آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

آقای محمدزاده گفت‏وگویی در باب حکمت متعالیه، زبان علوم الاهی انجام داده‏اند که ایشان به جای اصطلاح فلسفه اسلامی، از حکمت اسلامی استفاده کرده‏اند و گفته‏اند که در مباحث علم‏شناسی، به چیزی می‏گوییم که علم دو خصوصیت را دارا باشد: 1. یقینی باشد؛ 2. آرامش‏بخش باشد. در زبان عربی حکمت متعالیه، دانشی است آمیخته از مباحث الاهیاتی، مزوج شده با یک نوع عقلانیتی که لایه‏های مختلفی دارد. لذا از این عقلانیت و مباحث الاهیات به فیلسوفی تعبیر شده است در حکمت یکی مسأله استحکام بود و یکی از ویژگی‏هایی که حکمت اسلامی دارد این است که ریشه در وحی دارد. نخستین حکیمان انبیاء الاهی هستند. لذا در بحث حکمت توجه به وحی، استحکام، ثبات، ثابت‏قدمی، یقین، آرامش ضروری است. حکمت متعالیه از این جهت به آن متعالیه می‏گویند که براساس مبنای معرفتی این حکمت اصلاً کسی خطا نمی‏کند. انسان از خطا مبرا است، انسان هرقدر که از کمالات برایش حاصل می‏شود کمال است. حکمت متعالیه مانند یک سیستم است که کلام متکلم در آن جای خود را پیدا می‏کند. حرف مشاء و اشراق هم جای خود می‏نشیند و همه این سخنان در مکتب متعالیه دارای معناست و معنی همان است که مدعیات حکمت متعالیه را تشکیل می‏دهد. نویسنده حیات فلسفه اسلامی را در گروه آموزه‏های حکمت متعالیه می‏داند و اعلام می‏کند که اوّلا: حکمت اسلامی خصوصا حکمت متعالیه روح دانش‏های فلسفی ماست و ثانیا: روح و مبادی علوم غیرفلسفی نیز هست. حتی در مورد فلسفه‏های غربی این قدرت را دارد که کلیدهایی به شما ارائه کند که هنگامی که با پرسش‏های فلسفه غربی مواجه شدید، خودتان را تنها احساس نکنید و با توجه به آن کلیدهای فلسفه اسلامی خصوصا حکمت متعالیه، بتوانید به پاسخ‏گویی آنها بپردازید. نگرش‏های فلسفه اسلامی به طور اعم و حکمت متعالیه به طور اخص که به لحاظ عقلانی با آنها مواجه هستیم هیچ ناسازگاری و تعارضی با آموزه‏های دینی و وحیانی ندارد و اگر شما مبادی فکری خودت را از این حکمت متعالیه اخذ کنید با کمال و آرامش می‏توانید به عنوان یک متدین وارد سایر حوزه‏های علمی بشوید. نویسنده در پاسخ به این سؤال که تشیع و تعالیم معصومین و عرفان در حکمت متعالیه چه سهمی دارند می‏گوید: حکیم متعالیه در پروراندن این مشرب فکری از عناصر قرآن، وحی، برهان، عرفان استفاده می‏کند. اگر ما نگاهی به آثار ملاصدرا داشته باشیم حجم انبوهی از آیات و روایات در آن می‏بینیم که این نشان دارد مکتب فلسفی ملاصدرا جدای از قرآن و روایات نیست.
یکی از معانی قرآن فرقان است که به معنای مجموعه به هم‏پیوسته است که برای به دست آوردن آن باید معرفت‏های کلی با عوامل کلی دیگر ارتباط برقرار نمود. میان وحدت در کثرت یک نوع ارتباط است که این ارتباط تشکیکی است و لذا ایشان مراتب وجود را مراتب متکثری می‏داند که کثرتش هیچ منافاتی با وحدتش ندارد. کثرتش تحقق دارد اما نحوه تحققش به گونه‏ای است که وحدت را نفی نمی‏کند. در حکمت متعالیه کثرت در عالم وجود مخالف وحدت در عالم وجود نیست. اگر کثرت‏ها و وحدت‏ها در حیطه اعداد و کمیات با هم تفاوت دارند اما در عالم وجود هیچ منافاتی با هم ندارند، همین نگرش در اوضاع معرفتی ما اثر می‏گذارد. ما در قرآن تعبیر فرقان داریم که به معنای مجموعه در هم‏پیوسته است که در عین وحدت به کثرت‏ها و تفاصیلی که در آن آمده به یک نوع وحدت در کثرت می‏رسیم که هیچ تفاوتی میان آنها نیست. حقیقت این است که فرهنگ دینی و عرفانی ما و همچنین حکمت متعالیه اینها را می‏توان در یک راستا دید، یعنی کثرت را در محور وحدت دید.

تبلیغات