فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۴۱ تا ۵٬۲۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۸۲-۲۷۳
حوزه های تخصصی:
علی رغم شناخت روز افزون اهمیت خلاقیت در نوجوانان، خلاقیت در نوجوانان هم چنان یک رشته مغفول در مطالعه مانده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه علّی خلاقیت و هوش هیجانی با میانجی گری شوخ طبعی در نوجوانان بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر عباس آباد در سال 99-1398 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 314 نفر (45 پسر،269 دختر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت عابدی(1372)، پرسش نامه هوش هیجانی برادبری-گریوز (2005) و شوخ طبعی خشوعی(SHQ) (1388) بود. برای تحلیل نتایج از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Lisrel انجام شد. یافته ها نشان داد هوش هیجانی بر خلاقیت 63/0(001/0> P )، شوخ طبعی بر خلاقیت 16/0(002/0> P)، هوش هیجانی بر شوخ طبعی 50/0 تاثیر مستقیم داشت (001/0> P) و میزان تأثیر غیرمستقیم هوش هیجانی بر خلاقیت با میانجی گری شوخ طبعی 10/0 بوده است (05/0>P). بنابراین براساس نتایج حاضر می توان به اهمیت نقش شوخ طبعی در ارتباط خلاقیت با هوش هیجانی نوجوانان پی برد و در این راستا تدبیرهای لازم را بکار گرفت.
امکان سنجی آموزش مجازی شناختی، هیجانی ورفتاری متمرکز بر کمال گرایی بر کیفیت ارتباط بین فردی، عزت نفس و بهزیستی روانی دانش آموزان تیزهوش دارای کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۹۴-۲۸۳
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی آموزش مجازی شناختی، هیجانی و رفتاری متمرکز بر کمال گرایی بر کیفیت روابط بین فردی، عزت نفس و بهزیستی روانی دانش آموزان تیزهوش مقطع متوسطه دوم به انجام رسید. این پژوهش از نظر هدف؛ کاربردی و از حیث روش گرد آوری داده ها تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان کمال گرای مدارس متوسطه دوم تیزهوش استان لرستان در سال تحصیلی 1400-1399 که از میان آن ها 30 شرکت کننده به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایشی (15نفر) و گواه (15نفر) به صورت تصادفی جایگذاری شدند ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کمال گرایی فراست و همکاران (1390) (MPS)، کیفیت روابط پیرس و همکاران (1991) (QRI)، عزت نفس روزنبرگ (1965) RSE)) و بهزیستی روان شناختی ریف (1989) (SPWB) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که مداخله شناختی، هیجانی و رفتاری طراحی شده دارای تاثیری معنادار بر بهبود روابط بین فردی، عزت نفس و بهزیستی روانی افراد بود (001/0). نتایج حاصل نشان داد که مداخله تدوین شده در این مطالعه که مبتنی بر ویژگی های افراد کمال گرا بود، قابلیت کاربرد توسط روان شناسان و مشاوران مدارس را دارد.
