اسلام، علم و مسلمانان (1)، (2) و (3)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
یکی از موضوعات شایان بررسی، پژوهش درباره تاریخ علم در دنیای اسلام و نگرش به علم از چشمانداز اسلامی است، گفتوگوی زیر در همین راستا انجام گرفته است. دکتر نصر معتقد است که دو بعد متفاوت در باب چگونگی برخورد با علم مدرن وجود دارد: یکی حوزه عملی و دیگری حوزه نظری پس از جنبه عملی، هنگامی که مسلمانان جهان آماده بهرهگیری از علم غربی و به دست آوردن نفس علم شده است، باید با فرض تحدید و تقید در جهتی که ضرورتا نباید هر پیشرفت آنها را فرا گیرند و سعی نکنند که هر چه را که در غرب میگذرد تقلید کنند. از لحاظ نظری، مسلمانان باید در علوم غربی مهارت یابند. در اینباره شکی نیست، این مهارت باید با منظری انتقادی بر پایه سنت فکری اسلام همراه باشد. در جنبه نظری، وظیفه بسیار مهمی هست و آن سعی در فهم عمیق علم غربی است و سعی در پنهان نکردن تفاوتهای اصلی که میان فلسفه علم مدرن و فلسفه و تفکر اسلامی که موجب ظهور علم اسلامی شد. جامعه مسلمانان نباید کورکورانه فناوری مدرن را تقلید کند، بلکه باید قادر به توسعه نقد خود از آن باشد، دکتر نصر در ادامه میگوید: ما به شجاعت کافی برای نشان دادن نقایص ذات علم مدرن و تدارک دیدن ساختار دیگر عقلی و معنوی برای درک آن دانش نیاز داریم. بنابراین باید عمیقا ریشه در سیره عقلی اسلامی داشت و به علم مدرن فائق آمد. آنگاه قدم بعدی را با ساختار اسلامی و نه ساختار و قالبهای غربی، برداشت. اگر ما بتوانیم فلسفه اسلامی طبیعت را ایجاد کنیم و علم اسلامی طبیعت را بر پایه سنت علمی خودمان و آنچه غربیها کشف کردهاند، سامان دهیم، تأسیس فناوری خودمان بر پایه آن علم، ممکن خواهد بود. سنت عقلی اسلام به نحو فلسفی و علمی از هم جدا نیست. جهان اسلام از اینکه برای درک سنت دیرین اسلامی خویش وابسته به مطالعات غربیان پیرامون فلسفه و علوم اسلامی است، رنج میبرد. چند قرن گذشت تا افرادی چون کُربن و ایزوتسو سعی در اثبات این معنا کنند که فلسفه اسلامی با ابنرشد پایان نیافته است. به نظر نصر تدوین تاریخ جامع علم اسلامی نخستین چیزی است که واقعا قبل از هر گونه داوری درباره زمان و چگونگی ضعف و تحلیل علم اسلامی باید صورت بگیرد. تمدن اسلامی در مقایسه با سایر تمدنهایی که ما میشناسیم، مثل تمدن غربی، علاقه بیشتری نسبت به علم داشته است. پرسش از احیای علم اسلامی کاملاً و به نحو جامعی وابسته به درک ما از زوال، مرگ یا هر چیز دیگر علم اسلامی قبل از دوران مدرن و نیز تاریخ دوران اولیه آن است که نه بر پایه معرفت ناقص، بلکه با ارزیابی تمام علوم نوشته شده باشد. ایشان در تعریف دانش مدرن میگوید: دانش مدرن نتیجه معامله روح با شیطان برای به دست آوردن جهان است؛ چرا که تمام اقداماتش بر پایه فراموشی ابعاد معنوی حاضر در طبیعت بنا شده و به همین خاطر است که نگاه غربیان به عالم تخریب شده است. گرچه ظاهرا بیطرف و دینی میرسد، امّا واقعا چنان نیست. کاری که ما و جامعه اسلامی میتوانیم بکنیم این است که اوّلا: محققان اسلامی باید جهانبینی اسلامی را تا آنجا که به علوم و طبیعت مربوط است حفظ کنیم. ثانیا: برای دفاع از محیط زیست در برابر آن چه فناوری مدرن بر سر آن میآورد، باید از محیط زیستمان حراست کنیم. ثالثا: باید دانش غرب را بفهمیم و آن را با دیدگاه اسلامی تکمیل کنیم. چهارم: باید سعی کنیم تا آنجا که میتوان جزیرههایی در میان جوامع اسلامی درست کنیم که در آن فناوری «دیگر» بر حسب جهانبینی اسلامی در باب طبیعت و علم تمرین و بررسی شود. ایشان در پاسخ به این سئوال که نظریه اسلامی مبدأ چگونه باید باشد و چهطور میتوان آن را با نظرات ابنسینا و بیرونی مقایسه کرد؟ میگوید: کیهانشناسی مدرن هر چه را تحت ابزار آزمایشگاهی قرار نگیرد، به کناری میزند، بنابراین محدود به جهان قابل اندازهگیری فیزیکی است، در حالی که نظریه کیهانشناسی دینی بر پایه نگاه کاملی به هستی است و با کشفیات علم مدرن بیاعتبار نمیشود. آنچه ما باید انجام دهیم، عبارت است از دوباره قاعدهمند کردن کیهانشناسی اسلامی بر پایه آموزههای اسلام و سپس در مواجهه قرار دادن آن مقابل کیهانشناسان مدرن. نباید میان دو گونه کیهانشناسی دینی مبتنی بر جنبه متافیزیکی و کیهانشناسی مدرن خلط ایجاد شود. از نظر نصر آموزههای اسلام امروزه معتبرتر از هر زمان دیگری هستند. اگر ما فیلسوفان و دانشمندان مسلمانی داشته باشیم که حقیقتا ریشه در سنت داشته باشند، آنها قادر به تکامل همه چیز خواهند بود.