آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

گفت‏وگوی زیر درباره جمهوری اسلامی برخاسته از اندیشه عدالت‏خواهی امام با آقای حبیبی است. به نظر ایشان بعد از جریان تحریم تنباکو، به تدریج مرجعیت شیعه نوعی تمرکز پیدا می‏کند و مقلدین و مومنین حول یک مرجع، گرد هم می‏آیند و علمای دیگر هم محوریت آن مرجع را می‏پذیرند و آن مرجع شیعه یک محوریت اجتماعی پیدا می‏کند و به تکیه‏گاه مردمی برای حل مسایل مردم تبدیل می‏شود. در داستان مشروطه مجددا این اتفاق می‏افتد و این علما هستند که جمع می‏شوند و رهبری مشروطه را بر عهده می‏گیرند و عملاً یک نوع اقتدار معنوی پیدا می‏کنند. امام یک نگاه تاریخی به نقش روحانیت و علمای بزرگ دینی داشته‏اند و یک نگاه محتوایی به مقوله دین و نیاز جامعه را هم در همین می‏دیده است که مردم دائما به فقها مراجعه می‏کنند و نیازهای خود را از آنان مطالبه می‏کنند. امام بارها و بارها دست به نصیحت حکومت وقت و حاکم وقت می‏زند. گام اول، این استراتژی، دعوت است و کم‏کم تمامی راه‏های اتمام حجّت باید سپری شود. امام در ایران با سه مورد مواجه است. شاه از یک‏سو در قالب یک دیکتاتور، استبداد داخلی را ایجاد کرده بود، از سوی دیگر حکومتی وابسته است و دیگر سوی فقر عمومی گسترش‏یافته. انباشته شدن ثروت در دست معدودی از مردم، فضایی را ایجاد کرد که کمونیسم بین‏الملل با سوار شدن بر همین فضا توانست رشد یابد و کارگران که سمبل فقیر جامعه بودند، این قشر را به زعم خویش به قدرت برسانند. لذا امام با طرح شعارها در هر سه حوزه که هر کدام مخاطبان ویژه‏ای نیز داشت، موفق شد هم ملی‏گراها، هم آزادی‏خواهان، هم استقلال‏طلبان و هم عدالت‏خواهان را دور هم جمع کند و شعار اسلام به لحاظ آن روح مذکور، آن‏قدر قوی‏تر بود که هیچ کمونیستی قادر به ایستادن در مقابل آن نبود، چنان‏که در دیگر بخش‏ها هم همین‏طور بود. نویسنده در ادامه بحث می‏گوید: صداقت روحانیون بود که در دل مردم جای می‏گرفت و این بود که وقتی امام حرفی می‏زد و پیامی می‏داد همه جهانیان را متوجه خویش می‏ساخت. این خودآگاهی که امام به مسلمانان جهان داد با عنوان عصر بیدارگری، مسأله بی‏نظیری بود و تلاش دشمنان امام این بودکه این‏ها را خاموش کند. اوّلاً امام توانست آگاهی عمومی جهانیان را بالا برد. ثانیا اقتدار و رعبی را که مستکبرین عالم در دل‏ها ایجاد کرده بود را شکست و تحقیر کرد. هدف امام پیاده کردن اسلام بود که «عدالت» مغز اصلی اندیشه اسلامی در حرکت ایشان بود. در تفکر فقهی هم در همه‏جا این عدالت به عنوان شرط اولیه مطرح می‏شود. اما نکته مهم این است که امام، عدالت را خیلی وسیع می‏دیدند؛ یعنی یک جهان‏بینی و ایدئولوژی اعتقادی راجع به عدالت داشتند که در جامعه می‏بایست پیاده شود. چرا که امام، تمام عالم را مبتنی بر عدالت می‏دید. امام در فقه هم راه‏های زیادی افتتاح کرد، فقه اسلامی را به مرحله عملی و سیاسی هدایت کرد و این از خدمات بزرگ امام به فقه شیعه است که یارای ایستادن به فقه اسلامی داد.

تبلیغات