روان درمانی مذهبی با رویکرد پیش گیرانه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
رفتارهای مذهبی ارزش مثبتی در پرداختن به نکات معنیدار زندگی دارند. رفتارهایی از قبیل عادت، توکل به خداوند، زیارت و... میتوانند از طریق ایجاد امید به نگرشهای مثبت، باعث آرامش درونی فرد شوند. بیماریهایی که در حال حاضر ممکن نیست ریشهکن شوند، تنها راه حل آنها «رفتارهای بهداشتی پیشگیرانه» است. عواملی که به تصمیمگیری شخص برای انجام رفتارهای بهداشتی خاص کمک میکند عبارتند از: شناختها، باورها، احساسات، خواستهها، تلقی فرد از خواستههای دیگران و اعمالی که شخص قصد و توان انجام آنها را دارد. افزون بر آن اگر چه متوسط امید زندگی در بسیاری از کشورها افزایش یافته و مرگ و میر نیز کمتر شده است، اما احساس درونی سلامت سیر نزولی داشته است. بنابراین مشکل عمده عصر حاضر در رابطه با سلامت، توفیق در مراعات نکات بهداشتی و مراقبتهای پیشگیرانه، به ویژه کنترل عوامل روانشناختی مؤثر بر سلامتی است. ویلیام جیمز دین را عبارت از نظم نامرئی موجود در جهان میداند که وظیفه انسان هماهنگی با این نظم است. به نظر یونگ، دین به میزان بسیار قابل ملاحظهای جنبه روانشناختی دارد. یونگ دین را عبارت از تفکر از روی وجدان میداند و یونگ میگوید، روان نژندی در عصر ما به دلیل عدم ارتباط معنوی است. استنباط از بررسیهای یونگ در روانشناسی و کیمیاگری حاکی از آن است که غربیها جهتگیری دینی برونی دارند و شرقیها جهتگیری دینی درونی، ازاینرو از نظر روانی سالمترند. مروری بر بررسیهای انجام شده نشان میدهد که
______________________________
1. گزارش دهنده: الف. مهدوینژاد
______________________________
داشتن اعتقادات مذهبی نقش مهمی در بالا رفتن قدرت تحمل افراد در رویارویی با مشکلات و فشارهای روانی دارد. و نیز نتایج بطور کامل حاکی از آن است که بین دینداری و خویشتنداری رابطه مثبت وجود دارد و نیز بین مذهبی بودن و اضطراب رابطه منفی وجود دارد؛ یعنی هر چه فرد بیشتر متدین باشد اضطراب کلی او کمتر است. در پژوهشهایی که به ادراک فرد از تسلط نسبت به اوضاع و شرایط زندگی مربوط میشود میتوان شواهدی را پیدا کرد که فهم مساله توکل به خداوند متعال را تسهیل نماید. یکی از تئوریها در این زمینه، نظریه ادراک کنترل اولیه و ثانویه است. احساس کنترل ثانویه به اعتقاد این پژوهشگران به صورتهای زیر بروز میکند. 1. کنترل نیابتی: افراد شاید خودشان قدرت لازم را نداشته باشند، ولی از قدرت افراد قدرتمند در جهت کنترل اوضاع و احوال به نفع خود استفاده میکنند، 2. کنترل تفسیر: افرادی که از این روش استفاده میکنند کوشش دارند که شرایط غیرقابل کنترل را تعبیر و تفسیر نموده و آن را برای خود معنی نمایند.
به نظر میرسد این پژوهشها با توکل نیز ارتباط پیدا میکنند، چون در توکل نیز جنبه کنترل نیابتی فرد ناتوان با اتصال به کمک و مشیت خداوند متعال احساس قوی بودن میکند و مطمئن میشود که با گرفتن طرف خداوند بر حوادث فائق خواهد آمد و پشتش به پشتیبانی خدا گرم است. از سوی دیگر بحث توکل به خداوند متعال به کنترل تفسیری ارتباط پیدا میکند. چون فرد متوکل در تعبیر و تفسیر پدیدهها همیشه خدای دانا و حکیم، مشفق و خیرخواه خود را به همراه دارد و اگر حادثهای ناگوار برایش پیش آید با دید عارفانه بدان نگریسته و آن را خیر تلقی میکند. از دیدگاه سقراط حیات ارزیابی نشده ارزش زیستن ندارد. محاسبه نفس یکی از روشهای بهداشت روانی در اسلام است. نتیجه پژوهشهایی که اخیرا در مورد اثر مذهب بر سلامت روان انجام شده است حاکی از وجود اثر مثبت مذهب بر سازگاری و بهداشت روانی میباشد. علاوه بر این مذهب نقش مهمی در رویارویی با استرسهای زندگی دارد و میتواند اثر بحرانهای شدید زندگی را تعدیل کند. باورهای مذهبی مانند یک «سپر» در برابر استرسهای زندگی عمل میکنند و از این طریق به راهبردهای مقابلهای کمک میکنند. شهید مطهری در کتاب مقدمهای بر جهان بینی اسلامی آثار و فواید ایمان را به گونه زیر توصیف میکند: «ایمان مذهبی آثار نیک فراوان دارد: الف) تولید بحث و انبساط ب) نیکو ساختن روابط اجتماعی، ج) کاهش و رفع ناراحتیهای ضروری که لازمه ساختمان این جهان است». براون و هریس چهار عمل را مطرح میکنند که حتی در صورت وجود عوامل مستعد کننده افسردگی و وجود رویدادهای مربوط به فقدان، از ایجاد افسردگی جلوگیری میکنند. این عوامل عبارتند از: 1. وجود روابط صمیمانه با همسر یا زوج؛ 2. داشتن یک شغل تمام وقت یا نیمه وقت؛ 3. حضور کمتر از سه فرزند در منزل؛ 4. وجود تعهدات جدی مذهبی.