تجربه انواع خشونت جنسی زناشویی در زنان قربانی شهر تهران: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۸۲-۱۶۹
حوزه های تخصصی:
خشونت جنسی زناشویی به عنوان یکی از مصادیق ناشناخته خشونت علیه زنان تلقی می شود که از آن با تعابیر مختلفی از جمله تجاوز زناشویی، خشونت جنسی خانگی، خشونت جنسی نسبت به زوجه و خشونت جنسی در زندگی مشترک یاد می شود. برای بررسی عمیق این نوع خشونت از دیدگاه زنان قربانی، در این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی و روش پدیدار شناسی توصیفی استفاده شد و با توجه به ماهیت پژوهش، نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و تا حد اشباع نظری ادامه یافت. نمونه مورد مطالعه شامل 11 نفر از زنان شهر تهران در سال 1400-1399 بودند که تجربه خشونت جنسی زناشویی داشتند. ابزار گرداوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و تجزیه و تحلیل داده ها به روش کلایزی صورت گرفت. یافته های پژوهش در برگیرنده 1 مضمون اصلی، مفاهیم و مصادیق خشونت جنسی زناشویی 11 مضمون فرعی شامل عدم رضایت در برقراری رابطه جنسی، خودمحوری جنسی، بی توجهی به نیازهای جنسی همسر، بی سوادی جنسی، تحقیر جنسی، رابطه جنسی با خشونت، تحمیل نوع خاصی از رابطه جنسی، رابطه جنسی پر خطر، ناهماهنگی در میزان رابطه جنسی، نابهنجاری جنسی و سوء استفاده جنسی و 30 سازه مفهومی شد. نتایج پژوهش حاکی از گستردگی ابعاد خشونت جنسی زناشویی است و لذا نیازمند آگاهی بخشی و توجه عمیق تر به این قسم از خشونت علیه زنان از طرف ارگان ها و سازمان های مربوطه می باشد
نقش حضورذهن و اضطراب کرونا در پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۱۸-۲۰۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش حضورذهن و اضطراب کرونا در پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه پژوهش را تمامی زنان شاغل مراجعه کننده به مراکز بهداشت و سلامت شهرستان ابهر در سه ماهه پایانی سال 1399 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 156 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای (ProQOL)(استام، 2010)، مقیاس ذهن آگاهی (FFMQ) (بائر و همکاران، 2006)، و پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (CDAS) (علی پور و همکاران، 1398) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان بوسیله نرم افزار 25-SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین حضور ذهن با کیفیت زندگی حرفه ای رابطه مثبت معنادار و بین اضطراب کرونا با کیفیت زندگی حرفه ای رابطه منفی معناداری وجود دارد (01/0P<). همچنین یافته های به دست آمده نشان داد 40 درصد واریانس کیفیت زندگی حرفه ای براساس حضورذهن و اضطراب کرونا قابل پیش بینی است؛ و هر دو متغیر حضورذهن و اضطراب کرونا، کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل را پیش بینی می کند. با توجه به یافته های پژوهش می توان دریافت یکی از اولویت های اصلی مدیران سازمان ها بویژه سازمان بهزیستی مداخلات در بحران و اتخاذ راهکارهای مناسب چون آموزش مهارتهای حضور ذهن، به منظور کاهش اضطراب در محیط کار و ارتقا کیفیت زندگی حرفه ای کارکنان باشد تا شرایط لازم جهت بهبود کیفیت ارائه خدمات فراهم گردد
رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و دشواری در تنظیم هیجان با علائم افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع دو: نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۵۶-۲۴۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی بین سیستم های مغزی رفتاری و دشواری در تنظیم هیجان با علائم افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع دو صورت گرفت. مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به دیابت مراجعه کننده به کلینیک تخصصی ارمغان شهر کرج در سال 1399بودند که 250 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با سیاهه تجدیدنظر شده افسردگی(BDI-II) بک (1961)، مقیاس سیستم های مغزی- رفتاری (BIS/BAS) کارور و وایت (1994)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) گراتز و رومر (2004) و سیاهه انعطاف پذیری روانشناختی (CFI) دنیس و واندر (2010) جمع آوری شد. داده های به دست آمده از طریق آزمون همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار SPSS-24 و AMOS-26 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین سیستم فعال ساز رفتاری و انعطاف پذیری شناختی با افسردگی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0>P). بین سیستم بازداری رفتاری و دشواری در تنظیم هیجان با افسردگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود. یعنی مدل پژوهش، قادر به تبیین و توضیح رابطه ی بین متغیرها است. همچنین نتایج حاکی از تایید نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در ارتباط بین سیستم های مغزی-رفتاری و دشواری در تنظیم هیجان با علائم افسردگی بود .با اعمال برنامه ها و مداخلاتی برای افزایش انعطاف پذیری شناختی و توانایی تنظیم هیجان می توان از افسردگی بیماران دیابتی کاست.
