اسلام و دانش جدید
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اسلام و رابطه آن با دانش جدید از موضوعاتی است که امروزه به خصوص در محفلهای فکری جهان اسلام با اشتیاق و علاقه فراوان مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. نتایج حاصل از این بحث و تحلیل عقلانی و تا حدی تاریخی، یقینا در سمت و سوی جریان کلی اندیشه اسلامی تأثیر قابل توجهی خواهد داشت. گفتاری که در پی میآید، سخنرانی سید حسین نصر در رابطه با اسلام و رابطه آن با دانش جدید است. وی بحث خود را با سه دیدگاه که در دنیای اسلام مطرح است شروع میکند. نخست، دیدگاهی است که بسیاری از مردم تکرار میکنند. من یقین دارم بسیاری از شما، در اینجا، گمان میکنید شخصی علم میآموزد و سپس نماز و دعا میخواند، به خدا عشق میورزد و به دستورات شریعت گردن مینهد و لذا در حقیقت هیچ مشکلی اینجا وجود ندارد. این دیدگاه، دیدگاه تازهای نیست، همان است که در طول صد سال گذشته در حوزههای آموزشی دنیای اسلام به اذهان تلقین میشده و پیشینهای تاریخی دارد که به سید جمالالدین افغانی برمیگردد. سید جمالالدین به دانش غربی علاقهمند بود هر چند شناخت کمی نسبت به آن داشت. او همچنین به احیای دنیای اسلامی بسیار دلبسته بود. دانش به خودی خود خوب است چون قدرت میبخشد. این بخش نخست استدلال سید جمالالدین بود. دوم اینکه: دانش اساسا از دنیای اسلام سربرآورده است، بنابراین مسبب واقعی توشه غرب از دانش و نیز تسلط آن بر دنیای اسلام، همان دانش اسلامی است. از اینرو تمام کاری که مسلمین باید انجام دهند این است که دوباره آن دانش را برای خویش مطالبه کنند تا به عزت و گذشته خود دست یابند و صاحب تمدنی بزرگ شوند. این دیدگاه تأثیر فراوانی بر دنیای اسلام و گروههای تجددگرا بر جای نهاد. دیدگاه دوم این است که مساله رویارویی دانش جدید و اسلام، در حقیقت به هیچ وجه مسالهای عقلانی نیست، بلکه مسالهای اخلاقی است. تمامی مشکلات دانش جدید ناشی از دانش جدید نیست، بلکه برگرفته از کاربرد اشتباه اخلاقی دانش جدید است. بنابراین باید دانش جدید را جدای از بکارگیری آن و الزامات اخلاقی که در غرب داشته فرض کرد و در نظام اخلاقی دیگری به کار بست. دیدگاه سوم که برای مدتهای طولانی، عملاً توسط هیچکس (به جز خود نصر) پرداخته نشده است و در همین 20 سال اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده، بیان میکند که: علم جهانبینی خاص خود را دارد و هیچ علمی در خلا متولد نشده است. علم در شرایط خاصی، همراه با مفروضات ویژهای درباره سرشت واقعیت سربرآورد. این دیدگاه مبتنی بر این نظریه است که دانش غربی همان قدر به تمدن غربی مرتبط است که هر شاخه دانش اسلامی با تمدن اسلامی و چون کسب دانش، عملی بیارزش نیست، لذا اخذ دانش تمدنی، توسط تمدنی دیگر، مفید و ممکن خواهد بود. اما برای انجام این کار میبایست توانایی اخذ و تملّک آن دانش وجود داشته باشد.
