نقش روشن فکران شیعه و سنی در اتحاد مسلمانان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
منطقه خاورمیانه در دههها و سالهای اخیر و خصوصا پس از سقوط صدام و بروز ناامنی و نابسامانی در عراق، دستخوش بحرانهای مهمی بوده است که یکی از مهمترین محورهای این بحرانها را در اختلاف بین شیعه و سنی باید یافت. البته بسیاری از سیاستمداران و بخشی از اندیشمندان کشورهای شیعه و سنی معتقدند این اختلافها بیش از آنکه واقعیت و ریشه در تقابل واقعی شیعیان و اهل سنت داشته باشد، ناشی از القائات و اختلافافکنیهای دشمنان مسلمانان است. اما هر قدر هم این موضوع واقعیت داشته باشد، نمیتوان نقش نامطلوب گروههای افراطی در بین پیروان هر دو مذهب را نادیده گرفت و در هر صورت از وجود زمینههای گسترش اختلاف مذهبی در میان مسلمانان هم نباید غافل بود. دامن زدن برخی از رسانههای جهان به تقابل میان شیعه و سنی از یک سو و رقابت و شاید کینه تاریخی بین عرب و عجم و یا عرب و فارس از سوی دیگر، یکی از اصلیترین موضوعاتی است که امروز منطقه خاورمیانه و به خصوص عراق پس از صدام را دچار بحران کرده است. به نظر نویسنده روشنفکران هم فارغ از نهادهای رسمی مذهب و دولت باید برای ایجاد تفاهم میان سنیها و شیعیان کمک کنند. به اعتقاد ایشان، خاستگاه تاریخی تقابل بین شیعه و سنی جریانها و شاخههای مختلفی است که در درون مذاهب وجود دارد و اگر این شاخهها بخواهند در صدد حذف یکدیگر برآیند، آن وقت است که فاجعه به وجود میآید. به هر حال یافتن حقایق در مسایل اجتماعی و سیاسی همیشه بستگی به خاستگاه تاریخی ندارد، بلکه در تحقیق تاریخی باید تنوع به رسمیت شناخته شود و بحث روی معیارها متمرکز باشد. به طور کلی آنچه که مشخص است، بین شیعه و سنی در تاریخ کشمکشها و تعاملهایی وجود داشته است؛ اما این به معنی وجود دو طیف کاملاً یکپارچه شیعه و سنی نیست. شیعیان به جز ایران در همه جا در اقلیت هستند. بنابراین هر نوع فعالیت و گشایش در راستای دموکراسی به نفع اقلیت شیعه است. به نظر وی پس از فروپاشی شوروی (همانطور که هانتینگتون هم خیلی منفی اما بسیار دقیق میبیند) جهان با سه چالش قوی و ملی، فرهنگی و مذهبی مواجه میشود. در اینجا اگر جریان روشنفکری تحلیلگر است، باید به تحلیل چالشها بپردازد. جریان روشنفکری باید سعی کند در کشوری که در آن هم مسأله قومی و هم فرهنگی و هم مذهبی وجود دارد، همگان را به تعامل با یکدیگر دعوت کند. و جامعه را به سمتی هدایت کنند که نهادهای رسمی مجبور شوند به خاطر منافع خودشان معقولتر عمل کنند. روشنفکران باید از طریق انکار عمومی به نهادهای رسمی برای برداشتها و موضعگیریهای معقولتر فشار وارد کنند و باید قرائتی از شیعه، با عنوان شیعه تعاملی ارائه دهند که سنیها را آزار دهد. شیعه تعاملی بر گفت و گو و ارتباط تأکید دارد، اما شیعه تقابلی به برخوردها کمک میکند. آنچه امروز به عنوان تقابل شیعه و سنی میشناسیم، ناشی از ظرفهای تنگ و کوچک ساختارهای جدید برای ایجاد تقابل بین شیعه و سنی است. اگر دولتها کمی متسامحتر شوند بسیاری از این مسایل هم از بین میرود. از طرفی مذهب، مرحله تعیین تکلیف است که اگر دو طیف تعاملی و تقابلی از هر دو جریان شیعه و سنی راه تقابل را در پیش گیرند، منطقه را آتش و خون فرا میگیرد، اما اگر راه تعامل را در پیش گیرند، راه برای دموکراسی هموار میشود. در این فرایند دولتهای منطقه باید وارد پیمانهای سیاسی، امنیتی، فرهنگی، اقتصادی و... با یکدیگر شوند و رشتههای همگرایی را مستحکمتر کنند و دنبال دموکراسی ملی فراگیر باشند و این دموکراسی باید حق شهروندی همه را به رسمیت بشناسد. روشنفکر باید مدافع دستیابی به جریانی از دولتهای ملی در منطقه باشد که در آن قومیتها به حقوق شهروندی و انسانی خود دست یابند و در واقع وحدت مسلمانان و نزدیکی شیعه و سنی باید در راستای توسعه و تفاهم برای به وجود آمدن یک مخرج مشترک و در راستای منافع ملی باشد نه بر علیه سکولارها، لیبرالها و... .