اثربخشی آموزش خودتنظیمی رفتاری بر بهبود علائم تکانشوری، توجه و تمرکز دانش-آموزان مبتلا به بیش فعالی- تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۶۸-۲۵۷
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی رفتاری بر بهبود علائم تکانشوری، توجه و تمرکز دانش آموزان مبتلا به بیش فعالی- تکانشگری صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی در دامنه سنی 9- 12ساله مراجعه کننده به مراکز درمانی و دانش آموزان مدارس استثنایی شهر اردبیل در نیمه دوم سال 1398 بودند. تعداد نمونه مورد پژوهش شامل 30 نفر از کودکان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و در انتظار درمان (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 9 جلسه 45-60 دقیقه ای آموزش خودتنظیمی رفتاری دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس خودبازداری (SRS) (وینبرگر و شوارتز، 1990)، آزمون مربع های دنباله دار تولز- پیرون (TPT) (1986) و آزمون توجه (TAD2) (1970) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره (MANCOVA) با نرم افزارآماری SPSS22 صورت گرفت. یافته ها نشان داد آموزش خودتنظیمی رفتاری تأثیر معناداری بر کاهش علائم تکانشوری (862/157F= ؛ 0.01P<) و بهبود توجه (57/38F= ؛ 0.01P<) و تمرکز (123/20F= ؛ 0.01P<) داشت. نتایج به دست آمده نشانگر قابلیت علمی مناسب مداخله آموزشی خودتنظیمی بر بهبود علائم تکانشوری، توجه و تمرکز دانش آموزان مبتلا به بیش فعالی- تکانشگری بود.
مدل اندازه گیری حافظه فعال کودکان: آزمون مدل های بدلی و هیچ، بدلی و کووان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، آزمون مدل سه عاملی بدلی و هیچ، مدل چهار عاملی بدلی و مدل سه عاملی کوان در مورد حافظه فعال کودکان بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه شامل کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1400 بود. شرکت کنندگان 150 دانش آموز 7 تا 10 سال بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه آن ها به مجموعه ارزیابی جامع حافظه فعال گری و همکاران (2017) پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مدل چهار عاملی بدلی از مدل سه عاملی بدلی و هیچ و مدل سه عاملی کوان برازندگی بهتری دارد. ارزیابی حافظه فعال می تواند اطلاعات مهمی در مورد عملکرد شناختی کودکان بیش از اقدامات روان شناختی در اختیار افراد قرار دهد.
تأثیر تصویرسازی، مشاهده و اجرای الگو درون زمین بر عملکرد بازی های تنظیم شده بسکتبالیست های ماهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
۱۵۱-۱۳۷
حوزه های تخصصی:
اثربخشی روش های مختلف آموزشی در یادگیری انواع مهارت های حرکتی، مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود، مقایسه این روش ها در بازی های تنظیم شده ورزش های تیمی، کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، مقایسه سه روش آموزشی تصویرسازی، مشاهده و اجرای الگو درون زمین بر عملکرد بازی های تنظیم شده در بسکتبالیست های ماهر بود. بدین منظور 15 بازیکن شاغل در رقابت های سوپرلیگ و لیگ برتر کشور به طور در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. بازیکنان با توجه به پست بازی، به 3 تیم 5 نفره تقسیم شدند و براساس دسته بندی تصادفی، در هر مرحله تحت یکی از سه شرایط تمرینی قرار گرفتند؛ به طوری که هر گروه هر سه روش را به طور تصادفی در هر مرحله انجام داد. هر کدام از شرایط، شامل 1 جلسه تمرین و جلسه آزمون کتبی و عملی (بعد از 24 ساعت) بود. بازیکنان در شرایط مشاهده، هر تاکتیک را 3 بار مشاهده کردند؛ در شرایط تصویرسازی نیز 3 کوشش تصویرسازی برای هر تاکتیک انجام شد و شرایط اجرا، شامل 3 اجرای آهسته تاکتیک ها داخل زمین بود. نتایج تحلیل واریانس مرکب 3 (روش آموزش) در 2 (آزمون کتبی و عملی) نشان داد روش اجرا در مقایسه با مشاهده و تصویرسازی موجب عملکرد بهتر در بازی های تنظیم شده شد (001/0>P)؛ هم چنین در آزمون کتبی، روش مشاهده نیز نسبت به روش تصویرسازی موجب امتیاز بیشتری شد (05/0>P). بنابراین به نظر می رسد روش اجرای درون زمین برای آموزش تاکتیک های تیمی در بازیکنان ماهر، مزیت بیشتری را نسبت به روش مشاهده و تصویرسازی ایجاد می کند اما تصویرسازی ذهنی نیز، در کسب دانش تاکتیک های تیمی مؤثرتر از مشاهده عمل می کند.
