عقل و تجربه دینی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
این مقاله که گفتگویی با ابراهیم دینانی پیرامون عقل و تجربه دینی است به مباحث شهود و تجربه عرفانی اشاره کردهاند که به برخی از مهمترین مباحث ایشان اشارهای میشود:
بحث تجربه دینی در میان متألهان غربی از اهمیت خاصی برخوردار است. و در این میان بسیاری از عارفان از شهود و تجربه عرفانی سخن گفتهاند. تلقی شما از شهود عارفانه چگونه است؟
تجربه دینی میتواند به معنای شهود عارفانه و یا غیرآن و یا در اثر تهذیب نفس باشد، یعنی انسان با تهذیب نفس به مقام شهود برسد، چنان که برخی عارفان مثل محییالدین عربی ادعا کردهاند و میتواند سوای این دو حالت باشد. حالت سوم این که تجربه دینی برای هر شخصی اتفاق بیافتد. معتقد هستم در هر صورت باید در مورد معنای آن توضیح داده شود. به هیچ وجه منکر تجربه دینی بدان گونه که غربیان میگویند و نیز منکر شهود عارفانه بدان گونه که عارفان میگویند نیستم. ولی سؤال این است وقتی که شخصی تجربه کننده در درون خود به تجربه رسید یا مشاهده کننده به شهود دست یافت، آیا این تجربه یا شهود، شخصی است و آیا میتواند آنرا به دیگران انتقال دهد یا خیر؟ ذهنش معنی پیدا میکند؟ یا نه؟ اگر نه برای خودش معنا پیدا بکند و نه بتواند برای دیگران آنرا بیان کند در واقع امری بیمعناست؛ زیرا برای خودش هم هیچ معنایی ندارد و یک امر بیمعنا نمیتواند پایگاهی برای همه چیز باشد. اگر این تجربه دینی حداقل برای خودش معنا پیدا کند، یعنی بتواند آنرا تفسیر و معنایی از آن دریافت کند و بفهمد که این تجربه چه سمت و سویی دارد و چه آثاری میتواند بر آن مترتب شود، میتواند به دیگران هم انتقال بدهد؛ اگر برای خودش معنا داشته باشد، میتواند آنچه را که دریافت کرده به دیگران هم انتقال دهد در صورتی که پیشتر در خودش منتقل شده باشد و نیز به مجرد این که برای خودش معنادار شد قادر خواهد بود که برای دیگران بیان نماید و در این صورت به یک امر معقول تبدیل شده و وارد حیطه عقل میشود. یعنی قابل درک و تفسیر میشود و میتواند بگوید جایگاه تجربه من کجاست؟ پس این تجربه یک امر معقول است، یعنی معنا دارد.
آیا این سیری که برای معقول شدن تجربه درونی بیان کردید در مورد تجربه حسی هم صادق است؟
بله، این معناداری تجربه درونی که به تبع معقول بودن آن تجربه به دست میآید، نه تنها در تجربه درونی؛ بلکه حتی در مورد تجربههای حسی هم صادق است، به عنوان مثال تجربیاتی که در آزمایشگاه به دست میآید یعنی شما آزمایش را انجام دادید و به تجربهای رسیدید باید آنرا تفسیر، تجزیه و تحلیل کنید و این عقل است که به بررسی و تجربه و تحلیل آزمایش شما میپردازد، که این امر در تجربه درونی هم اتفاق میافتد.
بحث تجربه دینی در میان متألهان غربی از اهمیت خاصی برخوردار است. و در این میان بسیاری از عارفان از شهود و تجربه عرفانی سخن گفتهاند. تلقی شما از شهود عارفانه چگونه است؟
تجربه دینی میتواند به معنای شهود عارفانه و یا غیرآن و یا در اثر تهذیب نفس باشد، یعنی انسان با تهذیب نفس به مقام شهود برسد، چنان که برخی عارفان مثل محییالدین عربی ادعا کردهاند و میتواند سوای این دو حالت باشد. حالت سوم این که تجربه دینی برای هر شخصی اتفاق بیافتد. معتقد هستم در هر صورت باید در مورد معنای آن توضیح داده شود. به هیچ وجه منکر تجربه دینی بدان گونه که غربیان میگویند و نیز منکر شهود عارفانه بدان گونه که عارفان میگویند نیستم. ولی سؤال این است وقتی که شخصی تجربه کننده در درون خود به تجربه رسید یا مشاهده کننده به شهود دست یافت، آیا این تجربه یا شهود، شخصی است و آیا میتواند آنرا به دیگران انتقال دهد یا خیر؟ ذهنش معنی پیدا میکند؟ یا نه؟ اگر نه برای خودش معنا پیدا بکند و نه بتواند برای دیگران آنرا بیان کند در واقع امری بیمعناست؛ زیرا برای خودش هم هیچ معنایی ندارد و یک امر بیمعنا نمیتواند پایگاهی برای همه چیز باشد. اگر این تجربه دینی حداقل برای خودش معنا پیدا کند، یعنی بتواند آنرا تفسیر و معنایی از آن دریافت کند و بفهمد که این تجربه چه سمت و سویی دارد و چه آثاری میتواند بر آن مترتب شود، میتواند به دیگران هم انتقال بدهد؛ اگر برای خودش معنا داشته باشد، میتواند آنچه را که دریافت کرده به دیگران هم انتقال دهد در صورتی که پیشتر در خودش منتقل شده باشد و نیز به مجرد این که برای خودش معنادار شد قادر خواهد بود که برای دیگران بیان نماید و در این صورت به یک امر معقول تبدیل شده و وارد حیطه عقل میشود. یعنی قابل درک و تفسیر میشود و میتواند بگوید جایگاه تجربه من کجاست؟ پس این تجربه یک امر معقول است، یعنی معنا دارد.
آیا این سیری که برای معقول شدن تجربه درونی بیان کردید در مورد تجربه حسی هم صادق است؟
بله، این معناداری تجربه درونی که به تبع معقول بودن آن تجربه به دست میآید، نه تنها در تجربه درونی؛ بلکه حتی در مورد تجربههای حسی هم صادق است، به عنوان مثال تجربیاتی که در آزمایشگاه به دست میآید یعنی شما آزمایش را انجام دادید و به تجربهای رسیدید باید آنرا تفسیر، تجزیه و تحلیل کنید و این عقل است که به بررسی و تجربه و تحلیل آزمایش شما میپردازد، که این امر در تجربه درونی هم اتفاق میافتد.