______________________________
1. گزارش دهنده: الف. مهدوینژاد
______________________________
داشتن اعتقادات مذهبی نقش مهمی در بالا رفتن قدرت تحمل افراد در رویارویی با مشکلات و فشارهای روانی دارد. و نیز نتایج بطور کامل حاکی از آن است که بین دینداری و خویشتنداری رابطه مثبت وجود دارد و نیز بین مذهبی بودن و اضطراب رابطه منفی وجود دارد؛ یعنی هر چه فرد بیشتر متدین باشد اضطراب کلی او کمتر است. در پژوهشهایی که به ادراک فرد از تسلط نسبت به اوضاع و شرایط زندگی مربوط میشود میتوان شواهدی را پیدا کرد که فهم مساله توکل به خداوند متعال را تسهیل نماید. یکی از تئوریها در این زمینه، نظریه ادراک کنترل اولیه و ثانویه است. احساس کنترل ثانویه به اعتقاد این پژوهشگران به صورتهای زیر بروز میکند. 1. کنترل نیابتی: افراد شاید خودشان قدرت لازم را نداشته باشند، ولی از قدرت افراد قدرتمند در جهت کنترل اوضاع و احوال به نفع خود استفاده میکنند، 2. کنترل تفسیر: افرادی که از این روش استفاده میکنند کوشش دارند که شرایط غیرقابل کنترل را تعبیر و تفسیر نموده و آن را برای خود معنی نمایند.
به نظر میرسد این پژوهشها با توکل نیز ارتباط پیدا میکنند، چون در توکل نیز جنبه کنترل نیابتی فرد ناتوان با اتصال به کمک و مشیت خداوند متعال احساس قوی بودن میکند و مطمئن میشود که با گرفتن طرف خداوند بر حوادث فائق خواهد آمد و پشتش به پشتیبانی خدا گرم است. از سوی دیگر بحث توکل به خداوند متعال به کنترل تفسیری ارتباط پیدا میکند. چون فرد متوکل در تعبیر و تفسیر پدیدهها همیشه خدای دانا و حکیم، مشفق و خیرخواه خود را به همراه دارد و اگر حادثهای ناگوار برایش پیش آید با دید عارفانه بدان نگریسته و آن را خیر تلقی میکند. از دیدگاه سقراط حیات ارزیابی نشده ارزش زیستن ندارد. محاسبه نفس یکی از روشهای بهداشت روانی در اسلام است. نتیجه پژوهشهایی که اخیرا در مورد اثر مذهب بر سلامت روان انجام شده است حاکی از وجود اثر مثبت مذهب بر سازگاری و بهداشت روانی میباشد. علاوه بر این مذهب نقش مهمی در رویارویی با استرسهای زندگی دارد و میتواند اثر بحرانهای شدید زندگی را تعدیل کند. باورهای مذهبی مانند یک «سپر» در برابر استرسهای زندگی عمل میکنند و از این طریق به راهبردهای مقابلهای کمک میکنند. شهید مطهری در کتاب مقدمهای بر جهان بینی اسلامی آثار و فواید ایمان را به گونه زیر توصیف میکند: «ایمان مذهبی آثار نیک فراوان دارد: الف) تولید بحث و انبساط ب) نیکو ساختن روابط اجتماعی، ج) کاهش و رفع ناراحتیهای ضروری که لازمه ساختمان این جهان است». براون و هریس چهار عمل را مطرح میکنند که حتی در صورت وجود عوامل مستعد کننده افسردگی و وجود رویدادهای مربوط به فقدان، از ایجاد افسردگی جلوگیری میکنند. این عوامل عبارتند از: 1. وجود روابط صمیمانه با همسر یا زوج؛ 2. داشتن یک شغل تمام وقت یا نیمه وقت؛ 3. حضور کمتر از سه فرزند در منزل؛ 4. وجود تعهدات جدی مذهبی.