اثربخشی آموزش روش فنوگرافیکس بر میزان آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۷۸-۲۶۹
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش روش فنوگرافیکس بر آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن در دانش آ ّموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به طریق تصادفی انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه های آگاهی واج شناختی دستجردی و سلیمانی (PAT) (1389) و نگرش به خواندن مک کنا و کی یر (ATQ)(1990) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش روش فنوگرافیکس باعث افزایش آگاهی واج شناختی و بهبود نگرش به خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شد (001/0>P). بنابراین می توان گفت از آنجایی که خواندن یکی از مهارت های اصلی است، شناسایی دانش آموزان پایه های پایین تر دوره ابتدایی که دارای مشکلات خواندن هستند، برای حل مشکل آنها بسیار ضروری است.
اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر خودتعیین گری و مسئولیت پذیری دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بسته ی آموزش فلسفه به کودکان بر خود تعیین گری و مسئولیت پذیری در دانش آموزان ابتدایی انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی استان اردبیل که در سال 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. 32 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 16 نفر) قرار گرفتند و به آزمون ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی (BNSQ) ریان، کاچمن و دسی (2000) و پرسشنامه مسئولیت پذیری دانش آموزان (SR-Q) کردلو (1389) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 60 دقیقه ای و هفته ای دوبار بسته ی آموزش فلسفه به کودکان را دریافت کردند. داده ها بوسیله ی آزمون تحلیل کواریانس از طریق نرم افزار اس پی اس اس نسخه ی 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته ی آموزش فلسفه به کودکان موجب افزایش و بهبود خودتعیین گری و مسئولیت پذیری دانش آموزان گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه شد (01/0p<). در مجموع نتایج نشان داد که بسته ی آموزشی فلسفه به کودکان بر خود تعیین گری و مسئولیت پذیری دانش آموزان ابتدایی تاثیر مثبت و معناداری دارد.
پیش بینی اضطراب کرونا براساس منبع کنترل سلامتی و حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اضطراب ناشی از کرونا در بین عموم مردم دیده می شود و به موضوع بسیار نگران کننده ای برای سلامت روان افراد تبدیل شده است. افراد برحسب ویژگی های فردی، اضطراب ناشی از این بیماری را متفاوت درک می کنند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس منبع کنترل سلامت و حمایت اجتماعی ادراک شده بود. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری مورد مطالعه، مراجعه کنندگان به سازمان بهزیستی شهر کرمان در سال 1400 بود که 200 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کرونا CDAS علی پور و همکاران (1398) ، مقیاس چندوجهی کانون کنترل سلامت MHLC والستون و دولیس (1992) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده MSPSS زیمیت و همکاران (1998) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که اضطراب کرونا با منبع کنترل سلامت مربوط به شانس رابطه مثبت و معنادار و با منبع درونی کنترل سلامت و حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه منفی و معنادار دارد (سطح معناداری<01/0). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که منبع کنترل سلامت و حمایت اجتماعی ادراک شده، در مجموع 29/0 از واریانس اضطراب کرونا را پیش بینی می کنند. این نتایج نشان داد، افرادی که منبع کنترل سلامت آن ها درونی است و همچنین افرادی که حمایت اجتماعی ادراک شده ی بالاتری دارند، میزان اضطراب مرتبط با کرونا کمتری داشتند. بنابراین با آگاه سازی و به کارگیری مداخلات مناسب می توان کیفیت زندگی افراد را در طول اپیدمی بهبود بخشید.
