و تحلیل محتوای کمی با نرم افزار MAXQDA استفاده شد. کدهای شناسایی شده به روش پایایی کدگزاران توسط 5 صاحبنظر روانشناس اعتبارسنجی شد که با درجه توافق 85/0 تایید شده و در پروتکل ذهن آگاهی جایگزین شدند. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون به همراه گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل 195 نفر از دانشجویان دختر که در سال 98 دانشجوی رشته روانشناسی واحد چالوس بودند. 40 دانشجواز طریق روش نمونه گیری هدفمند که نمرات بالایی در پرسشنامه افسردگی بک کسب نمودندانتخاب شده و به گونه ی تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 20 نفر) جای گذاری شدند. محتوای جلسات درمان ذهن آگاهی مبتنی بر استعاره های مثنوی معنوی در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار22- SPSS و روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان داد بین میانگین ابعاد سرمایه روانشناختی(خودکارآمدی، امید، تاب آوری و خوش بینی) در گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری (p <0/05)وجود داشت و همچنان در پیگیری یک ماهه وضعیت خود را حفظ نمود. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی مبتنی بر استعاره های مثنوی معنوی موجب بهبود سرمایه روانشناختی دانشجویان دختر افسرده می شود.
اثربخشی آموزش تاب آوری بر استرس و سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : استرس و مشکلات در زمینه سازگاری بخشی از مسائل خاتواده های دارای فرزند کم توان می باشد. یکی از راهبردهای مناسب برای ارتقای سلامت روان تاب آوری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش تاب آوری بر استرس و سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بوده است. روش : روش پژوهش طرح نیمه آزمایشی ، شامل پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش را مادران دارای فرزند دختر کم توان ذهنی تشکیل داده که فرزندانشان در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۷ در مدارس دخترانه ابتدایی آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران مشغول به تحصیل بوده اند. با روش نمونه گیری دردسترس یک گروه 30 نفری از مادران انتخاب شدند و به طور تصادفی 15نفر از آن ها در گروه آزمایش و15 نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های استرس آبدین(PSI) و سلامت روان گلدبرگ و هیلر (GHQ) استفاده شد. یافته ها : داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری( ۰۱/۰p <) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. گروه آزمایش که تحت آموزش تاب آوری قرار گرفتند نسبت به گروه گواه که هیچ آموزشی دریافت نکردند، میانگین سطح استرس پایین تر بوده است و آموزش تاب آوری موجب افزایش سلامت روان گروه آزمایش شده است. نتیجه گیری : بنابران این برنامه آموزشی و تشکیل گروه های مشاوره و حمایتی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در جهت کاهش استرس و بهبود سلامت روان مادران دارای فرزند مبتلا به کم توانی ذهنی مورداستفاده قرار گیرند.
تغییرات زندگینامه شغلی آینده نگر از طریق مداخلات روایتی مبتنی بر داستان زندگی من و روایت های ترسیمی : مطالعه موردی با مشکل گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه ی گذارهای متعدد به عنوان مشخصه ی مسیرهای شغلی نوین، ضرورت نوآوری در زمینه ی مداخلات را پررنگ می کند. از جمله مداخلات نوین، مداخلات طراحی زندگی با هدف تغییر روایت های شغلی است. پژوهش حاضر با دو هدف انجام شد. هدف اول بررسی چگونگی تأثیر مداخلات روایتی شغلی مبتنی بر داستان شغلی من (MCS) و روایت های ترسیمی (PN) بر تغییرات زندگینامه ی شغلی آینده نگر (FCA)، و هدف دوم مطالعه ی چگونگی تاثیر این مداخلات بر عبور موفقیت آمیز گذار از طریق ایجاد تغییر در عاملیت و تأمل پیشگی بود. روش مطالعه در این پژوهش، کیفی و از نوع مطالعه ی موردی بود. این پژوهش تأثیر مداخله ی مبتنی بر داستان شغلی من و روایت های ترسیمی که در قالب 4 جلسه اجرا شد را بر روی یک مورد مطالعه، به طور عمیق مورد بررسی قرار داد. شیوه ی جمع آوری داده شامل مصاحبه ی عمیق، مشاهده و ثبت اسناد بود. بررسی تغییرات زندگینامه ی شغلی آینده نگر، با استفاده از فرم زندگینامه ی شغلی آینده نگر(رفوس، 2009) به صورت مقایسه ی پیش -پس مداخله صورت پذیرفت. مقایسه ی پیش -پس مداخله ی مورد مطالعه در یافته ها دو تغییر موضوعی در فرم زندگینامه ی آینده نگر در موضوعات کلی به مضمون موضوعات مشخص تر و نیز بی اعتنایی به مضمون جهت گیری را گزارش کرد . نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از مداخله های روایتی (MCS) و (PN)در قالب یک مداخله ی واحد، برای گسترش روایت-های آینده نگرانه ی مسیرشغلی مورد مطالعه مفید بوده و هم چنین، با ایجاد تغییر در عاملیت و تأمل پیشگی به عبور موفق او در گذار دانشگاه کمک کرده است.
اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ فرزند یکی از دردناک ترین بحران هایی است که والدین تجربه می کنند. آن ها در پی این فقدان، با آسیب های متعددی روبه رو می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده بود. در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه ای بهره گرفته شد. جمعیت آماری این پژوهش شامل کلیه مادرانی است بود که فرزند خود را در طی 6 الی 12ماه گذشته در بیمارستان محک از دست داده بودند. از این بین سه مادر به شیوه نموه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و هریک در 6 جلسه 90 دقیقه ای انفرادی و هفته ای یک بار در جلسات مداخله آموزش محور رویکرد وحدت مدار شرکت کردند. متغیر ها ی مورد اندازه گیری ، توسط مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم(BDI-II) و مقیاس بهزیستی پالوتزین و الیسون در سه خط پایه، طی مداخله و دو پیگیری مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل چشمی، اندازه اثر، شاخص کوهن و درصد بهبودی بهره گرفته شد. نتایج تحلیل روند نتایج سنجش ها و نیز محاسبه درصد کاهش و افزایش نتایج نسبت به خط پایه، حاکی از کاهش نمرات افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران بوده است. به نظر می رسد که مداخله انفرادی از نوع آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار با توجه ویژه به نیاز های بنیادی وجودی و معنوی موجب کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده شود.