آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

نویسنده در مباحث زیر به روش اجتماعی در تفسیر قرآن پرداخته است. وی به ویژگی بارز تفسیر اجتماعی اشاره کرده و می‏گوید: واقع‏نگری و توجه به نیازهای موجود و به عبارت دیگر فرارفتن از مرز مفاهیم کاملاً مجرد و علمی و در نظر گرفتن انگیزه‏ها و شرایط عینی و جهت دادن مفاهیم قرآنی به سوی آن، ویژگی بارز تفسیر اجتماعی است. مفسرانی که به روش اجتماعی در تفسیر قرآن معتقدند، گویی بر این باورند که جامعه اسلامی از شکل‏پذیری از مفاهیم قرآن دور افتاده است و برای احیای روح جمعی مسلمانان باید قرآن‏را بر اساس توجه به عینیت‏ها و به انگیزه پاسخ‏گویی به ضرورت‏های نو شونده زندگی امروزین تفسیر کرد. به وجود آمدن روش عقلی ـ اجتماعی همچنین شاخص‏ترین رهاورد تفسیری تفکر اصلاحی است. عقلی از این جهت که ارزش‏گذاری مصلحان اجتماعی به عقل، سبب شد تا در فهم قرآن نقش مهمی را به عقل واگذار کنند؛ و اجتماعی ازاین‏رو که برداشت آنان از قرآن در جست‏وجوی پاسخ‏گویی به نیازها و اصلاح امور و جامعه اسلامی بود و رنگ اجتماعی داشت. به گونه‏ای که حتی از آیات به ظاهر اخلاقی، تاریخی، عبادی و... مسائل اجتماعی را استنباط می‏کردند. آمیختگی این دو ویژگی که محصول دو اصل مهم اندیشه اصلاحی (عقل‏گرایی و جامعه‏نگری) بود، منتهی به پدید آمدن مکتب عقلی ـ اجتماعی شد و پیروان بسیاری یافت. عنوان «تفسیر اجتماعی» را می‏توان دارای دو مفهوم دانست:
1. تفسیری که در آن قصد دارد در احوال بشر، ادوار، خاستگاه‏های اختلاف احوال، قوت و ضعف، پیشرفت و انحطاط، ایمان و کفر و... پژوهش کند و آن گاه از این راه به هدایت و اصلاح مردمان بپردازد. مفسر در این روش تفسیری به جامعه‏شناسی و تاریخ نظر دارد.
2. تفسیر اجتماعی به معنای تأثیر پذیرفتن تام و تمام از پدیده‏های اجتماعی و نیازهای زمانه است. مفسر در این روش تفسیری برآمیختگی آرمان دینی با اهداف اجتماعی تأکید دارد. اما رسالت مهم مفسر، همانا ایجاد سازگاری میان دین و آرمان‏های نسل نو است. او این سازگاری را با هماهنگ کردن پدیده‏های اجتماعی با مقاصد قرآنی پدید می‏آورد. در منظر یکی از قرآن پژوهان، منظور از روش اجتماعی ـ یا به قول برخی «لون اجتماعی» عبارت است از «انطباق نص قرآنی با آن چه از سنت‏های اجتماعی و نظم عمران در جامعه موجود است» از دیگر ویژگی‏های این روش، به‏کار نگرفتن اصطلاحات علمی و فنی در تفسیر است. آن چه از عنوان «تفسیر اجتماعی» به ذهن متبادر می‏شود، عبارت است از فهم قرآن از این حیث که مردمان را به هدایت و سعادت دنیوی و اخروی فرا می‏خواند. اعتقاد به ارتباط میان قرآن و واقعیت‏های محسوس زندگی بشری، نقطه مشترک تمام این تفاسیر است. سیدقطب می‏گوید: «اسلام به انسان و نظم زندگی اجتماعی او نگرش همه جانبه دارد؛ به همین دلیل است که اسلام میان برانگیختن انسان به جهاد بیرونی و درونی و تسلط بر خواسته‏ها و گسترش دوستی در میان جوامع، پیوند برقرار کرده است. این موارد همه به هم مربوطند و با بررسی یکایک این موارد، معلوم می‏شود که میان تمام آنها و زندگی و پدیده‏های اجتماعی، ارتباط نزدیک وجود دارد، یکی از ویژگی‏های این روش تفسیری (که در عمده تفاسیر قرن چهارده وجود دارد) ساده نویسی و دوری از پیچیدگی است. در قرن چهارده پیچیده گویی از رونق افتاده و تفاسیر این قرن به ساده نویسی و تفهیم مقاصد قرآنی رو می‏آورد؛ زیرا در تفاسیر مربوط به این قرن، تنها فهمیدن آیات هدف نیست، بلکه فهماندن و ارضای مخاطبان نیز مورد توجه بوده است. وی در پایان به نقل از محمد جواد مغنیه در این‏باره می‏نویسد: «اگر مفسران گذشته به ترکیب‏های شیوا و معانی رسا بیش از اقناع خواننده به ارزش‏های دینی اهتمام نشان می‏دادند، از آن جهت بود که عصر آنان عصر سستی و سهل‏انگاری نسبت به دین و ارزش‏های آن نبود، چنان که در این عصر چنین است و طبیعی است که زبان آن عصر با زبان این عصر تفاوت دارد».

تبلیغات