مروری بر خودانتقادی و خودشفقت ورزی در سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودانتقادی به عنوان هسته اصلی آسیب شناسی بسیاری از اختلالات روانی و یکی از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان معرفی شده است. مطالعات متعددی بر اهمیت خودانتقادی به عنوان سازه ای فراتشخیصی صحه گذاشته اند. درگذشته خودانتقادی با شرم و کمال گرایی یکسان در نظر گرفته می شد، اما خودانتقادی در مقایسه با کمال گرایی تعریف محدودتری دارد. همچنین، خودانتقادی با شرم درونی نیز مرتبط است. یکی از عوامل مرتبط برای بهبود خودانتقادی خودشفقت ورزی است که به عنوان پادزهر اصلی خودانتقادی منجر به کاهش آثار منفی آن بر سلامت روان می شود. این پژوهش به شکل توصیفی تحلیلی با هدف تبیین آسیب های خودانتقادی بر سلامت روان و راهبردهای مبتنی بر شفقت در بهبود خودانتقادی انجام شده است. امید است با توجه بیشتر به مفهوم خودشفقت ورزی زمینه پژوهش های بیشتر در حوزه درمان خودانتقادی فراهم آید
نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و شاخص های سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی با شاخص های سلامت روانی بود. تعداد 510 نفر (381 زن، 126مرد) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس سلامت روانی (ویت و ویر، 1983)، مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران-15 (بشارت، 1386) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) را تکمیل کنند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تعدیلی ساسله مراتبی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تمام ابعاد کما ل گرایی (خودمحور، دیگرمحور، جامعه محور) با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی معنادار و با درماندگی روانشناختی رابطه مثبت معنادار داشتند (01/0 p <). همچنین راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان با بهزیستی روانشناختی رابطه ای مثبت و با درماندگی روانشناختی رابطه ای منفی دارد که این نتایج برای راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان برعکس است (01/0 p <). علاوه بر این، تنها راهبردهای سازش نا یافته تنظیم هیجان توان تعدیل رابطه بین ابعاد کمال گرایی با شاخص های سلامت روانی را داشتند (05/0 p <). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که رابطه بین ابعاد کمال گرایی و شاخص های سلامت روانی یک رابطه خطی ساده نیست، بلکه متغیرهای دیگر مانند راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان در این رابطه نقش تعدیل کننده دارند.
اثربخشی تدریس تلقین زدایی مبتنی بر دو نیمکره مغز بر نگرش و اضطراب ریاضی دانش آموزان متوسطه اول (مطالعه ای از نوع تک آزمودنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش تدریس تلقین زدایی مبتنی بر دو نیمکره مغز بر نگرش و اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر متوسطه اول بود. روش: پژوهش از نوع آزمایشی با طرح مطالعات تک موردی بود. از میان دختران پایه هشتم شهر مشهد، دو آزمودنی با روش هدفمند جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. این دو آزمودنی به ترتیب 4 و 7 جلسه آموزش سنتی را دریافت و بعد از هر جلسه آزمون های نگرش و اضطراب ریاضی را تکمیل کردند. با استفاده از این داده ها، خط پایه برای هر دانش آموز تعیین شد. پس از مشخص شدن خط پایه هر دانش آموز؛ تنفس ریتمیک همراه با آموزش ریاضی به آزمودنی ها ارائه و از موسیقی و تن آرامی نیز بهره گیری شد. آزمودنی ها به ترتیب 6 و 3 جلسه با استفاده از این شیوه آموزش دیدند. در پایان هر جلسه از آزمونی ها خواسته شد به ابزارهای پژوهش پاسخ بدهند. همچنین برای پیگیری اثرات مداخله، آزمودنی حدود یک ماه پس از اتمام آموزش مجدداً به مقیاس های نگرش ریاضی و اضطراب پاسخ دادند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که روش آموزش تلقین زدایی مبتنی بر دو نیمکره مغز در افزایش نمرات نگرش به ریاضی (با شاخص های دلتای 68/48 و 11/3 به ترتیب برای دو آزمودنی) و کاهش نمرات اضطراب ریاضی (با شاخص های دلتای 18/2 و 2 به ترتیب برای دو آزمودنی) موثر بوده است. به طور کلی، نتایج این پژوهش بیانگر تأثیر مثبت تدریس تلقین زدایی مبتنی بر دو نیمکره مغز بر نگرش به ریاضی و کاهش اضطراب ریاضی است.
