آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

نویسنده کوشیده است با طی مراحل منطقی (مفهوم و توصیف تجربه دینی، تعریف تجربه دینی، نمونه و مثال‏هایی از تجربه دینی، اثبات خداوند از طریق تجربه دینی) خواننده را به نتیجه برساند و به آراء صاحب نظرانی درباره تجربه دینی نیز اشاره کرده‏اند.

متن

اولین بحث در تجربه دینی، فهم و توصیف این تجربه است. تجربه دینی غالبا به عنوان آگاهی مستقیم و شخصی در مورد خود خدا (نه نشانه‏های او) توصیف می‏شود و با این توصیف، می‏تواند توجیهی فوق‏العاده قوی درباره عقیده به خدا باشد. شلایر ماخر تجربه دینی را خاستگاه مستقل دین می‏دانست که نوعی آگاهی دینی فرد به وابستگی مطلق به خدا بود. اتو و ویلیام جیمز نیز در ادامه راه شلایر ماخر، بر اهمیّت تجربه دینی به عنوان خاستگاه مستقل دین تأکید کردند. در تعریف تجربه دینی، پراودفوت می‏نویسد: باید توجه داشته باشیم که هر چیزی که تجربه خوانده می‏شود، باید با وصفی از دیدگاه فاعل آن، توصیف شود. و تجربه دینی نیز چون فاعل تجربه، آن را به صورت دینی می‏فهمد یا تفسیر می‏کند، «دینی» خوانده می‏شود. نمونه‏های فراوان تجربه‏های دینی در فرهنگ‏های مختلف و ادیان گوناگون حکایت از ارتباط با موجودات ماورائی، به خصوص خداوند، دارد.
اولین بحث در تجربه دینی، فهم و توصیف این تجربه است. تجربه دینی غالبا به عنوان آگاهی مستقیم و شخصی در مورد خود خدا (نه نشانه‏های او) توصیف می‏شود و با این توصیف، می‏تواند توجیهی فوق‏العاده قوی درباره عقیده به خدا باشد. شلایر ماخر تجربه دینی را خاستگاه مستقل دین می‏دانست که نوعی آگاهی دینی فرد به وابستگی مطلق به خدا بود. اتو و ویلیام جیمز نیز در ادامه راه شلایر ماخر، بر اهمیّت تجربه دینی به عنوان خاستگاه مستقل دین تأکید کردند. در تعریف تجربه دینی، پراودفوت می‏نویسد: باید توجه داشته باشیم که هر چیزی که تجربه خوانده می‏شود، باید با وصفی از دیدگاه فاعل آن، توصیف شود. و تجربه دینی نیز چون فاعل تجربه، آن را به صورت دینی می‏فهمد یا تفسیر می‏کند، «دینی» خوانده می‏شود. نمونه‏های فراوان تجربه‏های دینی در فرهنگ‏های مختلف و ادیان گوناگون حکایت از ارتباط با موجودات ماورائی، به خصوص خداوند، دارد.
یکی از بحث‏های مهم در تجربه دینی، اثبات خدا بر مبنای آن است. یکی از فیلسوفان دین که در این بحث نظر مثبت دارد، ویلیام آلستون است. او و کسانی مانند سوئین برن، برآنند که تجربه دینی مانند تجربه حسی معتبر است و حاکی از متعلَّق تجربه است. آنها به اصل «آسان‏باوری» استناد می‏کنند که بر طبق آن وقتی وجود چیزی احساس می‏شود، تا زمانی که دلیلی برای تردید درباره اعتبار آن باور نداریم، باید آن باور را معتبر بدانیم. این اصل در مقابل شیوه دکارت است که به عنوان یکی از سرسخت‏ترین مخالفان ادراک حسّی بر آن بود که اگر بتوان کمترین احتمالی بر غیرواقعی بودن ادراک حتی فرض کرد، باید آن را بی‏اعتبار دانست. اما به نظر آلستون اگر اصل آسان‏باوری را نپذیریم، حتی درباره ادراکات حسّی دچار شکاکیّت تمام‏عیار خواهیم شد. معقول‏بودنِ اعتقاد به واقعیّت موجوداتی که تجربه می‏شوند (چه به صورت بی‏واسطه مانند ادراکات حسّی یا به صورت با واسطه مانند تجارب دینی) منوط به دو شرط است؛ اول این‏که ما مسؤلانه، وجود چنین موجودی را ممکن بدانیم. دوم این‏که به نظر برسد آن موجود به نحوی نیرومند در تجربه ما عرضه شده است. کسی که بر مبنای تجربه دینی الزام‏آور به وجود خدا اعتقاد می‏ورزد، اعتقادش نمونه‏ای از عقیده عقلانی است.
