آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

منطقه خاورمیانه در دهه‏ها و سال‏های اخیر و خصوصا پس از سقوط صدام و بروز ناامنی و نابسامانی در عراق، دستخوش بحران‏های مهمی بوده است که یکی از مهم‏ترین محورهای این بحران‏ها را در اختلاف بین شیعه و سنی باید یافت. البته بسیاری از سیاست‏مداران و بخشی از اندیشمندان کشورهای شیعه و سنی معتقدند این اختلاف‏ها بیش از آن‏که واقعیت و ریشه در تقابل واقعی شیعیان و اهل سنت داشته باشد، ناشی از القائات و اختلاف‏افکنی‏های دشمنان مسلمانان است. اما هر قدر هم این موضوع واقعیت داشته باشد، نمی‏توان نقش نامطلوب گروه‏های افراطی در بین پیروان هر دو مذهب را نادیده گرفت و در هر صورت از وجود زمینه‏های گسترش اختلاف مذهبی در میان مسلمانان هم نباید غافل بود. دامن زدن برخی از رسانه‏های جهان به تقابل میان شیعه و سنی از یک سو و رقابت و شاید کینه تاریخی بین عرب و عجم و یا عرب و فارس از سوی دیگر، یکی از اصلی‏ترین موضوعاتی است که امروز منطقه خاورمیانه و به خصوص عراق پس از صدام را دچار بحران کرده است. به نظر نویسنده روشن‏فکران هم فارغ از نهادهای رسمی مذهب و دولت باید برای ایجاد تفاهم میان سنی‏ها و شیعیان کمک کنند. به اعتقاد ایشان، خاستگاه تاریخی تقابل بین شیعه و سنی جریان‏ها و شاخه‏های مختلفی است که در درون مذاهب وجود دارد و اگر این شاخه‏ها بخواهند در صدد حذف یکدیگر برآیند، آن وقت است که فاجعه به وجود می‏آید. به هر حال یافتن حقایق در مسایل اجتماعی و سیاسی همیشه بستگی به خاستگاه تاریخی ندارد، بلکه در تحقیق تاریخی باید تنوع به رسمیت شناخته شود و بحث روی معیارها متمرکز باشد. به طور کلی آنچه که مشخص است، بین شیعه و سنی در تاریخ کشمکش‏ها و تعامل‏هایی وجود داشته است؛ اما این به معنی وجود دو طیف کاملاً یکپارچه شیعه و سنی نیست. شیعیان به جز ایران در همه جا در اقلیت هستند. بنابراین هر نوع فعالیت و گشایش در راستای دموکراسی به نفع اقلیت شیعه است. به نظر وی پس از فروپاشی شوروی (همان‏طور که هانتینگتون هم خیلی منفی اما بسیار دقیق می‏بیند) جهان با سه چالش قوی و ملی، فرهنگی و مذهبی مواجه می‏شود. در اینجا اگر جریان روشن‏فکری تحلیل‏گر است، باید به تحلیل چالش‏ها بپردازد. جریان روشن‏فکری باید سعی کند در کشوری که در آن هم مسأله قومی و هم فرهنگی و هم مذهبی وجود دارد، همگان را به تعامل با یکدیگر دعوت کند. و جامعه را به سمتی هدایت کنند که نهادهای رسمی مجبور شوند به خاطر منافع خودشان معقول‏تر عمل کنند. روشن‏فکران باید از طریق انکار عمومی به نهادهای رسمی برای برداشت‏ها و موضع‏گیری‏های معقول‏تر فشار وارد کنند و باید قرائتی از شیعه، با عنوان شیعه تعاملی ارائه دهند که سنی‏ها را آزار دهد. شیعه تعاملی بر گفت و گو و ارتباط تأکید دارد، اما شیعه تقابلی به برخوردها کمک می‏کند. آنچه امروز به عنوان تقابل شیعه و سنی می‏شناسیم، ناشی از ظرف‏های تنگ و کوچک ساختارهای جدید برای ایجاد تقابل بین شیعه و سنی است. اگر دولت‏ها کمی متسامح‏تر شوند بسیاری از این مسایل هم از بین می‏رود. از طرفی مذهب، مرحله تعیین تکلیف است که اگر دو طیف تعاملی و تقابلی از هر دو جریان شیعه و سنی راه تقابل را در پیش گیرند، منطقه را آتش و خون فرا می‏گیرد، اما اگر راه تعامل را در پیش گیرند، راه برای دموکراسی هموار می‏شود. در این فرایند دولت‏های منطقه باید وارد پیمان‏های سیاسی، امنیتی، فرهنگی، اقتصادی و... با یکدیگر شوند و رشته‏های همگرایی را مستحکم‏تر کنند و دنبال دموکراسی ملی فراگیر باشند و این دموکراسی باید حق شهروندی همه را به رسمیت بشناسد. روشن‏فکر باید مدافع دستیابی به جریانی از دولت‏های ملی در منطقه باشد که در آن قومیت‏ها به حقوق شهروندی و انسانی خود دست یابند و در واقع وحدت مسلمانان و نزدیکی شیعه و سنی باید در راستای توسعه و تفاهم برای به وجود آمدن یک مخرج مشترک و در راستای منافع ملی باشد نه بر علیه سکولارها، لیبرال‏ها و... .

تبلیغات