اثر بخشی درمان فراتشخیصی بر حساسیت اضطرابی، درآمیختگی افکار و کاهش علائم افراد مبتلا به وسواس فکری عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بر حساسیت اضطرابی، درآمیختگی افکار و کاهش علائم افراد مبتلا به وسواس فکری عملی بود. روش : طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری داوطلبانه استفاده شد. بدین منظور تعداد 30 زن، از بین جامعه آماری پژوهش که کلیه ی زنان مبتلا به وسواس فکری عملی استان اصفهان در سال 1399 بودند، بر اساس معیارهای ورود و خروج از پژوهش و مصاحبه بالینی به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر عبارت بودند از پرسشنامه وسواس ییل براون، مقیاس حساسیت اضطرابی و پرسشنامه درآمیختگی افکار. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان در گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش درمان فراتشخیصی قرار گرفتند. در نهایت پس از اجرای پس آزمون، داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که درمان فراتشخیصی موجب کاهش حساسیت اضطرابی، درآمیختگی افکار و علائم افراد مبتلا به وسواس فکری عملی در گروه آزمایش، در مرحله پس آزمون شده است و این تغییرات از نظر آماری معنادار هستند؛ لذا، می توان از این روش به عنوان یک روش مداخله ای و درمانی برای کاهش نشانه های حساسیت اضطرابی، درآمیختگی افکار و علائم افراد مبتلا به وسواس فکری عملی استفاده نمود.
اثربخشی برنامه روان درمانگری مثبت نگر بر ارتقای سرمایه روان شناختی و بهزیستی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه روان درمانگری مثبت نگر بر افزایش سرمایه روان شناختی و مدل بهزیستی پرما در دانش آموزان انجام شد. در یک پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه غیرمعادل و همراه با پیگیری دوماهه، 52 دانش آموز دختر در دو گروه آزمایش (27 نفر) و گواه (25 نفر) قبل و بعد از برنامه آموزشی به پرسش نامه سرمایه روان شناختی (لوتانز، آولیو، آوی و نورمن، 2007) و سیاهه روان درمانی مثبت نگر (رشید و سلیگمن، 2013) پاسخ دادند. از طریق 7 جلسه و هر جلسه دو ساعت، بسته روانی آموزشی روان درمانگری مثبت نگر به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج روش آماری تحلیل واریانس مختلط ساده نشان داد بسته روانی/ آموزشی روان درمانگری مثبت نگر در افزایش وجوه سرمایه روان شناختی شامل خودکارآمدی، امید، تاب آوری و خوش بینی و ابعاد مدل بهزیستی پرما شامل هیجان های مثبت، تعهدمندی، روابط، معنا و پیشرفت، مؤثر بوده است. نتایج این پژوهش، همسو با دیگر پیشرفت های انجام شده ذیل رویکرد آموزش و پرورش مثبت، نشان می دهد که مداخله روانی آموزشی روان درمانگری مثبت نگر از طریق تغذیه منابع مقابله ای یادگیرندگان و تجهیز سرمایه روانی آن ها در تدارک مهارت های ناظر بر تأمین بهزیستی، شادکامی و نیرومندی های منشی یادگیرندگان در کنار دیگر مهارت های تحصیلی سنتی در مؤثر بوده است.
مقایسه تمایلات حرکتی در کودکان ۶ تا ۹ ساله با سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه تمایلات حرکتی در کودکان 6 تا 9 سال با سبک دلبستگی ایمن و ناایمن بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و علی مقایسه ای بود و نمونه ها شامل ۲۴ کودک ۶ تا ۹ سال دختر و پسر (۸ کودک دلبسته ایمن، ۸ کودک دلبسته ناایمن اضطرابی و ۸ کودک دلبسته ناایمن اجتنابی) بودند که با استفاده از مقیاس دلبستگی کودکی میانه (رونقی، دلاور و مظاهری، ۱۳۹۱) به روش دردسترس و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج انتخاب و رفتار حرکتی هر کودک در حین انجام فعالیت تصویربرداری و در پایان، فیلم ها با نظارت ارزیاب متخصص و با استفاده از چک لیست مشاهده ای کیفیت های حرکتی محقق ساخته و چک لیست مشاهده ای ابعاد حرکتی (اساسه، ۱۳۹۳) نمره گذاری و داده ها با استفاده از آزمون های خی دو و تحلیل واریانس چندمتغیری بررسی شد. نتایج این پژوهش تفاوت معنادار در کیفیت های حرکات سه گروه را نشان داد. این کودکان در استفاده از ابعاد فضایی نیز تفاوت هایی داشتند؛ بدن کودکان اضطرابی بیش تر در بعد افقی و بدن کودکان اجتنابی در بعد عمودی شکل گرفته بود. این یافته ها نشان داد که تفاوت های فردی مشاهده شده در الگوهای حرکتی به گونه ای معنادار با جهت گیری های دلبستگی مرتبط است.