چون مبنای استدلال آلستون هم‏سنخیِ تجربه دینی و ادراک حسّی است، مهم‏ترین اشکالی که بر برهان آلستون وارد شده، توجه به تفاوت‏های این دو نوع تجربه است؛ مثل این‏که تجربه حسّی، همگانی، قابل تکرار و روشن و واضح است، اما تجربه دینی چنین نیست. آلستون در پاسخ می‏گوید: آگاهی بخشیِ تجربه حسّی به علّت این ویژگی‏ها نیست. این تفاوت‏ها موجب می‏شود که تجربه عرفانی به عنوان منبعی برای آگاهی، کارآیی کمی داشته باشد. اما چنین نیست که معتبر نباشد یا هیچ آگاهی‏ای درباره متعلَق خود به صاحب تجربه ندهد.
دومین انتقاد مهم این است که تجارب دینی مختلف، مدعیات دینی متفاوت و گاه متعارض را ثابت می‏کنند. و دلیلی که دو عقیده متعارض را ثابت کند، قابل اعتقاد نیست. در پاسخ گفته می‏شود که اولاً تجربه بدون تفسیر وجود ندارد و مفسّر تحت تأثیر اعتقادات و یافته‏های پیشین، تجربه خود را معنی می‏کند. پس اختلاف تجارب دینی به علّت اختلاف موضوعات تجربه شده نیست، بلکه به علّت تفاوت‏های فرهنگی و تربیتی انسان‏هاست.
ثانیا هدف از تجربه دینی اثبات تک‏تک ادیان به طور جرئی نیست، بلکه از این طریق می‏توان یک مفهوم کلّی از حق را ثابت کرد.
اشاره
سیدمحمدرضا موسوی فراز
این مقاله، یکی از موضوعات مهم درباره تجربه دینی را مورد بحث قرار داده است و در حدّ یک مقاله، اطلاعات خوبی را به خواننده ارائه کرده است. نویسنده کوشیده است با طیّ مراحل منطقی (مفهوم و توصیف تجربه دینی، تعریف تجربه دینی، نمونه و مثال‏هایی از تجربه دینی، اثبات خداوند از طریق تجربه‏دینی) خواننده را به نتیجه برساند و به آرای صاحب نظرانی درباره تجربه دینی نیز اشاره کرده است.
با این همه، نکاتی به نظر می‏رسد که شاید توجه به آنها به غنای بحث بیفزاید:
1. در عنوان مقاله اصطلاح «برهان» به کار رفته است. اگر برهان را (صرف‏نظر از خصوصیات دقیق منطقی) به معنی اثبات یا دلیل منطقی بگیریم، با «توجیه» متفاوت است. یکی از خصوصیات اثبات یا دلیل منطقی این است که با ارائه آن به دیگران، مطلب برای آنها نیز ثابت می‏شود و به طور عادی آنها هم به همان نتیجه‏ای می‏رسند که فرد اول رسیده است، اما توجیه یک باور اعم از اثبات است و صرف معقولیت آن برای صاحب عقیده را هم شامل می‏شود. همان‏طور که از مقاله برمی‏آید، به نظر آلستون تجربه حسّی فقط توجیه هنجاری تسامحی را به همراه دارد؛ پس تجربه دینی نیز در همین حد، باورهای دینی را موجّه و معقول می‏کند. بنابراین ظاهرا آلستون هم ادعای برهان و اثبات را ندارد.
2. نکته دیگر درباره عنوان این است که شاید اگر عنوان مقیّد به «از دیدگاه آلستون» می‏شد، مناسب‏تر بود.
3. نویسنده مقاله، تعریف تجربه دینی را به نظر پراودفوت آورده است؛ در حالی که طبق دیدگاه پرادفوت تجربه دینی نمی‏تواند وجود خدا را اثبات کند. پس بهتر بود از تعریفی استفاده می‏شد که بر طبق آن، تجربه دینی، برهانی بر اثبات خداوند تلقی می‏شود.
4. توجه به این نکته لازم است که ویلیام آلستون از قائلین به «معرفت‏شناسی اصلاح‏شده» است و اقامه استدلال برای «خدا وجود دارد» را لازم نمی‏داند. چون این گزاره از گزاره‏های پایه است؛ اما می‏توان از نظر او درباره تجربه دینی برای توجیه باور به این گزاره استفاده کرد.
5. توجه به نظر فیلسوف معاصر، آیت‏اللّه‏ جوادی آملی(1)، نیز خالی از لطف نیست. ایشان بر آن است که اعتقاد به متعلق تجربه، در صورتی منطقی و معقول است که باعث یقین صاحب تجربه شده باشد. البته یقین معرفتی نه یقین روانشناختی. به تعبیر دیگر صاحب تجربه در حین شهود باید از حق‏الیقین برخوردار باشد. و هر شهودی یقین‏آور نیست. همچنین کسی که خود شهود نکرده است، تنها در صورتی می‏تواند به شهود دیگران یقین کند که یا برهان اقامه کند و یا اینکه عصمت صاحب شهود با شرایطی که دارد برایش اثبات شود.
______________________________
1. ر.ک: جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدای تعالی، نشر اسراء، صص 259 ـ 261

تبلیغات