وی در ضمن بحث از سه دیدگاه درباره رابطه اسلام و دانش جدید، به چند پدیده که در دنیای اسلام در حال رخ دادن است اشاره کرده است. نخست و این که کشورهای اسلامی تا حدی که توان دارند در حال کسب علم و تکنولوژی غربی هستند. پدیده دومی که امروزه به وضوح پیداست این که تلاشی برای فهم مقصود از دانش اسلامی و نیز تاریخ آن در حال انجام است. دکتر نصر فکر میکنند در این زمینه مسلمانان باید از خود شرمنده باشند، چون از کنار موضوع با بیاعتنایی میگذرند. ایشان معتقدند که در حقیقت راهی برای تثبیت دانش اسلامی بدون مطالعه دانش غربی به نحو مطلوب، وجود ندارد و سخنگفتن از دور زدن دانش غربی بیمعنی است. مشکل این است که موفقیت روزافزون در آموزش علم و تکنولوژی غربی با اختلال فرهنگی و پرسشگری فلسفی که میبایست پاسخ داده شود (همراه است) به خصوص در زمانی که دنیای اسلام نمیخواهد نقش یک نعش مرده را بازی کند، هیچگاه در تاریخ اسلام، مسلمانان مثل دیگر پیروان تمدنهای بزرگ آسیایی، سعی در بازی کردن نقش غرب را نداشتهاند. دنیای اسلام میخواهد جایگاه ویژه خود را داشته باشد و به دنبال آن است که هویت خود را بازیابد. دوم این که بحران بزرگی که در نتیجه کاربرد تکنولوژی غربی ایجاد شده، بحران زیستمحیطی است، این بحران البته جهانی است. ایشان در آخر سخنرانی میگویند: بالاخره من فکر میکنم تلاشی عقلانی که بعضی آن را اسلامیکردن دانش مینامند و امروز این اصطلاح خیلی بر سر زبانها افتاده، در حال انجام است. این تعبیر برمیگردد به بعضی از نوشتههای این بنده در دهه 50 و پس از آن و نیز آن مقاله کوتاهی که اسماعیل الفاروقی تحت عنوان اسلامیکردن دانش نوشت.
وی در ضمن بحث از سه دیدگاه درباره رابطه اسلام و دانش جدید، به چند پدیده که در دنیای اسلام در حال رخ دادن است اشاره کرده است. نخست و این که کشورهای اسلامی تا حدی که توان دارند در حال کسب علم و تکنولوژی غربی هستند. پدیده دومی که امروزه به وضوح پیداست این که تلاشی برای فهم مقصود از دانش اسلامی و نیز تاریخ آن در حال انجام است. دکتر نصر فکر میکنند در این زمینه مسلمانان باید از خود شرمنده باشند، چون از کنار موضوع با بیاعتنایی میگذرند. ایشان معتقدند که در حقیقت راهی برای تثبیت دانش اسلامی بدون مطالعه دانش غربی به نحو مطلوب، وجود ندارد و سخنگفتن از دور زدن دانش غربی بیمعنی است. مشکل این است که موفقیت روزافزون در آموزش علم و تکنولوژی غربی با اختلال فرهنگی و پرسشگری فلسفی که میبایست پاسخ داده شود (همراه است) به خصوص در زمانی که دنیای اسلام نمیخواهد نقش یک نعش مرده را بازی کند، هیچگاه در تاریخ اسلام، مسلمانان مثل دیگر پیروان تمدنهای بزرگ آسیایی، سعی در بازی کردن نقش غرب را نداشتهاند. دنیای اسلام میخواهد جایگاه ویژه خود را داشته باشد و به دنبال آن است که هویت خود را بازیابد. دوم این که بحران بزرگی که در نتیجه کاربرد تکنولوژی غربی ایجاد شده، بحران زیستمحیطی است، این بحران البته جهانی است. ایشان در آخر سخنرانی میگویند: بالاخره من فکر میکنم تلاشی عقلانی که بعضی آن را اسلامیکردن دانش مینامند و امروز این اصطلاح خیلی بر سر زبانها افتاده، در حال انجام است. این تعبیر برمیگردد به بعضی از نوشتههای این بنده در دهه 50 و پس از آن و نیز آن مقاله کوتاهی که اسماعیل الفاروقی تحت عنوان اسلامیکردن دانش نوشت.