حزب به مثابه ماشین دموکراسی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
احزاب در دنیای معاصر نقش والا در جامعه مدنی دارد. شرط اول دموکراسیهای نمایندگی، وجود احزاب است. جوامع اسلامی نیز کمابیش (به شکل ارادی یا غیر ارادی) در حال پذیرش پدیدههای نوینی چون احزاب هستند. بحث احزاب را میتوان در چند سطح پی گرفت. سطح اوّل، تحلیل جامعه شناختی احزاب است. سطح دوّم، مورد مطالعه قرار دادن احزاب از دیدگاه هنجاری. نویسنده در این مقاله به بررسی مبحث احزاب در سطح سوم میپردازد، در واقع هدف از تدوین این مقاله تعیین جایگاه این بحث در اندیشه و فقه سیاسی است. جیل کریست، حزب سیاسی را گروه سازمانیافته شهروندانی معرفی میکند که دارای نظریات سیاسی مشترک بود و به مثابه یک واحد سیاسی، با عمل خود میکوشند بر حکومت تسلط یابند. هدف اصلی احزاب این است که عقاید و سیاستهای خود را در سطح سیاسی رواج دهند. برخی شروط احزاب عبارت است از: وجود تشکیلات پایدار مرکزی، وجود شعبههایی که با مرکز پیوند و ارتباط داشته باشند، پشتیبانی مردم و کوشش برای دست یافتن به قدرت سیاسی. حزب پدیدهای نوین است، مفاهیم و مبانی دینی به «شکل مستقیم» به پدیدههای نوین مربوط نمیشود. در عین حال باید اذعان نمود که پدیدههای مدرن همانند هر مسأله مستحدثهای در برابر دین قرار میگیرد و چارهای جز پذیرش یا رد آنها وجود ندارد. پس: اولاً؛ مبانی فقهی ـ کلامی هر چند مستقیما به پدیدههای نوین مربوط نمیشود، ولی میتواند نوعی سازگاری و تلائم (یا عدم سازگاری و عدم تلائم) با آن پدیدهها داشته باشد. ثانیا؛ دوگانه بودن دین و مدرنیسم، مانع از استخراج احکامی جدید در خصوص پدیدهها و امور مستحدثه نیست. نویسنده در ادامه به این نکته اشاره میکند که دین برای پاسخگویی به پدیدههای مدرن در سطح نظری و مصداقی، به مباحث کارشناسی نیاز دارد. برخی از جهات مثبت احزاب عبارتند از: تدوین سیاستهای عمومی، برخورد سیاسی و انتقاد از حکومت، رقابت سالم سیاسی و حاضر کردن مردم در صحنه و حساس نمودن آنها، تسهیل حکومت پارلمانی و... . مخالفان احزاب معمولاً مواردی همچون نکات ذیل را برمیشمارند: حزب پدیدهای غیرطبیعی است، موجب تفرقه میشود، اجزاب فردیت و هویت انسان را خرد میکند، احزاب، نسبت به منافع مردم و مصالح ملی گزینشی عمل میکنند و... . جامعه ایران برای نخستین بار در جریان نهضت مشروطه پدیدههای مدرن را تجربه کرد.
در برابر ورود مدرنیسم سه طرز تفکر متفاوت از جانب جامعه سنتی ایران عرضه شد: گروه اوّل؛ گروهی بر این عقیده بودند که با بستن درها و کشیدن دیوارها به دور خود، امکان اجتناب از مدرنیسم وجود دارد و باید به چنین عملی اقدام نمود. گروه دوّم؛ به شکل افراطی دست از سنت و دین خود برداشته و عقبماندگی خود را به گردن آنها انداختند. گروه سوم؛ معتقد به ایجاد سنتز و جذب معقول پدیدههای مدرن و جهات مثبت مدرنیسم در سنت و دین بودند. به هر حال، در طول قرن گذشته مدرنیسم تا اندازه زیادی خود را به ما و دیگر کشورهای جهان تحمیل کرد و پدیدههای مدرن خود را به آن کشورها صادر نمود، اینک جامعه ایران در برهه خاصی از تاریخ خود واقع شده است و نیاز مبرمی به توسعه اقتصادی و سیاسی دارد. حزب در راستای توسعه سیاسی و اقتصادی و کنترل و تحدید قدرت بنابر عقل و سیره عقلا، ابزار مناسبی تلقی میشود. پس علاوه بر آن که حزب به خودی خود خواهد آمد، لازم است به استقبال آن برویم. البته در نظر گرفتن جهات جانبی قضیه و ورود تدریجی آن نیز ضروری به نظر میرسد.
در برابر ورود مدرنیسم سه طرز تفکر متفاوت از جانب جامعه سنتی ایران عرضه شد: گروه اوّل؛ گروهی بر این عقیده بودند که با بستن درها و کشیدن دیوارها به دور خود، امکان اجتناب از مدرنیسم وجود دارد و باید به چنین عملی اقدام نمود. گروه دوّم؛ به شکل افراطی دست از سنت و دین خود برداشته و عقبماندگی خود را به گردن آنها انداختند. گروه سوم؛ معتقد به ایجاد سنتز و جذب معقول پدیدههای مدرن و جهات مثبت مدرنیسم در سنت و دین بودند. به هر حال، در طول قرن گذشته مدرنیسم تا اندازه زیادی خود را به ما و دیگر کشورهای جهان تحمیل کرد و پدیدههای مدرن خود را به آن کشورها صادر نمود، اینک جامعه ایران در برهه خاصی از تاریخ خود واقع شده است و نیاز مبرمی به توسعه اقتصادی و سیاسی دارد. حزب در راستای توسعه سیاسی و اقتصادی و کنترل و تحدید قدرت بنابر عقل و سیره عقلا، ابزار مناسبی تلقی میشود. پس علاوه بر آن که حزب به خودی خود خواهد آمد، لازم است به استقبال آن برویم. البته در نظر گرفتن جهات جانبی قضیه و ورود تدریجی آن نیز ضروری به نظر میرسد.