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی توکل بر خدا مبتنی بر رویکرد شناخت درمانی و بررسی کارآمدی آن بر میزان تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی مهاجران افغانستانی ساکن مشهد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی، ازجمله عواملی است که موجب بهبود سلامت زندگی افراد جامعه می شوند و کاهش تعارضات، افزایش کیفیت، رضایت و معنای زندگی موجب پیشگیری از تحمیل آسیب های جبران ناپذیر به جامعه خواهد شد. این پژوهش با هدف بررسی کارآمدی آموزش گروهی مفهوم توکل به خدا، بر تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی زوج های مهاجر افغانستانی ساکن شهر مشهد صورت گرفت. روش این پژوهش، از نوع ترکیبی شامل بخش کیفی و بخش کمی بود. در بخش کیفی، بسته آموزشی توکل بر خدا مبتنی بر رویکرد شناخت درمانی به روش تحلیل محتوا و اعتباریابی آن، به روش محاسبه روایی محتوایی انجام شد و روش پژوهش در بخش کمّی، از نوع شبه آزمایشی طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. چهارده زوج (28 نفر)، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسش نامه های تعارضات زناشویی، کیفیت، رضایت و معنای زندگی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها حاکی از این است که بسته آموزشی توکل به خدا بر میزان تعارضات زناشویی، کیفیت، رضایت و معنای زندگی اثر دارد (01/0 ≥ P) و آموزش گروهی بسته آموزشی توکل به خدا بر تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی مؤثر است.
بررسی رابطه تاب آوری و خودپنداره تحصیلی با مطلوبیت اجتماعی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان گنبدکاووس
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تاب آوری و خودپنداره تحصیلی با مطلوبیت اجتماعی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث اجرا جزء پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی بوده که در آن محقق به بررسی رابطه میان متغیرها پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه دهم نظری شهرستان گنبدکاووس با تعداد 1750 نفر بود که از میان آن ها تعداد 390 نفر با استفاده از روش کلاین به عنوان حجم نمونه مشخص شدند. از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای جهت تعیین نمونه موردپژوهش استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های خودپنداره لی یوووانگ (2005)، مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و مطلوبیت اجتماعی کراون ومارلو (1996) بود. برای توصیف داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، انحراف استاندارد و نمودار) و در بخش استنباط آماری از آزمون رگرسیون استفاده شد. نتایج یافته نشان داد تاب آوری و خودپنداره تحصیلی با مطلوبیت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری دارند.
بررسی رابطه ی باورهای معرفت شناختی علمی و انگیزه یادگیری (سطحی - عمقی) با تصورات از یادگیری در میان دانشجویان رشته های علوم پایه دانشگاه ارومیه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ی باورهای معرفت شناختی علمی، انگیزه یادگیری (سطحی و عمقی) با تصورات از یادگیری انجام گردید. تعداد 339 نفر از دانشجویان رشته های علوم پایه دانشگاه ارومیه به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. تعداد کل این جامعه 2926 بودند. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. مقیاس باورهای معرفت شناختی علمی (SEBs)، مقیاس انگیزه یادگیری (MLS) و تصورات از یادگیری (COLS) جهت جمع آوری داده های پژوهش مورداستفاده قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین باورهای معرفت شناختی علمی با بعد سازندگی تصورات از یادگیری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، اما بین باورهای معرفت شناختی علمی بعد غیر مولد بودن (تکثیر) تصورات از یادگیری رابطه معناداری یافت نشد. علاوه بر این، بین بعد غیر مولد بودن (تکثیر) تصورات از یادگیری باانگیزه یادگیری رابطه مفاهیم علوم باانگیزه یادگیری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از نقش معنادار باورهای معرفت شناختی علمی در پیش بینی تصورات از یادگیری بود، اما انگیزه یادگیری قدرت پیش بینی تصورات از یادگیری را نداشت. همچنین، نتایج این مطالعه نشان داد که باورهای معرفت شناختی علمی از طریق تصورات از یادگیری، در انگیزه یادگیری دانشجویان برای یادگیری علمی نقش مهمی را ایفا می کند.